تهران-ایرنا- سخنان روز گذشته رهبر انقلاب درباره محور مقاومت، کیفیت رابطه این شبکه با جمهوری اسلامی ایران و آینده منطقه، بار دیگر اهمیت نقش و کارکرد این مقاومت را در شرایط کنونی منطقه غرب آسیا روشن کرد.

به گزارش گروه سیاست خارجی ایرنا، روند برق‌آسای تحولات خاورمیانه که دور تند به خود گرفته، پویایی‌های جدیدی به محیط سیاسی و جغرافیایی منطقه‌ای که همیشه حوادث‌اش تاریخ را به قبل و بعد از خود تقسیم کرده، تحمیل کرده است.

تجربه چنددهه‌ای در جغرافیای آسیای غربی ثابت کرده، بازیگرانی می‌توانند بر دگرگونی‌های خاورمیانه غلبه کرده و نظم سیاسی خود را در منطقه حاکم کنند که توان سازگاری با ترتیبات جدید را داشته و برای هر سناریوی غافلگیرکننده‌ای آمادگی و قدرت تحرک پیدا کرده باشند.

تحلیل این روزهای منطقه به ویژه پس از اتفاقات سوریه توسط مراکز غربی که با دال مرکزی تضعیف ایران و آنچه که نیروهای نیابتی تهران در منطقه آنالیز می‌شود همچنان نمایانگر یک ضعف بزرگ در دستگاه فاهمه غرب در تفسیر و تحلیل محور مقاومت و کیفیت رابطه این شبکه با ایران است.

مشخصه‌های میدان مقاومت

در چنین فضایی، آیت‌الله خامنه‌ای درباره تحولات منطقه، ناظر به جنگ روانی و تبلیغاتی علیه ایران با ادعای از دست دادن نیروهای نیابتی در منطقه مواضعی اتخاذ کردند که به نوعی یادآوری درباره تجربه زیست مقاومت در محیط آشوبناک و همیشه بحرانی غرب آسیا به شمار می‌رود.

رهبری انقلاب در دیدار مداحان و شاعران اهل بیت(ع) با تأکید بر اینکه جمهوری اسلامی‌ نیروی نیابتی ندارد، گفتند: یمن، حزب‌الله، حماس و جهاد می‌جنگند چون با ایمان هستند و عقیده و قدرت ایمان، آنها را به میدان مقاومت آورده است، نه اینکه نیابتی از سمت ما داشته باشند.

در شرایطی که مقامات تل‌آویو در حال افزایش تهدیدات خود علیه ایران و مقاومت هستند و در مسیر تحلیلی‌ای گام برمی‌دارند که گویی در حال تغییر دادن منطقه هستند، رهبر انقلاب، مقاومت در منطقه اعم از حزب‌الله، حماس و جهاد اسلامی را زنده و بالنده خواندند و خطاب به صهیونیست‌ها گفتند: شما پیروز نیستید بلکه شکست خورده‌اید.

جنبش اجتماعی مقاومت
مسئله‌ای که همواره باعث خطای ادراکی- تحلیلی و سو برداشت تاریخی غربی‌ها درباره ماهیت مقاومت در منطقه و تقلیل آن به پراکسی‌های ایران، می‌شود ناشی از عدم توجه به واقعیات تاریخی منطقه و «بازیگران شبه‌دولتی» است که در قالب مقاومت بروز و ظهور پیدا کرده است.

محور مقاومت در سرتاسر منطقه، یک جنبش اصیل اجتماعی است که با توجه به اقتضائات و نیازهای تاریخی کشورهای خود شکل گرفته است و بخش مهمی از وظایفی را بر عهده گرفته است که دولت‌های مرکزی به خاطر جبر تاریخی پس از تولد خاورمیانه امروزی که بنیان‌های دولت-ملت در آن شکل نگرفته، فاقد حکمرانی در ابعاد کامل یک دولت‌ملی بوده‌اند.

بدون در نظر گرفتن این تبارشناسی مهم تاریخی دشمنان و رقبای ایران، تلاش کرده‌اند در ادبیات خود محور مقاومت را به نیابتی‌های ایران تخفیف داده و حول آن مفهوم‌سازی کنند اما شبکه مقاومت از عنصر «هویت» برخوردار است و تفسیر آن به پراکسی یک خطای فاحش محاسباتی است.

هویت مهم است!

بر این اساس رابطه «هویتی» یک محرک قوی در ارتباط بین الاذهانی ایران و محور مقاومت بوده و رابطه مستحکمی بر اساس علائق و منافع مشترک برخاسته از هویت استقلال‌خواهی و اسلامی برقرار ساخته است. درست به همین خاطر است که جریانات مقاومت به بخشی از دولت‌های خود تبدیل شده و بازوی اجرایی و کمکی دولت‌های هدف به علت ضعف تاریخی پیش گفته در فقدان عناصر وستفالیایی دولت هستند.

