ساری- ایرنا- مستند موفق «خانواده خلج» به تهیه‌کنندگی مریم الهامیان هنرمند قائمشهری و کارگردانی مشترک او و مصطفی حاجی‌قاسمی که در هفدهمین جشنواره بین‌المللی سینماحقیقت تندیس و جایزه بهترین کارگردانی مستند بلند را دریافت کرد از امروز در گروه سینمایی هنر و تجربه اکران می‌شود؛ مستندی که به گفته الهامیان جادوی محبت سینما برای موفقیت در کارآفرینی یک خانواده ایرانی است.

به گزارش ایرنا، امروز -۳۰ آبان- اکران مستندی در گروه سینمایی هنر و تجربه آغاز می‌شود که تولید آن چهار سال طول کشید. «خانواده خلج» اثری به تهیه‌کنندگی مریم الهامیان هنرمند مازندرانی و کارگردانی مشترک او و همسرش مصطفی حاجی‌قاسمی است که ساختش را از سال ۱۳۹۸ آغاز کردند و سال ۱۴۰۲ آن را در هفدهمین جشنواره بین‌المللی سینما حقیقت نخستین بار روی پرده بردند.

این مستند به صورت مشترک توسط مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی و اتاق بازرگانی تهران تولید شده و روایتی از چالش‌های یک خانواده در زمینه کارآفرینی است. خانواده‌ای که از اواخر دهه ۷۰ برای راه‌اندازی یک واحد مرغداری از تهران راهی گلپایگان می‌شوند و پس از آغاز فعالیت واحد مرغداری‌شان، مشکلات آن‌قدر سد راه‌شان می‌شود که حتی بنیان خانواده را نیز تهدید می‌کند.

الهامیان و حاجی‌قاسمی برای تولید این مستند چهار سال زمان گذاشتند و به ثبت تصاویرشان در اصفهان، گلپایگان، رودهن و تهران ادامه دادند. علیرضا منصوری (مدیر فیلمبرداری)، حامد حسین‌زاده(صدابردار)، حسن مهدوی(طراحی و ترکیب صدا)، حمیدرضا فطوره‌چیان و برنا جمشیدی(اصلاح رنگ و نور)، حمیدرضا بیدقی(طراحی پوستر و لوگو)، مهدی الهامیان(مدیر تولید) و احسان مالمیر(دستیار کارگردان و برنامه‌ریز) هم در تولید این مستند، مریم الهامیان و مصطفی حاجی‌قاسمی را همراهی کردند.

پس از استقبال خوب از این مستند در هفدهمین جشنواره بین‌المللی سینما حقیقت و چهل‌ودومین جشنواره فیلم فجر، حالا نوبت به اکران این فیلم در گروه سینمایی هنر و تجربه رسیده است تا همه علاقه‌مندان به سینمای مستند فرصت تماشای آن را داشته باشند. مراسم رونمایی از اثر برای اکران در گروه هنر و تجربه دیشب با حضور اعضای خانواده خلج و سازندگان این مستند در تهران برگزار شد و امروز اکران فیلم آغاز شده است.

رونمایی از مستند «خانواده خلج» در هفدهمین جشنواره سینماحقیقت

با مریم الهامیان که پیش‌تر مستند «امید شهر خسته» را درباره زادگاهش قائمشهر و تیم فوتبال نساجی ساخته بود، به بهانه آغاز اکران رسمی مستند «خانواده خلج» در گروه هنر و تجربه گفت‌وگویی داشتیم که در ادامه می‌خوانید:

خانم الهامیان، ایده کار از کجا شکل گرفت و چه شد که سراغ بخش تولید و کارآفرینی رفتید؟

سفر و اقامت کوتاه در طبیعت یکی از علاقه‌مندی‌های من است. سال ۱۳۹۸ در یکی از سفرها جرقه اولیه کار زده شد. البته با این تفاوت که این بار به جای این‌که ما سوژه را پیدا کنیم، خود سوژه سراغ‌مان آمد. یکی از پسرهای خانواده خلج همسفرمان بود و وقتی متوجه شد فیلمساز هستیم، خودش را معرفی کرد و گفت که خانواده‌اش زندگی پیچیده و پرفراز و نشیبی دارد. پیشنهاد داد که داستان زندگی‌شان را بشنویم و اگر شد فیلم بسازیم. وقتی قصه زندگی این خانواده را شنیدیم مشتاق شدیم که بیشتر بدانیم و بعد هم طرح اولیه را آماده کردیم.

