به گزارش ایرنا از تارنمای سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، حجتالاسلام علی خیاط در این سخنرانی که با موضوع «مؤلفههای یاددهی و یادگیری مطلوب از منظر اسلام، با تأکید بر دوره جوانی» انجام شد، ابراز کرد: موضوع یادگیری و یاددهی و به طور کلّی آموزش، از موضوعات مهم و دامنهدار در تاریخ حیات بشر بوده است و گفتوگوها پیرامون هستیشناسی، معرفتشناسی و روششناسی آن کماکان ادامه دارد.
متن کامل سخنرانی وی به شرح زیر است:
تغییرات در فلسفههای آموزشی، شیوههای تدریس و درک علمی از فرآیند یادگیری، عمده دلایل استمرار مباحث مرتبط با آموزش است. در جوامع ابتدایی، یادگیری عمدتاً از طریق شفاهی و به صورت سنتی انجام میشد و آموزش و انتقال دانش از طریق داستانگویی، نقلقولهای شفاهی، و فعالیتهای عملی صورت میگرفت. در دوران باستان، مراکز آموزشی مانند آکادمیهای یونان باستان (سقراط، افلاطون، و ارسطو) و مدارس هندو و چینی به توسعه روشهای رسمیتر آموزشی پرداختند. روشهایی مانند پرسش و پاسخ، بحثهای فلسفی و تحلیل متون در این دوران رایج بود. در قرون وسطی در غرب، آموزش عمدتاً در صومعهها و دانشگاهها متمرکز بود و مطالعه متون مقدس، مناظرات فلسفی و بررسی متون کلاسیک، اصلیترین شیوههای آموزش به شمار میرفت. (الماسی،۱۳۸۰ش، ص۱۹–۱۹۶) در این میان، ظهور اسلام در قرن ۷ میلادی و نگاه ویژهی این دین آسمانی به موضوع دانش و آموزش، توانست تحولی شگرف در این موضوع ایجاد کند و در قرون ۸ تا ۱۲ میلادی و همزمان با عصر طلایی اسلام، این تحولات به اوج خود رسید. ظهور دانشمندان بزرگ مسلمانان در دانشهای فلسفه، ریاضیات، طب، نجوم، شیمی و... و همچنین ایجاد نظامیهها، دارالحکمهها، رصدخانهها و کتابخانههای عظیم و فعالیت هزاران دانشپژوه مسلمان، از ویژگیهای دانشی و آموزشی این عصر است. (بورلو، ۱۳۸۶ش، ص۱۴۸-۱۶۵)
در دورههای بعد از عصر طلایی اسلام، همچون عصر رنسانس که عصر مطالعه علوم تجربی و روشهای علمی مبتنی بر آزمایش و مشاهده بود و همچنین قرون ۱۹ و۲۰ میلادی که دوره ارائه نظریات آموزشی همچون رفتارگرایی، شناختگرایی و ساختگرایی بود نیز تحولات بنیادینی در شیوههای آموزش و روشهای علمی به وجود آمد. با این حال در قرن ۲۱ و دوره معاصر، با ظهور و پیشرفت روزافزون فناوری اطلاعات، آموزش الکترونیکی، یادگیری آنلاین و استفاده از ابزارهای دیجیتال مانند هوش مصنوعی و نرمافزارهای آموزشی، شیوههای آموزش و یادگیری به کلی دچار دگردیسی گردیده است. (رستگارپور، ۱۳۹۱ش، ص۲۱۹)
بررسی تاریخچه شیوههای یادگیری نشاندهنده توسعه مداوم و تغییرات در روشها و نظریات آموزشی است که تحول در فرآیند یادگیری را در طول زمان نمایان میسازد. در حال حاضر نظریههای یادگیری مهمی در علوم تربیتی و آموزشی شناخته شدهاند که هر یک از آنها به جنبههای مختلف فرآیند یادگیری توجه دارد و میتواند از جنبه مورد نظر خود، به درک بهتر روشهای آموزشی و بهبود تجربه یادگیری کمک کند. (خولیوخوتا و متیواچ، ۱۴۰۰ش) این نظریات به طور کلی به دو دسته تجربه گرایی و خردگرایی تقسیم میشوند و هر یک مبانی علمی و روشهای آموزشی مخصوص به خود را دارند. (هیلگارد و باور، ۱۳۶۷ش، ص ۳۴)
با این حال، مسلمانان معتقدند هرچند شیوهها و ابزارهای آموزش، توسعه و تکامل پیدا کرده و نظریههای گوناگونی در این خصوص مطرح شده است، اما روح حاکم بر مسئله آموزش، یاددهی و یادگیری که در اسلام به آن پرداخته شده است، ثابت هستند و با گذشت زمان و ظهور نظریات جدید، تغییر نمیکنند. (رک: مطهری، ۱۳۸۹ش، ج۲۱، ص ۴۷۹) این ادعا بر پایه اعتقاد مسلمانان به زمانمند و مکانمند نبودن معارف و آموزههای اسلامی[۱] استوار است. حال سؤال اینجاست که بر این اساس، از منظر اسلام، در یاددهی و یادگیری چه مؤلفهها و الزاماتی برای رسیدن به هدف (که همان تحقّق آموزش باشد) وجود دارد؟ و یا به عبارتی، مؤلفههای یاددهی و یادگیری مطلوب از منظر اسلام چیست؟ از سوی دیگر، با توجه به اینکه آموزش در بازههای سنّی متفاوتی قابل تحقّق است؛ آیا از منظر اسلام، آموزشپذیری در دوره جوانی نسبت به سایر دورههای سنّی، تفاوت دارد یا خیر؟ به نظر میرسد پاسخ به این سؤالها میتواند، تا حد زیادی مدل یاددهی و یادگیری مطلوب از منظر اسلام را ترسیم نماید.
