دومین سفر رئیس جمهوری ایران به مصر
طبق گزارشهای منتشره، مسعود پزشکیان به مصر سفر میکند تا علاوه بر حضور در یازدهمین نشست سران هشت کشور اسلامی در حال توسعه ( دی ۸)، در دیدارهای جداگانه با برخی از سران شرکت کننده در این اجلاس، دیدار و در خصوص روابط دو جانبه و مسائل مورد علاقه گفت وگو کند.
در حاشیه نشست سران دی ۸، نشستی هم در خصوص غزه، سوریه و لبنان با حضور پزشکیان و دیگر سران کشورهای شرکت کننده در قاهره برگزار می شود. عباس عراقچی وزیر امور خارجه و عبدالناصر همتی وزیر امور اقتصادی و دارایی در این سفر، پزشکیان را همراهی میکنند.
پس از سفر محمود احمدینژاد به قاهره که در دوران کوتاه ریاستجمهوری مرسی اتفاق افتاد، اکنون دومین سفر رئیس جمهوری ایران به مصر را شاهدیم؛ آن هم در شرایط بسیار حساس و پیچیده منطقه؛ سفری که میتواند برای آینده منطقه دارای اهمیت فراوانی باشد
سفر دومین رئیسجمهوری ایران به مصر برای حضور در نشست دی ۸ میتواند دارای ابعاد مهم داخلی و خارجی باشد. پس از سفر محمود احمدینژاد به قاهره که در دوران کوتاه ریاستجمهوری مرسی اتفاق افتاد، اکنون شاهد دومین سفر رئیس جمهوری ایران به مصر ،آن هم در شرایط بسیار حساس و پیچیده منطقه هستیم. به همین دلیل این سفر نه تنها برای روابط دو جانبه گشایشهای بزرگی را به ارمغان بیاورد، بلکه میتواند برای آینده منطقه دارای اهمیت فراوانی باشد.
تحولات، چالشها و همکاریها در روابط ایران و مصر یکی از پیچیدهترین و ظریفترین روابط در خاورمیانه بوده است. پس از انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷، دو کشور که از نظر تاریخی در ژئوپلیتیک منطقهای و اسلامی تأثیرگذار بودند، در مسیرهای ایدئولوژیک، سیاسی و دیپلماتیک مختلف قرار گرفتند.
در حالی که مواضع عمومی و سیاستهای رسمی متفاوت بوده اما تعاملات غیررسمی و عملگرایانه همچنان ادامه داشته که منعکسکننده منافع مشترک و دغدغههای متقابل در مورد ثبات منطقه بوده است. تعاملات دو کشور پویایی پیچیدهای را در دهههای گذشته داشته که ناشی از پیشینه تاریخی و محاسبات استراتژیک بوده است.
سوابق تاریخی
ایران و مصر در سالهای قبل از انقلاب اسلامی روابط دوجانبهای داشتند که عمدتاً بر اساس منافع استراتژیک مشترک شکل میگرفت. در زمان پهلوی دوم ، ایران خود را با غرب همسو کرد و حکومت سکولار را پذیرفت، این الگو در مصر دوران جمال عبدالناصر و در سالهای بعد در دوران ریاست جمهوری انور سادات نیز پذیرفته و تکرار شد.
اگرچه ناسیونالیسم عربی ناصر بیشتر با مواضع طرفدار غرب و سلطنتی پهلوی دوم در تضاد بود، اما هر دو کشور در مورد مسائل منطقهای همکاری کردند، به ویژه در سالهای اولیه جنگ سرد که تهدید توسعه شوروی از سوی هر دو حکومت بسیار جدی در نظر گرفته شد.
روابط تهران و قاهره در دوران سادات به طور قابل توجهی بهبود و گسترش یافت، زیرا هر دو کشور با ایالاتمتحده روابط مشترک مستحکمی برقرار کرده بودند. اما این هماهنگی با انقلاب اسلامی ایران دچار گسستی عمیق شد و دوران جدیدی را آغاز کرد.
روابط ایران و مصر پس از انقلاب اسلامی
نگاه انقلاب اسلامی ایران به قدرت و مناسبات بینالملل نشان دهنده یک تغییر بزرگ در سیاستهای داخلی و خارجی کشور بود. سرنگونی شاه و استقرار جمهوری اسلامی تحت رهبری امام خمینی(ره) ، آغاز دوران جدیدی در ایران بود. سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در جهت ترویج حکومت اسلامی، مخالفت با نفوذ غرب و حمایت از جنبشهای مقاومت ضد اسرائیل شکل گرفت. تأکید بیشتری بر اصول دینی، مبارزه با استعمار و امپریالیسم و تقویت جریانهای انقلابی اسلامی در سراسر جهان اسلام از پایههای اصلی این سیاست خارجی بود.
