فرارسیدن۱۲بهمن ماه ۱۴۰۱ که آغاز دهه فجر و آستانه جشن ۴۴ سالگی پیروزی انقلاب اسلامی ایران است، بار دیگر ادعاها و خیالبافی های چند سال پیش مقامات کاخ سفید در دوره سیاه ترامپ را از ذهن می گذراند.
قبل از جشن چهلمین سالروز پیروزی انقلاب اسلامی که قرار بود ۲۲ بهمن ۱۳۹۷ و به عبارتی همزمان با دولت ترامپ برگزار شود، شاهد خوش رقصی «جان بولتون» مشاور امنیت ملی وقت کاخ سفید در نشست گروهک تروریستی منافقین در پاریس بودیم. بولتون از لفاظیهای خصمانه دولت ترامپ علیه ایران استقبال کرد و گفت که انقلاب اسلامی ایران نباید به جشن چهلسالگیاش برسد.
وی مدعی شد که نتیجه تصمیم فعلی دولت ترامپ برای بازبینی سیاستهایش در قبال ایران بایستی این باشد که این کشور نتواند پیروزی چهل سالگی انقلابش را جشن بگیرد.
بنابراین، آخرین پیش بینی آنها «نابودی جمهوری اسلامی» قبل از آغاز جشن چهل سالگی اش بود که در این راه از تمام ظرفیت های ممکن بهره بردند،آنها منافقین را پای کار آوردند، سلطنت طلبان را به کار گرفتند، اتاق های فکر علیه ایران در منطقه به راه انداختند، رسانه های زیادی را ایجاد کردند و برخی کشورهای عربی متمول را به گفته خودشان دوشیدند تا بتوانند پیش بینی شان را محقق کنند، اما ایران بار دیگر به صورت همه جانبه مقابل آنها ایستاد و مراسم و برنامه های جشن چهل سالگی اش را در ۲۲ بهمن ۱۳۹۷ به جهان و جهانیان به خصوص بدخواهان و دشمنان آشکار و نهان خود مخابره کرد.
پیش از این، «رکس تیلرسون» وزیر خارجه آمریکا در یک نشست استماع مقابل کمیته روابط خارجی مجلس نمایندگان در پاسخ به سؤال یک نماینده گفته بود که دولت ترامپ سیاستش را کار با مخالفان داخلی در ایران برای تغییر نظام این کشور قرار داده است.
تکرار وقیحانه یک ادعا
پس از آن که میلیون ها ایرانی در راهپیمایی روز ۲۲ بهمن در چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب شرکت کردند، بولتون در پیامی توئیتری با تکرار دوباره اظهارات ضد ایرانی خود مدعی شد:«پس از ۴۰ سال، جمهوری اسلامی ایران در عمل به وعده هایش برای حفظ کردن و دفاع از حقوق شهروندان خود ناکام مانده است.»
بولتون افزود:«چهلمین سالگرد نظام ایران تنها نمایانگر چهار دهه شکست و وعدههای عمل نشده است.»بنابراین سخنان وقیحانه این مقام آمریکایی در حالی مطرح شد که پیش از این ادعای او مبنی بر اینکه ایران چهلمین سالگرد انقلاب اسلامی را نخواهد دید، موجب استهزای او در بین شخصیت های مستقل جهان، آزادیخواهان و مردم سراسر کشور شده بود.
در آن زمان بولتون به همراه دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا و مایک پمپئو وزیر خارجه آمریکا یکی از سه نفری بود که در راهپیماییهای ۲۲ بهمن آن سال در ایران آماج بیشترین شعارهای مردم و انزجار عمومی قرار گرفته بودند.
باید در نظر داشت که سیاست براندازی نظام جمهوری اسلامی با روش های مختلف که از آن تحت عنوان «رژیم چنج» نام می برند، همواره در دولت های مختلف آمریکا از زمان جیمی کارتر و اقدام نظامی وی در طبس پیگیری می شود با این تفاوت که برخی دولت ها همچون دولت ترامپ از بیان آن ابایی ندارند و برخی همچون اوباما و بایدن از بیان آن خودداری کرده و به قول برخی چراغ خاموش عمل می کنند.