مریم الهامیان - مستندساز

از آن زمان تا پارسال درگیر تولید مستند بودید. چه شد که سوژه چهار سال شما را پای کار نگه داشت؟

ماجرای پیچیده خانواده خلج در زمینه کارآفرینی انقدر پرفراز و نشیب بود که ما را به بخشی از خودش تبدیل کرد. کار را که آغاز کردیم اصلا فکر نمی‌کردم چهار سال مستمر زمان ببرد. در طرح و ایده‌ مستند برنامه‌ریزی چهار ساله‌ای نداشتیم. حتی شاید اگر آن زمان حدس می‌زدم که تصویربرداری اثر چهار سال طول بکشد اصلا کار را آغاز نمی‌کردم. اما هر چه پیش رفتیم آشنایی ما با مشکلات خانواده بیشتر شد.

وارد فرآیندی شده بودیم که ما را با خودش همراه کرد. پابه‌پای خانواده در مسیر چالش‌هایی که پیش روی‌شان بود حرکت می‌کردیم. حتی در دادگاه‌های مختلف برای پیگیری پرونده‌های مربوط به فعالیت اقتصادی این خانواده هم حضور داشتیم. پس از یک سال تلاش مستمر مجوز فیلمبرداری در دادگاه را گرفتم. مستند به بخشی از جریان زندگی این خانواده تبدیل شده بود و حتی در برخی مواقع بدون این‌که دوربین همراه‌مان باشد همراهی‌شان می‌کردیم.

سوژه ما را تا انتهای مسیر همراه خود پیش می‌برد. حتی پس از این‌که فیلم پارسال در جشنواره سینما حقیقت اکران شد باز هم به دلیل مسائلی که برای خانواده پیش امده بود، بخش پایانی فیلم تغییر کرد. یعنی پایان فیلم در جشنواره سینماحقیقت با پایان‌بندی آن در جشنواره فیلم فجر که سه هفته بعد از سینماحقیقت برگزار شده بود متفاوت است. فیلمی که از امروز در گروه هنر و تجربه اکران شد، همان نسخه‌ای است که پارسال در جشنواره فجر روی پرده رفت.

در این مستند به یک خانواده کارآفرین پرداخته‌اید. یعنی ۲ مفهوم مستقل «خانواده» و «کارآفرینی» را در یک فیلم کنار هم قرار دادید. وزن کدام مفهوم در محوریت اثر بیشتر است؟

ما هم به خانواده و هم به چالش‌ها و موانع تولید و حمایت‌هایی که باید از تولید شود پرداخته‌ایم. کاملا دراماتیک به داستان نزدیک شدیم. در درجه نخست مسائل خانواده‌ای را دیدیم که کنار مرغداری‌شان زندگی می‌کنند. فعالیت اقتصادی و شغلی‌شان آن‌قدر با زندگی روزمره و شخصی‌شان در هم تنیده که حتی عواطف خانواده درگیر این موضوع است. برای همین هم داستان‌های فرعی مربوط به فرزندان و روابط عاطفی زن و شوهر هم حول محور این ماجرا دیده می‌شود.

زوایای مختلف یک خانواده کارآفرین در اثر به تصویر کشیده شده است. از ابتدای راه‌اندازی واحد تولیدی تا موانع اداری و اقتصادی و شکست خوردن در دادگاه‌ها تا مسائل درون خانواده که معمولا بی‌ارتباط با این موضوع نبود.

در فرآیند تولید نگاه‌تان صرفا به همین خانواده و سوژه بود یا مساله کارآفرینی و تولید در کشور را هم مد نظر داشتید و ناچار به پایش و پژوهش در این زمینه می‌شدید؟

یکی از دغدغه‌های من به عنوان کسی که مهندسی صنایع غذایی خواندم، همیشه تولید است. همیشه در کشورمان شعار حمایت از تولید دادیم و وقتی وارد کار می‌شویم این اتفاق برای تولید نمی‌افتد. به نظرم این خانواده و این سوژه مصداق مشت نمونه خروار است و نشان می‌دهد که در مسیر فعالیت‌های اقتصادی کارآفرینان چه اتفاقی برای تولید می‌افتد. در مستند قابل مشاهده است که تخلفات و اشتباه‌های تصمیم‌گیری چه بر سر تولید و تولیدکننده و حتی خانواده‌اش می‌آورد. «خانواده خلج» نمونه همه‌جانبه‌ای برای بیان چالش‌های تولید و کارآفرینی در کشور است.

به موازات موضوع پرچالشی مانند تولید و کارآفرینی، فضای نرم و متفاوت خانواده ایرانی را چطور به داستان پیوند زدید؟

دوربین ما دوربین مشاهده‌گر است که یک خانواده را مشاهده می‌کند و صبوری غریبی از مادر خانواده می‌بیند. مادر در سخت‌ترین شرایط هم نمونه بارز یک مادر ایرانی است که حلقه‌های خانواده را به هم متصل نگه می‌دارد. رفتار مادرانه خاصی دارد که در نقطه کانونی خانواده اثرگذاری می‌کند.

