تهران-ایرنا-برخی از کارشناسان بر این باورند اگر عوامل ارزشی و نگرشی در بی‌فرزندی موثر هستند، در مورد تک فرزندی این عوامل اقتصادی و معیشتی هستند که اجازه فرزندآوری بیشتر به خانواده‌ها نمی‌دهد و برای رفع هر دو مساله مهمی که اکنون گریبانگیر کشور شده ضرورت دارد جامعه در هر سه بعد اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی اقدامات همسویی را انجام دهد.

امروزه الگوی فرزندآوری بسیاری از خانواده‌های ایرانی به بی‌فرزندی و یا تک فرزندی تغییر کرده است. اگر چه در این باره تغییرات نگرشی و ارزشی دخیل هستند، اما به نظر می‌آید در سال‌های اخیر آنچه بر تمایل خانواده‌ها در داشتن فرزندان بیشتر تاثیرگذاشته، مسایل و مشکلات اقتصادی است. بطوریکه می‌توان گفت پدیده تمایل به تک‌فرزندی یا ناباروری خودخواسته که از یکی دو دهه قبل شروع شده، در حال تبدیل شدن به یک کنش هنجاری است.
طبق گزارش مرکز آمار ایران، میزان عمومی تک فرزندی ( درصد کل زنان ۴۹-۱۵ ساله دارای همسر و دارای یک فرزند) از ۳۴.۸ درصد در سال ۱۳۸۵ به ۲۷.۲ درصد در سال ۱۳۹۰ کاهش یافته و با یک دهم درصد افزایش به ۲۷.۳ درصد در سال ۱۳۹۵ رسیده است.
میزان عمومی تک فرزندی ( درصد کل زنان ۱۵-۴۹ ساله دارای همسر و دارای یک فرزند) از ۳۴.۸ درصد در سال ۱۳۸۵ به ۲۷.۲ درصد در سال ۱۳۹۰ کاهش یافته و با یک دهم درصد افزایش به ۲۷.۳ درصد در سال ۱۳۹۵ رسیده است.

همچنین درصد زنان ۴۴-۴۰ ساله دارای یک فرزند از ۶.۷ درصد در سال ۱۳۸۵ به ۸.۲ درصد در سال ۱۳۹۰ و به ۱۲ درصد در سال ۱۳۹۵ افزایش یافته است. این درصدها همچنین در بین زنان ۴۹-۴۵ ساله از ۴.۴ درصد در سال ۱۳۸۵ به ۵.۱ درصد در سال ۱۳۹۰ و به ۷.۸ درصد در سال ۱۳۹۵ افزایش داشته است.
این در حالی است که جمعیت و فرزندآوری عامل اصلی در پیشرفت تکنولوژی و اقتدار اقتصادی و اجتماعی بوده است. از این رو تک فرزندی و تمایل جمعیت به این سو، با پیامدهای مختلف در سطوح مختلف اجتماعی و روانشناختی رو به رو خواهد بود که لازم است برای برون رفت از این وضعیت این مساله مورد بررسی و زوایای آن مورد واکاوی قرار بگیرد.

با توجه به این ضرورت پژوهشگر ایرنا با «حمید رضا حاجی هاشمی» جمعیت‌شناس و «زهرا طاهر نژاد» روانشناس به گفت و گو نشست:

۱۲ درصد از خانواده‌ها تک فرزند هستند

هاشمی در خصوص میزان تک فرزندی در ایران می‌گوید: تک فرزندی بسته به اینکه چگونه اندازه‌گیری و سپس چگونه تفسیر و مطرح می‌شود، می‌تواند واکنش‌های مختلفی را در افکار عمومی در پی داشته باشد. گاهی اطلاعات از منابعی اخذ می‌شود که تک فرزندی را در بین همه زنان واقع در سنین باروری محاسبه می‌کند. این موضوع باعث می‌شود که ارقامی بزرگتر از واقعیت بدست بیاید. در حالی‌که شیوه مطلوب این است که تک فرزندی باید برای زنانی محاسبه شود که در دهه آخر دوره باروری زندگی می‌کنند.

