۱۶ خرداد ۱۳۹۵، ۱۲:۳۹
کد خبر: 82101049
T T
۰ نفر
عزم ملی لازمه توسعه فرهنگ شهروندی است

تهران-ایرنا- فرهنگ شهروندی مفهوم بنیانی زندگی شهری در جامعه مدنی است، براین اساس شهروندی در جامعه مدنی عضویت در جامعه ملی است كه مجموعه ای از حقوق برابر مبتنی برعدالت را در بر می گیرد.

شهروندی یكی از شاخص‌های مهم پیشرفت و توسعه یافتگی كشورهاست. یكی از ابعاد مهم شهروندی، فرهنگ شهروندی است. اصولاً شهروندی بدون عنایت به مقوله فرهنگ قابل تصور نیست. ایجاد، گسترش و تعمیق فرهنگ و اخلاقیات دراین خصوص می‌تواند گره‌گشای بسیاری از مسائل شهری و اجتماعی باشد كه كشورهای در حال توسعه با آن مواجه‌اند.
ایرنا در گفت وگویی با دكتر یعقوب موسوی دانشیار جامعه شناس شهری دانشگاه الزهراء به بررسی موضوع فرهنگ شهروندی می پردازد. بررسی مؤلفه‌های فرهنگ شهروندی و برخی متغیرهای اجتماعی تبیین كننده آن ، پاسخگویی به سوالاتی مبنی براینكه برای داشتن شهروندی فعال به چه متغیرهایی باید توجه داشت ؟ واحساس نبود امنیت و یا گسترش ناهنجاری های اجتماعی چه تاثیری بر فرهنگ شهروندی دارند ؟ و در كلام آخر برای ارتقای فرهنگ شهروندی در ایران چه راهكارهایی وجود دارد؟
ازجمله این محورها است .

**س: برخی جامعه شناسان معتقدند برای داشتن شهروندی فعال باید مولفه و معنای شهروندی با ملاحظه فرهنگ شهروندان باشد نه صرف ملاحظات حقوقی یا تاكید یكسویه بر آرمان ایدئولوژیك ، دیدگاه شما درمورد این مولفه چیست ؟
- موضوع شهروندی كه در دهه های اخیر درسطح كشورهای توسعه یافته و در حال توسعه مثل ایران مورد توجه قرار گرفته است درواقع به جهاتی هم پدیده ای نو و هم تاریخی است. مفهوم شهروند و شهروندی اشاره به فردی آگاه ؛ دارای حقوق ؛ مسئولیت عام ومدنی درمراكز شهری و یا هر محیط اجتماعی دیگر است به تعبیر ژانوسكی نظریه پرداز ادبیات شهری كه در كتابی با عنوان شهروشهروندی بدین موضوع پرداخته است پدیده شهروندی پدیده جامعه مدرن است یعنی به عبارتی مفهوم شهروندی با مقتضیات جامعه نوین هم خوانی دارد .
البته فیلسوفان و نظریه پردازان تاریخی از جمله ارسطو موضوع شهروندی را برای نخستین بار ذیل حقوق اقوام و ملیت ها مد نظر قرار داده اند ولی این مسئله مربوط به یونان سده سوم و چهارم قبل از میلادمی شود یعنی مربوط به یونان در حال شهری شدن در آن مقطع زمانی است یونانی كه دارای جمعیت وسیع مهاجرو برخوردار از تنوع و گوناگونی قومیتی است و برای حل مشكلات زیست و مشاركت اجتماعی فیلسوفی مانند ارسطو موضوع رعایت حقوق طبقات ، گروه های اجتماعی واقوام را مطرح می كند.
