به گزارش خبرنگار فرهنگی ایرنا، حسین اکبرینسب، عضو هیئت علمی دانشگاه و تحلیلگر آثار هنر معاصر به تحلیل فلسفی اولین اثر مفهومی یعنی «یک و سه صندلی» جوزف کاسوت پرداخت.
وی در این بخش پیرامون چیدمان مفهومیِ «یک و سه صندلی» و هستی شناسیِ فلسفی صندلی به عنوان یک «شیئ - مجاز»، آن را مجازِ مُرسَلی برای کل هستی تلقی نمود.
وی با طرح این پرسش بنیادین آغاز کرد که: هستیِ صندلی در کدام وجه خود تقریر پیدا میکند؟ در عینیت صندلی؟ در تصویر تجسمی صندلی؟ یا در تصویر تکلمی صندلی؟ و در ادامه سعی کرد با طرح اهمیت و اولویت زبان و هستیِ زبانی در اندیشه هایدگری، جهانیت صندلی را در یک هستی شناسیِ تطبیقی بررسی نماید.
سخنران بعدی محمدرضا مریدی عضو هیئت علمی دانشگاه هنر بود. او با موضوع زبان پریشی و هنر مفهومی، به این امر پرداخت که هنر مفهومی ریشه در زبان پریشیِ هنر مدرن دارد و ادامه داد: «در جامعه ای که برخی نارسایی گفتاری دارند، پریشان گویی فرهنگی دارند، اختلال در درک وضعیت سیاسی دارند و دچار ترومای فرهنگی هستند، هنر مفهومی می تواند به این زبانپریشیِ دریافتی کمک کند. البته اگر هنرمندان بتوانند این وضعیت تروماتیک را درک کنند، هنرهای مفهومی شان معنا خواهد داشت.
پس از آن داوود آجرلو نویسندۀ هنر و فلسفه، فیلمساز و مدرس دانشگاه به ارائۀ مطالب خود پرداخت. او که با موضوع «کانسپچوال آرت؛ تمرین ایده ورزی در برابر ایدئولوژی» سخن میگفت، در ابتدا با مرور تبارشناسی ایده در زبان عام و ادبیات متافیزیک، ایده را از کانسپت در هنر کانسپچوال تفکیک نمود. او در ادامه از دشواریهای رسیدن از ایده به کانسپت و سپس از دلایل مقاومت نظامهای هنری در برابر کانسپچوالآرت گفت و در نهایت با توجه به نیاز هنر مفهومی به ایده ورزی و تأکید بر اهمیت تطورات «ایده» در تاریخ فلسفه، هنر مفهومی را تمرینی در برابر ایدئولوژی دانست.
زروان روحبخشان، هنرمند و مدرس هنر، سخنران بعدی این نشست بود. موضوع سخن او واقعیت؛ تصویر برساخته بود و درباره نسبت زبان و هنر مفهومی گفت: زبان استعاره است و واقعیت، امری زبانی است، بنابراین میتوان گفت واقعیت استعاری است. به این معنا که ما نه با جهان واقعی و واقعیت پدیدهها و مفاهیم، بلکه با نشانهها و تصاویر برساخته جهان مواجه هستیم. موضوع مورد بحث او نسبت این جهان زبانی با هنر است.
پس از اتمام پنل اول این نشست و در پنل دوم، سخنرانانی از خارج ایران بهصورت آنلاین مطالب خود را ارائه دادند. در ابتدای این پنل پاملا کریمی از آمریکا، نویسنده و دانشیار تاریخ هنر و معماری دانشگاه کورنِل نیویورک، با موضوع فعالسازی هنر مفهومی به بررسی این نکته پرداخت که چگونه هنر مفهومی در ایران، هم از آنچه به عنوان «فرم های خاموشِ کنشگری» توصیف میشود، الهام گرفته و هم در آن سهیم بوده است. او درباره تبادل متقابل ایدهها بحث کرد و نشان داد که چگونه این شیوههای خلاق، نه تنها به عنوان کنش های مدنی، بلکه همچون ابزار قدرتمندی برای حمایت از جامعهای عادلانهتر و منصفانهتر عمل میکنند.
صالح موسوی خلخالی از بلژیک، پژوهشگر و نویسندۀ فلسفه و هنر و مدرس فلسفه در شهر لووَن به «جستوجویی در خاستگاه و ریشهشناسی کانسپت در غرب» پرداخت. او با تبارشناسی این واژه از نحوۀ تعامل و ترجمۀ آن گفت و سپس در راستای بررسی خاستگاه این واژه، جستجویی دربارۀ کانسپچوالسازی در فلسفه ارائه نمود تا در نتیجۀ این پژوهش، نقاط اشتراک و تفاوتهای احتمالی میان فرآیندهای فلسفی و هنری در ارتباط با کانسپت را نمایش دهد.
آخرین سخنران نیز امین شاهد نویسنده، هنرمند و مدیرمسئول فصلنامه «نهیب» بود که از تجربهی نازیستهی «هنر مفهومی» در ایران سخن گفت. او با اشاره به تاریخ نوجوان این شیوهی بیانی اظهار کرد، با اینکه جریان هنر مفهومی در دهۀ ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ میلادی در غرب ظهور کرده، اما در ایران نیز به تدریج هنرمندانی به این شیوه گرایش پیدا کردند که باید آنها را مستند نمود و این نقطۀ ضعفی در جریان هنر تجسمی ایران است که متولیان امر گرایشی به حمایت از این هنرها در ایران ندارند.
این نشست تخصصی که سعی داشت منطبق بر استانداردهای آکادمیک در دنیای دانشگاهی باشد، پس از حدود ۴ ساعت سخنرانی و گفتوگو با ذکر این نکته توسط احسان شعردوست مدیر شارگالری به پایان رسید که نتایج و متنهای این نشست در آینده بهصورت کتابی در شارگالری منتشر خواهد شد.