وی می‌افزاید: نتایج آخرین سرشماری در سال ۱۳۹۵ نشان می‌دهد که تک فرزندی در ایران بسته به اینکه کدام گروه از زنان ۴۰ تا ۵۰ ساله ملاک محاسبه قرار گیرند، بین ۸ تا ۱۲ درصد است. اما از نظر تکنیکی و با توجه به شرایط باروری کشور در دهه ۱۳۶۰ رقم ۱۲ درصد آمار دقیق‌تری است. با این حال به دلیل اینکه این ارقام از شرایط باروری پیش از کنترل موالید تاثیر پذیرفته، بنابراین خیلی گویای شرایط کنونی نیست. در نتیجه باید منتظر سرشماری جدید باشیم تا ببینیم وضعیت چقدر تغییر کرده که البته انتظار می‌رود افزایش قابل توجهی در تک فرزندی مشاهده شود.

مشکلات مالی یکی از دلایل تک فرزندی در جامعه است

هاشمی در پاسخ به علل تک فرزندی در جامعه می‌گوید: برخلاف بی‌فرزندی که بسیار تحت تأثیر شرایط ازدواج و سبک همسرگزینی و همچنین تغییرات نگرشی و ارزشی است، تک فرزندی تا حد زیادی ناشی از وضعیت اقتصادی است.
تک فرزندی باوجود اینکه الگوی باروری ضد جمعیتی است، نشان می‌دهد که افراد تک فرزند افرادی هستند که ازدواج کرده‌اند و احتمالا به داشتن فرزند تمایل داشته‌اند یا حداقل به آن تن داده‌اند و از این رو عوامل نگرشی و اندیشه‌ای قوی که توانسته باشد آنها را از ازدواج و داشتن فرزند منصرف کند، وجود نداشته است. آنچه که در اینجا موثر است، عمدتا می‌تواند از جنس مشکلات و ناامنی‌های اقتصادی باشد که به آنها اجازه نمی‌دهد خودشان را از وضعیت تک‌فرزندی خارج کنند و به فرزندآوری ادامه بدهند.

حاجی‌هاشمی: کشورهایی که پایین‌ترین میزان‌های باروری را دارند، هر دو دسته عوامل اقتصادی و فرهنگی-نهادی را در آن‌ها می‌توان دید که حتی یکی از آنها برای سقوط باروری یک کشور کافی است و این عوامل همزمان و به طور موثری در کشور ما وجود دارد

هاشمی می‌افزاید: اگر به کشورهایی که پایین‌ترین میزان‌های باروری را دارند، نگاه کنیم‌، متوجه می‌شویم که هر دو دسته عوامل اقتصادی و فرهنگی-نهادی که حتی یکی از آنها برای سقوط باروری یک کشور کافی است، همزمان و به طور موثری در کشور ما وجود دارد. «شرایط برای تشدید بی‌فرزندی و تک فرزندی به حدی مهیا است که می‌تواند در آینده ایران را به یکی از کشورهایی تبدیل کند که پایین‌ترین میزان‌های باروری و رشد جمعیت را در جهان دارند.»

طاهر نژاد نیز در این زمینه می‌گوید: تک فرزندان، کودکانی هستند که یا خواهر و برادر ندارند و یا به فرزندی پذیرفته شده‌اند. برخی عوامل باعث شده تمایل خانواده‌ها به فرزندآوری و یا افزودن تعداد فرزندان کاهش یابد. مشکلات مالی یکی از عواملی است که سبب می‌شود در والدین نگرانی‌هایی به منظور عدم توانایی در تامین امکانات برای فرزندان ایجاد شود. شاغل بودن زنان و نگرانی از دست دادن موقعیت شغلی سبب می‌شود تمایل خانواده‌ها برای فرزندآوری کاهش یابد. دیر ازدواج کردن و یا دیر به دنیا آمدن فرزندان نیز در این مورد تاثیرگذار هستند.