در مقابل، مصر در دوران ریاست جمهوری انور سادات در مسیری کاملاً متفاوت قرار داشت. در سال ۱۹۷۹، مصر اولین کشور عربی بود که معاهده صلح با اسرائیل را امضا کرد که به توافق کمپ دیوید معروف شد. برای ایران که مقاومت در برابر اسرائیل را سنگ بنای ایدئولوژی انقلابی خود میدانست، این اقدام نادیده گرفتن آرمان فلسطین بود و سبب ایجاد تنش و سپس قطع روابط دیپلماتیک تهران با قاهره شد. در این مسیر خیابانی در تهران خالد اسلامبولی نام گرفت که با واکنش طرف مقابل روبه رو شد. روابط دو کشور پس از این تاریخ با فراز و نشیبهای متعددی همراه بوده است. اکنون ایران و مصر سفارت ندارند، اما دفتر حافظ منافع در پایتخت دو کشور فعال است.
چالشهای روابط دو کشور
۱- پس از انقلاب اسلامی، ایران به حمایت از جنبشهای اسلامی پرداخت. در آن مقطع تاریخ، مسائل مختلف منطقهای مانند جنگها و بحرانهای جهان عرب، جنگ تحمیلی ایران علیه عراق، بحرانهای فلسطینی و جنگهای داخلی در لبنان و سوریه موضوعات مورد پیگری تهران و قاهره از زوایای مختلف مورد پیگیری دو طرف قرار داشت.
۲. مواضع متفاوت در قبال اسرائیل و فلسطین و میراث کمپ دیوید یکی از چالش های اصلی در روابط ایران و مصر بوده است. ایران همواره بر آرمان فلسطین تاکید و از گروههایی مانند حماس و حزب الله حمایت کرده و رژیم صهیونیستی را غاصب فلسطین میداند. از سوی دیگر، مصر پیمان صلح خود را با اسرائیل حفظ کرده و به عنوان میانجی در درگیریهای اسرائیل و فلسطین فعالیت میکند.
۲. رقابتهای ایدئولوژیک و ائتلافها و رقابتهای منطقهای از دیگر موارد میان دو کشور بوده است. مصر در سالهای گذشته با عربستان سعودی و شورای همکاری خلیج فارس مواضع همسویی داشته است.
مسیر تحول در روابط میان دو کشور
روابط دیپلماتیک میان تهران و قاهره در بیش از چهار دهه گذشته با نوسانات بسیار زیادی همراه شده است. این روابط در دورههای مختلف ریاستجمهوری ایران و تغییر در سیاستخارجی و یا اولویتها در دولتهای مختلف شاهد فراز و فرودهای بوده است که در ادامه نگاهی گذرا به این دوران خواهیم کرد.
مسیرهای متفاوت دهه ۱۹۸۰ میلادی
جنگ تحمیلی عراق علیه ایران با تمرکز ایران بر تحکیم انقلاب اسلامی و دفاع ۸ ساله از کشور همراه شد. مصر نقش مهمی در حمایت از عراق در طول جنگ ایران و عراق ایفا کرد و به رژیم صدام حسین تسلیحات، اطلاعات و پشتیبانی لجستیکی ارائه نمود که سبب واگرایی بیشتر روابط دوجانبه شد.
ذوب شدن یخ روابط در دوران هاشمی رفسنجانی
روابط ایران و مصر در دوران ریاستجمهوری آیتالله اکبر هاشمی رفسنجانی (۷۶-۱۳۶۸) یکی از دورههای پیچیده و دارای فراز و فرود در تاریخ دیپلماسی ایران و مصر بود. این دوره در شرایط خاص و متفاوتی نسبت به گذشته به ویژه در مقایسه با دوران قبل از انقلاب اسلامی و حتی دوران جنگ ایران و عراق قرار داشت. در دوران ریاستجمهوری هاشمی، ایران به دنبال بازسازی اقتصادی و از سرگیری روابط با کشورهای مختلف بود.
