بدون شک برنده فعلی و آنی تحولات سوریه، ترکیه و قطر هستند، اما برنده درازمدت را باید امریکا دانست که بدون کمترین هزینه بیشترین دستاورد را داشته و همچنان می‌تواند به عنوان یک بازیساز و تنظیم‌کننده روابط بین همه قدرت‌ها، اعم از متحدان و رقبای خود عمل کند.

بر همین اساس نقش‌آفرینی ترکیه و قطر هم در آینده تا حدودی ذیل همین قاعده کلی قرار می‌گیرد که توافقات و ائتلاف‌بندی‌ها در سطح نظام بین‌الملل برای شکل‌دهی به ترتیبات نوین امنیتی در غرب آسیا به چه شکلی رقم بخورد.
برای ترکیه که فعلاً یک قدرت منطقه‌ای و البته در حال نقش‌آفرینی به مثابه یک قدرت نوظهور است، تحولات آینده سوریه آمیزه‌ای از تهدیدها و فرصت‌ها خواهد بود. اگرچه فعلاً دست بالا را در مقایسه با رقبای خود مانند ایران و حتی مصر و بقیه قدرت‌ها دارد، اما مسأله مهم، تثبیت این دستاوردها و شناسایی آنهاست. این مشکلی بود که ایران نیز در همه سال‌های گذشته با آن روبه‌رو بود. به عبارت دیگر با وجود اینکه ایران در میدان دست بالا را داشت، اما در تثبیت و شناسایی آنها از سوی دیگر بازیگران به مشکل برخورد.
درباره ترکیه و قطر هم کمابیش این ادعا صادق است. البته ترکیه چالش‌های بیشتری خواهد داشت. زیرا به لحاظ امنیتی، مسائل داخلی سوریه بشدت با امنیت داخلی و امنیت سرزمینی ترکیه گره خورده است. مسائلی مانند حضور کردها، فعالیت گروه‌های تروریستی و افراطی و ضعف شکننده دولت و آوارگان سوری، جملگی باعث می‌شوند ترکیه دچار چالش‌های جدی شود. در نظر داشته باشیم که ترکیه نمی‌تواند هزینه‌های اقتصادی گزاف حضور درازمدت در سوریه را بپردازد.
سوریه کشوری نیست که منابع طبیعی زیادی داشته باشد و مانند عراق کشور طمع‌برانگیزی باشد. بلکه به عکس، باید برای آن هزینه کند.
از این جهت باید دید که ترکیه چقدر می‌تواند در یک چانه‌زنی، این هزینه‌ها را با سایر بازیگران از جمله قطر به اشتراک بگذارد تا بتوانند با کمک یکدیگر این پروژه را پیش ببرند. در غیر این صورت در درازمدت مشکلات جدی یک سوریه جنگ‌زده و ویران‌شده، می‌تواند همه معادلات را به هم بریزد. بنابراین در بلند مدت، اوضاع مانند اکنون که به نوعی ماه‌ عسل ترکیه و قطر است، پیش نخواهد رفت.

*استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران