يادي از دلاوران حماسه آزاد سازي خرمشهر

آری امروز روزی است كه خون نوجوانان و جوانان این مرز و بوم از كرخه و كارون جوشید و خرمشهر را لاله زار كرد.

یكی از دلاورمردان شرق كارون و یكی از رزمندگان تیپ امام حسین (ع) اصفهان از روز بیاد ماندنی سوم خرداد سال 61 سخن گفت؛ روزی كه 15 سال بیشتر نداشت.

خبرنگار ایرنا قبل از هر صحبتی از سن كم 'عباس شریفی' در عملیات و حضورش در جنگ پرسید و او فقط در جواب گفت: جنگ خیلی ها را بزرگ كرد.

آری مهمترین پیام جنگ، درس بزرگی است و بزرگ شدن نوجوانانی كه روحشان نیز كمال یافت.

این رزمنده سالهای دفاع مقدس خاطراتش را این گونه آغاز كرد: اردیبهشت سال 61 بود كه به فاصله كمی از عملیات فتح المبین، عملیات بیت المقدس طراحی شد.

شریفی با شور و حال خاصی افزود: عراقی ها تا نزدیكی اهواز آمده بودند و شهر هویزه وحتی پادگان حمید در نزدیكی اهواز و همچنین ساحل غربی رودخانه كارون در تصرف آنها بود.

وی ادامه داد: مقر ما در شرق رودخانه كارون و در شهرك دارخوین بود كه من به عنوان نیروی زرهی و توپچی داخل یك مینی تانك زرهی بودم كه باید هدف را نشانه می گرفتم و ماشه تانك را می چكاندم.

این جانباز جنگ تحمیلی به شب عملیات اشاره كرد كه پل های شناورمعروف به 'پل پیروزی' روی كارون زده شد.

وی افزود: ابتدا نیروهای پیاده از پل به طرف ساحل غربی رودخانه كارون حركت كردند و بلافاصله ما یعنی نیروهای زرهی پشت سر آنها از پل گذشتیم.

این رزمنده ادامه داد: یك كیلومتر آن طرف ساحل، خاكریزهای دشمن بود ،خاكریزهای حلقه ای وپشت خاكریزها انواع ادوات وماشین های جنگی.

وی در این میان به درگیری نیروهای پیاده با دشمن اشاره كرد و گفت: ما نیز با آتش تانك ها از رزمندگان پیاده پشتیبانی می كردیم.

شریفی ادامه داد: پس از مدتی یكی از رزمندگان پیاده كه به مقام شهادت نائل شد برایم تعریف كرد كه سر یك قبضه چهار لول ضد هوایی مستقر در روی خاك ریز كه رزمندگان پیاده را نشانه رفته بود ناگهان به صورت معجزه آسایی بالا می رود و تیرها هوایی شلیك می شوند.

وی به فتح خاكریز اول اشاره كرد و گفت: وقتی پشت خاكریز رسیدیم،عراقی ها فرار كردند و رزمندگان هم در تعقیب آنها چند كیلومتری رفتند تا به پشت جاده اهواز خرمشهر رسیدند.

این رزمنده ادامه داد: رزمندگان بافتح این جاده وخاكریز غربی جاده كه عراقی ها احداث كرده بودند توانستند مرحله اول عملیات را به خوبی تمام كنند.

وی كه در حین بیان این خاطرات و دلاوری ها و سلحشوری رزمندگان بغض می كرد، گفت: حدود ساعت 10 صبح بود كه عراقی ها پاتك زدند و از زمین و آسمان آتش می ریخت و حتی هواپیماهای آنها روی خاكریز در فاصله كمی پرواز می كردند وآتش می ریختند.

وی از مقاومت دو روزه زیر آتش عراقی ها یاد كرد و گفت: تا غروب روز دوم، مرحله دوم عملیات كه حركت به سوی د‍ژ مرزی بود شروع شد، مرحله سختی بود دشت بود وآتش سنگین عراقی ها، اما با یاری خداوند و رشادت رزمندگان 'جانباز و شهید' شهر هویزه وپادگان حمید دراین مرحله آزاد شد.

وی در این بخش از بیان خاطراتش به محاصره خرمشهر اشاره كرد زمانی كه ضد هوایی ها، تیربارها همه و همه مانع نفوذ به خرمشهر می شدند و عراقی ها در نزدیكی خرمشهر دژ محكمی ساخته بودند.

وی اشاره كرد: عراقی ها حتی اتومبیل ها را به صورت عمودی در فضاهای باز شهر قرار داده بودند تا چتربازان غیور كشورمان نتوانند فرود آیند.

شریفی افزود: دو روزی گذشت تا فرمان فتح خرمشهر رسید و حمله آغاز شد و سر انجام دژ ورودی خرمشهر شكست و فوج فوج نیروهای عراقی بودند كه به اسارت در می آمدند.

این جانباز دوران دفاع مقدس در حالی كه اشكهایش جاری شده بود به زمان ازاد سازی خرمشهر، اشاره كرد؛ زمانی كه تاریخ حماسه بزرگ تاریخ دفاع مقدس در ساعت حدود چهار بعدازظهر ورق خورد و صدای شادی وشعف ،تكبیر وصلوات فضای این شهر را پر كرد.

وی افزود: در آن میان یكی از هلیكوپترهای دشمن كه خبر نداشت خرمشهر از سوی رزمندگان فتح شده است وارد شهر شد و رزمندگان با 'آر پی چی' آن را هدف گرفتند.

شریفی در این میان با لبخندی كه هنوز هم به عنوان یادگار آن روز زیبای خدا همیشه بر لب دارد گفت: بچه ها به مسجد جامع خرمشهر رسیدند جایی كه همه تصاویر آن را از تلویزیون دیده اند.

وی یادآور شد: پیش از این صدام گفته بود 'اگر ایرانیان خرمشهر را بگیرند من كلید بغداد را به آنها می دهم' ولی رزمندگان با ایمان به خدا و یك كار گروهی صدام را رسوا كردند.

این خاطرات 'عباس شریفی' متولد سال 1348محله ولدان اصفهان از رزمندگان تیپ امام حسین (ع)اصفهان است كه در آن زمان به فرماندهی شهید حاج حسین خرازی اداره می شد.

وی بیش از 54 ماه سابقه شركت در جبهه و20 درصد جانبازی دارد و از جمله رزمندگان بی ادعایی است كه اكنون در سنگر دیگری در خدمت مردم شریف ایران است.

غ/510/1042