نوشهر- ایرنا- «همسرم! اگر شهید شدم برایم گریه نکن؛ از تو می‌خواهم مرا خوشحال کرده و در حفظ و نگهداری فرزندم بی‌نهایت کوشا باشی و فرزندم را به تو و شما را به خدای عزوجل می‌سپارم.» این متن بخشی از وصیت نامه، عقاب تیز پرواز جبهه‌های افتخار امیر سرلشکر خلبان حسین خلعتبری ملقب به «حسین ماوریک» (شکارچی ناوهای اوزا) است که امروز چهارشنبه پیش‌ساز «ماکت» جنگنده اف ۴ اش در ورودی زادگاهش رامسر نصب شد.

به گزارش ایرنا، پیش‌ساز جنگنده اف ۴ شهید امیر سرلشکر خلبان حسین خلعتبری عقاب تیز پرواز جبهه‌های افتخار هشت سال دفاع مقدس ملقب «حسین ماوریک» (شکارچی ناوهای اوزا) که با همراهی مرکز تحقیقات و مطالعات راهبردی نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی و شهرداری رامسر آماده شده بود، شامگاه دیروز -سه‌شنبه- به محل نصب منتقل و امروز چهارشنبه در ورودی این شهر نصب شد.

امیر سرتیپ دوم خلبان علیرضا رودباری رئیس مرکز تحقیقات و مطالعات راهبردی نیروی هوایی ارتش پیش از این در نشست هماهنگی نصب تندیس شهید خلبان حسین خلعتبری در ستاد نهاجا، شهید خلعتبری را متعلق به تمام ایرانیان دانست و نصب این نماد را تلاشی در جهت معرفی ابعاد شخصیتی و نظامی این قهرمان بلند پرواز نیروی هوایی برای مردم عزیز به ویژه نسل جوان معرفی کرد. مرکز تحقیقات و مطالعات نیروی هوایی ارتش سال‌هاست که با حمایت فرماندهان خود در ادوار مختلف نسبت به نصب تندیس خلبانان شهید در شهرهای مختلف اقدام کرده که این کار ارزشمند تاثیر بسیار خوبی در شناساندن قهرمانان نیروی هوایی در بین جامعه به همراه داشته است.

نگاهی گذرا به حیات شهید حسین خلعتبری
شهید حسین خلعتبری در سال ۱۳۲۸ در روستای «بصل کوه» شهرستان رامسر به دنیا آمد. سرباز شجاع ولایت که بعدها در بین بعثیون به «حسین ماوریک» شکارچی ناوهای اوزای عراقی معروف شده بود و برای زنده و مرده اش جایزه تعیین کرده بودند؛ کسی که مهارت او در خلبانی و شلیک موشک ماوریک (نوعی موشک هوا به سطح) در نیروی هوایی شهره بود.

حسین دوران کودکی و جوانی را در رامسر بود با پشت سر گذاشتن دوران تحصیلات ابتدایی و دبیرستان در سال ۱۳۴۹ به سربازی رفت و پس از آن دوران در سال ۱۳۵۱ به دلیل علاقه وافری که به فن خلبانی داشت وارد دانشکده خلبانی نیروی هوایی شد. پس از دوره مقدماتی پرواز برای دیدن دوره پیشرفته به کشور آمریکا رهسپار شد.

پیش از سفر به آمریکا، حسین خلعتبری به دیدار خانواده می شتابد و به مادرش وکالت می دهد که: «مادر! تمام حقوق ماهیانه‌ام را برای رفع مشکلات نیازمندان هزینه کن.»

او در کشور آمریکا، نخست، دوره خود را در دانشگاه شپارد آغاز کرد و سپس به دانشگاه تگزاس منتقل شد و استعداد خیره کننده او در یادگیری و در پی آن هدایت هواپیما، باعث شده بود به عنوان دانشجوی ممتاز شناخته شود و نام او را همه اساتید به عنوان یک دانشجوی برجسته بر زبان آورند.

در همین حین به دلیل مهارت خاصی که در خلبانی داشت، دوره شلیک موشک ماوریک را که یک موشک هوا به سطح است و به وسیله آن می توان انواع شناورها را هدف قرار داد با موفقیت پشت سر گذاشت.