دانش و آموزش در اسلام
در اسلام، یاددهی و یادگیری جایگاهی بسیار مهم و محوری دارد تا جایی که نخستین ارتباطات وحیانی بین خداوند متعال و پیامبر اسلام، مرتبط با دانش و آموزش است. (علق (۹۶):۱-۵) در قرآن کریم بالغ بر ۷۵۰ بار از دانش، آموزش و یادگیری سخن به میان آمده که این میزان اهتمام و پرداختن به دانش در بین کتب آسمانی منحصر به فرد است. (طباطبایی، ۱۳۵۳ش، ص۱۵۴) بر خلاف اقتضائات نظام طبقاتی تمدّنهای قدیم مانند تمدن ایران و تمدن روم که در آنها صرفاً طبقات خاصی اجازه سواد آموزی و دانشپژوهی داشتند،(مطهری، ۱۳۷۸ش، ج۲، ص۱۶۸) از منظر اسلام کسب دانش بر هر زن و مرد نه تنها جایز بلکه واجب است (برقی، ۱۳۷۱ش، ج۲، ص۲۲۵) و حاکمیت نیز موظف به آموزش آحاد جامعه است. (شریف الرضی، ۱۴۱۴ق، ص ۴۵۷) در اسلام علاوه بر تاکید بر آثار و پیامدهای ارزشمند کسب دانش در زندگی دنیوی، ثواب اخروی زیادی نیز برای آن در نظر گرفته شده است. (فتال نیشابوری، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۱۲) تا جایی که فراگیری قسمتی از یک علم، از هزار رکعت نماز مستحبی برتر دانسته شده و حضور نزد یک دانشمند و فراگیری علم از آن، از تشییع هزار جنازه، عیادت هزار مریض، عبادت هزار شب، روزه هزار روز، صدقه دادن هزار درهم به فقیران و انجام هزار حج غیر واجب برتر و با فضیلتتر شمرده شده است. (طبرسی، ۱۳۴۴ش، ص۱۳۶)
البته این آثار و ویژگیها مربوط به هر نوع دانشی نیست و اسلام برای دانش مطلوب، چارچوبها و مشخصاتی را در نظر گرفته است. به طور کلی، از منظر اسلام، دانش مطلوب، دانشی است که انسان از طریق آن به وجود آفریدگار پی ببرد. چرا که به هر میزان انسان در علوم مختلف ورود کند و حقایق و جزئیات را مشاهده کند، بیشتر به این مطلب میرسد که دنیا با این نظم، جزئیات و عجایبش، نمیتواند بدون خالق مدبّر باشد. از طرف دیگر این آفریدگار شیوه صحیح زندگی را از طریق پیامبرانش به انسان آموزش داده که انسان باید آن شیوهها را بیاموزد و طبق آنها عمل کند.
یکی دیگر از ویژگیهای دانش مطلوب از منظر اسلام، منفعت داشتن و کاربردی بودن است؛ (کلینی، ۱۴۲۹ق، ج۱، ص۳۷) چراکه بسیاری از علوم، دانستن و یا ندانستن آن منفعت یا ضرری برای فرد ندارد. در منابع اسلامی آمده است که پیامبر اسلام وارد مسجد شدند، گروهی را دیدند که اطراف مردی را گرفته و میگویند او داناترین مردم به دودمان عرب، روزگار جاهلیت و اشعار عرب است؛ پیامبر اسلام فرمودند: اینها علمی است که اگر کسی آن را نداند ضرر نمیکند و کسی که بداند، فایده و سودی نمیبرد.(کلینی، همان، ج۱، ص۷۶) در روایت دیگر آمده است که به نوجوانان چیزهایی را آموزش دهید که در آینده با آن احتیاج پیدا خواهند کرد. (ابن ابی الحدید، ۱۴۰۴ق، ج۲۰، ص۳۳۳) در علت این مسئله نیز چنین آمده است که دایره علوم بسیار گسترده است و از طرفی، عمر انسان کفاف فراگیری همه علوم را نمیدهد، لذا از دانش باید آن میزان که دارای نفع و کاربرد است، فراگرفته شود. (لیثی واسطی، ۱۳۷۶ش، ص۵۴)
اسلام تأکید میکند که علم و دانش باید در خدمت انسانیت، عدالت و حقیقت باشد و از آن در راستای توسعه فردی و اجتماعی به شیوهای سازنده و مثبت استفاده شود. از این رو فراگیری برخی از دانشها در اسلام ممنوع دانسته شده است. (رک: شریف الرضی، همان، ص ۱۰۵) دانشهایی که بهطور مستقیم با آموزههای اسلام در تضاد هستند، مانند نظریات کفرآمیز یا انکار اصول دین، دانشهایی که بر اساس اطلاعات نادرست یا دروغین بنا شدهاند و به گمراهی یا ضرر به جامعه منجر میشوند، مانند خرافات یا اشتباهات مسلّم علمی، دانشهایی که به تولید یا استفاده از ابزارهایی که موجب فساد، تخریب، یا آسیب به انسانها و محیط زیست میشوند، دانشهایی که به نقض حقوق انسانی، ظلم، یا بهرهبرداری از دیگران میپردازند مانند نظریات یا تکنیکهای استثمارگرانه و همچنین دانشهایی که به ترویج رفتارهای غیر اخلاقی یا نادرست مانند فحشا، لاابالیگری یا خشونت میپردازند، از جمله دانشهای ممنوع در اسلام به شمار میرود.
