۲۶ شهریور ۱۳۹۳، ۹:۲۱
کد خبر: 81315397
T T
۰ نفر

پیرم و گاهی دلم یاد جوانی می كند

۲۶ شهریور ۱۳۹۳، ۹:۲۱
کد خبر: 81315397
پیرم و گاهی دلم یاد جوانی می كند

تهران-ایرنا- شهریار غزل ایران در اواخر دوران زندگی پرفراز و نشیبش شعری در مذمت پیری می سراید كه در آن با طعنه به روزگار می گوید: پیرم و گاهی دلم یاد جوانی می كند؛ بلبل شوقم هوای نغمه خوانی می كند.

به گزارش روز چهارشنبه خبرنگار فرهنگی ایرنا، روز بیست و هفتم شهریور ماه، سالروز درگذشت محمد حسین بهجت تبریزی متخلص به شهریار با تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی، روز ملی شعر و ادب، نامیده شده است.

از جمله دلایل انتخاب این روز این بود كه شهریار هم از نظر توانایی ادبی، در عرصه‌های مختلف شعر طبع‌آزمایی كرد و هم، با مردم می زیست و در كنار پاسداری از سنت‌های ادبی، سروده‌های عامه‌پسندی داشت.

او شاعری از خطه و دیار آذربایجان بود كه به زبان‌های تركی و فارسی شعر سروده است. مهم‌ترین اثر شهریار منظومه 'حیدربابایه سلام 'است كه از شاهكارهای ادبیات تركی آذربایجانی به‌شمار می‌رود و شاعر در آن از اصالت و زیبایی‌های روستای خشگناب بستان‌آباد یاد كرده ‌است.

این مجموعه استاد شهریار در میان اشعار مدرن قرار گرفته و به بیش از ۸۰ زبان زنده دنیا ترجمه شده است.

شهریار را باید شاعری سكنی گزیده در قلوب مردم ایران به خصوص آذربایجانی ها دانست كه با گذشت زمان هر چه بیشتر در دل ها نفوذ می كند.

وی با سروده های زیبای آذری و فارسی توانسته است پل ارتباطی شعر را در میان همه آحاد جامعه ترویج دهد و به خصوص بین فارسی زبانان و آذری ها بیان مشترك شعر را به وجود آورد.

اندیشه استاد شهریار مشحون از سوژه هایی ناب و فاخر بود و سرودن اشعاری فاخر و گرانسنگ در حوزه های مختلف ازجمله انقلاب اسلامی از شاخصه های شعری وی محسوب می شد.

از او شخصیتی متواضع، حق پرست، پارسا، صمیمی و صادق یاد می كنند كه به دلیل استقلال فكری هیچ گاه حاضر نشد كالای شعر خود را به اربابان قدرت بفروشد.

سروده های شهریار در دوران جوانی در وصف امیرالمومنین علی (ع) و امام حسین (ع) حاكی از این عشق و ارادت است ضمن آنكه وی پس از پیروزی انقلاب اسلامی بدون هیچ گونه توقعی اشعاری برای انقلاب و بسیجیان سروده است.

او در سرودن انواع گونه‌های شعر فارسی - مانند قصیده، مثنوی، غزل، قطعه، رباعی و شعر نیمایی نیز تبحر داشته ‌است؛ از جمله غزل‌های معروف او می‌توان به «علی ای همای رحمت» و «آمدی جانم به قربانت» اشاره كرد.

شهریار غزل ایران نسبت به امیرالمونین علی (ع) ارادتی ویژه داشت و همچنین شیفتگی بسیاری نسبت به حضرت حافظ داشته‌ است.

او، در اوایل شاعری با عنوان (بهجت) تخلص می كرد، ولی بعد از مدتی به فال حافظ تخلص پیدا كرد كه دو بیت زیر شاهد از دیوان حافظ آمد و خواجه تخلص خود را (شهریار) تعیین كرد.

كه چرخ سكه دولت به نام شهریاران زد؛ روم به شهر خود و شهریار خود باشم....

در برخی منابع آمده است: آیت الله شهاب‌الدین مرعشی نجفی از فقهای شیعه درست در لحظه سرودن شعر «علی ای همای رحمت» توسط شهریار در خواب آن را شنیده‌ است.

حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در شهریورماه سال 1385 در دیدار اعضای هیات علمی و اجرایی و میهمانان شركت كننده در كنگره یكصدمین سالگرد تولد شهریار، تجلیل از این شاعر ارزشمند را تجلیل از شعر و ادب فارسی دانستند و تأكید كردند شهریار شاعری برجسته و حكیم و از ماندگاران شعر فارسی است.

ایشان با اشاره به قدرت اشعار شهریار به عنوان یكی از ویژگی های برجسته سروده های وی افزودند درحالی كه زبان مادری شهریار آذری بود، اشعاری به زبان فارسی سرود كه در رتبه عالی ادبیات فارسی قرار دارد و برای عامه مردم نیز قابل فهم و روان است.

همچنین علی جنتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، استاد شهریار را از پرآوازه ترین سخن سرایان معاصر و از استوانه های زبان و ادبیات فارسی و آذری توصیف می كند و می گوید استاد شهریار در هنر شعر و شاعری به كمك خلاقیت خارق العاده ای كه داشت با بهره گیری از بی بدیل ترین بدایع به الفاظ صامت روحی سیال بخشیده و آثاری جاودانه خلق می كرد.

شهریار غزل ایران در روزهای آخر عمر به دلیل بیماری در بیمارستان مهر تهران بستری شد و پس از فوت در ۲۷ شهریور ماه سال ۱۳۶۷ بنا به وصیت خود در مقبره الشعرای تبریز آرام گرفت.



**غزل سپهر بایگان

پیرم و گاهی دلم یاد جوانی می كند/ بلبل شوقم هوای نغمه خوانی می كند

همتم تا میرود ساز غزل گیرد به دست/ طاقتم اظهارعجز و ناتوانی می‌كند

بلبلی در سینه می نالد هنوزم كین چمن/ با خزان هم آشتی و گل فشانی می كند

ما به داغ عشقبازی‌ها نشستیم و هنوز/ چشم پروین همچنان چشمك ‌پرانی می‌كند

نای ما خاموش، ولی این زهره شیطان هنوز/ با همان شور و نوا دارد شبانی می‌كند

گر زمین دود هوا گردد همانا آسمان/ با همین نخوت كه دارد، آسمانی می‌كند

سالها شد رفته دمسازم زدست اما هنوز/ در درونم زنده است و زندگانی می‌كند

با همین نسیان تو گویی كز پی آزار من/ خاطرم با خاطرات خود تبانی می‌كند

بی ثمر هر ساله در فكر بهارانم ولی/ چون بهاران میرسد با من خزانی می‌كند

طفل بودم دزدكی پیر و علیلم ساختند/ آنچه گردون می‌كند با ما نهانی می‌كند

می ‍رسد قرنی به پایان و سپهر بایگان/ دفتر دوران ما هم بایگانی می كند

شهریارا گو دل از ما مهربانان مشكنید/ ور نه قاضی در قضا نامهربانی می‌كند

فراهنگ(5)**9187**1601**