سرانجام دوره خلبانی پایان می یابد و او با دریافت گواهی نامه خلبانی در هواپیمای اف ۴ به ایران باز می گردد و در پایگاه ششم شکاری بوشهر با درجه ستوان دومی مشغول به خدمت می شود.

با آغاز جنگ، عقاب تیزپرواز مازندران به دشمن می تازد و بلافاصله پس از حمله عراقی ها، نیروی هوایی ارتش ایران، دست به کار شده و ترتیب انجام ۲ عملیات را در همان روز می دهد که بنا بر آن، یک عملیات با رمز البرز به پایگاه هوایی بوشهر می رسد و هدف پایگاه شعیبیه در استان بصره بود حسین با مهارت خاصی که در شیرجه زدن با هواپیما داشت، همه اهداف از پیش تعیین شده را بمباران می کند و سالم بازمی گردد.

حمله ۱۴۰ عقاب به عراق او از پایگاه ششم شکاری به پرواز درآمده و به عنوان فرمانده یک دسته ۸ فروند به بغداد حمله می کند و مانورهای عالی از میان ساختمان ها و پرواز با ارتفاع بسیار پایین او و شماری دیگر از خلبانان در شهر بغداد، باعث می شود خبرگزاری ها لب به تحسین از مهارت خلبانان ایرانی بگشایند.

وی در فروردین سال ۱۳۶۰ در مصاحبه با نشریه روابط عمومی عقیدتی ـ سیاسی نیروی هوایی گفت: مأموریت‌های من شامل اهداف دریایی، بنادر، پل، تأسیسات پالایشگاهی، تأسیسات برقی و پشتیبانی نیروی زمینی دشمن بوده و هیچ‌گاه قانون «موشک جواب موشک را» عمل نکردیم و ...
شهید «خلعتبری» از جمله نخستین خلبانانی به شمار می آمد که پس از حمله هوایی عراق به فرودگاه مهرآباد به بغداد حمله کرد.

حماسه هفت آذر ۵۹ (عملیات مروارید)

در روزهای آغازین آذر ماه سال ۱۳۵۹ بنا بر هماهنگی های انجام شده از سوی نیروهای هوایی و دریایی ارتش ایران، قرار می شود در روز هفتم آذر ماه، نیروی دریایی و هوایی به ۲ اسکله «البکر» و «الامیه» حمله کنند.

روز عملیات فرا می رسد و حسین این دلاور مازندرانی، سوار بر اسب آهنین خود می شود و همراه شماری دیگر از خلبانان شجاع نیروی هوایی همچون شهید سرلشکر خلبان عباس دوران و شهید سرلشکر خلبان یاسینی در دل آسمان جای می گیرند و اینجاست که حسین کاری می کند که تا مدت ها حتی پس از شهادتش، افسران نیروی هوایی و دریایی عراق از شنیدن نام او لرزه به اندامشان می افتد.

پرواز آغاز شده و حسین با مانورهای دیدنی، خود را در بهترین موقعیت ها قرار می دهد و یکی پس از دیگری ناوچه های عراقی را غرق می کند.

شهید خلتعبری در این عملیات توانست ناوهای اوزا، ناوهای مین جمع کن، ناو نیروبر و چندین اژدر افکن به ارزش کلی ۲۴۰ میلیون دلار را هدف قرار دهد و نیروی دریایی عراق را نابود کند و پس از این عملیات بود که به شهید خلعتبری، لقب «حسین ماوریک» (شکارچی ناوهای اوزا) را دادند.

به او می گفتند: «قاتل اوزا» حالا نمی دانم چقدر شما از ناوچه های اوزای عراق اطلاعات دارید؛ آن قایق های موشک اندازی بود که به علت برد بلند موشک و قابلیت مانورش به راحتی ناوهای ما را در خلیج فارس آماج قرار می داد.

این دلاور، هنگامی که در بوشهر خدمت می کرد و زمان عملیات از هواپیمای خودش پیاده و سوار هواپیمای دیگر می شد و با موشک های «ماوریک تلویزیونی» این ناوها را آماج قرار می داد و به همین سبب به نام قاتل اوزا معروف شد.

