سنتهای قدیم تهرانیها در ماه مبارک رمضان
#
تهران بزرک ، خبرگزاری جمهوری اسلامی 26/07/83
داخلی . اجتماعی . ماه رمضان
آداب و رسوم خاص ماه مبارک رمضان با سنن اقوام مختلف در هم آمیخته و
جلوه باشکوه و معنوی روزه داری را چندین برابر نموده است.
مردم ایران زمین از بدو ورود اسلام به این خاک پاک باآغوش باز این واجب
را پذیرا شدند ; اماازآنجا که اقوام و ملل مختلفی در این مرزوبوم سکنی
گزیده اند هر یک بنا بر آداب و رسوم ویژه قوم و قبیله خویش شاخ و برگی چند
به آداب روزه داری داده اند.
مردم استان تهران نیز همانند سایر نقاط کشور، ماه ضیافت الهی را با
سنت های خاصی آغاز می کنند و آداب آن را بجا می آورند.
گر چه با ماشینی شدن زندگی و رواج وسایل ارتباط جمعی دیگر، سنت های
بیدارباش سحری، سحرخوانی، آداب افطار و روزه داری همانند گذشته پررنک نیست
; اما هنوز هم در نقاط مختلف شهرستانهای استان تهران ماه رمضان آداب و
رسوم ویژه ای دارد که نشانه تمایز و برتری این ماه نسبت به سایر ماههای
سال است .
در گذشته نه چنان دور در تهران برای بیداری مردم درسحر، محله به محله
مداحان اهل بیت سحرخوانی می کردند و یا در برخی از محلات طبل می نواختند تا
مردم هیچ محله ای به هنگام سحر خواب نمانند.
درآن دوران در تصور مردم نمی گنجید که یک نفر از چند کیلومتر آنطرف تر
بتواند دیگری را برای سحری و روزه داری بیدار کند در حالی که اکنون بسیاری
از اعضای فامیل و خانواده ها با کیلومترها فاصله بوسیله تلفن همدیگر را
برای سحر بیدار می کنند.
همچنین امروزه دیگرازشلیک توپ ، سحرخوانی و طبل زنی برای بیدارباش سحر
خبری نیست.
تهران قدیم آن روزها که هنوز توتستان های فرحزاد به خاطر ازدیاد آلودگی
و گسترش شهرنشینی تبدیل به باغچه های کوچک با درختان فرسوده نشده بود ،
روزهای قبل از ماه مبارک رمضان حال و هوای خاصی به خود می گرفت.
زنها خانه تکانی مختصری می کردند تا قبل از زدودن غبار از دل خانواده
در این ماه ، غبار زندگی نیز از وسائل و اشیا دور شود.
مساجد هر محله توسط مردها غبارروبی می شد ، بوی ماه مبارک در کوچه پس
کوچه های شهر می پیچید و همه احساس می کردند به میهمانی بزرگی دعوت شده اند.
مردها روزهای قبل از شروع ماه رمضان ذخایرغذایی مورد نیاز را تهیه
می کردند و حلول ماه مبارک چنان صفایی به دلها می بخشید که هرگونه کدورتی
از دلها زدوده شده و زمان آشتی برای قهرهای طولانی فرا می رسید.
سید حسینی ، خادم یک مسجد که ردپای غبارزمانه برچهره اش بخوبی نمایان
است می گوید : سحرهای ماه رمضان در قدیم آن زمان که هنوزرادیو و تلویزیون
به خانه های اهالی جنوب تهران نرسیده بود ، ریش سفیدان محل به درخانه ها
رفته و با به صدا درآوردن کوبه دراهالی خانه را بیدارمی کردند.
اومی افزاید: در هر کوچه ای یکی از مردان که صدای خوبی داشت به پشت بام
می رفت و با گفتن اذان همه را بیدار می کرد.
مدینه میرزایی نیز به یاد می آورد که در شبهای ماه مبارک همه به خانه
پدربزرک و مادربزرگها رفته و دور کرسی می نشستند.
به گفته او مادر بزرگها همیشه با نقل و نبات و تخمه و آجیل از بچه ها
پذیرایی می کردند و شبهای این ماه با قصه های قدیمی مادربزرک و یا صدای خوش
پدربزرک به پایان می رسید.
میرزایی که آن زمانهای قدیم در شبهای ماه رمضان در جلسات حافظ خوانی
شرکت می کرد ، فضای معنوی آن شبها را توصیف ناپذیر عنوان می کند.
به گفته او پدربزرگش هرشب پس از تناول سحری همه اهل منزل را که شامل
چندین خانوار می شده اند ، جمع می کرد و دعای سحر را دسته جمعی می خواندند.
مژگان سمیعی درمورد سفره افطار در قدیم ، وجود تخم مرغ عسلی را برای
همه روزه داران بخوبی به یاد دارد ، او لذت دور کرسی نشستن و طعم چا از
سماور ذغالی یا نفتی را در خاطرات کودکیش به زیبایی مرور می کند.
وی می گوید: در آن زمان تنها مردها به مراسم احیا می رفتند و زنها و
بچه ها در خانه می ماندند.
سمیعی می افزاید :در قدیم معمولا خانواده های متمول با چلوکباب که غذای
سنتی ایران است از میهمانان خود پذیرایی می کردند و در کنار هر ظرفی یک
زرده خام تخم مرغ قرار می دادند.
وی هر سال دراولین و آخرین روز ماه مبارک رمضان آش نذری می پزد و به
هنگام افطار میان اهالی محل توزیع می کند.
او این رسم را از زمان مادربزرک خود درمیان خانواده اش داشته و هنوز
نیز بر آن پایبنداست.
تهرام/687/683