مفهوم شهروندی بنا به دلایل مختلف از جمله غلبه فرهنگ و شریعت رومی در یونان و نیز سراسر اروپای قدیم برای قرن های طولانی در حاشیه و انزوا قرار داشته است واین مفهوم چندان باب نظر اهالی اندیشه و كلیسا نبوده است تا سرانجام در قرن هفدهم فیلسوف سیاسی جان لاك با مقاله ای تحت عنوان شهروندی بنیاد فلسفی و سیاسی حقوق شهروندی را باردیگر مورد بحث و تالیف و انتشار قرار داد. در قرن های بعد مقوله شهروندی در فواصل مباحث حقوقی و فلسفی مورد بازخوانی و كاربرد قرار گرفته است. به طوری كه با ورود اروپا به عصر مدرن شهروندی و مهمتر از آن حقوق شهروندی به یك خواست و تمایل روبه افزایش در بین نخبگان و طبقات برگزیده جامعه و نیز گروه های مختلف اجتماعی با انگیزه های رهایی و آزادی و برخورداری از عدالت اجتماعی تبدیل می شود.
درتحلیل و بررسی مقوله شهروندی گفته می شود شهروند فردی است كه دارای هویت وشخصیت انسانی ، مدنی ، اجتماعی وحقوقی است . شهروندی مقوله ای متفاوت از مفاهیم مثل رعیت، بنده، تابع و مزد بگیر است ؛ شهروند به هر فرد انسانی اعم از مرد و زن ، از هر نژاد و گروه و طبقه و مذهب اطلاق می شود. در این چارچوب همه افراد ساكن در شهر و یا هر محیط دیگر سوای هرنوع نسبت وهرنوع هویت و نسبت اجتماعی شهروند محسوب می شود .
هر فردی كه در محیط مدنی؛ اجتماعی و شهری قرارمی گیرد دارای حق وامتیازی به نام انسان مدنی و اجتماعی است اینكه این انسان اجتماعی تا چه حد دارای حقوق و امتیاز است این به نوع نظام های سیاسی ، اجتماعی و نظام ارزش ها و باورها ارتباط پیدا می كند. به عبارت دیگر مولفه ها و معرفه های تعیین كننده حقوق اجتماعی ؛ مدنی ؛ سیاسی و حق شهروندی را متن فرهنگ و نظام حقوقی هر جامعه, سنت ها و ارزش های اجتماعی مورد احترام آن تعیین می كند .
از این نظر می توان گفت حقوق شهروندی از جهاتی مفهومی مطلق و ازجهاتی مفهومی نسبی است یعنی شهروندی پدیده ای است كه به ساختار حقوقی، اجتماعی و فرهنگی هرجامعه ارتباط دارد حقوق شهروندی یك روی یا یك وجه از آن پدیده ای است كه امروزه به آن شهروند می گوییم وجه دیگر شهروندی مسئولیت ؛ مشاركت جویی ؛ حس تعهد ؛ حس تعلق به گروه بزرگ تر است یعنی وقتی صحبت از شهروند می كنیم در واقع با دومقوله ؛ یك مقوله حقوق افراد است و مقوله دوم مسئولیت آنان است هم حقوق وهم مسئولیت برخاسته از یك وضعیت عام تر و كلی تر به نام فرهنگ شهروندی است .
آنچه امروزه در ادبیات انسان شناسی ومردم شناسی شهری ؛ جامعه شناسی شهری ؛ حقوق شهری و شهر سازی از آن صحبت می شود این است كه مثلث فرهنگ ؛ حقوق و اخلاق ؛ امكان آرایش وچیدمان فرهنگ رشد و توسعه را در شهر فراهم می كند . برای رسیدن به یك شهر' شهروند مدار ' نیاز به افراد شهروند داریم ؛ افراد زمانی شهروندند كه برخوردار از حقوق و اخلاق شهروندی باشند و باز این دور تكرار می شود ؛ تحقق اخلاق و حقوق شهروندی در یك جامعه زمانی ممكن می شود كه بسترهای نگرشی ؛ فكری ؛ ارزشی و آرمان های بلند اخلاقی ؛ آرمان های انضمامی اخلاقی نه ازنوع دست نایافتنی و بسیار آرمانی بلكه واقع گرایانه و انضمامی در جامعه و بین آحاد جامعه مجال ظهور و گسترش پیدا كند. آرمان هایی كه هركس برای گذران زندگی به آن نیاز دارد شامل سعادتمند شدن ؛ خوشبخت شدن ؛ بهره مندی ؛ غم زدایی ؛ شادی آفرینی ؛ مودت ؛ دوستی ؛ عاطفه ؛ عشق ؛ تلاش ؛ تولید و شكوفایی است ؛این مولفه ها از ضروریات زندگی انسان در هر جامعه محسوب می شود وهر انسانی نیاز دارد كه خوب زندگی كند و به تعبیر روانشناسان اجتماعی به شكوفایی برسد.
