من رزمنده دیار عشقم، رهرو راه حقیقت و مردانگی كه هر لحظه بودنم ، اندیشه و رفتارهایم سرشار از مفاهیم و آموزه های انسانی و سازنده است و در دریای عشق بازی با معبود و ایثار ذوب شده ام.
اینجا جبهه است، دیار آفتاب و كارزاری از تقابل حق و باطل، هر گام، بر خاك تفتیده اینجا، تداعی رسالتی آمیخته با خون و گلوله برای پاسداشت وطن و میثاقی با حدیث سرخ حسینی است .
اینجا، نه من، كه همه برادرانم بی هیچ ادعایی بر قطار ایثار و شهادت سوار شده اند، آنانی كه بال می گشایند به حریم نور با لبخندی به بلندای جاودانگی و تنها پلاكی از آنها برجاست ، اگرچه تكه فلزی بیش نیست اما نشانی است از مردان تاریخ ساز كه در قاب تصویر انسانیت همواره خواهند درخشید.
بسترم سنگری است از كیسه های شن كه با عبادت همرزمان و ندای معنویت آنان انس گرفته .
هربار كه طنین اذان در میان بارانی از خمپاره و موشك در فضای جبهه می پیچد؛خدا در همین نزدیكیهاست .
در وادی عشق فرقی نمی كند كه خلبانی باشی بر فراز آسمان آبی نیلگون یا غواصی در قعر آبهای جنوب، راننده یك نفربر زرهی به سنگینی كوه، یا تك تیرانداز عاشقی در سنگر كمین، در این دیار تنها بوی بهشت به مشام می رسد ، مجاهدانی كه همه خواهششان گشوده شدن دری برای جاودانگی و ملاقات یار است.
آنجا ، اردوگاه گردان تخریب مهندسی 42 قدر است، مردانی آهنین و دست از جان شسته كه هر روز با تكه كلام 'خداحافط رفقا' پای بر میدان مین می گذارند. اینجا اولین اشتباه آخرین اشتباه است و خنثی كنندگان مین با پذیرش این معنای بلند راهگشای معبر سپاه حق می شوند و می دانند كه بال گشودن و پرواز در این وادی طلیعه ای از نور است، دروازه ای به سوی عرش خدایی و میهمانی یار.
در گوشه دیگر هنگامه جنگ به روایت دیگری برپاست، اینجا خط مقدم جبهه است جایی كه ملایك بالهایشان را زیر پای رزمندگان پهن كرده اند، سجده گاه عاشقانی كه ارادتشان را در خاكریز مقدم ، با صف آرایی در برابر دشمن به نمایش می گذارند.
اینجا عرصه دفاع جانانه و تمام عیاری از میهن است ، آرپی جی زن جوان ، تیربارچی، تك تیرانداز، بیسیم چی، امدادگر مسوول قبضه و بسیجیان عاشق، همه آمده اند تا خط به خط فرزانگی، واقعیت زندگی ، حقانیت و انسانیت را مهر تایید بزنند.
كبوتران خونین بال عاشقی كه در كوچ غریبانه خود حكایتها ساخته اند و در هر برگ آن حكمت ، رشادت و قهرمانی موج می زند.
آن سوتر در گرگ و میش هوا، غواصان عاشق، تن به آبهای خروشان اروند می سپارند تا با حضور در اردوگاه دشمن و شناسایی موقعیت ها و رفع موانع راه را برای سپاه عشق باز كنند و در بازگشت یكی از پیش قراولان عشق با تبسم به جرگه یاران ابدی می پیوندد.
اینجا سنگری دیگر نمایان می شود ، شیرزنان با تهیه آذوقه، لباس و مایحتاج ضروری برای رزمندگان فصل دیگری از عشق ورزی را در كتابچه دفاع مقدس به یادگار گذاشته اند، آنانی كه در دامان پرمهرشان فرزندان رشید و خود ساخته را تربیت كرده اند و با اسپند دود و نثار گل آنها را در قالب كاروان عشق جاودانه كرده اند.
در گوشه دیگری از این قاب ، تصویر مادر سه شهید نقش بسته كه با حضور بر مزار متبرك فرزندانش بوسه بر خاك می زند ، او دریادلی است كه از تقدیم جگرگوشه هایش در راه حق به خود می بالد و آرزو دارد كه در فردای قیامت رو سفید باشد.
آنچه گفته شد، در نمایشگاه دفاع مقدس كه در محوطه ورزشگاه امام خمینی ( ره ) اراك دایر شده به شكلهای گوناگون از جمله ماكت، عكس، پوستر، دل نوشته های شهدا و دیگر وسایل بیان شده است.
دل كندن از دیار عشاق و دنیای دل نوشته های شهدا و ایثارگران سخت است اما گریزی نیست، وقت تمام است روز به به پایان رسیده و عرفه نمایشگاه دستاوردهای دفاع مقدس در تنفسی برای فردا اماده می شود و من با كوله باری از افتخار و امید از این نمایشگاه بیرون می آیم ،اما نه ازدل؛
چرا كه اینجا قطعه ای از بهشت است بر خود می بالم كه نسل پیشین، در سایه خودباوری و خودساختگی به اوج قله انسانیت رسیده اند .
كاش آغوش گرم عشق مرا نیز پذیرا باشد و فرصتی یابم تا در راه اعتلای وطن جانفشانی كنم و پاسدار حریم ولایت و ارزش های ناب نظام شوم.ك/4
مژگان حیدری
560/559
اراك - اینجا جبهه است، عرصه رشادت، خلوص و عبادت ، اینجا تجلی گاه عشق و كلاس بندگی و دلدادگی است.