بازه سنی مطلوب در فراگیری دانش نیز موضوعی است که اسلام بدان پرداخته و دوره جوانی را، بهترین دوره سنّی در این خصوص دانسته و توصیه کرده است که انسان در جوانی، یا یاددهنده باشد و یا یادگیرنده. (شیخ طوسی، ۱۴۱۴ق، ص۳۰۳) از پیامبر اسلام نقل شده است هر کس در جوانی دانش بیاموزد، دانش او همچون نقشی است که بر سنگ حکّ میشود (دیگر از بین نمیرود) و هر کس در بزرگسالی بیاموزد، دانش او مثل نوشتن بر روی آب است. (مجلسی، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۲۲۲) از منظر اسلام، فرصت جوانی فرصت نسبتاً اندکی است که اگر انسان، نیازسنجی، هدفگذاری، برنامه ریزی و اقدام لازم را در خصوص کسب دانش و مهارت در این دوره نداشته باشد، به زودی این فرصت از دست خواهد رفت. (شیخ طوسی، ۱۴۱۳ق، ج۴، ص۳۵۷) نقل شده است امام چهارم شیعیان، هرگاه میدید جوانانی به کسب دانش مشغول هستند، به آنها محبت ورزیده و آفرین میگفت و میفرمود: شما امانتدار دانش هستید، شما که اکنون کم سن و سال هستید، به زودی به بزرگان جامعه تبدیل خواهید شد. (شامی، ۱۴۲۰ق، ص۵۸۷)
یاددهی مطلوب از منظر اسلام
یاددهی به فرآیندی گفته میشود که در آن فرد یا گروهی از افراد، دانش، مهارتها یا اطلاعات خود را به دیگران منتقل میکنند. هر چند در آموزش، غالباً شخص یادگیرنده ذینفع محسوب میشود، اما برای یاددهنده نیز آثاری همچون تقویت دانش(لیثی واسطی، همان، ص۵۴)، بهبود مهارتهای ارتباطی، افزایش اعتماد به نفس، افزایش خلاقیت و نوآوری، توسعه مهارت مدیریت و همچنین احساس مفید بودن و رضایت از خود به همراه دارد. در اسلام یاددهی دانشها و مهارتهای مورد تایید، کاری پسندیده و ارزشمند است که صدقه جاریه محسوب شده و علاوه بر آثار مثبت دنیوی، پاداش اخروی نیز برای آن در نظر گرفته شده است. (ابن شعبه حرّانی، ۱۴۰۴ق، ص۱۹۹) با نظر به منابع اسلامی، چنین به دست میآید که یاددهی، فرآیندی است که میبایست مراحل و مؤلفههای آن به دقت انتخاب و محقّق شوند تا یاددهی به شکل مطلوب انجام گیرد. برخی از این شرایط و ویژگیها مربوط به شخص یاددهنده، برخی مربوط به نوع تعامل یاددهنده با یادگیرنده و برخی نیز مرتبط با شیوه یاددهی است. در ادامه اهم این موارد مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
ویژگیهای شخصی یاددهنده
از منظر اسلام، یاددهنده میبایست دارای شرایط و ویژگی های خاصی باشد که یکی از آنها، دارا بودن انگیزه صحیح است؛ چراکه کیفیت انگیزه و غرض یاددهنده، در عملکرد وی تاثیر بسزایی دارد. از این منظر، یاددهنده باید دارای نیت خالصانه و با اهداف الهی باشد (کلینی، همان، ج۱، ص۸۶)، به این معنا که هدف اصلی از یاددهی را رضایت خداوند قرار دهد. این جلب رضایت الهی میتواند مصادیق گوناگونی داشته باشد که از جملهی آنها میتوان به انتشار دانش صحیح و آگاهی در جامعه، یاری رساندن به دیگران، اصلاح معضلات و مشکلات جامعه، الگوسازی برای دیگران و در نهایت کسب پاداش اخروی اشاره کرد.
از دیگر ویژگیهای یاددهنده در یاددهی مطلوب از منظر اسلام، تواضع علمی (کلینی، همان) و پرهیز از ادعاهای گزاف است. اینکه یاددهنده ادعا کند که در یک باب یا موضوع علمی، نهایت دانش را دارد، نشان میدهد این شخص صداقت کافی را نداشته و یا دچار جهل مرکب شده است. طبق دیدگاه اسلام، اگر شخصی ادعای نهایت دانشی را داشته باشد، در واقع نشان دهنده نهایت نادانی اوست. (لیثی واسطی، همان، ص۴۳۳) این مسئله علاوه بر اینکه حاکی از مشکلات شناختی و یا شخصیتی در یاددهنده است، فرآیند یاددهی را نیز دچار مشکل میکند. چراکه چنین ادعایی میتواند عدم انعطافپذیری و ناتوانی در پذیرش تغییرات و پیشرفتهای علمی را به همراه داشته باشد، (کراجکی، ۱۴۱۰ق، ج۲، ص۱۰۸) این در حالی است که علم بهطور مداوم در حال تغییر و توسعه است و هیچکس نمیتواند در همه زمینهها بهروز و آگاه باشد. از سوی دیگر، یاددهندهای که ادعای دانستن همه چیز را دارد، ممکن است از رویکردهای آموزشی متنوع و بهروز بیبهره باشد و بهطور کلی، تعامل و یادگیری مشترک را نادیده بگیرد. (شیخ طوسی، ۱۴۱۳ق، ج۴، ص۳۹۵) علاوه بر این، چنین ادعایی میتواند موجب کاهش اعتماد به نفس در یادگیرنده شود، زیرا ممکن است یادگیرنده احساس حقارت و کوچکی کند و اعتماد به نفس خود را در مشارکت فعال و بیان نظرات شخصی، خصوصاً نظراتی که مخالف نظر یاددهنده است، از دست بدهد.
