موسيقي جانبخش ايران زمين پاي گهواره هاي كودكي يا در سادگي زندگي چوپاناني كه ني لبك هاي خويش را به تپش لرزان عشقهايي كه بر لبهايشان مي شكفت مي نواختند يا در شكوه رزماهنگ دلير مرداني كه شرافت و آزادگي را زيبنده تاريخ اين مرز كهن نمودند يا در پس گلدسته هاي بلند قامت مساجدي كه بانگ اذان را تا بيكران ملكوت مي سرودند تا فرياد توحيد در هميشه تاريخ زنده نگاه دارند يا در زيبايي نوروزهاي باستاني و در غربت غريبانه شام غريباني كه درد تنهايي و اشك دختركان پا برهنه اي كه در نخستين شيب تلخ دره آوارگي و اسارت، سيلي ستم، گونه هاي كوچكشان را بر مي تافت و خار مغيلان پاي برهنه شان را مي خليد در هميشه تاريخ اين سرزمين پاي به پاي فصلها و نسلها پيش آمده است.
موسيقي ايراني شكوه شرافت ملت ما ،غرور مردان غيور ما، عصمت و پاكدامني زنان ما، آزادگي و سرفرازي ميهن ما ، سرخي خون شهيدان ما اين همه را در فراز و فرود نغمه هاي خويش دستان به دستان و پرده و به پرده نواخته است وپس از انقلاب شكيب و متين قابليتهاي ارزشمند خود را در تعالي ارزشهاي ديني- ملي و پويايي فرهنگي كشور به خصوص در ادبيات غني عرفاني به منصه ظهور رسانده است.
شگفتا كه با اين همه ، گاه در زنجير تعصبات افراطي به اتهام حرمت گرفتار مي شود و ملعبه حقد و حسد برخي افرادي قرار مي گيرد كه با كوبيدن چماق تنگ نظري بر سر موسيقي و بر هم زدن اركسترهاي ملي كه ميراث ارزشمند فرهنگي كشور را به نسل امروز مي نمايانند، برآنند تا هنرمندان متعهد را در چشم شارعان مذهب خفيف و متشرعان فقيه را در نزد فرهنگوران و دوستداران هنر حقير كنند.
بدخواهان برآنند تا آنها را كه روزگاري برادروار دست در دست هم طاغوت را در هم شكستند و در روزگار پر تشويش جنگ پيشاني بند يكديگر را مي بستند، روي در روي هم قرار دهند .
در اين سودا معركه هاي كذايي مي آفرينند و جنگ مذهب و فرهنگ راه مي اندازند و تا اين دو سرگرم نبرد با هم اند، خود آرام اما جسور و مطمئن اهداف خويش را پيش برند از اين رو يك روز هم سرايي خانم ها را بهانه كرده و قلم فرسايي مي كنند،يك روز با اردوكشي هاي خياباني كنسرت هاي موسيقي را برهم مي زنند ويك روز هم با نشر اكاذيب و پروراندن دروغ ، افرادي را به واكنش سريع فاقد تحقيق مي كشانند تا بدان جا كه اين افراد موسيقي را معاند دين معرفي مي كنند و هنرمندان راستين و متعهد نيز در اين ميان سد راه تعالي فرهنگ و هنر قلمداد مي شوند.
اين اتفاقات در حالي رخ مي دهد بي آنكه به خاطرآورند كه دغدغه هايشان يكي است و آمالشان نيز مشترك ، بي آنكه لحظه اي به ياد آورند كه هر دو سالهاست كه در يك سنگر مشترك مي رزمند ، اين تعصب نسيان آور فرصتي است تا مزدور بيگانه طرفه برگيرد و ترفند شبهه به كاربندد تا افرادي نيز به ميدان آيند و مقدسات محكمه دين را به سخره گيرند، ادبيات معرفتي بي اعتبار شود و طاغوت هاي تاريخ كه قرنها با جبر و زنجير و زندان و جنگ،به چياول ملتها و استعمار كشورها مي پرداختند ، مشعل روشنفكري بر افروزند ، نقاب دلسوزي به چهره كشند و انديشه رهايي را دستمايه كار خويش كنند تا كريه ترين نقش تاريخي خويش كه وازدگي ملتها از مذهب و تحقير انديشه هاي رفيع انساني است را ايفا نمايند.
