۱۲ آبان ۱۳۹۲، ۱۲:۱۵
کد خبر: 80887694
T T
۰ نفر

باز اين چه شورش است كه در خلق عالم است

۱۲ آبان ۱۳۹۲، ۱۲:۱۵
کد خبر: 80887694

تهران - ماه محرم دوباره از راه مي رسد و دل هاي عاشقان حسيني حال و هوايي ديگر پيدا مي كند و تو مي تواني اين شور و عشق را جاي جاي شهر و كشور ببيني.

همه ساله چندين روز مانده به شروع ماه محرم، چهره شهر رنگي ديگر به خود مي گيرد و مردم، خود را براي برپايي مجالس عزاي حسين(ع) آماده مي كنند تا شور و شعور حسيني را دوباره در رگ هاي جامعه جاري سازند.

شايد بهترين مصداق اين تغيير را در كودكاني ببيني كه با دستان كوچك خود، چادر نماز مادر و چند تكه پارچه را سر هم كرده و مشغول برپا كردن يك ماتمكده و هيات كودكانه و كوچك در كوچه باشند و يا از پدر و مادرانشان مي خواهند تا براي آنها سربند و شال عزا بخرند و پرچم هاي كوچك مشكي را به دست گرفته و پيشاپيش هيات هاي عزاي حسيني دوشادوش عزاداران باشند.

برخي از نوجوانان نيز با برپايي هيات هاي كوچك براي خريدن لوازم و وسايل هيات از آبروي خود مايه گذاشته و دست نياز به روي رهگذران و مردم دراز مي كنند تا به هيات آنان كمك كنند و اين گونه در بارگاه حسيني آبرو كسب مي كنند.

مسوولان و دست اندركاران هيات ها نيز كه از مدت ها قبل براي هرچه باشكوهتر برگزارشدن عزاي حسيني برنامه ريزي كرده بودند؛ اينك مي تواني اطلاعيه ها و بنرهاي اين هيات ها را در ميادين و چهارراه ها ببيني و از كم و كيف اين برنامه ها آگاه شوي.

مراسم معنوي سياه پوشي و شال گذاري اباعبدالله الحسين(ع) يكي ديگر از برنامه هايي است كه در اين روزها در گوشه و كنار شهرها برگزار مي شود تا مداحان و خادمان حسيني آخرين هماهنگي ها و برنامه ريزي هاي لازم را پيش بيني كنند و سخنرانان نيز با بيان اهداف سيدالشهدا(ع) و فلسفه قيام عاشورا بر محتواي اين مراسم ها مي افزايند.

در اين ايام پارچه هاي سياه و كتيبه هاي عزا، زينت بخش مساجد و حسينيه ها مي شود و حتي زنگ تلفن هاي همراه نيز با نوحه و مصيبت نواخته مي شود و برخي از عزاداران خودروهاي خود را مزين به اشعار عاشورايي و سروده هاي حماسي كربلا مي كنند.

هنگامي كه سخن از برپايي عزاي امام حسين(ع) مي شود؛ ديگر كوچك و بزرگ رنگ مي بازد و فقير و غني در نذر و كمك به هيات هاي عاشورايي از هم سبقت مي گيرند. تراز معادلات سياسي و اقتصادي به هم مي خورد و هر حزب و گروهي بدون در نظر گرفتن پرچم و نشان خود، عاشقانه در اين محفل حاضر شده تا شور و عزاي حسيني آنگونه برگزار شود كه رضاي الهي را به دنبال داشته و ذخيره اي براي آخرت آنان باشد.

امام رضا (ع) ‌فرمود «همين كه ماه محرم فرا مي‌رسيد، لبخند از لبان پدرم محو مي‌شد و ديگر كسي ايشان را متبسم نمي‌ديد» و رهجويان حقيقت و تشنگان وصال يار، آداب و سلوكي را براي ورود به اين ماه نقل مي كنند.