استبداد رای و لجاجت علمی را نیز میتوان در همین ویژگی منفی جای داد (کلینی، ۱۴۲۹ق، ج۱۵، ص۶۳) و آثار مخربی مانند کاهش انگیزه یادگیرنده، محدود کردن خلاقیت و تفکر انتقادی، (لیثی واسطی، همان، ص۴۳۳) ایجاد فضای تنش و اضطراب، عدم بهبود فرآیند یادگیری و ایجاد مشکلات ارتباطی با یادگیرنده را برای آن برشمرد. بهطور کلی، در فرآیند یاددهی مطلوب از منظر اسلام، بهترین رویکرد برای یاددهنده این است که همواره احتمال خطا و یا کاستی در دانش خود را منتفی نداند و در مواردی نیز که اطلاعات کافی ندارد، صادقانه بگوید "نمیدانم" و از فرصت برای جستجوی پاسخ صحیح استفاده کند. در اسلام توصیه شده است که اگر کسی پاسخ سوالی را نمیداند، نباید از گفتن «نمیدانم» بترسد و خجالت بکشد (شیخ مفید، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۲۹۷) و آن را بد و زشت بداند (لیثی واسطی، همان، ص۱۰۹)، بلکه باید خود را توسط این کلمه از تنگنا نجات دهد. (شهید ثانی، ۱۴۰۹ق، ص۲۱۵) طبق دیدگاه اسلام، دانای مطلق فقط خداوند است و ویژگی انسانهایی که دارای حد اعلای علوم هستند و در قرآن کریم از آنان به راسخین علم تعبیر شده است، این است که به ندانستن خود (در بخشی از علوم) اعتراف دارند. (شیخ صدوق، ۱۳۹۸ق، ص۵۵) تقریباً همه اندیشمندان بزرگ در طول تاریخ، به محدودیت دانش خود اعتراف کردهاند. (جعفری، بیتا، ج۱۵، ص۲۹۴) از این رو در روایات اسلامی از «نمی دانم» به نصف علم تعبیر شده است. (لیثی واسطی، همان، ص۳۷۲) این رویکرد چند مزیت در فرآیند یاددهی دارد که حفظ اعتبار و اعتماد در نزد یادگیرنده، پیشگیری از انتشار اطلاعات نادرست و ایجاد فرصت تحقیق و پژوهش برای خود و یادگیرنده از جمله آن مزایا محسوب میشود.
یکی دیگر از ویژگیهای یاددهنده در یادگیری مطلوب از منظر اسلام، تطبیق داشتن علم و عمل است (لیثی واسطی، همان، ص۱۱۹)که اگر یاددهنده اعتقاد و التزام علمی به دانش خود نداشته باشد و رفتار وی خلاف دانش او باشد، نمیتواند یادگیری مطلوب را رقم بزند؛ (کلینی، همان، ج۱، ص۱۰۹) مانند استادی که تاثیرات مخرّب و نابود کننده مواد مخدّر بر بدن انسان را به شاگردانش آموزش میدهد، اما خود به آن مواد اعتیاد دارد. در قرآن کریم نیز افرادی که گفتار و رفتارشان متناقض است، مورد مواخذه قرار گرفتهاند. (صف (۶۱): ۲) این مسئله ممکن است بنیان علم را به خطر بیندازد، چرا که از منظر اسلام، علم بدون عمل میتواند افراد جامعه را نسبت به کسب دانش بی رغبت کرده (دیلمی، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۱۵) و در نهایت توسعه و ترویج دانش افول یابد. در اسلام، آموزش عملی و رفتاری بر آموزش نظری ترجیح داده شده است (حمیری، ۱۴۱۳ق، ص۷۷) و امروزه نیز نظریات یادگیری به سمت یادگیری محیطی و رفتاری متمایل شده است.
در مواجهه با یادگیرنده
همانطور که گذشت یاددهی فرآیند انتقال دانش و مهارت از یاددهنده به یادگیرنده است، از این رو یاددهنده میبایست در یاددهی مطلوب، نوع و سطح ارتباط خود را با یادگیرنده به صورت متناسب تنظیم نماید تا اهداف یاددهی محقق شود.(شهید ثانی، همان، ص۱۴) یکی از مسائلی که یاددهنده در قبال یادگیرنده باید توجه داشته باشد، درک حساسیت و اثرپذیری بالای نوجوان و جوان است؛ لذا غالباً آموزش (چه مثبت و چه منفی) تاثیر عمیقی بر مخاطب نوجوان و جوان دارد. امام اول شیعیان در وصیت خود به فرزند جوانش، چنین میفرماید: دل نو جوانان [و جوان]، مثل زمین خالی و آمادهی کشت است که هر بذری در آن کاشته شود، پرورش مییابد. از این رو من هم قبل از آنکه دلت سخت و ذهنت درگیر مسائل دیگر شود، چیزی از ادب به تو میآموزم. (ابن شعبه حرّانی، همان، ص۷۰)
یکی از اصلیترین متغیرها در متناسب سازی نوع ارتباط یاددهنده و یادگیرنده از دیدگاه اسلام، اطلاعات قبلی و سطح هوش و درک یادگیرنده است.(کلینی، همان، ج۱۵، ص۶۰۸) در اسلام توصیه شده است که در بیان مطالب علمی، اطلاعات و میزان عقل و درک مخاطب در نظر گرفته شود، (ابن ابی الحدید، همان، ص۲۷۳) چرا که در صورت عدم تناسب آن دانش با سطح درک یادگیرنده، یادگیری اتفاق نخواهد افتاد، (میلز، ۱۳۸۵ش، ص۷۵) و آثار مخربی مانند افت انگیزه و اعتماد به نفس، افزایش اضطراب و استرس وکاهش تعامل و مشارکت در مباحث علمی را برای یادگیرنده در پی خواهد داشت. البته این مسئله مجوزی برای تبعیض بین یادگیرندگان نباید قرار گیرد، چرا که هوش، درک و استعداد افراد با هم متفاوت است و اگر یادگیرندهای، نصاب فراگیری دانشی را دارا باشد، هرچند از سایر یادگیرندگان در متغیرهای مذکور پایینتر باشد، میتواند در فرآیند کسب آن دانش قرار گیرد. در اسلام تبعیض بین یادگیرندگان مورد نهی واقع شده است (کلینی، همان، ج۹، ص۶۶۶) چراکه بهطور کلی، تبعیض در بین شاگردان میتواند به مشکلات گستردهای در زمینههای آموزشی، اجتماعی و روانی منجر شود و بر کیفیت فرآیند یادگیری و توسعه فردی تأثیر منفی بگذارد.