پیامدهای تک فرزندی در سطح خرد و کلان

هاشمی پیرامون پیامدهای تک فرزندی در جامعه می‌گوید: کاهش رشد و اندازه جمعیت در بلندمدت، سالخورده شدن جمعیت، کمبود نیروی کار و کاهش رفاه و تامین اجتماعی سالمندان از مهمترین پیامدهای تک فرزندی و بی فرزندی است. البته شدت این پیامدها بسته به اینکه این دو الگوی باروری چقدر تداوم پیدا کند و چقدر ایده‌آل باروری کشور را که در حال حاضر دو فرزندی است را تغییر دهد، دارد. از پیامدهای اجتماعی تک فرزندی نیز می‌شود به تضعیف پیوندهای خانوادگی و خویشاوندی و کاهش یا تغییر سرمایه‌های عاطفی و اجتماعی در نسل‌های بعد اشاره کرد.

طاهر نژاد نیز در این باره می‌گوید: یکی از مهمترین آسیب‌هایی که تک فرزندی دارد این است که این فرزندان بسیار احساس تنهایی می‌کنند و بیش از اندازه به والدین خود وابسته هستند و والدین هم بیش از اندازه به فرزند خود وابسته هستند و همین امر سبب می‌شود آزادی عمل و استقلال فردی را تا حدودی از یکدیگر بگیرند.
در این کودکان و همینطور والدین آنها ترس از دست دادن بسیار شدیدتر است، انتظار بالایی در والدین وجود دارد، استعداد شکل‌گیری احساس گناه در این فرزندان بسیار است. تمایل به لوس بودن و پرتوقع بودن و خودمحوری نیز در این کودکان بسیار دیده می‌شود. این کودکان به دلیل اینکه همبازی ندارند، تمایل به بازی‌های دیجیتال و اینترنتی بسیاری دارند، اما یکی از جدی‌ترین مسایل این کودکان رشد اجتماعی آنها است.
طاهر نژاد: کودکانی که در شرایط تک فرزندی رشد می‌کنند، رشد اجتماعی کمتری نسبت به بچه‌هایی که در خانواده‌های بزرگ‌تر و چند فرزندی رشد می‌کنند، دارند

وی می‌افزاید: کودکانی که در شرایط تک فرزندی رشد می‌کنند، رشد اجتماعی کمتری نسبت به بچه‌هایی که در خانواده‌های بزرگ‌تر و چند فرزندی رشد می‌کنند، دارند. برای مثال بچه‌هایی که دو یا سه خواهر و برادر دارند برای پیدا کردن و مشخص کردن قلمرو خود مجبور هستند یکسری تعارضات را تحمل کنند و یا با برخی تعارضات بجنگند.
این جنگ و نحوه حل مساله منجر به رشد اجتماعی کودکان می‌شود. اما تک فرزندان صاحب کل قلمرو خانه هستند و نیازی به جنگیدن برای بدست آوردن فضا و یا مادر تمام وقت نداند. این تعارضات و حل مساله‌ها منجر به رشد هوش کودکان و رشد اجتماعی آنها می‌شود. یعنی آن کودک وقتی بزرگ تر شد و وارد مدرسه و اجتماع بزرگتر شد، یاد گرفته است این تعارضات جزو لاینفک زندگی بشری است و باید برای حل تعارضات تلاش کند. انعطاف این کودکان و توان سازگاری آنها ارتقا می‌یابد و این کودکان احتمال دارد کمتر دچار آسیب شوند.
اما تک فرزند این تجارب زیسته را ندارد و مادر در بسیاری از مواقع تنها برای او بوده و اتاق او برای خودش بوده و ظرفیت‌ها را هر زمان که اراده می‌کرد، در اختیار داشته است. این فرد وقتی وارد جامعه می‌شود، متوجه می‌شود از این خبرها نیست و در بسیاری از جاها باید تلاش کند. برای حل تعارضات و شکل‌گیری دوستان و گرفتن حقش بجنگد. گویی کودک در این شرایط تازه دارد رشد می‌کند و در این شرایط این فرد عقب‌تر از آن کودکی است که خواهر وبرادر داشته است. بنابراین احتمال اضطراب و شکنندگی این فرد بیشتر است.

