تاریخ انتشار: ۲۶ آذر ۱۴۰۳ - ۱۲:۳۲

پایان بشار اسد پایان سوریه و مشکلات آن نیست و ظهور محمد الجولانی نیز به معنی آغاز آینده روشنی برای سوریه نخواهد بود. بنظر می رسد سوریه وارد دوران جدیدی از بحران‌ها خواهد شد که دولت جانشین این کشور تا دهه‌ها قادر به حل آن نخواهد بود و ممکن است بخشی از این بحران‌ها دیر یا زود به کشورهای منطقه خاورمیانه به خصوص همسایگان این کشور سرریز کند.

سیاست و حکومت در خاورمیانه دچار وضعیتی شده است که در اکثر کشورهای این منطقه سقوط حکومت ها اجتناب ناپذیر بنظر می رسد. ساختار و شیوه حکومت در کشورهای خاورمیانه گذشته از میزان کارآمدی یا ناکارآمدی آنها ساختاری منسوخ است که بدون اصلاحات واقعی و عمیق امید چندانی به تداوم آنها در دنیای امروز وجود ندارد.

حکومت‌های متمرکز و موروثی، توسعه نیافتگی سیاسی، عدم توجه به مردم سالاری، عدم مشارکت سیاسی توسط مردم، پارلمان‌های انتصابی، نبود نظام رای گیری، نادیده گرفتن نیازهای سیاسی و اجتماعی توده های مردم به همراه انسداد روش‌های مسالمت‌آمیز اصلاح و تغییر سیاسی شرایط را بگونه ای رقم می زند که "تغییر حکومت به هر قیمت" به هدف غایی مردم تبدیل شده و به پیامدهای آن کمترین توجهی از سوی مردم صورت می گیرد. شکل گیری شرایط زمینه دخالت خارجی را تسهیل کرده و امکان قدرت گیری گروه‌های تندرو فراهم می آورد.

بنظر می رسد سقوط دولت بشار اسد در چنین شرایطی اتفاق افتاد و پیامدهای آن مورد توجه طرفداران تغییر به هر قیمت قرارنگرفت. احتمال وقوع چنین اتفاقی در برخی دیگر از کشورهای خاورمیانه وجود دارد گرچه در برخی از آنها رفاه اقتصادی ممکن است تغییرات شدید را با تاخیر مواجه کند. من معتقدم سوریه پسا اسد چالش هایی به مراتب سخت و پیچیده تر در پیش روی خود خواهد داشت.

اولین اقدامات هر حکومتی حفظ امنیت، تمامیت سرزمینی و وحدت ملی است. برای تثبیت این مولفه ها نیاز است که یک دولت ملی قدرتمند که مورد وفاق مردم سوریه باشد در دمشق مستقر شود. اما دولتی که قرار است پس از بشار اسد بر سر کار آید هم اکنون در این مولفه های بنیادین دچار بحران خواهد بود.

اسرائیل تقریبا تمام زیرساخت‌ها و سرمایه های دفاعی سوریه را نابود کرده است. سوریه هم اکنون یک کشور بی دفاع با دستان خالی است و در بهترین شرایط سالها به طول خواهد انجامید که بتواند زیر ساخت‌های از دست رفته خود را بازسازی کند. از طرفی رژیم اسرائیل تمامیت ارضی سوریه را نقض کرده و بخش جنوبی این کشور را تحت سیطره خود درآورده است. کوههای استراتژیک هرمون را نیز تسخیر کرده است. بسیار بعید است که اسرائیل نقاط کوهستانی استراتژیک سوریه را تخلیه کند و به نظر می رسد در نهایت این قسمتها را به قلمرو خود منضم خواهد کرد.

از طرفی برخی گروه‌های مسلح سوری مانند کردها بعید است بدون گرفتن امتیاز سیاسی و سرزمینی به شکل خودمختاری یا به اشکال دیگری حاضر به همکاری با دولت مرکزی سوریه شوند.

ترکیه نیز با وجود نفوذ سیاسی در بین گروه‌های مسلح سوری موقعیت را مناسب می داند که منطقه اشغالی توسط خود را به عنوان حائل تا زمان نامعلومی حفظ کند.

نتیجه این است که دولت احتمالی سوریه یا باید با گروه‌های مسلح طوایف مختلف به قصد خلع سلاح آنها وارد نبرد مسلحانه شود که این کار به معنی ورود سوریه به جنگ داخلی مسلحانه برای سالهای متمادی است و پروسه سیاسی در چنین حالتی نمی تواند شکل بگیرد.

در صورتیکه دولت مرکزی آینده با گروه‌های مختلف مسلح وارد مذاکره سیاسی شود ناچار خواهد شد که به آنها امتیازاتی سرزمینی و سیاسی واگذار کند که این کار نیز عملا به معنی قطعه قطعه شدن حاکمیت و تمامیت سرزمینی سوریه است که در این صورت دولتی ضعیف با کمترین اقتدار سیاسی شکل خواهد گرفت.