مقاومت همچنین در اتخاذ تصمیمات خود دارای استقلال کامل است که خط بطلانی بر نیابتی بودن این جریان است که ویژگی پراکسی بودن مزدوری برای اهداف دولتی خاص است؛ اما اقدامات و تصمیماتی که مقاومت در فلسطین، لبنان، عراق، یمن و سایر کشورهای منطقه انجام می‌دهد از ایده تا عمل بر اساس نیاز ملی و استقلال طلبانه در پاسخ به توسعه طلبی و اشغالگری اسرائیل یا دخالت فرامرزی ایالات متحده تولید و بازتولید شده است.

به دلیل همین سوگیری شناختی است که در دستگاه تحلیل غرب، اینکه ایران از وقوع طوفان الاقصی اطلاع نداشته باشد امری عجیب و ناشناخته محسوب می‌شود.

راز یک مانایی

مسأله‌ای که در سال‌های گذشته باعث برتری ایران در منطقه شده است نه منحصر در قدرت نظامی، بلکه در فرمی است که برای حضور در منطقه اتخاذ کرده است؛ شبکه مقاومتی که در سرتاسر منطقه حضور دارند نه یک دولت-ملت رسمی هستند و نه نیروهای نظامی مستقیماً گوش به فرمان تهران.

روزنامه آمریکایی واشنگتن‌پست چند روز بعد از شهادت دبیرکل حزب الله لبنان نوشت: بعید است که ترور نصرالله برای حزب‌الله لبنان ضربه‌ای سهمگین بوده باشد، زیرا حزب‌الله در عمق جامعه مردم لبنان ریشه دوانده و با تار و پود آنان عجین شده است.

محور تاب‌آوری

همچنین «فارن افرز» ارگان رسانه‌ای شورای روابط خارجی آمریکا ماه گذشته در گزارشی با عنوان «Axis of Resilience» نوشت: صهیونیست‌ها در یک سال گذشته تمام توان خود و متحدانشان را برای نابودی کامل محور مقاومت به کار گرفته‌اند، غافل از آنکه به گواه تاریخ، جنبش‌های مقاومت منطقه تاب‌آوری بسیاری داشته و همواره از دل دشواری‌ها قدرتمندتر از قبل خارج می‌شوند.

بر اساس این گزارش، رژیم صهیونیستی با حملات شدید و بهره‌مندی از برتری نظامی که از حمایت تمام‌عیار آمریکا و اروپا حاصل شده، بخش اعظم غزه را تخریب کرده و در لبنان نیز در حال ایجاد یک منطقه حائل از طریق تخریب خانه‌ها و روستاهاست، اما نمی‌تواند محور مقاومت را به طور کامل از بین ببرد. محور مقاومت در جوامع منطقه ریشه دوانده و بارها انعطاف‌پذیری و استقامت خود را نشان داده است.

فارن افرز می‌نویسد: گرچه جنبش‌های مقاومت در منطقه به‌طورکلی خودمحور و مستقل هستند، اما در مواقع نیاز به یاری یکدیگر آمده و فشارهایی مانند ترور رهبران و تنگناهای اقتصادی را خنثی می‌کنند. استقامت تاریخی محور مقاومت نشان می‌دهد که رژیم صهیونیستی برای ازبین‌بردن گروه‌هایی مانند حماس و حزب‌الله با دشواری مواجه خواهد شد و جنگ همه‌جانبه‌اش دستاوردی جز پیروزی‌های تاکتیکی ادعایی کوتاه‌مدت نخواهد داشت. جنبش‌های مقاومت در نهایت باتکیه‌بر نفوذ داخلی و ارتباطات فراملی، خود را در سطوح محلی و منطقه‌ای بازسازی خواهند کرد.

ارگان شورای روابط خارجی آمریکا در نهایت تصریح کرد: آنچه به طور اساسی جنبش‌های مقاومت را حفظ کرده، تکیه آن‌ها به حکومت‌های محلی و پایگاه‌های اجتماعی خود بوده است. این جنبش‌ها به‌قدری در بافت کشورهای خود جای گرفته‌اند که سران رسمی دولت‌ها در لبنان، سوریه، عراق، یمن و غزه همگی یا عضو گروه‌های متعلق به محور هستند یا با حمایت این گروه‌ها انتخاب شده‌اند. علاوه بر این، روابط فراملی این جنبش‌ها با یکدیگر در بزنگاه‌های حساس به‌عنوان یک سازوکار حمایتی قدرتمند عمل کرده است.