انسان برای استفاده از این امكان ها و استعدادها ؛ درحدی كه مقتضیات انسانی او ایجاب می كند باید آزادی داشته باشد برای شكوفایی او باید امكان های محیطی در دسترس باشد ؛ برای اینكه او اعتماد كند ؛ راستگو و سالم باشد باید از لحاظ اخلاقی محیط انسانی اوهم سالم و درست باشد .
برای اینكه یك شهروند آگاه ؛ مسئول ؛ متعهد ؛ فعال ؛ مشاركت جو ؛ حساس نسبت به آحاد جامعه داشته باشیم باید بررسی شود این شهروند دركدام چارچوب عمومی تری متولد می شود و پرورش می یابد و زندگی اجتماعی تشكیل می دهد؛ كه آن هم فرهنگ شهروند است .
درواقع زیر ساخت توسعه شهروندی ؛ توسعه فرهنگی است كه البته هدف توسعه فرهنگی به صورت انتزاعی نیست یعنی برای اینكه فرهنگی را بالنده ؛ رشد یابنده و مستعد تعریف كنیم باید همه عناصر فرهنگ را لحاظ كنیم . برای داشتن یك فرهنگ شهروندی و فرهنگ مستعد توسعه حقوق و اخلاق شهروندی ؛ نیاز است كه عناصر اولیه آن مثل اقتصاد ؛ ارتباطات ؛ سواد عمومی ؛ ارزش ها و باورها در حد مطلوب وجود داشته باشد .
به عبارت دیگرفرهنگ پدیده ای یك بعدی یا صرف آگاهی و اخلاقیات نیست بلكه فرهنگ عبارت است از آگاهی ؛ توانمندی ؛ برخورداری ؛ فن ؛ تكنولوژی و امكانات است در واقع همه آن عناصری كه مردم شناسانی مثل تایلور از فرهنگ تعریف می كنند باید همخوان ؛ هم سازه وحامی یكدیگر باشند .
برای اینكه فرهنگی پویا ؛ غنی ؛ سازنده حقوق شهروندی باشد به ارزش های پایدار و اقتصاد سالم نیاز دارد در شرایطی كه جامعه دچار فلاكت اقتصادی و یا فساد اجتماعی, درجازدگی و آسیب های اجتماعی از نوع پرخطر باشد در آن صورت نمی توان از آن جامعه انتظار یك فرهنگ متعالی شهروند پرور داشت . در نهایت فرهنگ شهروندی درشرایطی فراهم می شود كه سایر عناصر فرهنگی به صورت هم گام وحمایت كننده پرورش یابند ودراین شرایط است كه سلوك ؛ اخلاق و حقوق تحقق یافته شهروندان بروز می كند .

**س : آیا مفاهیم شهروند مدنی ، سیاسی ، اجتماعی نیازهای فرهنگی یك شهروند را مربوط به خلاقیت و خود شكوفایی ... را پوشش می دهد ؟
- این تعریف بسیار درست است و مربوط به نظریات تی .اچ . مارشال نویسنده ادبیات شهروندی است كه سه بعد مهم حقوق شهروندی را مدنی ؛ سیاسی و اجتماعی تعریف می كند از نظر مارشال جامعه مدرن اروپایی یا آمریكایی سه دوره را تجربه كرده اند 'دوره اول' مربوط به توسعه حقوق مدنی در قرن هیجدهم است زمانی كه حقوق افراد به عنوان انسان به رسمیت شناخته می شود یعنی انسان به حكم اینكه انسان است جدا از هر نوع تعلق نژادی ؛ مذهبی ؛ جنسیتی و طبقه اجتماعی دارای حق حیات و زندگی و برخورداری از مواهب آن است. چنانكه در فرهنگ و باور دینی ما نیز گفته می شود حیات انسان شریف است و خداوند آن را به ودیعه و امانت به انسان ها داده است .