از اين رو دم به دم باده نو انديشي در جام فكر ملتها مي ريزند و شوكران التقاط در كام اعتقاد شان، تا نرم و نامحسوس اما نفوذي و موثر بناي فكري فرهنگهاي ديني را فرو ريزند، خوانشان را به يغما برند و اصالتشان را به تاراج و در اين ميان چه تيغي برنده تر از ترديد و شبهه افكني است .
چه ترفندي كارآمد تر از تعصب و التقاط كه بتواند اقتدار شكوهمند مذهب را در هم شكند و صلابت ديرپاي بناي فرهنگ را به سستي كشاند، سليقه ها برعقيده حاكم نمايد و در يك كلام مذهب را به جنگ فرهنگ و فرهنگ را به تكفير مذهب ببرد كه در يك جامعه اسلامي تعبيري جز مذهب عليه مذهب نخواهد داشت.
سياستي كه نخست نسخه آن در صفين پيچيده شد و از آن پس گام به گام با تاريخ پيش آمد و خود شيفته ميهمان ناخوانده اقوام و ملت هايي شد كه با وجود روشناي مذهب ديده بر بصيرت اعتقادي فروبستند و تعصب التقاطي پيشه كردند گره تعصب و دگم انديشي بر ابرو نهادند و به گمان صيانت از دين، اسلام را مثله كردند و شيعه را فرق شكافتند و آزاد انديشي را به مسلخ بردند .
خنياگران اين شوم آهنگ وطراحان اين ترفند كه درهرعصر و روزگاري در كمين نشسته تا مصداق ها را دريابند و بر انديشه ها بتازند، اينك بر آنند تا شبهه حلال و حرام موسيقي را دستاويز تاختن بر پيكره فرهنگ و بر تافتن از مذهب نمايند تا به سنت هميشه خود درزها را شكاف، شكاف ها را نفاق، نفاق ها را تفرقه و سرانجام نبردها را به خاموشي چراغ فرهنگ و مغضوبي شارعان مذهب در نزد عموم مبدل سازند.
در پناه اين ظلمت يلدايي خفاش نيرنگشان بيناتر به شكار فرصتها بپردازد كركسها را بر بام بلند هنر نشانند و كفتارها به جان فرهنگ اندازند ومذهب اين پيرروشن ضمير و اين شمع هميشه منير را در مسير طوفان بي امان سفسطه هاي سوفسطايي محصور كنند تا هر چه بيشتر روشني افروزد سايه شوم شبهه بيشتر بر او تازد.
در برابر اين سيل بنيان براندازي كه امواج سهمگين آن نرم و روان از شبكه هاي اجتماعي جاري و دشت احساس و انديشه نسل جوان را كه عطش موسيقي و ادبيات جانش را بخسته و كامش بخشكانده و تشنه سرابش كرده فرا گرفته و ذائقه اش را با تراهنگهاي بي محتوا و بد محتوا آنچنان آشنا كه ديگر فرهنگ سرزمين مادري را آزار دهنده و مذهب را دست و پا گير خود مي داند ، ما هنوز در وسط معركه حرمت و حلال موسيقي نتوانسته ايم به اجماع روشني برسيم و مرزهاي موسيقي سالم را از هجمه تعصباتي كه مذهب علوي آن را بر نمي تابد ؛ پاس بداريم.
وحدت ميان حوزه هاي علميه با حوزه هاي فرهنگي و راه بستن بر انديشه هاي دگمي كه مي كوشد بي اعتنا به تمام فتاوي شرعي،اصل موسيقي را تحريم و جو فرهنگي را متشنج نمايد و با برانگيختن خشم هنرمندان و التزام روحانيون،زمينه توليد، نشو و گسترش موسيقي هايي فراهم مي آورد كه صراحتا مقدسات و وجاهت ارزشهاي عرفي را نشانه رفته است .
موسيقي هايي كه پيوندهاي قومي را مي گسلد و باورهاي ارزشي را مي خشكاند كه قطع به يقين دامنه محرمات موسيقي مشمول آنهاست، تكليف شرعي ونياز امروز اجتماعي ما است.
بي ترديد بصيرت اعتقادي ايجاب مي كند كه اصحاب حوزه، با اعلان حمايت صريح و قاطع خويش از موسيقي هايي كه انديشه هاي متعالي و ادبيات ارزشي را نشر و باورهاي ملي- مذهبي را تحكيم مي بخشند و نيز ايستادگي در برابر حركتهايي كه به نام مذهب انجام مي شود و در عمل جز تقبيح چهره هاي مذهبي و ترغيب نسل جوان در گرايش به سمت فرهنگ سكولاريسمي غرب ندارد و سرانجام اعلان مواضع روشن حوزه در خصوص موسيقي هاي سليم و برخورد جدي با اقدامات خود سرانه نحله خوارج عصر حاضر، مي تواند نسل جوان جامعه را از صدمات جبران ناپذير خود بيگانگي ايمن نگاه دارد.
