۱۷ آبان ۱۳۹۴، ۱۱:۲۶
کد خبر: 81829463
T T
۰ نفر

جمال زاده؛ پیشاهنگ داستان ‌نویسی كوتاه فارسی

۱۷ آبان ۱۳۹۴، ۱۱:۲۶
کد خبر: 81829463
جمال زاده؛ پیشاهنگ داستان ‌نویسی كوتاه فارسی

تهران- ایرنا- «محمد علی جمال زاده» ادیب و نویسنده ی برجسته ایران با حفظ فرهنگ بومی، خالق سبكی نو در داستان نویسی كوتاه فارسی شد و با بیان دلنشین و گفتار ساده ی خویش، مسایل پندآموز و طنز را در قالب داستان مطرح كرد.

«تاریخ تولدم را خواسته بودید، دوستان آن را از جمله‌ی اسرار مگو می‌دانند؛ ولی حقیقت این است كه بر خودم مجهول است. ولی یقین دارم تاریخ وفاتم روشن ‌تر از تاریخ تولدم خواهد بود شاید نتیجه‌ی آشنایی من با قلم و قرطاس (كاغذ) همین باشد.» این سخنان «محمدعلی جمال زاده» ادیب، پژوهشگر، مترجم و تاریخ شناس معاصر است كه بر پایه سندهای تاریخی در 1270 هجری خورشیدی در اصفهان دیده به جهان گشود.
وی در دوره ی كودكی از دانش پدر خویش، سید جمال‌الدین واعظ اصفهانی كه از رهبران مشروطه خواه و روحانی مبارز در اصفهان بود، بهره برد و درس های مقدماتی را نزد میرزا حسن صحاف یكی از بزرگان زادگاه خود فراگرفت اما دیری نپایید به دلیل اختلافی كه میان پدر و ظل السلطان حاكم اصفهان پدید آمد، به همراه خانواده به تهران رفت.
وی در 16 سالگی به سبب درگیری های سیاسی در هنگامه ی سلطنت محمدعلی شاه قاجار بنا به سفارش پدر، برای ادامه تحصیل در دوره ی متوسطه راهی لبنان شد و پس از 2 سال به فرانسه رفت و در دانشگاه دیژون، رشته ی حقوق را برای تحصیل برگزید.
اما پس از مدتی با پذیرفتن دعوت گروهی از مخالفان حكومت قاجار، راهی برلین شد. او كه جوان ترین عضو این مجموعه بود به مدت 6 سال با آنان همكاری كرد و نتیجه ی این امر انتشار مجله ی سیاسی- فرهنگی كاوه با مقاله هایی در زمینه سیاست، اقتصاد، ایران شناسی و فرهنگ و ادب، با سبك نگارشی بسیار ساده بود.
پدر داستان نویسی كوتاه ایران توانست نخستین اثر خود به نام «گنج شایگان» یا اوضاع اقتصادی ایران را در این مجله منتشر كند كه البته بعدها این اثر یكی از بهترین آثار وی در زمینه اقتصاد كشور معرفی شد.
مجله ی كاوه اثر بی نظیر دیگری را از وی با نام «یكی بود، یكی نبود» كه شامل داستان هایی كوتاه بود، در آخرین شماره ی خود با عنوان نخستین مجموعه ی داستانی فارسی با سبك تازه، به مردم ایران معرفی كرد.
محمدعلی جمال زاده با نگاشتن این اثر، سبك داستان نویسی را كه تا آن هنگام از انسجام ویژه ای برخوردار نبود، وارد دنیایی نوین كرد و با نوشتن داستان های انتقادی، ساده، طنزآمیز و سرشار از ضرب المثل ها و اصطلاحات عامیانه به نابسامانی سبك های نگارشی در داستان های معاصر پایان بخشید.
او این مجموعه داستانی را برخلاف سنت های رایج داستان نویسی آن روزگار روایت كرد و این امر سبب شد تا نویسندگان بسیاری با سبك نوشتاری وی به مخالفت بپردازند و فن نویسندگی او را عامه پسند بدانند. فنی كه بعدها دوستداران ادبیات و بزرگان این عرصه آن را مكتب نوینی از داستان نویسی برشمرده اند. از دیگر ویژگی های آثار این ادیب برجسته می توان به مردمی و عامه پسند بودن آن، نزدیك كردن زبان نوشتار به زبان گفتار، استفاده از سبك انشای حكایتی و بهره بردن از زبان طنز و وابسته به سنت حكایت پردازی و اندرزگویی كلاسیك ایرانی اشاره كرد.
