به گزارش ایرنا؛ هر آنچه دلتنگی و آرزو دارد، از عُمق جان و تن رنجورش در فضای مطهر میپیچد، خودش خوب میداند چگونه با ثامنالحجج درد و دل کند حالا که دیگر هیچ مانعی بین او و امام مهربانیها نیست.
خود را از هر آنچه تخت چوبی و تعلقات دنیوی است، رها میکند و با سرودههایش که سالها مونس تنهاییاش شده و از عمق جان واژهها را کنار هم چیده و "سجاده عشق" سروده و "سفره دل" را در بیابان غریب زندگی پهن کرده، به همت یک خیّر همدانی، مهمان ویژه امام مهربانیها میشود.
عاطف سالها در راه رسیدن به مولایش علیبن موسیالرضا(ع) و نشستن در کُنج صحن و سرای حرمش انتظار میکشد، گویی در این سالها لحظه به لحظه رواقهای توی در توی حرم و عِطر گل و گلاب قطعهای از بهشت خداوند در روی زمین را از جان و دل لمس کرده و بارها برای وصالِ یار بیتهای عاشقانه سروده:
"به هوای چشم مَستت دل و دین به باد دادم/ غزل صبوریام را به رهت گِرو نهادم؛ دلِ سنگ تو چه سنگی به دلِ شکستهام زد/ که منِ شکسته دل، به دل تو یار دادم".
"چه شود چو نازنینی، به چمن چمان خرامی/ که چمان چو میخرامی، چمنت شود نهادم؛ تویی آن هَزار دستان که هِزار داستانم/ ورقی توان ندارد، که تو را بَرد زِ یادم"؛ تو به ناز غمزه مفروش و بپوش حُسن ماهت/ که به شهر کَس نماند، که رسد به دادِ دادم".
شبها و روزهای زیادی برای زیارت امام رئوف سپری کردم
آنجا که شبها و روزها در کُنج اتاقش روی تختی که لحظههای "عاطف" را در آغوش کشیده و زیر لب زائر امام رضا(ع) شدن را زمزمه میکند، امروز به مدد خیرین و گوشه چشم ضامن آهو، پنجره فولاد امام رئوف را بغل کرده و یک دلِ سیر آرزو طلب میکند، از آب شفابخش سقاخانه اسماعیل طلایی مینوشد و خدا را شاکر است برای مهربانی ثامنالحجج و خوبیهایی که در قلب انسانها نقش بسته است.
گامهایش را با پای دل محکم برمیدارد و با دستان یاریگر خادمان رضوی از میان خیلِ زائران امام رضا(ع) میرسد به ضریح علیبن موسیالرضا(ع) و پنجه در پنجه ضریح مقدس میزند و با حضرت عشق راز و نیازی عاشقانه میکند و یک هوای لطیف و رزق حضرتی استنشاق.
زائر امام رئوف همان "جلیل جمشیدی" متخلص به "عاطف ملایری" یعنی عطوفت و مهربانی است که سال ۱۳۵۸ در یک مانوری در ارتش از بلندی میافتد و از ناحیه گردن دچار آسیب نخاعی و معلول جسمی و حرکتی ۹۰ درصد میشود و از اوایل انقلاب تاکنون با ضایعه نخاعی درگیر است و به اندازه عمر انقلاب، یک تخت چوبی و دیوان اشعارش همدم او شده است.
عاطف که شبها و روزهای زیادی را برای زیارت امام رضا(ع) سپری کرده و به دلیل معلولیت این امکان تاکنون برایش مهیا نشده بود، حالا که به آرزویش رسیده، فقط خدا را شکر میکند که به همت خیرین به پابوسی امام مهربانیها مشرّف شده است.
دوست دارم نگات کنم امام رضا(ع)
او میگوید: ما یک امام رضا(ع) داریم و شبانهروز با پای دل به زیارتش آمدهام و همواره به این یاد بودم خدا سعادتی به من بدهد که به حرم امام هشتم، امام رئوف شیعیان بیایم و امروز این آرزوی من محقق شد.
و "عاطف ملایری" امروز نه فرسنگها دور از امام رضا(ع)، بلکه رو در روی مضجع (آرامگاه) منوّر حضرت عشق کلمات را به نظم درمیآورد و از صمیم قلب شاه بیت سرودههایش را تقدیم امام خوبیها میکند: «دوست دارم نگات کنم امام رضا(ع)/ جونمو فدات کنم امام رضا(ع)؛ «دوست دارم بیام تو کُنج حرمت/ جونمو فدات کنم امام رضا(ع)».
به گفته «فرشید گلمحمدی» یکی از فعالان رسانهای استان همدان که یکی از بانیان خیر اعزام «عاطف ملایری» به مشهد مقدس است، برای محقق شدن آرزوی «جلیل جمشیدی» خیرین و رسانهها دست به کار شدند و یکی از هتلداران همدانی کمک هزینه وی به همراه خانواده و یکی از همراهانش را برای سفر مشهد تقبل کرد.
عاطف شاعر ملایری تاکنون دفتر "شیدای عشق" خود را در سال ۱۳۷۲، "آوای عشق" را سال ۱۳۷۹، "دیوان انتظار" با مضامین آئینی در رابطه با امام رضا(ع) را اوایل سال ۱۳۹۰ و "دیوان عاطف" را سال ۱۳۹۹ و بیش از ۷۰۰ غزل معنوی، عرفانی و عاشقانه سروده است.