'دوره دوم ' توسعه حقوق سیاسی است ؛ درحقوق سیاسی مشاركت سیاسی ؛ مدنی و مشاركت عام مردم در محیط های شهری تحقق می یابد وهمه در اداره كشور ؛ شهر و جامعه حق مشاركت برابر دارند نباید گفت در اداره ، مدیریت ؛ مداخله و مشاركت امور سیاسی و اجتماعی عده ای ذاتی حق بیشتری ازبقیه دارند. در این مرحله اهتمام متوجه این اندیشه است كه همه افراد دارای حقوق سیاسی اند. اینكه شیوه و طریقه مشاركت و یا فعل سیاسی و تحقق آن چگونه باشد خود تابع عوامل مختلف است . كسی كه دارای صلاحیت فنی ؛ توانمندی عملی و سلوك اخلاقی است در این تعریف ممكن است مشروعیت و پذیرش سیاسی او جهت مداخله و مشاركت سیاسی بیشتر باشد.
'دوره سوم ' توسعه حقوق اجتماعی است به نظرمارشال حقوق اجتماعی عبارت است از حقوق به اثبات رسیده ؛ یقینی ؛ قطعی و به دست آمده شهروندان در برخورداری از خدمات اجتماعی است مثل خدمات رفاهی ؛ بیمه عمر ؛ شغل ؛ تامین اقتصادی ؛ نداشتن دغدغه و سلامتی ... .
مارشال معتقد است كه حقوق مدنی و سیاسی درواقع پایه ومبنای تحقق و توسعه حقوق اجتماعی و شرط لازم و ضروری برای آن است و آنچه كه در دوران اخیر ملاحظه می شود چالش و ستیز بین نیروها و منابع سیاسی و حقوقی در سطح كلان و میانه و در سطح احزاب و جریان های سیاسی و عقیدتی در نفس امر متوجه گستره حوزه حقوق اجتماعی و تحقق ان در جامعه است . حقوق اجتماعی شهروندان (Citizenship Social rights) یعنی دولت ها ؛ سیاست ها ؛ برنامه ها ؛ گروه ها ؛ اصناف و احزاب به گونه ای عمل كنند كه توده های مردم از لحاظ حقوق اجتماعی به وضعیت مطلوب برسند اگر حقوق اجتماعی تامین شود بسیاری از تنش ها كاهش پیدا می كند.این سه بعد از حقوق شهروندی به نحوی پاسخگوی مطالبات و نیازها ی شهروندان است .
با توجه به پشتوانه دینی و فرهنگی درایران می توان بر این گمان بود كه حقوق مدنی دغدغه و مطالبه اولیه اصلاح گرایان و ترقی خواهان اولیه در قرن گذشته نبوده است بلكه درجامعه ایران انسان با فرض كلی حفظ حقوق انسانی دارای وضعیت دشواری نبوده است آن چه كه مطرح و مورد نیاز بوده است تعلقات افراد انسانی به ویژه در بعد حقوق اجتماعی و سیاسی ومنازعات مربوط به آنها بوده است . ملاحظه می شود كه بعد از انقلاب مشروطه در ایران آنچه هسته اصلی مجاهدات ترقی خواهان اجتماعی را مبارزه و جهاد به منظور رسیدن به عدالت اجتماعی كه همان توسعه حقوق اجتماعی شهروندی است تشكیل می داده است.
عدالت اجتماعی یعنی توزیع امكانات و خدمات به نحوی كه ماهیت انسانی نوع بشر پرورش و رشد پیدا كند و آحاد مردم به دلیل نیاز, نبود امنیت و ترس وادار به اعمال ؛ رفتار ناانسانی و پست نشوند. اگر حقوق شهروندی در سه بعد مدنی ؛ سیاسی و اجتماعی كه در سوال شما آمده است توسعه یابد به ویژه در بعد' حقوق اجتماعی ' چنانچه یعنی دولت ها و نهادها بخش خدمات اجتماعی را بیشتر مورد توجه قرار دهند بخش بزرگی از آسیب ها, ناهنجاری های اجتماعی كاهش پیدا می كند .