دارالمجانین، راه آب نامه، صحرای محشر، غیر از خدا هیچ كی نبود، سر و ته یك كرباس، تلخ و شیرین، كهنه و نو و شور آباد و قصه ما به سر رسید، از اثرهای مهم این نویسنده بنام است. پدر داستان نویسی نوین ایران پس از 10 سال زندگی در برلین و با برعهده گرفتن سردبیری مجله علم و هنر و فعالیت در دفتر بین المللی كار، وابسته به جامعه ی ملل به سوئیس رفت و باقی عمر خویش را به آموزش زبان و ادبیات فارسی در ژنو پرداخت و سرانجام در این شهر در هفدهم آبان 1376 هجری خورشیدی در آسایشگاه سالمندان دیده از جهان فرو بست و به دیار حق شتافت.
«محمدرضا یوسفی» نویسنده و ادیب معاصر به بهانه سالروز درگذشت سید محمدعلی جمال زاده در گفتگو با پژوهشگر گروه اطلاع رسانی ایرنا ویژگی و سبك این نویسنده را ساده نویسی دانست و گفت: وی پدر ادبیات داستانی معاصر ایران محسوب می شود كه ادبیات معاصر را به ادبیات مشروطه پیوند داد. ادبیات عصر مشروطه در دوره ای، از ادبیات خواص و پیچیده فاصله گرفت و به ادبیات مردم نزدیك شد. او این میراث را از انقلاب مشروطه با خود و خانواده ای مشروطه خواه به ارمغان آورد و با تاثیر از ادبیات غرب و با ساده نویسی و نوشتن داستان های رئالیستی(واقع گرا) تحول بزرگی را در این زمینه ایجاد كرد و این گونه ادبیاتی شكل گرفت كه از اقشار خاص به درون توده های مردم انتقال یافت.
این نویسنده و ادیب معاصر درباره شرایط ادبیات ایران در دوره مشروطه تصریح كرد: در ایران پس از انقلاب مشروطه و انتقال نظام فئودالی مشروطه(نظام ارباب-رعیت) به نظام پهلوی اول، تحولات اقتصادی و اجتماعی به وجود آمد كه در كنار آن، تحولات فرهنگی را نیز با خود به همراه آورد. در این هنگام محمدعلی جمال زاده در زمینه ادبیات داستانی ظهور و داستان نویسی كوتاه را شروع كرد و بدین شكل این سبك از نوشتار، مورد توجه همگان قرار گرفت.
وی ساختار داستان های جمال زاده را ساده دانست و بیان كرد: این نویسنده در داستان های خود از فرهنگ عامه و فولكلور(علم به باورها و افسانه های مردم) و ضرب المثل بهره برد. ساختار داستان های او به صورت كامل، كلاسیك(قدیمی، رایج و پرارزش) است و هر داستانی یك آغاز و پایان دارد و از پیچیدگی خاصی برخوردار نیست. به عنوان مثال اگر یكی از داستان های الگویی جمال زاده همچون «فارسی شكر است» را در نظر بگیریم، درمی یابیم كه در این داستان، گروهی كنار هم نشسته اند و درباره ی زبان و ادبیات تازه ای كه وارد كشور می شود، به تبادل نظر پرداخته اند.
افراد روشنفكر و تحصیلكرده واكنشی كه از خود در برابر این تغییرها نشان می دهند این است كه من در برابر این ره آورد نوین چه هستم و چه پاسخی خواهم داشت كه البته این پاسخ ها متفاوت است. یك پاسخ این به شمار می رود كه باید این فرهنگ یعنی مدرنسیم پذیرفته شود و پیرو آن شد. اما برخلاف آن، فرهنگی متكی بر سنت ها وجود دارد كه با رد كردن روند مدرنیسم بر این باور است باید آن سنت ها را حفظ كرد. در این میان محمدعلی جمال زاده بر این باور بود كه باید تركیبی میان این 2 فرهنگ در ادبیات داستانی به وجود آید و تعادل ایجاد شود. در واقع وی در آثار خود با حفظ فرهنگ بومی به پذیرش فرهنگ مدرنیسم(طرفداری از شیوه های نوین) پرداخت و آن 2 را با هم آمیخت.