خانواده برای پیشرفت و فعالیت اقتصادی از شهر به روستا مهاجرت می‌کند. پسرها با همه دشواری‌های کار پای خانواد می‌ایستند در مرغداری کار می‌کنند. یکی از اعضای خانواده در عرصه ورزشی موفقیت‌های بین‌المللی کسب می‌کند. همه این اجزای رفتاری با وجود چالش‌های پرتعداد رقم می‌خورد.

در این خانواده دقیقا همبستگی یک قبیله را می‌بینیم. «خانواده ایرانی» یعنی بودن کنار هم در مشکلات و این مفهوم را به شکل برجسته‌ای در رفتار و عملکرد این خانواده می‌بینیم. به نظرم یکی از معیارهای خوشبختی این است که در شرایط بحرانی افرادی را داشته باشیم که کنارمان بایستند. این خانواده ایرانی همین ویژگی را دارند. از این نمونه‌ها در کشورمان کم نداریم. تعداد زیادی زن جوان ایرانی را می‌شناسم که دارند زندگی‌اش را می‌سازند و با همه مشکلات از خانواده‌شان حمایت می‌کنند.

یعنی «خانواده» و «کارآفرینی» در هم تنیده شده‌اند و همه چیز حول محور یک «خانواده ایرانی کارآفرین» قرار دارد؟

بله. گاهی در مستند می‌بینیم که بدون واسطه زندگی‌شان ثبت شده است. انقدر با خانواده یکی شدیم که دوربین را فراموش می‌کردند و با هم حرف می‌زدند. ما لحظه به لحظه را همه چالش‌های خانواده را می‌بینیم.

چهار سال تصویربرداری با این نگاه و نگرش و حضور در اجزای سوژه، شما را در تدوین با چالش مواجه نکرد؟

ما در پایان تصویربرداری بیش از ۲۵۰ ساعت راش داشتیم. تازه علاوه بر تصاویری که ضبط کرده بودیم، تصاویر آرشیوی هم داشتیم که نقش زیادی در کیفیت مستند داشت. در این مستند بیش از ۲ دهه فعالیت خانواده را می‌بینیم. پدر خانواده آرشیو درخشانی از فعالیت‌هایی که برای ساخت این واحد تولیدی انجام شده بود گردآوری کرد که گام به گام ساخت این واحد تولیدی را نشان می‌دهد. از این آرشیو ارزشمند هم در مستند استفاده کردیم.

با این حجم تصاویر با هر تدوین‌گری درباره مستند صحبت می‌کردیم وقتی از حجم کار با خبر می‌شد نمی‌پذیرفت. در نهایت آقای حاجی‌قاسمی خودش تدوین را به عهده گرفت.

با این میزان از نزدیک شدن به سوژه و خانواده و ارتباط طولانی با آن‌ها، در جایگاه مستندساز صرفا مشاهده‌گر و روایت‌گر بودید یا جایی هم برای تغییر مسیر وارد عمل شدید تا به سرانجام مناسبی برسد؟

ما به بخشی از خانواده خلج تبدیل شدیم و از یک جایی به بعد به ماجرا ورود کردیم. من با آن‌ها زندگی می‌کردم و این بخشی از پروژه ما بود. بدون این که دوربین همراهم باشد با خانم خلج وارد دادگاه می‌شدم و برای به سرانجام رسیدن پرونده پابه‌پای آن‌ها پیش می‌رفتم. ورودمان به ماجرا از این جنس بود.

نگاه خود سوژه، یعنی خانواده خلج به این مستند چگونه است؟

همراهی بسیار پررنگی با ما داشتند. حتی گاهی انگار مستند پشتوانه آن‌ها بود. دیشب در مراسم رونمایی از اثر یکی از اعضای خانواده گفت که «این فیلم برای آن‌ها مثل تراپی اثرگذار بود. چون باعث شد زوایایی از هم را ببینیم که قبلا ندیده بودیم.» به نظر خودم با ورود فیلم به خانه و کسب‌وکار این خانواده، جادوی محبت سینما لمس شد.

به این که با همین نگاه و رویکرد باز هم مانند مستند «امید شهر خسته» سراغ سوژه‌های زادگاه‌تان بروید هم فکر کرده‌اید؟

من عاشق قائمشهر، مازندران و زبان مازندرانی هستم. در درجه اول فعلا به برگزاری مراسم رونمایی و اکران این فیلم در مازندران فکر می‌کنم و امیدوارم با همراهی مسئولان مربوطه این امکان فراهم شود.

برای ساخت اثر هم اگر حمایتی باشد مشتاقم که در مازندران فعالیت کنم. معمولا در استان‌های دیگر از ظرفیت فیلمسازان برای تولید آثار ارزشمند آن استان‌ها بهره گرفته می‌شود که امیدوارم این نگاه با توجه به ظرفیتی که مازندران در حوزه سینما و سینمای مستند دارد در این استان هم تقویت شود.