۱۶ فروردین ۱۳۸۹، ۰:۰۱
کد خبر: 7941958
T T
۰ نفر

سازمان ملل: جنگ باعث تشدید فقر در افغانستان شده است

۱۶ فروردین ۱۳۸۹، ۰:۰۱
کد خبر: 7941958
سازمان ملل: جنگ باعث تشدید فقر در افغانستان شده است ..................................................
خبرگزاری جمهوری اسلامی 89/01/16 سیاسی.سازمان ملل.افغانستان.فقر کابل- دفتر کمیساریای عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد در کابل با اشاره به ابعاد حقوق بشر فقر در افغانستان، تاکید کرد: در حالیکه فقر در دومین کشور فقیر جهان با نابرابری های موجود رابطه نزدیکی دارد، متاسفانه جنگ به پیچیدگی وضعیت در این کشور افزوده است.
به گزارش روز دوشنبه ایرنا، بنا بر اعلام این نهاد، فقر در این کشور فراگیر است و این پدیده خطرناک حیات میلیون ها افغان نیازمند را همواره تهدید می کند.
فقر در افغانستان همانند سایر نقاط جهان ابعاد متعددی دارد و به منابع و پروسه های مختلفی مربوط است که پدیده ای تصادفی نیست و قابل پیشگیری می باشد که علت آن تحقق نیافتن حقوق بشر ناشی از معافیت گسترده برای ناقضین حقوق بشر و جنایتکاران جنگی و سرمایه گذاری اندک برای تحقق حقوق بشر در کشور است.
کمیساریای عالی حقوق حقوق بشر سازمان ملل متحد در کابل گزارشی را در مورد ابعاد حقوق بشر فقر در افغانستان تهیه کرد و نسخه ای از آن در اختیار خبرنگار ایرنا گرفت.
در این گزارش به حق دسترسی افراد محرومی که کمتر توان زندگی آبرومندی را دارند بر دسترسی آنان به غذا، بهداشت، عدالت، آموزش و سرپناه تاکید شده است.
به گفته نورا نایلند Niland Norah رئیس دفتر کمیساریای عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد در افغانستان با سرنگونی رژیم طالبان در اواخر سال 2001 میلادی افغان ها بر این باور بودند که وضعیت زندگی شان بهتر خواهد شد و شاخص های توسعه اقتصادی و اجتماعی در کشور بهبود خواهد یافت.
وی افزود: ولی امروز، هشت سال بعد از موافقتنامه بن آلمان که در آن بر ایجاد افغانستان نوین تاکید شده بود، متاسفانه از هر سه افغان، دو نفر با مشکل فقر رو به رو هستند که یک نفر با فقر مطلق دست به گریبان است و نفر دومی کمی بالاتر از خط فقر مطلق زندگی می کند.
تعداد افغان هایی که با فقر مطلق دست و پنجه نرم می کنند، بدون کمک غذایی نهادهای بین المللی قادر به زندگی نمی باشند.
نایلند بر این عقیده است که خشکسالی، سیلاب، زلزله و نبود دارو در مراکز بهداشتی نزدیک به محل گروه دوم فقرا، آنان را نیز سخت آسیب پذیر ساخته است.
در گزارش آمده است که عناصر کلیدی فقر در افغانستان معلول نبود زیرساخت های ضعیف، اقتصاد ضعیف، حکومت محلی ضعیف، فساد اداری، نابرابری اجتماعی، افزایش آسیب پذیری ناشی از جنگ ؟ حوادث طبیعی، ضعف حاکمیت قانون، افزایش جمعیت، بالا رفتن قیمت ها، عدم مصوینت غذایی و نیز وضعیت زندگی متفاوت می باشد.
به اعتقاد نایلند، سوء استفاده از قدرت از عمده ترین عوامل گسترده فقر در افغانستان است و در اغلب موارد حکومت قادر نیست، تا خدمات اساسی مانند تامین امنیت، غذا و سرپناه را عرضه کند در حالیکه فساد اداری دسترسی اغلب افغان ها را به خدمات بیشتر محدود ساخته است.
این مقام حقوق بشر سازمان ملل می گوید: بیشتر افغان ها تصور می کنند، بازیگران جهانی در کشورشان صرفا علاقه مند به اجرای طرحهایی با اهداف کوتاه مدت می باشند و حاضر به مبارزه با ساختارهای سوء استفاده از قدرت نیستند.
وی در همین حال یادآور شد که افغان ها بر این باور هستند فرصت های زیادی از دست رفته است و این برداشت سبب ایجاد فضای بی اعتمادی نسبت به جامعه بین المللی و پروسه دموکراسی شده است.