راه‌حل تک فرزندی چیست

طاهر نژاد به راهکارهایی در این زمینه اشاره کرده و می‌گوید: درست است که تعداد فرزندان ممکن است مرحله‌ای از زندگی یک خانم را تغییر دهد، اما معنای زندگی همین جذابیت‌ها است. زنان باید در اهداف و مسیر رشد و معنایی که به رشد خود می‌دهند، بازنگری کنند تا یک خانواده بهتر داشته باشند. مهمترین نقش زنان در زندگی نقشی است که در خانواده دارند و بعد اجتماع است.

توانمندسازی اقتصادی جوانان نه از طریق مشوق‌های مالی بلکه از طریق ایجاد شغل پایدار و با درآمد کافی که به آنها احساس استقلال و امنیت مالی و امکان پس انداز و ترقی اقتصادی بدهد، می‌تواند خانواده‌ها را از تک فرزندی تحمیل شده نجات دهدهاشمی نیز به راهکارهایی در این زمینه اشاره کرده و می‌گوید: توانمندسازی اقتصادی جوانان نه از طریق مشوق‌های مالی بلکه از طریق ایجاد شغل پایدار و با درآمد کافی که به آنها احساس استقلال و امنیت مالی و امکان پس انداز و ترقی اقتصادی بدهد، می‌تواند خانواده‌ها را از تک فرزندی تحمیل شده نجات دهد. زیرا مشوق‌های مالی بیش از آنکه موثر باشد، موجب وابستگی اقتصادی، سرخوردگی و احساس عدم امنیت مالی افراد می‌شد. آسیب بزرگ سیاستگذاری مشوق محور این است که سیاستگذار ارائه این مشوق‌ها را دستاورد بزرگی می‌داند و بنابراین از مسئولیت فراهم کردن شرایط برای توانمندسازی پایدار اقتصادی شهروندان شانه خالی می‌کند.

در مجموع کارشناسان می‌گویند: موضوع فرزندآوری و تعداد افراد خانواده با میزان درآمد و فرهنگ آن جامعه ارتباطی مستقیم دارد، بنابر برخی تعاریف در مناطقی که میزان درآمد افراد به طور نسبی بالاتر و امکانات شهری و رفاهی بیشتری در خدمت افراد آن جامعه وجود دارد، فرزندآوری و به تعبیری تعداد افراد خانوارها هم افزایش می‌یابد اما با نگاهی به خانواده‌های تهرانی می‌توان این فرضیه را رد کرد. امروزه به دلیل تغییر سبک زندگی، تک فرزندی در بین زوجین و خانواده‌ها رواج یافته و بسیاری از زوج‌ها به داشتن فقط یک فرزند رضایت می‌دهند، تصمیمی که برخلاف ظاهر خوشایند آن، آسیب‌های زیادی برای کودک دارد.

طبق گزارش‌های منتشره، آمارها بیانگر تغییرات جمعیتی و کاهش رشد جمعیت کشور است و نگرانی از پیری جمعیت و کاهش موالید از دغدغه‌های بسیار مهم مقام معظم رهبری انقلاب در سال‌های اخیر به شمار می‌رود. رشد جمعیت کشور پس از دهه‌های ۶۰-۱۳۵۰ شمسی روند کاهشی داشته که نگرانی جدی برای اقتدار، پویایی و بالندگی کشور است و همچنین ترکیب و ساختار جمعیت کشور و کاهش سطح باروری است.
بنابراین تک فرزندی و بی‌فرزندی، ریشه در آسیب‌های فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی دارد و برای رفع این مساله باید در هر سه زمینه اقدامات موثر انجام شود تا از بروز صدمات جبران‌ناپذیر در کشور جلوگیری شود.