۲۷ مرداد ۱۳۸۲، ۰:۰۱
کد خبر: 5515580
T T
۰ نفر
# تهران ، ایرنا: 27 مرداد 1382 برابر با 18 اوت 2003 از: عمادالدین فیاضی کارشناس گروه تحقیق و تفسیر خبر موفقیت آمریکا در طراحی و اجرای کودتای 28 مرداد سال 1332 ( 19 اوت 1953 ) در ایران، سرآغاز سیاستی شد که به مدت سه دهه وجه غالب را در سیاست خارجی آمریکا در جهان سوم تشکیل داد. در واقع حضور فعالانه، مداخله جویانه و سلطه گرانه آمریکا در خاورمیانه و صحنه جهان سوم با هدف دستیابی به مواد خام ارزان و تسلط به بازارهای مصرف، مضمون اصلی سیاست خارجی آمریکا شد. "مبارزه با کمونیسم" و "دفاع از جهان آزاد" شعار پوششی سیاست خارجی آمریکا در استیلا به سراسر جهان بود. و البته این شعار در عمل و عرصه های سیاسی جهان با تناقضی روبه رو بود که نظریه پردازان آمریکایی با همه مهارتشان در اقناع افکار عمومی جهان، در حل آن ناتوان بودند. نقش مستقیم آمریکا در سرنگونی حکومتهای ملی مانند "آربنز" در گواتمالا، "آلنده" در شیلی، همدستی در سرنگونی و قتل استقلال طلبان آزادیخواهی مانند "پاتریس لومومبا" در کنگو ( زئیر ) ، روی کار آوردن دیکتاتوریهای نظامی خونریز در آمریکای لاتین، حمایت بی دریغ از بی رحم ترین و بدنام ترین حکومتها و در اختیار گرفتن همه ثروتهای طبیعی ملتها نمی توانست در چارچوب شعار "دفاع از آزادی و جهان آزاد" بگنجد. ورود متکبرانه به ویتنام، لائوس و کامبوج و سپس شکست و خروج از منطقه نیز مزید به علت شد و حیثیت آمریکا را که فاتحانه و با چهره آزادیبخش از کارزار جنک جهانی دوم بیرون آمده بود، به باد داد. آمریکا در دهه هشتاد، با قطع تدریجی حمایت از دیکتاتوریهای نظامی بویژه در آمریکای لاتین و اجرای سیاست "دمکراسی هدایت شده" در آن کشورها کوشید وجهه خود را در برابر اردوگاه شرق که با ظهور گورباچف در شوروی (سابق ) که در آن مقطع زمانی توجه جهانیان را جلب کرده بود، بازسازی کند. این سیاست بیش از یک دهه نپایید. زیرا با سقوط اردوگاه شرق، آمریکا معارض ایدئولوژیک در برابر خود نمی دید. از این رو سیاست تهاجمی در سراسر جهان و تسلط آشکار و مستقیم به نقاط راهبردی مانند خاورمیانه، در دستور کار سیاست خارجی آمریکا قرار گرفت. هر چند که این بار سیاست تهاجمی آمریکا با واکنش نه چندان موثر متحد پیشین (در برابر اردوگاه شرق )، یعنی اتحادیه اروپایی روبه رو شده است. اما چرا ایران نخستین سکوی آمریکا برای برقراری حکومتهای استبدادی و دستیازی به منابع اولیه کشورهای بالقوه ثروتمند و بالفعل فقیر آمریکای لاتین، آسیا و افریقا به مدت سه دهه شد؟ آنچه می خوانید می کوشد به این سوال پاسخ دهد. * * * تاریخ یک صد ساله جهان بویژه در نیم قرن گذشته عمیقا از توطئه ها و یورش های غربی ها بویژه انگلیس و آمریکا که بی هیچ ملاحظه بشردوستانه ای به غارت ثروت های ملل دیگر پرداخته اند، حکایت دارد و برای رسیدن به این هدف همواره کوشیده اند تا کشورهای دارای منابع نفتی را به نوعی تحت سیطره خود قرار دهند. شکست آلمان و متحدینش در جنک جهانی دوم و پیروزی متفقین، تغییرات مهمی در انتقال کانون قدرت در جهان ایجاد کرد. انگلیس با وجودی که از فاتحان جنک بود، به علت از دست دادن مستعمرات و توان خود در جنک، در جرگه قدرتهای درجه دوم در آمد. اتحاد جماهیر شوروی با اشغال اراضی اروپای شرقی در آن کشورها صاحب نفوذ شد و به صورت یک قدرت با اهمیت جلوه کرد و ایالات متحده آمریکا به عنوان نیرومندترین قدرت اقتصادی و صنعتی جهان شناخته شد و با حضور در صحنه سیاسی خاورمیانه، خواهان سهم بیشتری از منابع بیکران نفت کشورهای خاورمیانه و بویژه