در گزارش یاد شده با اشاره به وجود تبعیض نسبت به زنان که نیمی از جمعیت کشور را تشکیل می دهند، گفته شد که تعداد خیلی محدودی از فقرای افغان در تصمیم گیری ها شرکت داده می شوند و این موضوع عواقب ناگواری در رابطه با بهبود امنیت ملی دارد.
از نظر نایلند، بیشتر تصمیم های مهم در بیرون از افغانستان با اهداف کوچک و کوتاه مدت اتخاذ می شود که به نفع طبقه فقیر کشور نیست ، موضوعات سیاسی، نظامی و شخصی بر مصالح و منافع ملی ترجیح داده می شود.
وی می افزاید: فقر یکی از عوامل برخوردهای تبعیض آمیز در افغانستان است و اغلب مردم از آن متاثراند، اما افراد بی زمین، عشایر، افراد معلول و زنان بیش از دیگران از این پدیده رنج می برند و تنها مکانیسم رهایی افغان ها از فقر، مهاجرت (آواره شدن ) و اخذ قرض است.
وی می افزاید: سه دهه جنگ داخلی در افغانستان وضعیت را وخیم ترکرده است و مانع کوشش های فقرزدایی در این سرزمین شده است، ولی جنگ صرفا یکی از عواملی است که یک سوم افغان ها در نهایت فقر بسر می برند که وضعیت وخیم فقر؟ حیات مردم را سخت تهدید می کند.
وی با اشاره به عدم توسعه این کشور در دو دهه اخیر تاکید کرد که علاوه بر موقعیت جغرافیایی افغانستان، این کشور درگذشته تحت فشارهای منطقه ای و بین المللی نیز قرار داشت و این مساله در افزایش فقر موثر بوده است.
وجود حکومت های ضعیف در طول تاریخ افغانستان ؟ محصور بودن کشور در خشکی، عدم مدیریت درست از منابع آبی و زمین، عدم توسعه در بخش مخابرات و راه باعث شد که جوامع محلی افغان ها از هم دور بمانند.
این مقام سازمان ملل ادامه داد که این کشور برای توسعه فعالیت های اقتصادی و اجتماعی خود با توجه به ضعف ساختار همواره متکی به کمک های خارجی بود که با توجه به موقعیت ژئوپلتیکی آن ، مداخله قدرت های خارجی در برخی از اعصار به یک موضوع معمولی تبدیل شد، که این مساله مانع توسعه زیرساخت های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی گردید.
کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در سال 2004میلادی از افغانها نظرخواهی کرد که آنان چگونه می خواهند با تاریخ طولانی تخطی حقوق بشر معامله کنند؟، 68درصد خود را قربانی جرایم ضد بشری و جنگ معرفی کردند.
40 درصد افراد هم خواهان محاکمه مجرمین و 90 درصد خواستار برکناری جنایتکاران جنگی و جرایم ضد بشری از نهادهای دولتی بودند.
در گزارش کمیسیاریای عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد به نقل از حکومت افغانستان آمده است از سال 2002 میلادی 46 میلیارد دلار از سوی جامعه جهانی به این کشور وعده کمک داده شد که تا اواسط سال 2009 میلادی 35 میلیارد دلار آن پرداخت شده است.
در این گزارش گفته شد که بر اساس گزارش پژوهشی موسسه غیردولتیاکبر از سال 2001میلادی کشورهای کمک کننده متعهد به پرداخت 25میلیارد دلار برای احیا و توسعه افغانستان شدند که عملا 15میلیارد دلار آن را پرداخت کردند که از این رقم شش میلیارد دلار آن دوباره به کشورهای کمک کننده بابت حقوق مشاورین و غیره باز گردانده شد.
گزارش کمیساریای حقوق بشر سازمان ملل متحد در کابل می افزاید: مدیریت کمک مالی در اختیار کشورهای کمک کننده خارجی است، در حالیکه فعالان بین المللی طرح احیای مجدد و ثبات سازی را رهبری می کردند ، اداره موقت افغانستان در پروسه برنامه ریزی نقش خیلی ضعیفی داشت و افغان های خارج از حلقه رسمی کاملا فراموش شده بودند.
پس از هفت سال از کنفرانس توکیو در سال 2002میلادی در مورد افغانستان ، این کشور هنوز هم یکی از فقیرترین ممالک جهان می باشد؟ که در مجموع 73 درصد افغان ها(9 میلیون نفر معادل 36درصد جمعیت در فقر مطلق و37درصد هم کمی بالاتر از خط فقر) با این پدیده دست و پنجه نرم می کنند که به گفته نایلند آنان برای تهیه نان و چای و نجات از مرگ برای خانواده های خود مبارزه می کنند.