صيانت از حقوق هنري هنرمندان متعهد و ايجاد امنيت فعالان اين عرصه از پرونده سازي هاي نيروهاي خود سري كه با اقدامات خود سرانه خويش بر آنند خود را موجه تر و مقتدرتر از مذهب و قانون جلوه دهند و تفهيم جهاني در خصوص حمايت حوزه هاي مذهبي از توليدات هنري سالم و آفرينشگران آثار فاخر موسيقيايي مشت اجنبي بيگانه و ايادي مزدورش را باز و فرصت بالندگي و پويايي فرهنگ راستين را فراهم مي آورد.
نگارنده در طول 36 سال فعاليت موسيقي همواره شاهد بيدادگريها و پرونده سازيها در اين زمينه بوده ام و امروز معترف ام از تكفير موسيقي صرفا به منظور كوبيدن رقيب استفاده مي شود و به عنوان ابزاري سياسي براي فشار بر جناح مقابل تا كنون معاندان بيشترين بهره برداري را از اين مقوله نموده اند اميد است در آينده شاهد اين حوداث نباشيم .
خوشبختانه اينك بر مسند صدارت فرهنگ اين مرز و بوم كسي چون دكتر علي جنتي نشسته است كه در مقابل همه زياده خواهي ها ، كژ انديشي ها ، سهم خواهي ها ، خط و نشان كشي ها و قلدر مآبي ها ايستاده است .
نگاهي به سخنان وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي در آيين پاياني جشنواره موسيقي فجر نشانگر عزم راسخ اين دستگاه فرهنگي براي مقابله همه زياده خواهي ها و سهم خواهي ها دراين حوزه است .
جايي كه دادن مجوز تك خواني بانوان به دروغ مطرح مي شود و از وزير خرده مي گيرند او با صراحت دراين مراسم اعلام مي كند كه به تكخواني زنان مجوز ندادهايم، اما اگر روزي اين كار را بكنيم، پاي مجوزمان ميايستيم.
دكتر علي جنتي وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي همچنين موسيقي را ، زبان آفرينش و نشان عظمت آفرينندهاي ميداند كه زيباست و زيبايي را دوست دارد.
از نگاه وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي در طول دو سه دهه اخير شاهد تحولات چشمگير و بزرگي در عرصه موسيقي ايراني هستيم و امروز وقتي به هنر موسيقي نگاه ميكنيم، پيشكسوتان برجستهاي را ميبينيم كه براي همه ما مايه افتخار، غرور و عزت هستند و نيروهاي جوان و مستعدي كه در اين سالها در محضر اين اساتيد توانستهاند آموزش ببينند و امروز به عنوان هنرمنداني برجسته و قابل توجه ايفاي نقش ميكنند.
دكتر جنتي اين را هم مي گويد كه كار هنرمندِ موسيقي، كاري بديع است و گاه شنيدن يك اثر موسيقيايي چنان وجدآفرين و شگفتآو است، كه غم را به شادماني و رذيلتي را به فضيلت تبديل ميكند.
اين عضو شوراي عالي انقلاب فرهنگي حضور روح معنويت شرقي در ساختار موسيقي ايراني را ، تبلور گونههاي مختلف موسيقي اقوام و نواحي و گرايش به موسيقي مفهومگرا،مي داند كه از دستاوردهاي مهم در طول اين دو سه دهه است.
بدون شك برخورداري از اين بينش متعالي در توصيف و تفسير موسيقي چاغ راهي براي همه كساني است كه دغدغه فرهنگ دارند و دغدغه تعالي فرهنگ اين مرز و بوم دارند و براي روشن ماندن چراغ تعالي فرهنگي در بيم و اميدند.
نويسنده: دكتر سعيد نياكوثري، موسيقيدان و عضو فرهنگ نام آوران معاصر كشور
6113/ 5054
شيراز - ايرنا - موسيقي ملي ايران درگذرقرن ها، كاروان انديشه واحساس پاك مردمان اين سرزمين را با نواهاي آسماني و الحان جاويدان وجانبخش هر بامداد و شامگاه سروده است اما براساس برخي سلايق در چنبره و چالش حلال و حرام و در نگاه هاي ترديد و بيم و اميد بسر مي برد و روزگار مي گذراند.