اظهارات ضدایرانی آشکار بولتون در حالی مطرح میشد که هنگام روی کار آمدن «باراک اوباما»، رئیس دولت قبلی آمریکا در سال ۲۰۰۸ منابع خبری تصریح کردند وی برنامههای دولتهای ماقبل خود را برای تغییر نظام حاکم ایران از حالت علنی به حالت مخفیانه درآورده است.
بنابراین حاکمان دولت آمریکا از ۷ دهه قبل یعنی از زمانی که یک دولت ملی در ایران را با طراحی کودتا ساقط کردند، تاکنون دشمن ترین افراد روی کره زمین نسبت به مردم ایران به خصوص بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ بودهاند. این دشمنی پس از انقلاب تبدیل به کینه و بعد از هر سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی در عرصه های مختلف فرهنگی، سیاسی و اقتصادی و حتی علمی، منجر به عقده بیشتر و صد البته اینک تبدیل به آرزوی انتقام از مردم ایران شده است و تروریسم دولتی آمریکا در اقدام برای شهادت سردار دل ها حاج قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس را به عنوان میهمان عراق در نزدیکی فرودگاه بین المللی بغداد را باید در این راستا ارزیابی کرد.
حاکمان آمریکایی وقتی هم از مردم ایران نتوانستند انتقام بگیرند، ساده ترین راه ابراز کینه و دشمنی یعنی توهین کردن راانتخاب کردند. همچنانکه در دولت اوباما، «وندی شرمن»، ایرانی ها را دارای ژن فریبکاری دانست و بعد از او ترامپ هم مردم ایران را تروریست نامید و در دولت بایدن هم آمریکا افزون بر فشار تحریم، به دنبال قرار دادن سپاه در فهرست گروه های تروریستی است.
در این میان آنچه روشن و آشکار است این که هیچ کدام از دشمنان ملت ایران نمی توانند به این درک و فهم و راز ماندگار انقلاب اسلامی در ایران برسند که چرا سیاست های آنان با وجود به کارگیری همه امکانات و توانایی های نظامی، مالی، سیاسی و دیپلماتیک همچنان با شکست مواجه می شود و حتی فراتر از آن از همین فرصت ها و شکست برنامه های دشمن به عنوان تجربه مسیر انقلاب اسلامی برای پیشرفت بیشتر خود استفاده می کنند که نمونه روشن آن جنگ تحمیلی ۸ ساله صدام حسین علیه ایران با حمایت های بیش از ۶۱ کشور جهان بود.
به همین دلیل است که حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی چندی پیش فرمودند:«تا وقتی رژیم امریکا بر مبنای شرارت، دخالت، خباثت و رذالت حرکت می کند، شعار مرگ بر امریکا از دهان ملت مقتدر ایران نخواهد افتاد.»
در ارتباط با اینکه چرا نقشه شوم دشمنان برای براندازی انقلاب اسلامی تا به امروز نقش بر آب شده است باید نگاهی به تفاوت های انقلاب ایران با دیگر انقلاب های بزرگ جهان داشت. مقایسه تطبیقی انقلاب اسلامی با انقلابهایی چون انقلاب فرانسه، روسیه و غیره یک الگوی تحلیلی مناسب برای فهم دقیقتر ابعاد و اثرات این انقلاب در اختیار ما میگذارد.
تفاوت انقلاب ایران با دو انقلاب مهم جهان
در میان انقلابهای بزرگ دنیا به غیر از انقلاب اسلامی ایران، انقلاب ۱۷۸۹میلادی فرانسه به عنوان یک انقلاب لیبرال و انقلاب ۱۹۱۷میلادی روسیه به عنوان یک انقلاب چپ از دیگر انقلابهای مهم جهان بودهاند که در ادامه به برخی تفاوت های آنها اشاره می شود.