هاشمی به دلیل نگاه واقعبینانه خود به مسائل منطقهای و بینالمللی، به دنبال ارتقای روابط ایران با کشورهای عربی و از جمله مصر بود. اما سیاستمداران مصر همچنان در مسیر سیاستهای گذشته تاکید داشتند و به همین دلیل بیروابطی دو کشور همچنان ادامه یافتسیاست خارجی ایران بیشتر متمرکز بر احیای روابط با کشورهای عربی و اسلامی، به ویژه در سطح خاورمیانه، بود. در این شرایط، مصر به عنوان یکی از کشورهای مهم عربی در منطقه، کانون توجه ایران قرار گرفت. در دوران ریاستجمهوری آیتالله هاشمی رفسنجانی، تلاشهایی برای بهبود روابط با قاهره انجام شد. اما هنوز مسائل عمدهای از جمله دیدگاههای مختلف در خصوص اسرائیل و روابط با کشورهای عربی وجود داشت که مانع از تحقق روابط عادی و رسمی بین ایران و مصر شد.
هاشمی به دلیل نگاه واقعبینانه خود به مسائل منطقهای و بینالمللی، به دنبال ارتقای روابط ایران با کشورهای عربی و از جمله مصر بود. اما سیاستمداران مصر همچنان در مسیر سیاستهای گذشته تاکید داشتند و به همین دلیل بیروابطی دو کشور همچنان ادامه یافت.
با این حال، در این دوران شاهد برخی فعالیتهای غیررسمی در راستای تقویت روابط فرهنگی و اجتماعی میان ایران و مصر بودیم. این فعالیتها شامل تبادل دانشجویان، تلاشهای فرهنگی و هنری و ملاقاتهای میان مقامهای غیررسمی بود که نشاندهنده علاقهمندی هر دو کشور به ایجاد روابط بهتر در زمینههای غیرسیاسی بود.
به طورکلی در دوران ریاستجمهوری هاشمی رفسنجانی، روابط ایران و مصر در سطح رسمی و دیپلماتیک به طور کامل بهبود نیافت، اما تلاشهایی برای برقراری کانالهای غیررسمی و ارتقای روابط در زمینههای فرهنگی و اجتماعی صورت گرفت. شرایط ژئوپلیتیکی و اختلافات میان دو کشور در خصوص مسائلی مانند اسرائیل، مساله فلسطین و تحولات داخلی ایران، مانع از برقراری روابط رسمی شد. با این حال، دوران هاشمی رفسنجانی آغازگر تلاشهایی برای نزدیکی بیشتر ایران به کشورهای عربی به ویژه مصر بود، که در سالهای بعدی نیز این سیاست تداوم یافت.
کانالهای پشتیبان اقتصادی و دیپلماتیک فشارهای اقتصادی گهگاه هر دو کشور را به کشف راههای محدود برای همکاری برانگیخته است. برای مثال، تلاشهای ایران برای مقابله با تحریمهای بینالمللی شامل دسترسی به کشورهایی مانند مصر برای فرصتهای تجاری و سرمایهگذاری بوده است. به طور مشابه، مصر بعضا برای توسعه روابط با ایران برای تنوع بخشیدن به واردات انرژی و مشارکت اقتصادی خود ابراز علاقه کرده است.
دوران ریاست جمهوری خاتمی
روابط ایران و مصر در دوران سید محمد خاتمی، رئیسجمهور اصلاحطلب ایران (۸۴-۱۳۷۶)، به عنوان یکی از دورههای مهم در تاریخ روابط خارجی ایران شناخته میشود. این دوره، که در آن تغییرات سیاسی داخلی و تحولات بینالمللی چشمگیر بودند، تأثیرات قابل توجهی بر سیاست خارجی ایران به ویژه در زمینه روابط با کشورهای عربی داشت.
دوران ریاستجمهوری خاتمی با شعارهای اصلاحطلبانه و تلاش برای بهبود روابط با غرب و کشورهای مسلمان در منطقه آغاز شد. او با معرفی سیاست «گفتوگوی تمدنها» بهدنبال کاهش تنشها و ایجاد روابط بهتر با جهان خارج، بهویژه با کشورهای عربی بود.
در این راستا، مصر که یکی از قدرتهای عربی منطقه به حساب میآید، به عنوان یک کشور کلیدی در سیاستهای خارجی ایران مطرح شد. همچنین ایران و مصر هر دو در تلاش بودند تا از تحولات منطقهای و جهانی بهرهبرداری کنند. از همینروی در دوران خاتمی، روابط ایران و مصر از حالت تنشآلود به سمت بهبود و حتی تعاملات بیشتر در برخی زمینهها پیش رفت. اگرچه این روابط هیچگاه بهطور کامل عادی نشد و هنوز برخی مسائل حساس، مانند روابط با اسرائیل و سیاستهای مختلف منطقهای، نقطه ضعفهایی در روابط دو کشور بود، اما در مقایسه با دوران پیش از خاتمی، شاهد تغییرات مثبتی بودیم.
