مولانا در ششم ربيع الاول سال 604هجري قمري در خراسان آن زمان به دنيا آمد، پدرش محمدبن حسين خطيبي
معروف به بهاالدين ولد بلخي ملقب به سلطان العلما از بزرگان صوفيه و مادرش بيبيعلوي يا مومنه خاتون است كه از خاندان فقيهان و سادات سرخسي بود.
بهاالدين ولد به همراه فرزندش جلالالدين محمد و بزرگاني چون شيخ نجم الدين رازي در زمان حمله مغول و بخاطر وحشت از قتل عامها و غارتگري لشكريان مغول و تاتار از شهر و ديار خود خارج و پس از مدتي در قونيه اقامت كرد.
هنگام مهاجرت از بلخ، مولانا پنج ساله بود و در مسير هجرت، عطار عارف شوريده نيشابوري پس از ديدار مولانا و پدرش بهاء ولد، آينده درخشان معنوي جلالالدين را به وي گوشزد كرد و كتاب الهي نامه خود را همچون يادگاري مقدس به مولانا هديه داد.
مولانا از سال 638تا 642يعني به مدت پنج سال به صورت مستقل در قونيه به وعظ و تدريس پرداخت تا اينكه در آستانه چهل سالگي با شمسالدين محمدبن علي بن ملك داد، معروف به شمس تبريزي آشنا شد و از آن پس شاعري پيشه كرد.
شمس تبريزي، مولوي را به سمت عشق و هيجان سوق داد و با غيبت خود در سال 643هجري او را از مسند وعظ و تدريس به محفل وجد و سماع رهنمون شد.
مولانا تنها در مدت 12ماه آشنايي با شمس دچار دگرگوني و شوريدگي شد تا آنجا كه ديوان شمس را به نام و عشق شمس نوشت.
اين شاعر و عارف نامدار پس از آن، پانزده سال با حسامالدين چلپي كه از افراد مورد توجه شمس بود هم صحبت شد و ديوان كبير غزليات مثنوي را به خواهش وي جمع آوري كرد.
شمس آنچنان تاثيري بر جان و روح مولانا گذاشت كه بر اثر آن، جلالالدين محمد كه تا چهل سالگي بيتي نسروده بود، به آفرينشگري بيبديلي تبديل شد كه آثار درجه اول ادب فارسي، مانند مثنوي معنوي و كليات شمس را به عنوان اثري جاويدان از خود به يادگار گذاشت.
وي در روز يكشنبه پنجم جمادي الثاني سال 672هجري قمري به دور از موطن اصلي خود چشم از جهان فروبست و جسم پاكش در كنار پدرش بهاء ولد در خاك آرميد.
مولوي، در كنار فردوسي، سعدي و حافظ عارفي است كه اشعار و نوشته هايش تا امروز آتشي بر جان شيفتگان حق و حقيقت انداخته است.
مولوي، سالكي است كه يافته هايش را با زبان شعر بيان كرده و از اين جهت در پهنه ادب فارسي بيهمتا است.
از ميان آثار مولانا، مثنوي اثري تعليمي و مجموعهاي از داستانهاي عرفاني است كه در آن كوشيده است تا مراحل سلوك را براي مريدان خود به زبان شعر بيان كند.
اين كتاب با تمثيل ني كه يادكردي عاشقانه از خداست، شروع ميشود و به عقيده بسياري از صاحبنظران، هجده بيت آغاز مثنوي هسته اصلي مضمون تمام شعر دفتر مثنوي است.
برخي از ابيات او در مثنوي، كه گوش نواز هر انسان دورمانده از اصل خويش و بيانگر شكايتها و نالههاي انسان زنداني در قفس تن است را اغلب زمزمه كرده ايم.
بشنو اين ني چون شكايت ميكند
از جداييها حكايت ميكند
كز نيستان تا مرا ببريده اند
در نفيرم مرد و زن ناليده اند
سينه خواهم شرحه شرحه از فراق
تا بگويم شرح درد اشتياق
هر كسي كو دور ماند از اصل خويش
باز جويد روزگار وصل خويش
ديوان شمس اثر معروف مولانا، اوج غزل عرفاني است كه وي پس از آشنايي با شمس سروده كه در نوع خود به لحاظ نيروي تخيل و آفرينندگي از غنيترين نمونههاي شعر فارسي به شمار ميرود.
غزليات مولانا نيز تازگي و شورانگيزي فراواني دارد و شيوه خاص و تبحر در سروده هايش از هر نظر با اثر ديگر شاعران زبان فارسي متفاوت باشد.
غزليات مولوي اغلب در مجالس سماع و در حال شور و نشاط سروده شده و به طور كلي بيان حقيقت در غزليات او از سطح بالايي برخوردار است، به گونهاي كه آشنايان به غزلش را به تحسين واداشته است.
رباعيات فيه مافيه شامل تعزيرات مولانا به نثر، مكاتيب دربرگيرنده نامه هاي مولانا و مجالس سبعه پيرامون سخنان مولانا بر منبر از ديگر آثار معروف اين شاعر و عارف برجسته است.
تنوع وزن در اشعار مولوي از ديگر مواردي است كه كار او را در بين بسياري از شاعران زبان فارسي شاخص كرده و تسلط او به سرودن شعر در 48وزن گواه اين مدعاست.