چنانچه دولت مرکزی سوریه با مداخله و مساعدت نظامی دول خارجی از جمله ترکیه بخواهد اقتدار و حاکمیت خود را مستحکم کند عملا سوریه یا بخش‌های کلیدی آن در اشغال ترکیه قرار خواهد گرفت و ترکیه نیز وارد باتلاقی خواهد شد که خروج از آن مستلزم هزینه های سنگین انسانی و اقتصادی خواهد بود. در صورت تحقق هر یک از این سناریوها، احتمالا سوریه پسا اسد عملا کشوری متفرق و چند تکه با حاکمیتی بسیار ضعیف و بدون اقتدار کافی بر تمامیت سرزمینی خود خواهد بود.

با فرض بعید عبور سوریه جدید از این موانع، سالها جنگ داخلی، تروریسم و ناآرامی در نقاط مختلف سوریه مشکلات عدیده و پیچیده اقتصادی و اجتماعی را ایجاد کرده است که برون رفت از آنها کاری بسیار دشوار و لاینحل است. سوریه با فرض ثبات و آرامش به دهه ها زمان نیاز خواهد داشت تا بتواند از نظر اقتصادی و اجتماعی به حالت عادی بازگردد.

علاوه بر مشکلات داخلی، تحریم‌های بین المللی علیه سوریه و اعضای موثر گروه‌های مسلح که رهبری ورود سوریه به فاز سیاسی را بعهده دارند مزید بر علت خواهد شد. کشورهای غربی تا امتیازات مهمی از این گروه‌ها بدست نیاورند حاضر به لغو این تحریم‌ها علیه آنها نخواهند شد. تحریم‌ها نیز به سایر مشکلات اضافه خواهند شد و در نرمال شدن وضعیت اقتصادی سوریه موانع جدی ایجاد خواهند کرد.

در نتیجه در شرایط جدید احتمالا با سوریه ای روبرو خواهیم بود که در ابعاد اجتماعی، اقتصادی، سیاسی. سرزمینی و بین المللی دچار بحران‌های در هم تنیده خواهد شد.

محمد الجولانی، رهبر گروه تحریرالشام تا کنون موفق شده بسیاری از پیش بینی های تحلیلگران را دچار اشتباه کند. می توان استنباط کرد که او از مشورت‌های سیاسی و دیپلماتیک کشور حامی خود برخوردار است و با دقت این مشورت‌ها را به اجرا در می آورد. او در تلاش است که در همه موارد داخلی و خارجی موضعی میانه رو و منعطف اتخاذ کند تا بتواند هر چه سریعتر سوریه را از فاز نظامی عبور داده و آن را به پروسه سیاسی و دولت سازی وارد کند.

او حداقل در ظاهر کنترل بسیار خوبی بر رفتار و کردار خود نشان داده است. با این حال بنظر می رسد وی در ورود به پروسه سیاسی عجولانه عمل کرده و با خوش‌بینی زیاد در میانه روی خود دچار افراط تعجب آوری است.

دیری نخواهد پایید که او با واقعیات سیاسی و اقتصادی پیچیده و واقعی روبرو خواهد شد و چه بسا ناچار خواهد شد که مواضع کنونی خود را تغییر دهد یا از صحنه سیاسی سوریه حذف گردد. زیرا هر دولتی با هر گرایشی در سوریه یا کشور دیگر ناچار است در مقابل بمباران و نابودی سرمایه های دفاعی کشورش و اشغال سرزمین خود و انضمام بخشی از این سرزمین به قلمرو سایرین موضع قاطعی داشته باشد.

در غیر اینصورت با خاتمه هیجانات ناشی از سقوط دولت پیشین اعتبار سیاسی خود را از دست خواهد داد و در چشم مردم خود بی ارزش خواهد شد. او ناچار خواهد بود که برای حفظ نظم و ثبات در جامعه با گروه‌های مسلح برخورد نماید. او مسئولیت خواهد داشت که مشکلات اقتصادی و اجتماعی کشورش را حل و فصل نماید.

واقعیات و مشکلات بسیاری در پیش روی جامعه سوریه است که نمی توان در مدت زمان طولانی با سکوت و نادیده انگاری از کنار آنها گذشت و دیر یا زود افراد کم تجربه ای مانند الجولانی با آنها روبرو خواهند شد. او تا کنون ایده روشنی در مورد مشکلات پیش روی خود و دولت آینده سوریه مطرح نکرده و بنظر می رسد این گروه‌های مسلح در مورد مسائل پس از غلبه بر دولت بشار اسد فاقد ایده و نقشه راه مشخصی هستند. شاید باور نمی کردند که با این سرعت و سهولت می توانند در دمشق بر مسند حکومت تکیه بزنند.

در هر صورت پایان بشار اسد پایان سوریه و مشکلات آن نیست و ظهور الجولانی نیز به معنی آغاز آینده روشنی برای سوریه نخواهد بود. بنظر می رسد سوریه وارد دوران جدیدی از بحران‌ها خواهد شد که دولت جانشین این کشور تا دهه ها قادر به حل آن نخواهد بود و ممکن است بخشی از این بحران‌ها دیر یا زود به کشورهای منطقه خاورمیانه به خصوص همسایگان این کشور سرریز کند.

* محسن بهاروند، سفیر سابق ایران در لندن