دوران ریاستجمهوری خاتمی با شعارهای اصلاحطلبانه و تلاش برای بهبود روابط با غرب و کشورهای مسلمان در منطقه آغاز شد. او با معرفی سیاست «گفتوگوی تمدنها» بهدنبال کاهش تنشها و ایجاد روابط بهتر با جهان خارج، بهویژه با کشورهای عربی بوددر این دوره، ملاقاتهای دیپلماتیک سطح پایینتر میان مقامات ایران و مصر به ویژه در حاشیه کنفرانسهای بینالمللی و منطقهای بیشتر شد. یکی از مهمترین این ملاقاتها، سفر هیئتی از مقامات ایرانی به مصر در سالهای پایانی دوران خاتمی بود.
این دیدارها به منظور بهبود روابط دو کشور و تعامل در مسائل منطقهای مانند بحرانهای خاورمیانه و فلسطین صورت گرفت. در دوران هشت ساله خاتمی، گشایشهایی در زمینه همکاریهای فرهنگی و علمی نیز مشاهده شدو دو کشور در زمینههای مختلفی چون تبادل دانشجو، همکاریهای علمی، و تبادل فرهنگی وارد مذاکره شدند.
در دوران محمد خاتمی، شاهد گامهای موثری در روابط ایران و مصر بودیم، اما این بهبود هرگز بهطور کامل منجر به عادیسازی روابط دیپلماتیک نشد. در حالی که گشایشهایی در زمینههای اقتصادی، فرهنگی و دیپلماتیک مشاهده شد، موانع تاریخی و سیاسی، همچنان در روابط دو کشور باقی ماند. این دوره را میتوان به عنوان دورهای از گشایش روابط به صورت محتاطانه و آهسته در نظر گرفت که در آن دو کشور به دنبال حفظ منافع ملی خود و کاهش تنشها در مسائل منطقهای بودند.
احمدی نژاد و تغییرات کوتاه مدت در رابطه ایران و مصر
دوران ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد را باید دوران تغییرات بزرگ اما کوتاه مدت در رابطه میان تهران و قاهره بدانیم. با روی کار آمدن محمود احمدینژاد، علاقه به بهبود روابط با کشورهای عربی بهویژه مصر افزایش یافت.
نکته مهم تاریخی که در زمان احمدینژاد اتفاق افتاد وقوع بیداری اسلامی و یا بهار عربی در خیابانهای مصر بود که منجر به سقوط دولت حسنی مبارک و روی کارآمدن دولت اسلام گرای« محمد مرسی» با اندیشههای اخوانی بود. در همین ارتباط دیدارهای بلند مرتبهای میان سران دو کشور اتفاق افتاد از جمله دیدار علی لاریجانی دبیر وقت شورای امنیت ملی از قاهره، عبور کشتیهای نظامی ایران برای اولین بار پس از انقلاب اسلامی از کانال سوئز و در صدر آن دیدار محمود احمدی نژاد با محمد مرسی رئیس جمهور جدید مصر.
نکته مهم تاریخی که در زمان احمدینژاد اتفاق افتاد، وقوع بیداری اسلامی و یا بهار عربی در خیابانهای مصر بود که منجر به سقوط دولت حسنی مبارک و روی کارآمدن دولت اسلام گرای «محمد مرسی» با اندیشههای اخوانی بود اما اختلافات میان دو کشور بر سر مسائل منطقهای و سوریه آغاز شد. در ادامه با اتفاقات پیش آمده در قاهره، دولت مرسی توسط نیروهای نظامی سقوط کرد و دور جدیدی از سیاست ورزی در این کشور شروع شد.
دوران ریاستجمهوری حسن روحانی و تلاشهای اولیه برای بهبود روابط
حسن روحانی در زمان ریاستجمهوری خود بهویژه در نخستین سالها، به دنبال سیاست تنشزدایی در سطح منطقهای و بینالمللی بود. در این دوره، او تلاش کرد تا روابط ایران با کشورهای مختلف، از جمله کشورهای عربی و کشورهای شمال آفریقا، را بهبود بخشد. این تلاشها در راستای سیاستهای “تعامل سازنده” که روحانی در دستور کار خود قرار داده بود، صورت میگرفت.