مرحوم آيت الله «ميرزا جواد ملكي تبريزي» مراقباتي را براي دهه اول محرم و عاشورا بيان كرده كه هرچند عمل كردن به اين دستورات سخت است ولي با سرلوحه قرار دادن و توجه به اين مراقبات مي توان دل ها را عاشورايي كرد و ماتم خانه عزا در دل ها برقرار ساخت.

اين استاد اخلاق براي ورود به ماه محرم به ويژه دهه اول آن در كتاب المراقبات مطالبي را بيان كرده كه مي توان گفت اين مطالب علاوه بر دستورهاي اخلاقي شامل ذكر مصيبت هايي است كه دل سنگ را نيز آب مي كند.

ملكي تبريزي مي گويد: سزاوار است حال دوستان ائمه اهل بيت به حكم دوستي، وفا و ايمان به خدا و پيامبر (ص) در دهه اول محرم تغيير نموده و در دل و سيماي خود، آثار اندوه و درد اين مصيبت هاي بزرگ و دردناك را آشكار نمايند. بايد مقداري از لذائذ زندگي مانند خوردن، نوشيدن و حتي خوابيدن و سخن گفتن (مگر درحد ضرورت) ترك نموده و مانند كسي باشند كه پدر يا فرزند خود را از دست داده است.

وي مي افزايد: نبايد احترام ناموس خدا و احترام پيامبر(ص) و احترام امامش (ع) كمتر از احترام خود و نزديكانشان باشد و لازم است كه خدا و پيامبر(ص) و امامش (ع) را بيش از خود، فرزندان و نزديكانش دوست داشته باشد.

وي با استناد به آيه 24 سوره توبه كه مي فرمايد «بگو اگر پدران و پسران خود را بيش از خدا و رسولش و جهاد در راه او دوست داريد، منتظر باشيد تا خداوند مطلب مورد نظر خود را انجام داده و شما پشيمان و زيانكار شويد»، داستاني جالب از فرزند خود نقل مي كند و مي گويد: يكي از فرزندان كوچكم در دهه اول محرم فقط نان خالي مي خورد و تا جايي كه مي دانم كسي به او نگفته بود كه اين كار را انجام دهد و گمان مي كنم سرچشمه اين كار دوستي باطني او بود.

ملكي تبريزي در ادامه مي گويد: حال اگر كسي نتواند در تمام دهه اول اين كار را انجام دهد بايد در روز تاسوعا، عاشورا و شب يازدهم نان خالي بخورد و تا عصر روز عاشورا، مواردي همچون خوردن، آشاميدن و حتي ديدار با برادران ديني را رها كند و آن روز را روز گريه و اندوه خود قرار دهد.

وي به عزاداران و دوستداران سيدالشهدا(ع) سفارش مي كند كه بر خواندن زيارت امام حسين (ع) در دهه اول محرم مداومت داشته باشند و مي افزايد: اگر مي تواند مراسم عزاداري آن حضرت را در منزل خود با نيتي خالص برپا نمايد و اگر نمي تواند، در مساجد يا منازل دوستانش به برپايي اين مراسم كمك كرده و اين مطلب را از مردم بپوشاند تا به اخلاص نزديك شده و از خودنمايي دور شود.

ملكي تبريزي افزود: بنابر اين دوستانش بايد كارهايي را كه مناسب اين مصيبت بزرگ است به خاطر مواسات با آن حضرت در اين مصيبت انجام دهند، به گونه اي كه گويا اين مصيبت بر خود، عزيزان و فرزندان يا خويشان آنان وارد شده است. زيرا امام به فرموده جدش سزاوراتر از آنان نسبت به خودشان مي باشد و به اين جهت او اين مصيبت را پذيرفت و وجود شريف خود را فداي پيروان خود نمود تا آنها را از عذاب دردناك رهايي بخشد.

وي در ادامه به بيان مصيبت هاي سيدالشهدا (ع) پرداخت و افزود: آن حضرت فرزندان و عزيزان خود را يتيم نمود، به اسارت حرم و زنان و حضرت زينب (س) رضايت داده و اصغر و اكبر و برادران و دودمان خود را سر بريد تا پيروانش را از گمراهي و پيروي گمراه كنندگاني كه هلاك شده و ديگران را به هلاكت مي كشانند نجات داده و به اين وسيله آنان را از گناهان بزرگ و آتش رهايي بخشد.