مسئله دیگری که از منظر اسلام باید یاددهنده در قبال یادگیرنده رعایت کند، محبّت ورزیدن، خشم نکردن و صبوری کردن است. (شیخ صدوق، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۶۲۱) محبّت و توجه یاددهنده میتواند باعث شود که شاگردان به یادگیری علاقهمندتر شوند و با انگیزه بیشتری به یادگیری بپردازند. تحقیقات نشان داده است دانشآموزانی که محبت و حمایت معلم خود را احساس میکنند، معمولاً عملکرد تحصیلی بهتری دارند، زیرا احساس امنیت و ارزشمندی بیشتری دارند. محبت ورزی به یادگیرنده علاوه بر ایجاد محیط آموزشی مثبت و دلپذیر، میتواند زمینه تقویت اعتماد به نفس، توسعه مهارتهای اجتماعی و حل مشکلات رفتاری یادگیرنده را فراهم آورد.
در فرآیند یاددهی
یاددهی مهمترین بخش آموزش است، چراکه تحقّق اهداف آموزشی به آن بستگی دارد. از این رو اگر شخص یاددهنده واجد ویژگیهای شخصیتی لازم برای یاددهی مطلوب بوده و نوع و سطح دانش نیز متناسب با توان هوشی و ادراکی یادگیرنده باشد، اما شیوه یاددهی صحیح نباشد، یادگیری به صورت کامل انجام نخواهد شد و یا به کندی انجام میشود. از منظر اسلام، یاددهنده میبایست به تطوّرات و آخرین تحوّلات دانش مورد نظر آگاهی داشته باشد و صرفاً به دانستههای قدیمی خود اکتفا نکند. (کلینی، همان، ج۱، ص۶۱) او میبایست نیاز یادگیرنده را به صورت دقیق شناسایی کرده و سپس استراتژی آموزشی مناسب را انتخاب و برنامه ریزی لازم را جهت اجرای فرآیند یاددهی انجام دهد. این فرآیند در کنار تشویق و انگیزه بخشی به یادگیرنده، ایجاد محیط آموزشی بانشاط (رک: شریف الرضی، همان، ص۴۸۳) و ارزیابی مستمر میزان یادگیری و شرایط را برای نیل به اهداف آموزشی مهیا میسازد.
در یاددهی الگوهای متنوعی وجود دارد که هر کدام برای اهداف خاصی طراحی شدهاند. الگوی تدریس سنتی شامل روشهایی مانند سخنرانی و یادگیری مبتنی بر معلم، الگوی تدریس فعال که روشهایی مانند یادگیری همکارانه و گروهی را در خود دارد، الگوی تدریس مسئلهمحور که تمرکز بر حل مسائل واقعی و چالشهای پیچیده به عنوان وسیلهای برای یادگیری دارد و الگوی تدریس تحلیلی و انتقادی از جمله مهمترین الگوهای تدریس محسوب میشوند.
از منظر اسلام، یکی از بهترین روشهای یاددهی، روش تدریس فعال، گفتگو محور و مشارکتی است. در این مدل، گفتگو و مشارکت، مقدمه یاددهی نیست، بلکه بخش از آن محسوب میشود (کلینی، همان، ج۱، ص۹۹) و یادگیرنده را به سمت مطلب مورد نظر و دریافت آن سوق میدهد. (لیثی واسطی، همان، ص۵۴) این روش علاوه بر اینکه تفکر و مهارت های اجتماعی و ارتباطی یادگیرنده را پرورش داده و اعتماد به نفس او را در یادگیری افزایش میدهد، یاددهنده را نیز در مسیر توسعه اطلاعات قرار میدهد؛ چراکه گفتگو میتواند روزنههای تازهای از راهحلها و دریافتهای علمی را پیش روی یاددهنده بگشاید و زمینه را برای ارائه نظریات علمی جدید مهیا کند. (تمیمی آمدی، ۱۴۱۰ق، ص۸۱۸)
یکی از آفات روش یاددهی فعال و مشارکتی، به حاشیه رفتن مبحث اصلی است. طبق معارف اسلامی، اگر یاددهنده نتواند جهت گفتگو را مدیریت کند، با انحراف مباحث و پرداختن به مطالب حاشیهای، ضمن اخلال در فرآیند یاددهی، ذهن یادگیرنده از تمرکز برای یادگیری خارج شده (لیثی واسطی، همان، ص۳۹۰) و با استمرار این وضعیت، در نهایت وی دچار افت یادگیری و افت انگیزه میگردد. همچنین اگر یاددهنده در گفتگو و پرسش و پاسخ، مطالب را به صورت طولانی و با حجم زیادی از توضیحات ارائه داده و پاسخهای متعددی به یک سوال بدهد، تمرکز یادگیرنده را بر هم زده و و باعث سردرگمی (شریف الرضی، همان، ص۵۱۱) و در نهایت اخلال در یادگیری وی میشود.