در این مسیر، ایران تلاش کرد روابط خود را با مصر، بهعنوان یک کشور مهم عربی، مورد بازنگری قرار دهد. یکی از علل این رویکرد، نیاز به تقویت جبهه متحد علیه تهدیدات مشترک، بهویژه در قبال تروریسم و بحرانهای منطقهای مانند سوریه و یمن بود.
همچنین در دوران روحانی در عرصه سیاسی ایران و مصر مذاکرات و تبادل دیدگاههایی را در سطح دیپلماتیک آغاز کردند. بهویژه بعد از توافق هستهای ایران با کشورهای ۱+۵ (برجام)، روحانی خواستار بازسازی روابط با کشورهای عربی و اسلامی، از جمله مصر، شد. با این حال، هیچگاه روابط رسمی کامل میان دو کشور برقرار نشد.
در دوران ریاست جمهوری حسن روحانی، ایران و مصر در عین تمایل به همکاری و نزدیکی، به دلیل تفاوتهای سیاسی، مذهبی و امنیتی قادر به ایجاد روابط نزدیک و پایدار نبودند. با این حال، بهویژه در دوران پس از برجام، فضا برای گفتوگوهای بیشتر و کاهش تنشها فراهم شددر عرصه اقتصادی نیز، هرچند ایران و مصر علاقهمند به افزایش همکاریها در زمینههایی مانند تجارت، انرژی و گردشگری بودند، اما موانع ساختاری و تحریمهای بینالمللی ایران، همکاریهای اقتصادی را محدود میکرد.
روابط ایران و مصر همچنین تحت تأثیر مسائل منطقهای و درگیریهای خاورمیانه قرار داشت. بحران سوریه یکی از مواردی بود که روابط دو کشور را تحت تأثیر قرار داد. ایران از بشار اسد حمایت میکرد، در حالی که مصر در ابتدا در قبال این بحران موضعی محتاطانه داشت و نسبت به دخالت ایران در سوریه و یمن نگرانیهایی را ابراز داشت.
در دوران ریاست جمهوری حسن روحانی، ایران و مصر در عین تمایل به همکاری و نزدیکی، به دلایل مختلف قادر به ایجاد روابط نزدیک و پایدار نبودند. با این حال، بهویژه در دوران پس از برجام، فضا برای گفتوگوهای بیشتر و کاهش تنشها فراهم شد. در نهایت، بهنظر میرسید روحانی و تیم دیپلماسی کشور در آن زمان، بهویژه در زمینه تقویت روابط با کشورهای عربی و آفریقای شمالی، خواهان برقراری روابطی مبتنی بر احترام و منافع مشترک بودند.
تغییرات در دوران ابراهیم رئیسی
با روی کار آمدن ابراهیم رئیسی در سال ۱۴۰۰، سیاستهای خارجی ایران شاهد تغییراتی شد که بر روابط ایران و مصر تأثیرگذار بود. از آنجمله تغییر در اولویتهای سیاست خارجی ایران. رئیسی در آغاز دوره ریاستجمهوری خود اعلام کرد که بهدنبال تقویت روابط با کشورهای همسایه و بهویژه کشورهای عربی است. این امر بهویژه پس از چالشهای اقتصادی و دیپلماتیک که ایران با آن مواجه بود، اهمیت پیدا کرد. در این راستا، ایران تمایل بیشتری به بازسازی روابط با کشورهای عربی و بهویژه مصر نشان داد.
رئیسی و تیم سیاستخارجی وی تأکید زیادی بر کاهش تنشها در خاورمیانه و بهبود روابط با کشورهای منطقه از جمله مصر داشتند. از آنجایی که مصر نقش مهمی در معادلات سیاسی منطقهای و اسلامی داشته، تهران نیز بهدنبال بازسازی روابط با قاهره بود. البته بهطور مستقیم گشایش روابط دیپلماتیک در این دوران صورت نگرفت، اما برخی علائم مثبت در این زمینه مشاهده شد.
روابط ایران و مصر در دوران ابراهیم رئیسی تدریجی حرکت کرد. اگرچه نشانههایی از علاقه دو کشور به بهبود روابط وجود داشت، بهویژه در زمینههای اقتصادی و امنیتی، اما موانع ۴۰ سال گذشته همچنان مانع از گشایش کامل در روابط دو کشور شد.