یوسفی در ادامه درباره پذیرش فرهنگ نوین در كشور افزود: در هر كشوری پذیرش این امر متفاوت است. یعنی هر سرزمینی با توجه به ساختارهای بومی و پیش فرهنگ ها و پیشینه تاریخی كه دارد، در برخورد با این پدیده، واكنش های متفاوتی را نشان می دهد. در ایران نیز كه با پدیده استعمار روس و انگلیس رو به رو بود، این امر، واكنش های منفی را به دنبال داشت. اما محمدعلی جمال زاده بخش های مثبت این فرهنگ را كه به خوبی از طرف مردم مشاهده نمی شد، به صورت خودآگاه یا ناخودآگاه در ادبیات داستانی معاصر مطرح و پایه ریزی كرد. او ساختار داستان های خویش را بسیار ساده، ابتدایی و كلاسیك برگزید و در داستان های بلند نیز ساختار ادبیات رئالیستی(واقع گرا) را تكرار كرد.
این نویسنده و ادیب معاصر در ادامه گفت: وی علاوه بر داستان های كوتاه، داستان بلند نیز دارد اما دلیل آن كه وی داستان نویسی كوتاه را انتخاب كرد، می توان این گونه بر شمرد؛ هر فردی یك توانمندی دارد و باید به توانمندی طبیعی و ذاتی خویش پاسخ دهد بنابراین هر نویسنده اگر برپایه آنچه درك می كند و آنچه در توان وی است، بنویسد خود به خود آثار او خلاق می شود. به همین دلیل است كه داستان های كوتاه جمال زاده هنوز به عنوان الگو در ادبیات داستانی به شمار می روند. البته توانمندی هر هنرمندی به دوران كودكی، خانواده و محیط اجتماعی نیز بازمی گردد.
وی شرایط تعیین كننده جامعه ی آن روز را در اثرهای جمال زاده این گونه توصیف كرد و بیان داشت: اثرهای یك نویسنده همواره متاثر از شرایط جامعه وی است. البته در دوره ی جمال زاده، مطبوعات نقش تعیین كننده ای را در زندگی مردم ایفا می كردند و در مطبوعات بیشتر كارهای كوتاه چاپ می شد. او نیز با تاثیر از شرایط زمان و با توجه به توانایی و استعداد خویش، داستان نویسی كوتاه را انتخاب كرد. او در نوشتن این سبك از داستان نویسی، خلاق بود و می توان در اثرهای وی این خلاقیت را به خوبی مشاهده كرد.
یوسفی نقش محمدعلی جمال زاده را در تاریخ ادبیات ایران بسیار تاثیرگذار دانست و خاطرنشان كرد: هر هنرمندی اگر به ذات و سرشت خود كه مبنای خلاقیت است، پاسخ دهد به یقین در كار خویش موفق خواهد شد و جمال زاده نیز چنین نویسنده ای بود. وی در زمان خود تحول بنیادینی را ایجاد و مبنای فرهنگی انقلاب مشروطه را در روند ادبیات داستانی وارد كرد و به حس انگیزی و شخصیت پردازی پرداخت. در كتاب «احمد»، شخصیت پردازی به گونه ای است كه می توان به ویژگی های خاص یك شخصیت، نوع نگاه او پی برد و به رنگ و هستی شناسی انسان دست یافت.
این نویسنده و ادیب معاصر در رابطه با ماندگاری و تاثیر آثار محمدعلی جمال زاده اظهار داشت: آثار وی برای خوانندگان مبتدی بسیار تاثیرگذار محسوب می شود. زبان در آثار او محاوره و روایت نزدیك به روایت قصه گویی خود مردم است و شخصیت پردازی ها آن چنان عمیق و ژرف نیست و همزاد پنداری قدرتمندی در تمامی داستان برای خواننده وجود دارد و زاویه ی دیدها مشخص و مبنا نیز متكی بر همزاد پنداری است، به همین دلیل آثار جمال زاده ماندگار و مورد علاقه افراد عامی شد.
محمدرضا یوسفی در پایان، محمدعلی جمال زاده را پدر ادبیات داستانی ایران دانست و تصریح كرد: باید سپاسگزار این فرد باشیم اما به عنوان یك مخاطب باور دارم كه اگر وی در ایران می ماند به یقین روند تكوینی و تكاملی آثار او تحول بسیار بنیادی تری پیدا می كرد. زیرا هنرمندی كه از ریشه و كشور خود جدا می شود، مجبور است برای نگاشتن آثار نوین به گذشته ی كشور خویش بازگردد و با گذشته زندگی كند.
*گروه اطلاع رسانی
پژوهشم**9128**2002**9131
۰ نفر