تهران- ایرنا- ۵۶ سال پیش در چنین روزهایی جهان از یکی دیگر از کشتارهای فجیع آمریکا علیه غیرنظامیان پرده برداشت؛ انتشار تصاویری از یک قتل عام هولناک در ویتنام که دنیا را تکان داد. همچنین ۳۸ سال قبل «ببرک کارمل» رئیس جمهوری وقت افغانستان تحت حمایت شوروی مجبور به فرار از کشور شد.

به گزارش ایرنا، تاریخ همواره سرنخ‌هایی را برای شناخت و درک بهتر آنچه امروز اتفاق می‌افتد در اختیارمان قرار می‌دهد. پیچ و خم‌های مسیر تاریخ با اتفاق‌های ریز و درشت در گذر زمان تغییر یافته و هر رخداد به نوعی در رقم زدن وضعیت ژئوپلیتیک حال حاضر تاثیرگذار بوده است. آسیا و اقیانوسیه که سهم قابل توجهی از وسعت این کره خاکی را به خود اختصاص داده، همانند دیگر نقاط دنیا تحولات مهم و تاثیرگذاری را از سر گذرانده است.

در این گزارش سعی داریم تا با شرحی از چندین رویداد تاریخی در بازه زمانی ۱۶ تا ۲۲ نوامبر/ ۲۶ آبان تا ۲ آذر (هفته جاری)، سرنخ‌هایی را از چگونگی شکل‌گیری سیاست‌ها و جغرافیای امروز منطقه آسیا و اقیانوسیه در اختیار مخاطب قرار دهیم.

کشتار فجیع غیرنظامیان ویتنامی توسط نظامیان آمریکا

روز ۲۰ نوامبر ۱۹۶۹ (۲۹ آبان ۱۳۴۸)، عکس‌های رنگی شفافی از یک قتل عام توسط نظامیان آمریکایی در ویتنام منتشر شد که جهانیان را به علت ابعاد هولناک این قضیه به شدت شوکه کرد. در آن روز نشریه «کلیولند پلین دیلر» (The Cleveland Plain Dealer) تصاویر کشتار موسوم به «می لای» که طی آن ۳۴۷ تا ۵۰۴ شهروند غیرنظامی جمهوری ویتنام جنوبی توسط سربازان آمریکایی کشته شده بودند را منتشر کرد. این تعداد از ویتنامی‌ها تقریبا یک سال و نیم قبل در ۱۶ مارس ۱۹۶۸ (۲۶ اسفند ۱۳۴۶) پس از شکنجه و تجاوز واحد گردان سوم تجسسی ارتش آمریکا به شکلی وحشتناک قتل عام شده بودند.

همزمان با درز تصاویر به صورت علنی، چندین رسانه از جمله تایم، لایف و نیوزویک این ماجرا را پوشش دادند و این یک نقطه بسیار تاریک در روند جنگ ویتنام ایجاد کرد. اکثر قربانیان غیرنظامیان زن و کودک بودند و قبل از قتل، برخی از قربانیان مورد تجاوز، شکنجه و قطع اندام نیز قرار گرفته بودند. برخی از اجساد در جریان کشتار که در جریان جنگ ویتنام رخ داد، توسط نظامیان آمریکایی قطعه‌قطعه شده بودند. این اقدام جنایتکارانه پس از بمباران هسته‌ای هیروشیما و ناگاساکی که ده‌ها هزار کشته بر جای گذاشت، بار دیگر احساسات عمومی در سطح جهان را جریحه دار کرد.

در مسکو یک بیانیه امضا شده توسط چندین روشنفکر در محکومیت این قتل عام صادر شد که تاکید می کرد ارتش ایالات متحده مسیر جنایتکاران نازی را دنبال می کند. در واکنش به این مساله در آلمان غربی حدود ۵۰ هزار نفر تظاهرات بزرگی را در اعتراض به حضور آمریکا در ویتنام برگزار کردند. اما برخی از متحدان واشنگتن بدون محکوم کردن این جنایت جنگی، آن را یک امر عادی جلوه دادند. نشریه انگلیسی اکونومیست آن زمان در واکنش به کشتار ویتنامی‌ها نوشت: زمانیکه یک کشور وارد جنگ می‌شود، از نظر آماری تقریبا اجتناب‌ناپذیر است که برخی از مردان آن دست به کار فجیعی بزنند.

امروز به نوعی دیگر شاهد جنایت کم سابقه‌ای در نوار غزه و لبنان هستیم که تنها تفاوتش با نمونه‌هایی مانند کشتار می لای این است که آمریکا به طور مستقیم در آن دخالت ندارد و با حمایت‌های مالی و تسلیحاتی منجر به روی دادن قتل عام‌های دردناک در آنجا می‌شود. همچنین همانند آن سال‌ها متحدان آمریکا و رژیم صهیونیستی از محکومیت صریح تجاوزات به لبنان و نوار غزه خودداری می‌کنند.

فرار ببرک کارمل مهره تحت هدایت شوروی از افغانستان

همزمان با اشغال نظامی افغانستان توسط ارتش سرخ شوروی سابق، روس‌ها ببرک کارمل را در دسامبر ۱۹۷۹ (۶ دی ۱۳۵۸) به عنوان رئیس جمهوری این کشور جایگزین حفیظ الله امین کردند. این درحالی بود که کارمل پس از ایفای نقش در کودتای آوریل ۱۹۷۸ (۷ اردیبهشت ۱۳۵۷) به رهبری حزب دموکراتیک خلق و معاونت نخست وزیری رسیده بود، اما به دلیل اختلافات در دو جناح حزب یعنی «خلق» و «پرچم» به سفارت افغانستان در پراگ رفته بود.

