اینجا یزد است، حسینیه ایران؛ دیار قناتها، کاهگلها و بادگیرها که به آرامش شهرت دارد اما اتفاقی نامتعارف و نامتناسب با پیشینه و روحیات مردمان این شهر، رنگ خون گرفت و خراشی بر سیمای آرام شهر انداخت.
از منظر جامعهشناختی، قتل هفته گذشته یک جوان ۲۴ ساله در نزاع جمعی توسط یک زن ۳۰ ساله، نشاندهنده نوعی بحران اجتماعی است، زیرا فرهنگی که بر پایه احترام و همدلی بنا شده، با ظهور رفتارهای خشونتبار و دور دورهای شبانه، در معرض آسیب قرار گرفته است.
دور دور کردنها و حمل سلاح سرد، فقط نشانههایی از مستی و هیجان لحظهای نیستند؛ نشاندهنده نوعی شکاف میان ارزشهای گذشته و واقعیتهای حاضر و تلنگری است به همه ما.
از منظر روانشناختی، باید به این فکر کنیم که چه عاملی جوانی را به این نقطه از خشم و بیمنطقی رسانده است که یک درگیری کوچک به خشونتی مرگبار ختم شود؟
از منظر انتظامی و مدیریتی، این حادثه نیازمند واکنش قاطع و حسابشدهای است که پلیس و نهادهای مرتبط با عزم و ارادهای جدی ورود کردهاند؛ اما عزم و اراده جدی پلیس در برخورد قاطع با برهمزنندگان نظم و امنیت، بدون همراهی مردم و سایر نهادهای مسئول به نتایج مطلوب نخواهد رسید.
تقویت فرهنگ عمومی، آموزش رفتارهای اجتماعی و مسئولیتپذیری، ایجاد فضاهای سالم اجتماعی و ارتقای نظارت بر قهوهخانهها، کافیشاپها و فستفود فروشیها و تقویت پایش تصویری و جلوگیری از فعالیتهای غیرمجاز همه ضروری و در اولویت است.
نقش خانوادهها نیز در این میان حیاتی است، اگر در خانه، احترام و همدلی و گفتوگو نهادینه شود، احتمال بروز رفتارهای خشن در آینده کاهش مییابد.
مدارس و دانشگاهها و نهادهای آموزشی نیز در این مسئله شریکاند، آنها باید محیطهایی فراهم کنند که به جوانان اجازه دهد تا مهارتهای حل مسئله و کنترل خشم را یاد بگیرند.
از طرف دیگر، وقتی جوانان به دنبال مکانی برای تخلیه هیجانات و احساسات خود میگردند، نباید این مکانها به کوچههای تنگ و تاریک و دور دورهای بیهدف شبانه ختم شود، نهادهای فرهنگی و اجتماعی نیز باید فرصتها و فضاهایی سالم و نظارتشده و جذاب برای سرگرمی و تفریح جوانان ایجاد کنند.
نقش رسانهها در این معادله، دوگانه است، از سویی، رسانههای مسئول و آگاه میتوانند با اطلاعرسانی دقیق و آموزشمحور و امیدبخش، مردم را به سوی تعامل و همکاری سوق دهند و از سوی دیگر، رسانههای سطحینگر و هیجانطلب که بیشتر به دنبال جنجالآفرینی و افزایش بازدید هستند، میتوانند فضایی ملتهب و مضطرب ایجاد کنند، تمام رسانهها بر این امر واقفند که اثرگذاری آنان بر افکار عمومی بسیار چشمگیر است و کوچکترین بیدقتی میتواند جامعهای را به سمت هرج و مرج بکشاند.
حال، پرسش این است که چه باید کرد؟ از کجا شروع کنیم؟ پاسخ در یک کلمه است: "اقدام" . چنانچه به جای گلایهکردن و انتظار از دیگران، خودمان را مسئول بدانیم، تغییرات کوچک و بزرگ روی خواهد داد، باید از خودمان شروع کنیم؛ از محیط خانواده، از تعامل با همسایه، از رفتارمان در خیابان و از گفتوگوی محترمانه با دیگران.
امید آنکه هر کدام از ما به سهم خود در بهبود اوضاع مشارکت کنیم و خانوادهها، با مراقبت و حمایت از فرزندانشان؛ نهادهای آموزشی با آموزش مهارتهای زندگی؛ رسانهها با انعکاس واقعیت و ترویج امید و پلیس و نهادهای اجرایی، با اعمال قانون و عدالت.
* معاون فرهنگی و اجتماعی پلیس استان یزد