وقتی از كوچه پس كوچه های قدیمی منطقه میدان خراسان عبور كنیم در انتهای كوچه ای باریك خانه ای قرار دارد كه هم محل زندگی 'حسن جوانشاهی' بافنده پیشكسوت است و هم اتاق كوچك نزدیك بام آن، كارگاه كوچكی برای پیوند تار و پود و خلق این اثر هنری بر دار قالی.
'حسن جوانشاهی' قالیبافی را از پنج سالگی در شهر اردبیل، آغاز كرده و از 12 سالگی ساكن تهران شده و درتمام این سال ها علاوه بر خلق تابلوفرش های ماندگاری چون 'گوهر خلقت و مهر نبوت' كه به موزه امام رضا(ع) آستان قدس رضوی اهدا كرده، همواره با تدریس هنر ایرانی و سنتی قالیبافی در دانشگاه و منزل، سعی در انتقال دانش و تجربه خود به نسل جوان داشته است.
پایان بافت دو اثر'چهره های ماندگار' و 'چهارباغ اصفهان' از سوی این هنرمند بهانه ای برای دیدار و گفت و گوی خبرنگار فرهنگی ایرنا با این هنرمند شد كه مشروح آن در پی میآید:
* نظرتان درباره تابلو فرش 'چهارباغ اصفهان' را بیان كنید
برای بافت این اثر بیش از سه سال زمان صرف كرده ام. این تابلو نقش یكی از مسجدهای چهارباغ اصفهان است كه از نظر قدمت اثر، طرح آن مسجد مربوط به 700 سال پیش است. این فرش دارای ابعاد یك متر و 20 سانت در یك متر و 80 سانت است و به صورت 60 ریز و چله ابریشم بافته شده.علاوه براین 50 درصد نخ های آن گیاهی و 50 درصد آن شیمیایی است.
***آیا تابلو فرش 'چهارباغ' را در موزه یا مكان خاصی قرار می دهید؟
مشابه این فرش را سال 57 براساس طرح استادم 'رسام عرب زاده 'بافته بودم كه به موزه وی هم تقدیم كردم.اما این تابلو فرش جدید مربوط به مجموعه شخصی است و كلیات كار از جمله نقشه، طرح و رنگرزی آن را شخصا انجام داده ام؛ البته اثر هنوز نیاز به پرداخت و شست و شوی نهایی دارد و بعد از اتمام كارها، آن را برای فروش می گذارم. این اثر قرار بود ابتدای سال 91 به پایان برسد و در موزه فرش رونمایی شود اما از آنجا كه من درگیر پروژه ای برای بنیاد چهره های ماندگار بودم ،كار بافت این فرش به تعویق افتاد.
***درباره تابلو فرش'چهرههای ماندگار' بیشتر توضیح دهید
این اثر به سفارش بنیاد چهرههای ماندگار بافته شده و در واقع دربردارنده طرح و آرم این بنیاد است. در میانه اثر نیز تصویر سه چهره تاریخی و ماندگار ایرانی شامل 'فردوسی' شاعر حماسه سرا،'بوعلی سینا'عالم بزرگ عرصه طب و 'خیام'حكیم و دانشمند ایرانی نقش بسته است.قرار است این تابلو فرش همزمان با نهمین دوره جشن چهره های ماندگار رونمایی شود.
***ازمشكلات كار بافندگی بگویید
یكی از مشكلات كار بافندگی این است كه متاسفانه در این بخش چند ارگان مختلف تصمیم گیری می كنند و متولی هستند.
فعالان این عرصه از یك سو باید برای بیمه شدن از سازمان فنی و حرفه ای گواهی داشته باشند،از سوی دیگر باید بابت عضویت دراتحادیه بافندگان فرش دستباف هر ماه مبلغی را به این نهاد پرداخت كنند.ضمن اینكه وزارت بازرگانی درباره بسیاری از بخش های آن تصمیم گیری میكند. با وجود تمام این متولیان به نظر می رسد،بافنده بی سرپرست مانده است.ضمن اینكه عدم دلسوزی و توجه به 'قالیبافی' كه نگین هنرهای ایرانی محسوب می شود،این میراث كهن و ارزشمند پیشینیان را با خطر نابودی روبرو كرده است.
***چگونه باید برای رفع ركود این بخش اقدام كرد؟
بسیاری از طرح های زیبا و بزرگ به خاطر نبود حمایت و مشكلات مالی، نیمه تمام مانده است. نهادهای متولی می توانند با پرداخت وام و یا ارائه سفارش بافندگان را به خلق آثار تشویق كنند و یا با برگزاری نمایشگاه های مختلف و دعوت از سفرا، تجار، دیپلمات های خارجی و همین طور مجموعه داران هنری به فروش و رونق تولیدات بافندگان كمك كنند.