یادگیری مطلوب از منظر اسلام
در سخن از یادگیری، باید توجه داشت که معمولاً فرآیند یادگیری، یا از طریق سازوکارهای غیر برنامهریزی شدهای است کـه انـسان در جریان زندگی اجتماعی، اطلاعات، مهارتها، ارزشها و فرهنگ موجود در محیط را یاد میگیرد و یا از طریق سازوکارهای برنامهریزی شده است که با بهکارگیری برنامهها و روشهای علمی و منظم، «فرآیند آموزش» را شکل میدهد. از این رو، یاددهنده در گونهی نخست، میتواند محیط جامعه، خانواده، مدرسه و... باشد؛ اما در گونهی دوم، یاددهنده، انسان و یا شبه انسان (مانند ابزارهای آموزشی دیجیتال) است که فرآیند آموزش را برنامه ریزی و اجرا میکند. در تعریف یادگیری نیز معمولا این دو رویکرد لحاظ میشود و بیشتر تعاریف، ناظر به نتیجهی یادگیری است؛ «تغییر نسبتاً پایدار در رفتار»، «هر نوع تغییر کم و بیش پایدار در رفـتار که نتیجه تجربههای انسان است» و «تغییر نسبتاً پایدار در فتار که در اثر تمرین و تجربه حاصل میشود»، از جمله این تعاریف است. مراد ما از یادگیری در این جستار، یادگیری نوع دوم است که در آن، یادگیرنده توسط انسان یاددهنده آموزش میبیند. از منظر اسلام، تحقق مطلوب این نوع یادگیری نیز مستلزم وجود برخی ویژگیها و شرایط است که برخی مربوط به شخص یادگیرنده، برخی مربوط به نوع تعامل یادگیرنده با یاددهنده و برخی نیز مرتبط با الزامات یادگیری است که در ادامه به آنها میپردازیم.
در ویژگیهای شخصی یادگیرنده
همانگونه که قبلاً گذشت، جوانی بهترین فرصت یادگیری از لحاظ ذهنی و جسمی است و اسلام نیز تاکیدات زیادی در این خصوص دارد. هر چند طبق مبانی اسلامی، انسان میبایست از گهواره تا گور در طلب دانش باشد، اما بر اساس طبیعت انسان، توانایی جسمی و فکری فرد در طول زندگی یکسان نیست و دوره جوانی بهترین بازه عمر برای یادگیری دانسته شده و کسب دانش در این دوره، به نقش زدن بر روی سنگ تشبیه شده است. (مجلسی، همان، ج۱، ص۲۲۲) امام اول شیعیان میفرماید: جوانانتان را به مباحثه و جدال علمی و میانسالانتان را به تفکر و کهنسالانتان را به سکوت فرمان دهید. (ابن ابی الحدید، همان، ج۲۰، ص۲۸۵) همچنین از امام پنجم شیعیان نقل شده است که اگر جوانی را ببینم که در راه کسب دانش دینی تلاش نمیکند، او را تنبیه میکنم. (برقی، همان، ج۱۲، ص۸۵) مجموع این مطالب نشان میدهد بهترین دوره جهت یادگیری مطلوب از منظر اسلام، دوره جوانی است و یادگیری در سایر دورههای سنّی، آثار و فواید کمتری نسبت به یادگیری در دوره جوانی دارد.
از نگاه اسلام، ارزش هر کاری به نیت و انگیزهی انجام آن بستگی دارد و در یادگیری مطلوب نیز یادگیرنده باید دارای نیت خالصانه و با اهداف الهی باشد(کلینی، همان، ج۱، ص۸۶)، به این معنا که هدف اصلی از یادگیری را رضایت خداوند قرار دهد و از دانش در مقاصدی که خلاف رضایت خداوند است، مانند سلطهگری، ظلم و تجاوز به دیگران استفاده نکند. همچنین یادگیرنده میبایست در سختیهای یادگیری، شکیبایی ورزد و در طی فرآیند یادگیری، دچار سستی و خستگی نشود،(تمیمی آمدی، همان، ص۶۵۱) چرا که در این صورت احتمال پایین آمدن سطح یادگیری و یا قطع شدن آن وجود دارد. یکی از راههای استقامت در مسیر کسب دانش، آگاهی از آثار مادی و معنوی آن است. منابع اسلامی مملو از روایات در این خصوص است که شخص یادگیرنده با مراجعه به آنها، میتواند به صورت مستمر انگیزه خود را ارتقاء داده و تلاش خود را در این مسیر افزایش دهد.
اسلام معتقد است انسان نباید به خاطر مسائل کم اهمیتی همچون خجالت کشیدن، سراغ یادگیری نرود، بلکه باید در این خصوص جسارت داشته و فراگیری دانش در هر سطحی را ارتقاء دهندهی ارزش و توسعه دهنده ابعاد درونی انسان بداند. (لیثی واسطی، همان، ص۱۰۹) چرا که مسائلی مثل خجالت کشیدن و یا اهمیت دادن به حرفهای بی پایهی اطرافیان، محرومیت از سطوح بالاتر دانش را در پی دارد و به مرور زمان باعث کاهش اعتماد به نفس و عدم رشد فردی میشود. البته باید توجه داشت که یادگیرنده در فرآیند آموزش، باید سطح هوش، درک و اطلاعات پیشینی خود را در نظر بگیرد و سراغ دانشهایی که از این لحاظ، متناسب با خود نیست، نرود. موارد متعددی در اسلام و جود دارد که برخی افراد به نزدیک شدن و فراگیری برخی علوم نهی شدهاند. از نگاه اسلام، یادگیرنده در انتخاب دانش، میبایست ابتدا ظرفیت، استعداد و توانمندی خود را بشناسد و نیاز دانشی خود را نیز به خوبی تشخیص دهد و از مسیر صحیح فراگیری آن دانش نیز، اطلاع کافی داشته باشد تا بتواند با راهبری یاددهنده مطلوب، وارد فرآیند یادگیری شده و به اهداف آموزشی خود دست پیدا کند.
در مواجهه با یاددهنده
در اسلام، یاددهنده و یا همان معلّم، ارزش و جایگاه بسیار والایی دارد تا جایی که شغل و رسالت وی به رسالت انبیاء تشبیه شده و جایگاهی همچون جایگاه پدر برای وی در نظر گرفته شده است. همچنین توصیه شده است یادگیرنده معلّم را احترام کند و کلاس درس او را محترم بشمارد (ابن شعبه حرّانی، همان، ص۲۶۰) و در برابر معلّم، تواضع و فروتنی داشته باشد. (کلینی، همان، ج۱، ص۸۶) غرور و تکبر در مقابل معلم و بی احترامی کردن به وی، میتواند تأثیرات منفی برای یادگیرنده داشته باشد و منجر به ایجاد فاصله با معلم، کاهش یادگیری، کاهش انگیزه و عدم پیشرفت علمی شود.
