یلدا را خواه «انتقال زمستانی» در گاهشمار و تغییر بلندای روز و شب به واسطه حرکت انتقالی زمین به دور خورشید بدانیم، خواه یکی از چهار جشن فصلی ایران زمین در نظر بگیریم و خواه معنای اسطورهای تولد «مهر یا میترا» و پیروزی نور بر ظلمت را از آن درک کنیم، میراثی تمدنی است که به اصرار و کوشش مردمان روزگاران به بزرگداشتش امروز به دست ما رسیده است.
میراث ناملموس یا آنگونه که برخی دیگر میراث معنوی میخوانند، «آیینها، هنرها، ترانهها، آواها و نواها، موسیقیها، رویدادها، مهارتها و توانمندیهایی است که در میان مردم و یا یک قوم در یک منطقه خاص جغرافیایی مرسوم بوده و با گذشت زمان، نسلبهنسل و سینهبهسینه به عنوان گنجینهای ارزشمند به دوران معاصر یک ملت به ارث میرسد».
از آنجا که این میراث بیش از هر چیز «یک عنصر و ارزش فرهنگی» است؛ حفظ آن به مداخله نیروهای بالادستی جامعه مانند حکومت یا کارشناسان میراث فرهنگی وابسته نیست و توسط خود مردم ترویج، حفاظت و پاسداری میشود. به این ترتیب جدای وظیفه دولتها به تلاش برای شناسایی و ثبت جهانی میراث ناملموس کشورشان، ممارست مردم در برگزاری آیینها اصلیترین ماندگاری آنهاست.
میراث ناملموس با تمام ذخایر هویتی، آیینی و ملی یک سرزمین، قابلیت ذخیره در یک محل فیزیکی و به تبع آن حفظ و حراست را ندارند. این میراث بهعنوان اشکال و بازنمایی فرهنگی تنها به مدد برگزاری آیینها و اهتمام به آن، بهعنوان رفتار فرهنگی مردمان ماندگار میشوند. آنچنان که در جریان برگزاری بخشهای مختلف یلدا، ارزشهایی چون هویت فرهنگی، توجه به طبیعت و گاهشماری سنتی، ارج نهادن به جایگاه مهم زنان و کودکان در خانواده، آشتی، دوستی، مهماننوازی و آشنایی با محترم شمردن بیانهای گوناگون فرهنگی مورد توجه قرار میگیرند و به نسل آینده منتقل میشوند.
هرچند میراث ناملموس به سبب ماهیت غیرقابل ضبط آن امکان دگردیسی و تغییر دارد اما اندک آثار مکتوب به جای مانده از گذشتههای دور با موضوع یلدا این واقعیت را آشکار میکند که درونی شدن این میراث در حافظه جمعی مردم چنان است که با وجود حذف و اضافاتی از و به این آیین، یلدا از هویت خویش در معنا و آداب فاصله چندانی نگرفته است.
در پرونده یلدا در یونسکو آمده است: «یلدا به سبب شاخصههای اقلیم زیستی مردمان این سرزمین و ارتباط آن با طبیعت و کیهان، از روزگار کهن تا به امروز استمرار داشته است و متناسب با گذر زمان تغییراتی ظاهری در نحوه برگزاری آن دیده میشود اما ساختار و ماهیت آن تغییری نکرده است و همچنان اقوام گوناگون این سرزمینها «یلدا» را برگزار میکنند».
حافظه جمعی و انتقال شفاهی دو عنصر بقا یا حفظ میراث معنوی یا ناملموس است. به این ترتیب تا زمانی که ارزشهای این میراث توسط مردم به رسمیت شناخته و جزئی از حافظه جمعی مردمان شود، مردم علاقه خود را به آن از دست نداده و به پاسداشت آن میکوشند تا این میراث به حیات در سرزمینی که در آن متولد شده، ادامه دهد.
*خبرنگار