ضمن اینكه فرش بافی یك هنر است نه یك صنعت، بنابراین نگاه صنعتی داشتن به این هنر سنتی و اصیل ایرانی به آن لطمه می زند.وزارت بازرگانی هم به عنوان متولی این بخش،نگاه صنعتی به فرش دارد.در حالیكه فرش بافی هنرهایی چون طراحی، رنگ آمیزی، مینیاتور، كتیبه نویسی وچندین هنر دیگر را نیز در خود دارد. به نظر من، این هنر نه تنها طی سال های گذشته رشد نكرده بلكه در سراشیبی قرار گرفته و در صورت بی توجهی به مرور از بین خواهد رفت.همان طور كه بسیاری از اساتید این رشته به خاطر مشكلات مالی و عدم رونق بازار فروش فرش دستباف این رشته را رها كرده اند. ضمن اینكه كشورهایی چون چین و هند هم از طرح ها و نقشه های هنرمندان ایرانی را به آنجا برده اند و مشابه فرش های ایرانی را می بافند و در بازارهای بین المللی عرضه می كنند.
***وضعیت بازار و عرضه و تقاضا چگونه است؟
درایام گذشته تك بافنده ها آثار نیمه كاره خود را در نمایشگاه ها عرضه می كردند و خریداران و تجار ضمن عقد قرارداد آنها را خریداری می كردند.ضمن اینكه خانه همه ایرانیان با فرش دستباف تزئین شده بود.اما امروز بیشتر خانه ها را فرش ماشینی پركرده است و این باعث می شود، كودكان این نسل و نسل های آینده هیچ شناختی از هنر ایرانی فرش بافی نداشته باشند.در واقع سال های پیش در میان مردم در مواردی چون ازدواج فرزندان اصطلاحی رایج بود مبنی براینكه 'فرش زیر پامو می فروشم'؛ این عبارت نشان دهنده این بود كه فرش نوعی سرمایه در زندگی مردم بود.اما امروزه با ورود انواع فرش های ماشینی و وارداتی فرش دستباف جایگاه خود را از دست داده است.
***شاید گرانی فرش دستباف در مقایسه با فرش های ماشینی دلیل كاهش گرایش مردم به خرید این كالا باشد
باید بگویم كه اگر نهادهای متولی مثل اتحادیه بافندگان، نخ ابریشم و سایر تسهیلات را به راحتی در اختیار بافندگان قرار دهد وهزینه های تولید كاهش پیدا كند، شاید همه افراد جامعه توان خرید فرش دستباف را داشته باشند.ضمن اینكه بسیاری از مردم همواره به فكر پس انداز و ذخیره كردن سرمایه های خود هستند و با نوسانی كه در سایر عرصه های اقتصادی وجود دارد به نظر می رسد فرش مطمئن ترین راه برای سرمایه گذاری باشد.سرمایه ای كه در دسترس و قابل استفاده است و در مواقع اضطرار به سرعت به پول نقد تبدیل می شود.
***با توجه به مشكلات و مسائلی كه در این هنر وجود دارد چگونه به بافندگی و تعلیم آن مشغول هستید؟
روح و جان من در طی سال ها چنان با تار و پود قالی درهم آمیخته شده كه نمی توانم آن را رها كنم،درواقع من با عشق و علاقه این كار را دنبال می كنم.اما با جدیت می گویم كه به هیچ كدام از فرزندانم اجازه نداده ام حتی یك گره كوچك به دار قالی بزنند و به دنبال این هنر بروند،چون آینده چندانی برای این حرفه نمی بینم.
***حرف آخر:
فرش بخشی از میراث فرهنگی و معنوی ایرانیان است كه سینه به سینه و طی سال ها به نسل های بعد منتقل شده است.از این رو نباید با بی توجهی ونبود حمایت باعث فراموشی آن شویم. از سوی دیگر ارزش قائل شدن به هنرمندان به معنی ارج نهادن به هنر و فعالیت هنری آنهاست، چرا كه آنها حافظان هنر و فرهنگ ایرانی و منتقل كننده آن به آیندگان هستند.
گفت وگو از: هدی یوسف زاده
فراهنگ**9173**1588
تهران- روزگار نه چندان دور در بيشتر خانهها دار قالي به پا بود و فرش ايراني در دنيا خوش مي درخشيد، اما امروزه هنرمندان بافنده، در نقش هاي قالي هزار حرف ناگفته و درد پنهان دارند.