مهمترین تفاوت انقلاب روسیه با انقلاب اسلامی ایران در «اصالت» و «صحت» آرمانها و ایدئولوژی انقلاب است. آرمانهای انقلاب اسلامی برخاسته از «فطرت» و برخوردار از «جامعیت» است. بنابراین هیچگاه با طبع بشر بیگانه نیست و هیچگاه کهنه نمیشود. آرمانهای انقلاب روسیه اما متکی بر عقل ناقص بشری بود که پس از مدتی اشتباه بودن آن محرز و در نتیجه دچار عدم حمایت نسلهای بعدی شد.
از طرف دیگر بین رهبری انقلاب روسیه و مردم و نیز رهبری انقلاب با فرهنگ جامعه سنخیتی وجود نداشت. به همین دلیل مردم -چه در بدو انقلاب و چه پس از پیروزی- نقش برجستهای در انقلاب روسیه ایفا نکردند. در حالی که مردم در انقلاب اسلامی با شناختی که از آرمانهای انقلاب داشتهاند و نیز از آنجا که این آرمانها را در سنخیت با فرهنگ خود میدیدند و با اعتماد مردم به رهبری انقلاب، کار را به خوبی پیش بردند و امروز هم پس از گذشت بیش از ۴۴ سال همچنان به راه خود ادامه میدهند.
در بررسی انقلاب فرانسه، پراکندگیهای بسیاری در آرمانها و خواستههای ملت فرانسه در قرن هجدهم به چشم میخورد. یعنی «وحدت هدف و شعار» وجود ندارد؛ گاهی «مشروطهخواهی» برجسته است و گاهی «جمهوریخواهی» و زمانی هم دوباره «امپراتوری» به صحنه سیاسی باز میگردد. یک زمان «عدالتخواهی» یک زمان «آزادیخواهی» برجسته می شود و این پراکندگی و دوگانگی از زمینه های انحراف آن است.
یعنی به طور کلی فرانسه از حدود سال ۱۷۸۹ تا دهها سال بعد روی آرامش را ندید و دائماً دچار دگرگونی حکومتها، شعارها، اهداف، رهبران و نیروهای سیاسی بود. عدم ثبات در ایدئولوژی، آرمانها و رهبران سیاسی فرانسه پس از انقلاب کاملاً آشکار است و این مسئله یکی از نقاط ضعف انقلاب فرانسه بود.
در حالی که در انقلاب اسلامی، قاطبه نیروهای سیاسی و مردم به یک هدف مشترک ذهنی باور داشتهاند. وقتی صحبت از «جمهوری اسلامی» شد، همه از آن یک تصور داشتند و بنا بر اعتمادی که به حضرت امام خمینی (ره) بنیانگذار جمهوری اسلامی داشتند، اکثریت قاطع مردم به آن رأی آری دادند.
در مجموع، یکی از اصلیترین تفاوتهای انقلاب اسلامی با دیگر انقلابها به «مبنای این انقلاب» برمیگردد. انقلاب ملت ایران انقلابی براساس «ایمان و ارزشهای دینی و معنوی اسلام» بود واین نقطه تمایز مهم آن از انقلابهایی چون انقلاب فرانسه یا روسیه محسوب میشود.
یکی دیگر از تفاوتها به کیفیت و میزان حضور مردم و نقشآفرینی آنان در نهضت اسلامی برمیگردد. این انقلاب در تمامی مراحل شکلگیری و پیروزیِ خود عمیقاً بر عنصر «حضور مردم در صحنه تحولات» متکی بوده است.
«عنصر رهبری دینی» هم یکی از وُجوه خاص انقلاب اسلامی بود. این انقلاب حرکتی با رهبری یک عالم و فقیه مسلمان بود و احزاب، گروههای چریکی و پارتیزانی، افسران نظامی و غیره در رهبری آن نقشی نداشتند.
یکی دیگر از ویژگیهای منحصر به فرد انقلاب اسلامی در مقایسه با دیگر انقلابها «ثبات و تداوم آن بر اساس اهداف اولیه» و «عدم انحراف از اصول و آرمانهایش» است که امروزه توانست بعد از ۴۴ سال با وجود همه دشمنی های دشمنان خود به خصوص آمریکا و برخی کشورهای اروپایی از جمله انگلیس و فرانسه استوار و مستحکم وارد جشن ۴۴ سالگی خود بشود.
نظر شما