بنابر اين به حكم وفا و مواسات كه از صفات عالي انساني است لازم است كه همان چيزي را كه امام حسين (ع) به آنان عنايت كرده، آنان نيز به امام تقديم كرده و همانگونه كه امام خود را فداي آنها نمود آنان نيز خود را فداي او نمايند و حتي اگر چنين كاري را نيز انجام بدهند باز هم به خوبي با او مواسات ننموده اند. زيرا وجود شريف او قابل مقايسه با ديگران نيست. چون سيدالشهدا (ع) مانند پيامبر (ص) علت آفرينش تمام موجودات و سرور تمام مخلوقات و پيامبران و فرشتگان نزديك به خداوند بوده و محبوب خداوند و محبوب محبوب اوست.

وي در ادامه زبان حال شيعيان را در دهه اول محرم اين گونه تشريح مي كند كه بايد با گفتاري صادقانه و با زبان حال به امام حسين (ع) بگوييم:

- كاش به جاي تو تمام اين بلاها بر سر من آمده و فداي تو مي شدم.

- كاش خويشان و فرزندان من به جاي خويشان و فرزندان تو كشته و اسير مي شدند.

- كاش تير حرمله كه لعنت خدا بر او باد سر شيرخوار مرا مي بريد.

- كاش فرزندم به جاي فرزند تو قطعه قطعه مي شد.

- كاش جگر من از شدت تشنگي تكه تكه مي شد.

- كاش از شدت تشنگي دنيا بر چشمم تيره و تار مي شد.

- كاش من درد اين جراحت ها را تحمل مي نمودم.

- كاش آن تير به گلوي من مي نشست و جان مرا مي گرفت.

- كاش خانواده و خواهران و دختران من در ذلت اسارت افتاده و آنها را مانند كنيزان در شهرها گردانده بودند.

وي تاكيد مي كند: اگر اين سخنان را صادقانه بگويي، تو را پذيرفته و به خاطر مواسات راستين با بزرگوارترين سادات، تو را در جايگاه راستگويان با آنان همنشين مي گرداند ولي به صورت جدي از فريبكاري با اين سخنان بپرهيز. زيرا ممكن است وقتي مي گويي حاضرم اين بلاها را به جاي امام (ع) تحمل نمايم، حال و دل تو به مقدار كمتر از يك صدم آن را هم تصديق نكرده و در موقع امتحان جز مقدار كمي از اين ادعاها قبول نشود و در اين صورت به جاي اين كه به جايگاه صدق و درجه صديقين برسي به ذلت دروغ و پايين ترين درجات منافقين مي رسي.

پس اگر مي بيني كه نمي تواني اين گونه با امام (ع) مواسات نمايي، ادعاهاي دروغ را از خود دور كرده و خود را خوار نكن و فقط بگو كاش با تو بوده، در مقابل تو كشته شده و به سعادت بزرگي مي رسيدم و اگر مي بيني به اين مقدار هم معتقد نيستي، مرض دل خود را كه همان دوستي اين دنياي پست و ميل و اعتماد به زندگي آن و فريب خوردن به زيبايي هاي آن است، معالجه كرده و اين گفته خداوند را كه در قرآن آمده است بخوان كه «اي يهود، اگر گمان مي كنيد فقط شما دوستان خدا هستيد و اگر راست مي گوييد آرزوي مرگ كنيد»

مرحوم آيت الله ميرزا جواد ملكي تبريزي در پايان چنين سفارش مي كند: در آخر روز عاشورا زيارت تسليت را بخواند و روز عاشورا را با توسلي كامل به حمايت كننده و پناه آن روز كه از معصومين (ع) مي باشند به پايان رسانده و در توسل، اصلاح حال و پذيرش عزاداري را خواسته و از كوتاهي خود معذرت بخواهد.

فراهنگ**1003**1588
۰ نفر