بنا بر گفته کارشناسان، شهید خلعتبری در استفاده از هواپیمای اف ۴، ‌ انجام مانورها و عملیات‌ جنگی، ‌ انهدام هدف و شلیک موشک ماوریک همتا نداشت و به اندازه ای مهارت داشت که در هر شیرجه به چندین هدف می توانست حمله کند.

حمله به اچ ۳ بی نظیر ترین حمله هوایی و حضور پررنگ حسین در اواخر سال ۱۳۵۹ بود و با توجه به این که عراق همه هواپیماهای ذخیره خود را به دلیل سالم ماندن از حملات تیزپروازان نیروی هوایی ارتش ایران به مجموعه پایگاه های الولید در نزدیکی مرز اردن انتقال داده بود، نیروی هوایی تصمیم می گیرد این پایگاه ها را هر طور شده، هدف قرار دهد.

طرح اولیه، آماده و شماری از برجسته ترین خلبانان نیروی هوایی برای این عملیات برگزیده می شوند؛ البته دلیل این کار، آن است که اگر فرمانده دسته پروازی مورد هدف قرار گرفت، خلبانان حاضر مهارت این را داشته باشند که خود هدف را پیدا و آن را نابود کنند، سپس جمعی از بهترین ها انتخاب شدند که در بین آنها، نام حسین خلعتبری نیز به چشم می خورد.

سرانجام در تاریخ ۱۵ فروردین ۱۳۶۰ هشت فروند هواپیمای فانتوم از پایگاه هوایی همدان به پرواز درآمدند و با چهار بار سوخت گیری هوایی و پشت سر گذاشتن مسافتی بالغ بر هزار کیلومتر، پایگاه های الولید را بمباران کردند و همگی سالم برگشتند.

نقش حسین در این عملیات هم خیره کننده بود و هنگام رسیدن به یکی از پایگاه ها، او ارتفاع را زیاد می کند و با شیرجه ای زیبا و مانورهای پی در پی، همه بمب های خود را روی اهداف فرو می ریزد و افتخار دیگری برای خود و میهن عزیزمان می آفریند؛ این عملیات هنوز هم در بزرگ ترین مدرسه های هوایی آمریکا تدریس و بررسی می شود.

ماموریت، زدن پل العماره

از سوی فرماندهی به پایگاه ششم شکاری مأموریت داده می شود تا پل العماره را بزنند. خلعتبری و چند تن از خلبانان شجاع این پایگاه انتخاب می شوند. پل، درست وسط شهر بود، خلعتبری وقتی روی پل می رسد، حملات ضد هوایی دشمن به اوج خود رسیده بود و اتومبیل هایی که مشخص بود شخصی است، روی پل در حال حرکت بودند. او با پذیرفتن خطر دور می زند و پس از عبور آنها، پل را سرنگون می کنند.

وقتی از او سوال کردند، چرا چنین کردی، گفت: فرزندی یک ساله دارم، یک لحظه احساس کردم که ممکن است، توی ماشین بچه ای مثل «آرش» من باشد و چگونه قبول کنم که پدری بچه سوخته اش را در آغوش بگیرد؟

دولتمردان عراق با بودن او آرامش نداشتند و با توجه به مهارت او در بیشتر عملیات به عنوان فرمانده دسته پروازی به دفاع از میهن می پرداخت.

تأسیسات نفتی، یگان‌های دریایی، ‌ پل الاماره و پالایشگاه کرکوک بارها به دست او مورد حمله و تخریب قرار گرفت که تنها بخشی از دلاوری های این مرد بزرگ است.



مأموریت حیاتی

از سوی فرماندهی نیروی هوایی، مأموریتی به پایگاه، ابلاغ و خلعتبری برای انجام آن برگزیده می شود و مأموریت بدین شکل بود که هدف، پشت سر نیروهای پشتیبانی عراق بمباران شدید شود، مأموریت حیاتی بود و جنگنده ها باید ۴۶۰ مایل از وسط پدافند قوی عراق در ارتفاع بالا پرواز کنند و در حین مأموریت لحظه به لحظه به سمت اف ۴ های نیروی هوایی موشک می زدند.