یکی از مصادیق حفظ شأن و جایگاه معلم که در اسلام به آن تاکید شده است، پرهیز از آزمایش و طرح سوالات اختباری از معلّم است، چراکه معلم نیز همانند سایر انسانها، دایره اطلاعاتی محدودی دارد و طبیعتاً پاسخ همه سوالات را نمیداند؛ خصوصاً سوالاتی که دارای پیچیدگی بوده و با هدف سنجش میزان اطلاعات و یا تخریب شخصیت علمی و یا جایگاه وی طرح شده است. (ثقفی، ۱۳۹۵ق، ج۱، ص۱۷۹) اینگونه سؤالات هدف آموزشی ندارند و به تضعیف جایگاه معلم و زیرسؤال رفتن اعتبار وی، خصوصاً در نگاه دیگر یادگیرندگانی که از هدف و انگیزه طرح این سوالات اطلاعی ندارند، میانجامد. البته این مطلب به معنای قدیسسازی و ایجاد جایگاه کاذب و غیر متناسب برای شخص معلّم نیست، چرا که این مسئله نیز مورد نهی واقع شده (تمیمی آمدی، همان، ص۷۴۵) و میتواند آسیبهایی به دنبال داشته باشد. از دیگر مصادیق حفظ شأن و جایگاه معلم که ارتباط با مصداق قبلی نیز دارد، پرهیز از لجبازی و مجادله علمی با وی است. لجاجت یادگیرنده میتواند ناشی از فهم ناقص وی از مطلب، اعتماد به نفس بیش از حد و یا به منظور زیرسؤال بردن اعتبار معلم باشد. لجاجت علاوه بر تضعیف جایگاه معلم و ایجاد تنش بین او و یادگیرنده، مانع یادگیری است (لیثی واسطی، همان، ص۴۴۲) و اهداف آموزش را محقق نمیکند. (ابن شعبه حرّانی، همان، ص۱۴)
در فرآیند یادگیری
همانطور که گذشت، دین اسلام اهتمام زیادی به مسئله یادگیری دارد و کسب دانش و مهارتهای مورد نیاز را واجب شمرده و برای طی کردن این فرآیند به صورت مطلوب، توصیههایی دارد. بدیهی است این توصیهها، برای یادگیری مطلوب، شرط لازم است و نه شرط کافی؛ چرا که یادگیری به طور کلی شرایط، الزامات و اقتضائات گوناگونی دارد که در شرایط زمانی، مکانی، روشی و... متغیر بوده و در یادگیری مطلوب، میبایست آن الزامات و اقتضائات نیز محقّق گردد. یکی از توصیه های اسلام در خصوص یادگیری مطلوب، تمرکز داشتن و خوب گوش کردن است. اگر یادگیرنده در طی آموزش، نتواند به صورت کامل ذهن را متمرکز بر یادگیری کند و دچار افکار دیگر شود، طبیعتاً یادگیری به معنای واقعی و مطلوب اتفاق نخواهد افتاد و هر چقدر یادگیرنده در یادگیری تمرکز ذهنی بالاتری داشته باشد، بهره بیشتری از آموزش خواهد برد. (تمیمی آمدی، ۱۳۶۶ش، ص۶۰) شخصی از پیامبر اسلام سؤال کرد: دانش چیست؟ ایشان فرمودند: سکوت کردن؛ پس از آن، گوش دادن؛ پس از آن، به ذهن سپردن؛ پس از آن، عمل کردن به آن دانش؛ و پس از آن، انتشار در بین مردم. (شیخ صدوق، ۱۳۶۲ش، ج۱، ص۲۸۷) این حدیث به خوبی نشان میدهد که دانش، چرخهای است که یکی از عناصر آن، گوش کردن (به معنای متمرکز شدن و خوب گوش کردن و فهمیدن) است. در روایت دیگری از امام اول شیعیان نقل شده است هرگاه نزد دانشمندی نشستی، بر شنیدن حریصتر باش تا سخن گفتن و خوب گوش کردن را یاد بگیر، همان طور که خوب صحبت کردن را یاد میگیری! (شیخ مفید، ۱۴۱۳ق، ص۲۴۵) در اسلام پاسخ دادن و بحث کردن با معلم قبل از خوب گوشکردن و فهمیدن، یکی از علامتهای شخص نادان دانسته شده است. (حلوانی، ۱۴۰۸ق، ص۱۱۲)
یکی دیگر از مؤلفههای یادگیری مطلوب از منظر اسلام، داشتن رویکرد استدلالی در یادگیری و تفکر و تعمّق در آن مطلب علمی است. به این معنا که صرفاً مطلب علمی به حافظه سپرده نشود، بلکه به اندازه توان و ظرفیت عقل، دلایل و ارتباطات منطقی آن فراگرفته شود. در اسلام آمده است که هرگاه مطلبی شنیدید در آن بیندیشید، نه این که صرفاً آن را بشنوید و برای دیگران نقل کنید؛ زیرا نقل کنندگان علم بسیارند ولی، اندیشهکنندگان در آن اندک. (شریف الرضی، همان، ص۴۸۵) بدون شک یکی از ابزارهای یادگیری استدلالی، سؤال کردن است. از امام هشتم شیعیان نقل شده است که دانش، گنجینهای است که کلید آن، سؤال کردن است. (علی بن موسی، ۱۴۰۸ق، ص۴۲) سوال کردن در فرآیند آموزش نقش حیاتی و چندجانبهای دارد. تحریک تفکر و فهم عمیق، تحلیل و درک بهتر مطلب علمی، تقویت مهارت تفکر انتقادی، مشارکت فعال در یادگیری و ایجاد تعامل و ارتباط مثبت بین یادگیرنده و یاددهنده را میتوان از آثار مثبت سوال کردن در فرآیند یادگیری دانست. (میلز، ۱۳۸۵ش، ص۱۶۷) البته باید توجه داشت که سؤال باید برای فهمیدن باشد و نه غرض دیگر (که در قبلاً به آن اشاره شد) و اینکه سوال به درستی و در موقعیت مناسب پرسیده شود؛ از این رو در منابع اسلامی، از سوال خوب و بجا، به «نصف علم» تعبیر شده است. (کراجکی، همان، ج۲، ص۱۸۹)