کشورهای حوزه خلیج فارس شد. پس از جنک جهانی دوم، ایران پس از دو قرن وابستگی انحصاری به انگلیس و روسیه می رفت که تحت تسلط قدرت جدیدی قرار گیرد و در این میان هیات حاکمه ایران همچنان هوادار ایجاد موازنه قدرت با کشورهای دیگر و حفظ و تحکیم موقعیت و قدرت گروههای حاکم بود. به دنبال تصمیم مهم آذر ماه سال 1323 ( 1944) مجلس شورای ملی در مورد منع واگذاری امتیاز نفت ایران به بیگانگان، تلاش های شوروی که شمال کشور را تحت اشغال خود داشتند، برای دستیابی به نفت شمال به شکست انجامید و مجلس چهاردهم دولت را مکلف کرد تا حقوق حقه ایران را از شرکت نفت انگلیس بگیرد. انگلیس برای جلوگیری از لطمه های احتمالی به منافع خود "قرارداد الحاقی" با دولت ساعد را امضا کرد و با کمک عواملش سعی کرد آن را به تصویب مجلس برساند. اما گروه کوچکی در مجلس پانزدهم با این قرارداد مخالفت کردند و به دنبال آن دکتر مصدق و همفکرانش نیز زیان های لایحه الحاقی و مخالفت ملت ایران را با این قرارداد عنوان کردند. با حمایت نیروهای مترقی مذهبی از جریان یاد شده، همکاری نیروهای ملی و مذهبی شکل گرفت و مصدق توانست با پشتیبانی مردم و نیروهای مذهبی و بخصوص آیت الله کاشانی مبارزه با شرکت نفت انگلیس را پیش ببرد و در نهایت در تیر ماه 1329 (1950) کمیسیون مخصوص نفت قرارداد الحاقی را رد کرد و در 29 اسفند همان سال مجلس طرح ملی شدن صنعت نفت را به تصویب رساند. از زمانی که صنعت نفت ایران ملی اعلام شد توطئه های انگلیس نیز آغاز شد و در نهایت با همکاری آمریکایی ها کودتای 28 مرداد را به وجود آوردند که باعث شکست نهضت ملی شد. کودتای 28 مرداد سال 1332 در نوع خودش اولین کودتایی بود که با مداخله مستقیم و علنی دو دولت خارجی، برای سرنگون کردن یک دولت ملی، با همکاری محمدرضا پهلوی شاه مخلوع و همچنین با همکاری برخی عناصر وابسته ایرانی صورت گرفت. در حقیقت هدف اصلی این کودتا از بین بردن و سرکوب نهضت ملی ایران و جلوگیری از ملی شدن نفت بود و آخرالامر هم معامله به این صورت ختم شد که جای شرکت نفت انگلیس و ایران را یک کنسرسیوم بین المللی که شرکت های نفتی آمریکایی در آن سهم داشته باشند، گرفت و انگلیسی ها که پس از خلع ید و اخراج از ایران، موقعیت انحصاری خود را در خاورمیانه از دست داده بودند، دوباره به ایران برگشتند و چهل درصد از سهام کنسرسیوم را مالک شدند. کودتای 28 مرداد و نتایج ناشی از آن در زندگی اجتماعی و سیاسی مردم ایران نقش بسیار مهمی دارد. به علاوه با بررسی مستند این واقعه می توان به توطئه ها و عملکرد نیروی خارجی و اهداف توسعه طلبانه آنها آگاهی یافت که بدون تردید این آگاهی می تواند ما را از تکرار اشتباهات گذشته باز دارد. درباره کودتای 28 مرداد تا مدتها نقش و میزان همکاری آمریکایی ها مشخص نبود. اما با انتشار اسناد و خاطرات، گردانندگان اصلی این کودتا مشخص شدند و فرمانده این کودتا و طرح مشترک انگلیسی و آمریکایی "آجاکس"، شخصی به نام "کرومیت روزولت" نوه رییس وقت جمهوری آمریکا بود، به عهده داشت. هر چند که روزولت در کتاب خود که بعدها آن را انتشار داد این کودتا را کاملا آمریکایی و خود را کارگردان و فرمانده اصلی عملیات معرفی می کند، اما جالب این که به اعتراف خود او طراح اصلی کودتا انگلیسی ها بودند و کارگردانان و مجریان اصلی عملیات، عوامل کهنه کار شرکت سابق نفت و البته "سیا (A.I.C)" بدون مشارکت موثر جاسوسان انگلیسی و عوامل آنها در ایران به آسانی نمی توانستند با شاه مخلوع تماس بگیرند. در واقع او را وادار به مشارکت و همکاری کنند. ادامه دارد... 221
۰ نفر