در سالهای اخیر نشانههای گرم شدن محتاطانه روابط ایران و مصر بیشتر شد که ناشی از نگرانیهای مشترک در مورد ثبات منطقه و تغییر پویاییهای ژئوپلیتیکی بوده است
پزشکیان و تحولات اخیر
در سالهای اخیر نشانههای گرم شدن محتاطانه روابط ایران و مصر بیشتر شد که ناشی از نگرانیهای مشترک در مورد ثبات منطقه و تغییر پویاییهای ژئوپلیتیکی بوده است. در اکتبر ۲۰۲۴، عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران در بازدیدی که از قاهره داشت با «عبدالفتاح السیسی» رئیس جمهور مصر دیدار کرد و گفتگوهای در خصوص مسائل امنیتی منطقهای و تلاشهای طرفین برای جلوگیری از تشدید درگیری ها به ویژه در پی گسترش تنشها بین اسرائیل و غزه متمرکز بود. این نشست نادر در سطح بالا بر پتانسیل گفتوگوی عملگرایانه، حتی در میان چالشهای جاری تأکید دارد.
همچنین میتوان به دیپلماسی جدید این دولت که از سوی «سامح شکری» وزیرخارجه مصر در ماه مه ۲۰۲۴، برای حضور در مراسم تشییع ابراهیم رئیسی، رئیس جمهور فقید ایران در تهران شرکت کرد، اشاره داشت.
این اولین سفر وزیر خارجه مصر به ایران در چهار دهه گذشته بود که نشاندهنده تمایل بالقوه برای تعامل دیپلماتیک میان دو کشوراست. در حالی که این دیدار تا حد زیادی نمادین بود، اما منعکس کننده نیاز به گفتگو در میان فقدان قطعیتهای فزاینده منطقهای بود.
عوامل اثرگذار بر روابط دوجانبه
۱. ثبات منطقهای: درگیریهای جاری در خاورمیانه، از جمله در سوریه، یمن و غزه، میتواند بر محیط ژئوپلیتیک گستردهتر از جمله روابط ایران و مصر تأثیر گذار باشد. هم ایران و هم مصر منافع خاصی در جلوگیری از گسترش خشونت در منطقه دارند که میتواند فرصتهایی برای همکاری محدود ایجاد کند.
۲. نزدیکی عربستان و ایران: عادی سازی اخیر روابط بین عربستان سعودی و ایران که با میانجیگری چین در سال ۲۰۲۳ (۱۴۰۲) انجام شد، میتواند تأثیرات مثبتی بر روابط مصر و ایران داشته باشد.
۳. مشوقهای اقتصادی: چالشهای اقتصادی در هر دو کشور ممکن است علاقه بیشتری را به همکاریهای تجاری و سرمایه گذاری برانگیزد. نیاز ایران به همکاریهای بیشتر اقتصادی و تمایل مصر برای تنوع بخشیدن به مشارکتهای انرژی و اقتصادی، میتواند زمینهای برای بهبود روابط فراهم کند.
۴. تغییرات سیاسی داخلی: تغییرات در سیاست داخلی و حضور دولتی با رویکردی متفاوتتر نسبت به مسائل جهانی در ایران یا تغییر در اولویتهای سیاست خارجی مصر، میتواند راه را برای یک رابطه سازندهتر هموار کند. با این حال، با توجه به موقعیتهای ریشهدار هر دو رژیم، به نظر میرسد چنین تغییراتی نیاز به زمان دارد.
میتوان از شرکت «سامح شکری» وزیر امورخارجه مصر پس از چهار دهه برای نخستین بار در مراسم تشییع ابراهیم رئیسی، رئیس جمهوری فقید به عنوان دیپلماسی جدید این کشور در قبال ایران یاد کرد
جمعبندی
رابطه ایران و مصر از زمان انقلاب اسلامی تحت تأثیر متقابل عوامل پیچیده فکری، سیاسی و استراتژیک شکل گرفته است. در حالی که اظهارات عمومی و سیاستهای رسمی بیشتر تفاوت داشتند، تعاملات غیررسمی پویایی ظریفتری را از خود نشان داده است که با همکاری عملگرایانه و منافع متقابل بروز کرده است.
باوجود فقدان چند دهه روابط دوجانبه رسمی ، پتانسیل بهبود روابط همچنان وجود دارد، بهویژه با ادامه تحولات پویایی منطقهای و جهانی. علاوه بر این در فراز و نشیب روابط بینالمللی و منطقهای و همچنین شرایط کنونی جهان اسلام، جای خالی روابط تهران- قاهره همچنان خالی است.