«سعيد راد» با نام اصلي «احمد حق پرست راد» يكي از بهترين گزينه هاي فيلمسازان نوجوي آن سال ها براي ايفاي نقش اصلي بود كه كاملا با بافت كلي قصه و تلخي هاي حاكم بر آن هماهنگ بود.
اين بازيگر كهنه كار سينماي ايران چهارم آبان سال 1323 در تهران به دنيا آمد و در جواني هنگامي كه ورزش «بولينگ» را به شكل حرفه اي دنبال مي كرد به پيشنهاد عليرضا زرين دست به امير نادري براي ايفاي نقش در فيلم «خداحافظ رفيق» معرفي شد.
نادري نيز با توجه به فيزيك و چهره سعيد راد، او را براي ايفاي نقش انتخاب كرد و ورود حرفه اي او به سينما را كليد زد.
موفقيت نسبي اين فيلم تلخ، سعيد راد را در مركز توجه موج نوي سينماي ايران قرار داد و در نهايت به ايفاي نقش در فيلم هايي همچون «تنگنا» و «صادق كرده» ختم شد.
مسعود كيميايي نيز در فيلم «سفر سنگ» كه رگه هايي از سينماي انقلابي را با خود داشت از او در نقش اصلي فيلم بهره گرفت و به تقابل ميان خير و شر جلوه ديگري بخشيد.
پس از پيروزي انقلاب، سعيد راد برخلاف بسياري از ستارگان قبل از انقلاب با ممنوع الكاري مواجه نشد و تا چند سال بعد حضور پررنگي در سينماي ايران داشت.
«خط قرمز» اثر مسعود كيميايي يكي از بهترين نقش آفريني هاي سعيد راد است كه فقط نمايشي محدود در نخستين دوره جشنواره فيلم فجر داشت و پس از آن براي هميشه توقيف شد.
ايفاي نقش «اماني» بازجوي ساواك با توجه به پيچيدگي هايش كار سختي است كه سعيد راد به خوبي از عهده آن برآمده و خوبي روي قرباني بودن «اماني» در سيستمي مخوف مانور داده است.
«مرز»، «فرمان»، «برزخي ها» و «عبور از ميدان مين» از ديگر فيلم هاي او در اوايل دهه 60 در كنار فيلم هاي پرفروشي همچون «عقاب ها» و «دادشاه» بودند.
سعيد راد از معدود ستاره هاي سينماي ايران در ايامي بود كه بنياد فارابي و مديران وقت ارشاد تاكيد ويژه اي روي پرهيز از ستاره پروري داشتند.
در اين ايام وي در مقام يك بازيگر نقش مهمي در كشاندن مردم به سالن هاي سينما داشته و نقش خود را به خوبي در اين رابطه ايفا مي كرد.
شخصيت خلبان فيلم «عقاب ها» ساخته زنده ياد ساموئل خاچيكيان نمونه درخشاني در اين رابطه است كه سعيد راد با درك درست خود از نقش، آن را به شكلي جذاب و تماشاگرپسند درآورد.
با همه اينها سعيد راد نيز سرانجام با معضلي به نام ممنوع الكاري كه بيش از هرچيز ناشي از اعمال سليقه ها بود، مواجه شد و به ناچار از حرفه بازيگري يراي مدتي طولاني دور شد.
در سال هاي پاياني دهه 70 سعيد راد پس از مهاجرتي طولاني، بار ديگر به ايران بازگشت و پس از مدتي جلوي دوربين احمدرضا درويش براي فيلم پرهزينه «دوئل» رفت.
يك فيلم جنگي خوش ساخت و استاندارد كه يكي از نقش هاي كليدي را وي ايفا مي كرد.
سعيد راد با وجود موفقيت «دوئل» و پالس هاي مثبتي كه از آن دريافت كرد، به هيچوجه در سينما پركار نشد و گزيده كاري را جايگزين آن كرد.
سعيد راد به فاصله هشت سال، در دومين فيلم خود با عنوان «گيرنده» ساخته مهرداد غفارزاده بازي كرد كه رگه هايي از كمدي كاملا در آن به چشم مي آمد.
شخصيت «حاج صمد» راننده وانت به كل با نقش هاي سينمايي سعيد راد تفاوت داشت و احتمالا هم به همين خاطر توجه او را براي بازي در آن جلب كرد كه در نهايت به دريافت ديپلم افتخار نقش اول از جشنواره فيلم فجر ختم شد.
البته سعيد راد در اين وقفه هشت ساله در نقش «رضاشاه» در مجموعه تلويزيوني «در چشم باد»، حضوري متقاعد كننده داشته و تصوير نسبتا كاملي از روزهاي پاياني حكومت او ارائه كرد.
«پروانگي» ساخته قاسم جعفري ديگر فيلم اين سال هاي سعيد راد است كه در اكران عمومي با شكستي همه جانبه روبرو شد.
فيلمي با رگه هاي معناگرايانه كه خوب ساخته نشد و بازيگر خوبي همچون سعيد راد نيز در آن كاملا بلاتكليف به نظر مي رسد.
فيلم سينمايي «چ» به كارگرداني ابراهيم حاتمي كيا آخرين اثر سينمايي سعيد راد به عنوان بازيگر است كه در آن در نقش «تيمسار فلاحي» ظاهر شده است.
آنچه در وهله نخست توجهات را به خود معطوف كرد شباهت ظاهري راد با «تيمسار فلاحي» است كه گريم هم اين شباهت ها را بسيار پررنگ تر كرده است.
«چ» با توجه به پرداختن به دوره اي كوتاه از زندگي شهيد چمران مي تواند به موفقيت هاي بسيار در اكران عمومي دست يافته و دوره تازه اي را در زندگي حرفه اي سعيد راد رقم بزند.
فراهنگ(5) ** 1983 ** م.ج **
تهران - موج نوي سينماي ايران كه در سال هاي پاياني دهه چهل با فيلمسازاني همچون امير نادري، داريوش مهرجويي، ناصر تقوايي و مسعود كيميايي شكل گرفت، نياز به بازيگراني متفاوت به قهرمان هاي فيلمفارسي داشت كه گاه به ضد قهرمان هايي خاكستري نزديك شوند.