در دوره‌ای از پاکسازی در حزب دموکراتیک خلق افغانستان بر اساس گزارش‌ها، نور محمد تره‌کی از رهبران حزب به دنبال کشتن کارمل در چک‌اسلواکی بود.

کارمل در طول دوره رهبری خود برای ایجاد یک پایگاه حمایتی برای حزب دموکراتیک خلق در راستای انجام اصلاحات متعدد تلاش کرد. از جمله آنها «اصول اساسی جمهوری دموکراتیک افغانستان» بود که عفو عمومی را برای افرادی که در دوران حکومت نورمحمد تره‌کی و حفیظ الله امین زندانی بودند، در نظر گرفت.

او همچنین پرچم سرخ خلق افغانستان را با یک پرچم سنتی‌تر جایگزین کرد. با اینحال این سیاست‌ها نتوانست مشروعیت حزب دموکراتیک خلق را در چشم مردم افغانستان و مجاهدین افغان افزایش دهد و کارمل به طور گسترده به عنوان دست نشانده شوروی در نزد مردم دیده می‌شد.

ببرک کارمل (سمت چپ) و لئونید برژنف رهبر پیشین اتحاد جماهیر شوروی (سمت راست)

این شکست‌های سیاسی و بن‌بستی که پس از مداخله شوروی به وجود آمد، رهبری شوروی را به انتقاد شدید از رهبری کارمل سوق داد. با روی کار آمدن میخائیل گورباچف به عنوان رئیس جمهوری شوروی سابق، سیاست‌های این کشور هم در مورد افغانستان تغییر کرد و مقدمات کنار زدن ببرک کارمل از قدرت در این کشور آغاز شد.

اتحاد جماهیر شوروی کارمل را در سال ۱۹۸۶ برکنار و محمد نجیب الله را جایگزین او کرد. روزنامه واشنگتن پست در تاریخ ۲۰ نوامبر ۱۹۸۶ (۲۹ آبان ۱۳۶۵) گزارش داد که کارمل پس از ۶ سال از ریاست و عضویت در دفتر سیاسی حزب کمونیست کناره گیری کرد.

پس از آن وی به مسکو گریخت اما محمد نجیب الله متقاعد شد تا ببرک کارمل را در سال ۱۹۹۱ به افغانستان بازگرداند، جایی که کارمل از دستیاران عبدالرشید دوستم شد و به برکناری دولت نجیب الله از قدرت در سال ۱۹۹۲ کمک کرد. او در نهایت افغانستان را دوباره به مقصد مسکو ترک کرد و چند سال بعد، در سال ۱۹۹۶، کارمل بر اثر سرطان کبد درگذشت.

آتش‌بس یک طرفه چین در جنگ با هند در آستانه پیروزی

پس از قیام تبت در سال ۱۹۵۹، زمانی که هند به دالایی لاما رهبر دینی بوداییان تبت پناهندگی داد، یک سری درگیری‌های مرزی بین چین و هند شکل گرفت. پس از آنکه هند توافقنامه‌های دیپلماتیک پیشنهادی چین را در طول سال‌های ۱۹۶۰ تا ۱۹۶۲ رد کرد، پکن دست به اقدام‌های نظامی فزاینده‌ای زد و پس از ۳۰ آوریل ۱۹۶۲ (۱۰ اردیبهشت ۱۳۴۱) گشت‌زنی‌هایی را که پیشتر ممنوع شده بود، در منطقه لدخ از سر گرفت.

در بحبوحه بحران موشکی کوبا، چین در ۲۰ اکتبر ۱۹۶۲ (۲۸ مهر ۱۳۴۱) تمام تلاش‌های خود را برای رسیدن به یک راه‌حل مسالمت‌آمیز کنار گذاشت و از دو جناح به سرزمین‌های مورد مناقشه در امتداد مرز سه هزار و ۲۲۵ کیلومتری در لدخ و آن سوی خط مک ماهون در مرز شمال شرقی حمله کرد.

سربازان چینی نیروهای هندی را در هر دو منطقه عقب راندند و تمام قلمرو مورد ادعای خود را در منطقه غربی و «تاوانگ» در منطقه شرقی تصرف کردند. این درگیری زمانی پایان یافت که چین در ۲۰ نوامبر ۱۹۶۲ (۲۹ آبان ۱۳۴۱) به طور یکجانبه آتش بس اعلام و همزمان به موقعیت قبل از جنگ یعنی مرز موثر چین و هند عقب نشینی کرد.

روزنامه ایندین اکسپرس از دلایل اعلام آتش بس یکطرفه از سوی چین را اینطور عنوان می‌کند که مسیرهای کوهستانی با ادامه درگیری به شدت برفی می‌شدند و این مساله برای عقب نشینی چینی‌ها از طریق هیمالیا و رساندن تجهیزات و همچنین تجدید قوای آنها دشوار می‌شد.

به نوشته این رسانه هندی، از سوی دیگر جواهر لعل نهرو نخست وزیر وقت هند از آمریکا و انگلیس درخواست کمک کرد که جان اف.کندی رئیس جمهوری وقت ایالات متحده به سرعت دستور حمل و نقل هوایی تسلیحات و تجهیزات به هند را داد و نیروی هوایی سلطنتی انگلیس نیز به این عملیات ارسال تجهیزات ملحق شد. همچنین بر اساس برخی گزارش‌ها، با عمیق تر شدن شکاف چین و شوروی، مسکو تلاش زیادی به ویژه با فروش هواپیماهای جنگنده پیشرفته میگ، برای حمایت از دهلی نو انجام داد.