نوشتن و ثبت مطلب علمی فراگرفته شده، از دیگر مؤلفههای یادگیری مطلوب به شمار میرود. نگارش مطالب علمی علاوه بر تقویت حافظه، تسهیل یادگیری فعال و ایجاد منبع علمی شخصی، میتواند نقاط ضعف یادگیرنده در آموزش را نیز نشان دهد و مطالب علمی را جهت ثبت بهتر و راحتتر در ذهن، منسجم و نظاممند کند. پیامبر اسلام در این خصوص میفرماید: دانش را با نوشتن در بند کشید. (هلالی، ۱۴۰۵ق، ج۱، ص۱۸) در نقل دیگری آمده است که امام ششم شیعیان به اصحاب خود فرمود: چه چیزی باعث شده شما از نوشتن خودداری کنید؟ شما هرگز بدون نوشتن مطالب، آنها را به درستی حفظ نخواهید کرد! (طبرسی، ۱۳۴۴ش، ص۱۴۲) چه بسا بسیاری از علومی که از گذشتگان به ما رسیده و اکنون در اختیار ماست، مرهون همین سنّت حسنهی کتابت علم در فرآیند آموزش است.
از دیگر الزامات یادگیری مطلوب از منظر اسلام، استمرار و پیوستگی در یادگیری است؛(تمیمی آمدی، ۱۴۱۰ق، ص۵۵۳) چراکه یادگیری، فرآیند و فعالیتی ذهنی است که به هر میزان، ذهن و فکر یادگیرنده مرتبط با آن دانش باشد، یادگیری بهتر و عمیق تر خواهد بود. (لیثی واسطی، همان، ص۵۳۷) یادگیرنده با استمرار یادگیری و تثبیت دانش فراگرفته شده، (همان، ص۴۳۴) مهارتهای علمی خود را در زمینه مورد نظر افزایش داده (حلوانی، همان، ص۸۸)و با افزایش اعتماد به نفس و گسترش افقهای فکری، تواناییهای خود را در تحلیل و حل مسئله بهبود میبخشد.
نتیجه گیری
آموزش همچون سایر موضوعات حوزه علوم انسانی، معرکهی آراء و نظریات گوناگونی است که از ابعاد هستی شناسانه، معرفت شناسانه و روش شناسانه به آن پرداخته میشود و کمابیش در همه ادیان، مذاهب و مکاتب فکری و دانشی، جایگاه مهم و مورد اعتنایی دارد. اسلام که از نگاه مسلمانان، دینی جامع و کامل است، به صورت ویژه به موضوع آموزش و یادگیری پرداخته است و با گره زدن امور دنیوی آموزش به امور اخروی، میزان اهتمام به این مسئله را به خوبی نشان داده است. از آنجا که در مکتب اسلام، اصل در ارزش اعمال، «نیت» است، در مسئله یاددهی و یادگیری نیز مانند سایر اعمال، نخستین اصل را نیت و انگیزه الهی دانسته است. در معارف اسلامی اعم از قرآن کریم و روایات پیامبر اسلام و امامان بعد از ایشان، توصیههایی در خصوص یاددهی و یادگیری بویژه در دوره جوانی وجود دارد که برخی ناظر به شخص یاددهنده و یادگیرنده، برخی مربوط به ارتباط بین این دو و مواردی نیز در خصوص روشها و شیوههای یاددهی و یادگیری است. به نظر میرسد با جمعآوری آموزههای اسلامی در محورهای فوق و با در نظر گرفتن سایر شرایط، الزامات و اقتضائات در عرصه یاددهی و یادگیری که توسط دانشمندان علوم تربیتی و آموزشی مطرح شده [و منافاتی نیز با آموزهها و معارف اسلامی نداشته باشد،] میتوان مدل مطلوب یاددهی و یادگیری از منظر اسلام را بدست آورد.
[۱] . البته ممکن است در برخی آموزهها و احکام اسلامی، زمان یا مکان به عنوان قید یک حکم یا آموزه به شمار رود، مانند مسائل مرتبط با حجّ که متعلّق به مکان و زمان مشخص است که این موارد، ضرری به «مکانمند و زمانمند نبودن معارف اسلامی» نمیزند.
دوازدهمین دور گفتوگوی دینی مرکز گفتوگوی ادیان و فرهنگهای سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی و نهاد گفتوگوی ادیان واتیکان با عنوان «آموزش جوانان در خانواده به منزله چالشی برای اسلام و مسیحیت» طی روزهای ۲۹ و ۳۰ آبانماه جاری به میزبانی «کاردینال میگل آنجل آیوسو گیسو» رئیس نهاد گفتوگوی ادیان واتیکان و در شهر رم برگزار خواهد شد. سخنرانان در سه محور «مفهوم تربیت خانواده در اسلام و مسیحیت»، «فرصتها و چالشهای تربیت در زمان امروز: از منظر اسلام و مسیحیت» و «تربیت جوانان: فضایی برای گفتوگو و همکاری بین اسلام و مسیحیت» به بیان نقطه نظرات و ارائه مقاله میپردازند.