فانتوم ها درست روی هدف رسیده بودند که ناگهان یک موشک سام ـ ۶ از بالای کاناپی خلعتبری رد شد و هواپیما لرزید، در وسط نیروهای عراقی، شماری از خانه های متحرک دیده می شود و خلعتبری متوجه این خانه ها می شود و گویا به او الهام شده بود که این خانه ها را بزند، هدف، بمباران تانک های دشمن بود، ولی خلعتبری ارتفاع هواپیما را زیاد می کند و در یک آن به سمت خانه ها شیرجه می رود.

با توجه به مهارتی که او در این کار داشت، خانه ها را هدف گرفته و دقیقاً با یک شیرجه همه آنها را نابود می کند. در این هنگام ساعت شش و نیم صبح را نشان می دهد، خلعتبری بلافاصله پس از مأموریت با سرعت به پایگاه برمی گردد و در گزارش پس از پرواز خود این گونه می نویسد که شماری از خانه های متحرک را دیدم و به جای اهداف از پیش تعیین شده آنها را آماج گرفتم.

روز پس از آن از اتاق ویژه اطلاع دادند که به خلعتبری بگویید دیدت عالی بود و زمانی که آنجا را زدی ۴۸ افسر عالی رتبه و ۲ ژنرال ارتش بعثی صدام داخل این خانه ها بودند که به درک واصل شدند.

نباید پرواز کنی
شهید خلعتبری در حضورش در دوران جنگ تحمیلی، بیش از ۷۰ پرواز برون ‌مرزی بر فراز خاک دشمن انجام می دهد و البته این تنها پروازهای عمقی به خاک عراق است و پروازهایی که او روی خلیج فارس از جمله در عملیات مروارید انجام می داد، بسیار بیشتر از این است.

با این که پزشکان او را به خاطر پروازهای متعدد و پی ‌در پی و فشارهایی که بر جسم او وارد شده بود از ادامه پرواز منع کرده بودند، ولی خلعتبری کسی نبود که جسمش را بر خاک و مردم کشورش ترجیح دهد و از این روی، توصیه پزشکان و فرماندهان جنگی‌اش را برای توقف پروازهای جنگی نپذیرفت.

قهرمان جنگ های دریایی برای همیشه خاموش می شود

تعطیلات نوروز سال ۱۳۶۴ در پیش است، ولی گویا حسین، هوس سفری دیگر در سر دارد؛ او در پایگاه می ماند و به زادگاهش نمی رود و در پاسخ دوستانش هم که می گویند چرا به دیدن خانواده نمی روی؟ می گوید: در این شرایط بحرانی، مردم هر لحظه به کمک ما نیاز دارند و وجدانم اجازه نمی دهد که آنان را تنها بگذارم.

یکم فروردین ۱۳۶۴خلعتبری و ستوان محمد زاده، شیفت آلرت پایگاه سوم شکاری همدان هستند، ناگهان صدای آژیر بلند و در پایگاه اعلام اسکرامبل (حالت آماده باش) داده می شود.

حسین خلعتبری، همراه کمک خود ستوان با یک فروند هواپیمای فانتوم دی با نام رمز آریو ۳۱ برای مقابله با هواپیماهای دشمن به پرواز درمی آید؛ در کردستان در منطقه سقز با ۲ فروند میگ ۲۳ عراقی و یک فروند میگ ۲۵ عراقی درگیر می شود و سریع به سمت یکی از هواپیما گردش کرده و به پرواز ادامه می دهد و در ارتفاع ۳۵ هزار پایی یکی از میگ های ۲۳ را آماج قرار می دهد که میگ، پس از برخورد موشک، نابود می شود.