امروزه ژرف انديشي مولانا در اشعار و زندگي عرفاني وي مرزهاي ايران را در نورديده و همه ساله آيينهاي مختلفي براي گراميداشت او برگزار ميشود، تا با يادآوري نام اين عارف عاشق، دل و روح تشنه جويندگان عشق و عرفان، اندكي از درياي بيكران نوشته هايش سيراب شود.
تنوع زباني و گويش ها، نحوه ارتباط مردمان مختلف را با دشواري مواجه ساخته و در اين ميان تنها زبان دل و فهم شهودي است كه مرزها را درنورديده و به گسيختگي فهم مشترك همه انديشهها و افكار پايان ميدهد.
شعر مولانا مملو از بيان عاشقانه با زبان دل بوده و اين بيان، از اشعار و افكار مولوي هويتي ناميرا و جاويدان ساخته است.
به عقيده بسياري مولانا با وجود گذشت 800سال همچنان زنده است و اين حيات معنوي او به واسطه انديشههاي انسان دوستانه و انسان گرايانه اوست.
يك استاد ادبيات فارسي در اين خصوص گفت: جامعه بشري نيازمند انديشههاي جهانشمولي است كه حيات معنوي و غايت زندگي را به انسان امرزوي به ارمغان بياورد.
دكتر 'علي ميرزايي' افزود: اين خصيصه در اشعار مولانا بيانگر فرهنگ غني شرق و بازجستن روزگار وصل خويش است، بطوريكه آثار و افكار جهانشمول اين عارف انديشمند، امروزه در دانشگاهها و انجمنهاي علمي اقصي نقاط دنيا تدريس مي شود.
وي اظهاركرد: تاثيرات مولوي نه در نظم و نثر، بلكه در ديدگاه هستي شناختي اوست، چرا كه دنياي مولانا آكنده از مودت، انسان دوستي، خويشتن داري، تصوف، قناعت و همزيستي مسالمت آميز است.
ميرزايي اضافه كرد: تفكر جهاني اين شاعر و عارف ايراني براي نوع بشر امروزي به عنوان يك رسالت اساسي بر پايههاي آموزههاي اسلامي، انساني و با محوريت اخلاق و در كسوت زيبايي در بيان انديشهها است و هر روز بر خيل مشتاقان اين حقايق ميافزايد به گونهاي كه گويي مولوي 800سال بعد از خويش ميزيسته است.
يك عضو هيات علمي و استاد ادبيات فارسي دانشگاه بينالمللي امام خميني(ره) قزوين گفت: مولانا يكي از اركان جاودان زبان و ادبيات فارسي است و البته از بزرگترين و تاثيرگذارترين عارفاني ميباشد كه امروز طرفداران زيادي در اروپا و آمريكا دارد.
دكتر 'سيداسماعيل قافله باشي' افزود: مولانا از مشايخ عصر خود بود، اما پس از ديدار با شمس تبريزي به درويشي
روي آورد و پايه گذار طريقتي شد كه مولويه مشهور شدند.
وي اظهار داشت: انديشههاي مولانا يك فرهنگ غني و برگرفته از ايران و اسلام است كه به ما منتقل شده و در اين راستا مسوولان فرهنگي بايد بيش از پيش او را به نسل جوان معرفي كنند.
قافله باشي خاطرنشان ساخت: شش دفتر مثنوي معنوي مولانا به عنوان عالي ترين اثر عرفاني در جهان اسلام براي تمامي تاريخ و در بالاترين نقطه افتخار است.
اين استاد دانشگاه اضافه كرد: اشعار مولانا در همه امور ازجمله شعر، حكمت و دين، اخلاق، طريقت و شريعت را به نحو متعادل به هم آميخته است و به همين دليل مثنوي را كتابي مشكل تر از مشكل و آسان تر از آسان ميدانند.
وي افزود: مجموعه سرودههاي مولانا در ديوان كبير و كليات شمس تبريزي به چاپ رسيده و غزليات شمس در برگيرنده غزلهايي سرشار از عاطفه و احساس انساني و جهانشمول مولوي است.
به گفته دكتر قافله باشي، كتاب مثنوي معنوي مهمترين سروده مولوي است كه از برجستهترين منظومههاي ادبيات فارسي به شمار ميرود كه حدود 10سال از عمر مولانا را به خود معطوف كرده است.
اين استاد ادبيات فارسي گفت: اهميت مثنوي كه حاصل پربارترين دوران عمر مولانا است تنها به دليل اثر ادبي بودن نيست، بلكه از آن جهت حايز اهميت است كه براي بشر سرگشته امروز پيام رهايي و وارستگي دارد.
دكتر قافله باشي افزود: مثنوي فقط عرفان نظري نيست، بلكه كتاب جامع عرفان نظري و عملي است، بطوريكه مولانا گفته است مثنوي را جهت آن نگفتم كه آن را حمايل كنند، يا زير پا نهند و بالاي آسمان روند كه مثنوي معراج حقايق است نه آنكه نردبان را بر دوش بگيرند و شهر به شهر بگردند.
وي اضافه كرد: بنابراين عرفان مولانا عرفان تفسير نيست، بلكه عرفان تغيير است و اين افكار جاوادنه تا ابد با انسانها خواهد بود.
7389/ 614
قزوين - هشتم مهر ماه روز بزرگداشت عارف و شاعر بزرگ ايراني، جلالالدين محمد بلخي مشهور به مولانا است.