شاخص های توسعه افغانستان نشان می دهد، که تلاش های فقر زدایی در زندگی افغان ها تاثیر اندکی داشته است، این کشور از لحاظ مرگ و میر مادران در جهان در ردیف دوم قرار دارد، میزان دسترسی به آب آشامیدنی هم 23درصد است.
24درصد جمعیت 15سال و بالاتر افغانستان از نعمت خواندن و نوشتن برخوردار هستند ، این رقم در میان سه و نیم میلیون عشایر به شش درصد می رسد که پایین ترین شاخص سواد در سطح جهان است.
به اعتقاد، تهیه کنندگان گزارش ابعاد حقوق بشر فقر در افغانستان ، قشر فقیر این کشور در سطح جهان، نادارترین افراد هستند.
شرکای سیاسی،کارمندان مفسد و افراد مقتدر که به صورت غیردموکراتیک انتخاب شده اند، به خاطر منافع ملی کار نمی کنند؟ آنان منافع شخصی خود را نسبت به منافع و نیازهای افغان ها ترجیح می دهند، در حالیکه حکومت های محلی (غیررسمی ) تضعیف شده است،آنانیکه در کابل تصمیم می گیرند بیشتر از حقایق و واقعیت های عینی فاصله دارند.
در این گزارش تاکید شد که افغان ها هیچ وسیله ای در اختیار ندارند، که بتوانند بواسطه آن حکومت و جامعه جهانی را وادار کنند، تا به نیازها و خواست های شان احترام بگذارند و حمایتی که زورمندان منفور جامعه از طرف جامعه بین المللی برخوردار هستند، ساختار سیاسی مفسد، بیکاره و مملو از سوء استفاده ر ا تقویت می کند.
سوء استفاده از قدرت یکی از عوامل تشدید فقر در افغانستان خوانده شده است که بر اساس نتایج این گزارش تعداد زیادی از افغان ها که قدرت در اختیار آنان است از برنامه های مردمی به نفع شخصی و یا گروهی ؟ قومی و سیاسی خود استفاده می کنند.
آنان زمانیکه در مورد سرنوست کشور تصمیم گیری می کنند، به عوض منافع ملی، به منافع شخصی و یا گروهی خود فکر می کنند و در تلاش هستند که چگونه سرمایه های شخصی خود را افزایش دهند، در چنین شرایطی رسیدگی به وضعیت فقرا ، آخرین اولویت آنان را تشکیل می دهد.
در افغانستان افراد فقیر جزء ساختار قدرت نیستند، ساختار حکومت متمرکز در کابل از مردم فقیر در روستاها فاصله دارد، در حالیکه درگذشته این خلاء بین حکومت مرکزی و اغلب مردم را یک رهبری مستقل و قوی محلی پر می کرد.
رهبران محلی به صورت سنتی به جامعه پاسخگو بودند، زیرا مردم تا حدی در تعیین رهبران شان نقش داشتند و رهبران محلی بر اساس دانش، قابلیت و توانایی رهبری خود عرض اندام می کردند و اعتبار آنان نزد دولت وابسته به حمایت های مردمی بود که رهبر باید داشته باشد و این مساله باعث می شد که آنان نیازهای مردم را در نظر داشته باشند.
در این گزارش با استناد به واحد تحقیق و ارزیابی افغانستان که در سال 2009 میلادی گزارشی را تهیه کرد، آمده است که حکومت این کشور که بعد از سقوط رژیم طالبان تحت رهبری حامد کرزی قدرت را به دست گرفت، تعداد زیادی از افغان ها را متحیر ساخت، وی به عوض اینکه حمایت شبکه های سنتی مانند زمین داران ، سران و بزرگان اقوام را در روستا طلب کند، شبکه های فرماندهان را که قبل از طالبان قدرت داشتند، دوباره روی کار آورد.
بر اساس این گزارش طی سی سال گذشته ساختار حکومت های محلی در کشور تضعیف شد، و یا در آن تغییراتی وارد شد، و یا رویکرد سیاسی پیدا کرد، بسیاری از رهبران محلی کشته و یا هم برکنار شدند و یا خود کناره گیری کردند و به جای آنان افرادی عرض اندام کردند که از حمایت دولتی برخوردار بودند، و یا هم متکی به جنگ سالاران، شورشیان و جنایتکاران بودند.
این گزارش با اشاره به توزیع نامناسب کمک های غذایی می افزاید که در افغانستان توزیع غذا بیشتر در دست کسانی قرار دارد که صاحب قدرت می باشند شماره 044 ساعت 10:03 تمام
۰ نفر