در همین حین از ایستگاه های رادار زمینی مرزی به آگاهی خلعتبری می رسانند که یک فروند میگ ۲۵ پی دی در تعقیب آنهاست و در این نبرد که حتی تعقیب و گریز آن نابرابر است، میگ ۲۵ اقدام به شلیک یک تیر موشک r-۴۰ می کند و موشک با فانتوم برخورد می کند و ستوان محمدزاده موفق می شود، اجکت کند و به سختی از ناحیه دست راست آسیب می بیند که توسط نیروهای امداد و نجات نیروی هوایی نجات می یابد؛ ولی سرلشکر خلبان حسین خلعتبری فرصت اجکت پیدا نمی کند و پس از اصابت موشک، همچون مولایش اباعبدالله (ع) سر از بدنش جدا شده و بدین شکل، قهرمان نبردهای دریایی و هوایی برای همیشه خاموش می شود و به معراج ابدی می رود.

او، بدن قطعه قطعه شده اش را به عنوان سند افتخاری به این امت همیشه بیدار تقدیم می کند و پیکر مطهرش در میان اندوه انبوه بسیاری از مردم منطقه که می گفتند تاکنون در منطقه سابقه نداشته است تشییع می شود.

او تنها شهیدی است که دارای ۲ مزار است و پیکرش در قله میرزا کوچک خان (گلزار چهل شهیدان رامسر) به خاک سپرده شد و سر مطهّرش را در محل سقوط هواپیما در شهرستان سقز به خاک سپردند.

تلویزیون عراق با اعلام این خبر با آب و تاب اعلام کرد که موفق شده است یکی از بهترین خلبانان ایرانی را از بین ببرد (شهید کند)، ولی آنها نمی دانستند با شهید شدن خلعتبری و خلعتبری ها، هزاران خلعتبری دیگر از بین مردم سلحشور ایران به پا می خیزد و سلاح به دست می گیرد و علیه آنها دلاورانه می جنگند که این چنین هم بود.

نام امیر سرلشکر خلبان حسین خلعتبری هنوز بر سر زبان ها است

هنگام حیات و حتی پس از شهادت حسین خلعتبری در مجله‌های جنگی آمریکا، بارها از او به عنوان یک نابغه جنگی و خلبان توانمند در هدایت هواپیمای اف ۴ در پروازها و مانورهای حساس نظامی و عملیاتی نام برده شد.

همچنین نام او به عنوان یکی از شاگردان موفق و ممتاز دانشگاه شپارد و تگزاس در فراگیری علوم خلبانی اف ۴ در دوران آموزشش در مصاحبه‌ها و گفت و گوهای اساتید این دانشگاه برده شد.

در سال ۲۰۰۶ یکی از مجلات جنگی آمریکا، ویژه‌ نامه‌ای درباره مهارت‌های پروازی و ابتکار عمل‌ها و خلاقیت‌های شهید خلعتبری منتشر کرد و او را بهترین خلبان اف ۴ جهان معرفی کرد.

فرازی از وصیت نامه شهید حسین خلعتبری

«همسرم! اگر شهید شدم برایم گریه نکن؛ از تو می‌خواهم مرا خوشحال کرده و در حفظ و نگهداری فرزندم بی‌نهایت کوشا باشی و فرزندم را به تو و شما را به خدای عزوجل می‌سپارم. تو می‌دانی من ذره‌ای از خاک وطنم را با دنیایی آمال و آرزو عوض نخواهم کرد. وجب به وجب از خاک وطنم را با خونم آبیاری می‌کنم. پدر، مادر و خواهرانم! به وجود شما افتخار می‌کنم.

پدر! به تو افتخار می‌کنم که نمونه ‌ای و به تو مادرم! افتخار می‌کنم که در فداکاری در نظرم زنیب زمانی، در مرگم گریه نکن بلکه خوشحال باش چون من نمرده ‌ام. اگر ذره ای از خاک وطنم به پوتین سرباز دشمن چسبیده باشد آن را با خون خود در خاک وطن خواهم شست و مرگ در این راه را افتخار می دانم اگر ارزشمند تر از جانم هدیه ای داشتم حتماً به این مردم خوب هدیه می کردم.»

یاد و نام این شهید والامقام ارتش اسلام برای همیشه در تاریخ حماسه دلیران مردان ایران زمین پابرجا و تابنده باد.

پیکر مطهر این شهید در (گلزار چهل شهیدان رامسر) واقع در بخش دالخانی به خاک سپرده شد و سر مطهّرش را در محل سقوط هواپیما در شهرستان سقز به خاک سپردند.