**س : برخی نظریه پردازان اجتماعی متغیرهای مستقل و موثر بر فرهنگ شهروندی را احساس امنیت و ‌احساس آنومی می دانند ، دیدگاه شما در مورد این متغیرها چیست ؟
- بسیاری از نظریه پردازان شهروندی براین باورند كه هر نوع توسعه شهروندی نیاز به توسعه عمیق اجتماعی دارد. در صورت عدم توسعه اجتماعی و فرهنگی توسعه شهروندی نیز با موانع و محدودیت فراوان روبرو خواهد بود.
به عبارت دیگر برای اینكه مردم متعهد به اخلاق وحقوق شهروندی باشند و تعهد مدنی جزو باورهای روزمره آنان شود باید به حقوق فردی خود آگاه باشند. درچنین شرایطی است كه فرهنگ شهروندی تحقق می یابد یعنی زمانی كه مردم آگاهانه مقررات ؛ حقوق و اصولی رابین خود رعایت می كنند كه كمترین هزینه و كمترین مداخله رسمی به همراه خود دارد.
بنابر نظر بسیاری ازجامعه شناسان توسعه شهروندی برای تحقق توسعه اجتماعی مطلوب ضروری است كه مردم در شرایط نسبی خوب اقتصادی ؛ فرهنگی ؛ سواد و دموكراسی زندگی كنند به عبارت دیگر مردم احساس امنیت كنند. نبود امنیت ریشه بسیاری از رفتارهای ناهنجارمانند دروغ، چند چهره گی است امنیت اجتماعی به این معناست كه جامعه برای حضور و رسیدن به حقوق خود و تحقق اخلاقی كمترین هزینه را می دهد بنابراین برای رسیدن به یك فرهنگ ، توسعه، سلوك ومشاركت شهروندی نیاز به 'جامعه شهروند مدار' است .

**س : جامعه شناسان بر این باورند كه تعمیق فرهنگ و اخلاقیات شهروندی گره گشای بسیاری از مسائل شهری و اجتماعی است و آنان توجه به مولفه های فرهنگ شهروندی ازجمله مدارای اجتماعی ، مشاركت جویی ، انجام رفتارهای مدنی، اعتماد بین شخصی، عام گرایی، مسئولیت پذیری، نوع دوستی و گرایش به پیروی از قانون را تاكید دارند تحلیل شما در مورد این مولفه ها در ایران چیست؟
- بخشی از نارسایی های اجتماعی ایران پیامد توسعه ناقص تاریخی آن است و این كم و بیش ریشه در گذشته اجتماعی ما دارد. جامعه ایران در گذر تاریخ به دلیل استبداد سیاسی ؛ جهل حكام ؛ كینه و برخورد اقوام مهاجم و رقابت تاریخی بیگانگان با ایران دارای زیست فرهنگی پیوسته نبوده است از این نظر گفته می شود عارضه های اجتماعی و فرهنگی گسترده جامعه ایران كه خود در بسیاری از موارد ریشه در عملكرد تاریخی جریان های سیاسی آن دارد منشاء بسیاری از توسعه نیافتگی كنون آن در بعد اخلاق و حقوق شهروندی است.
حفظ هویت ملی و دینی منافاتی با استقلال امر فردی ندارد یعنی مردم می توانند با حفظ آزادی اجتماعی ؛ حقوق جمعی را رعایت كنند . درهر حال برای رسیدن به جامعه ای كه دارای بردباری اجتماعی باشد نیاز به یك نوع شكوفایی فكری ؛ ارزشی و مدنی است تا این شكوفایی مدنی تحقق نیابد زمینه گسترش فرهنگ شهروندی فراهم نمی شود.
در مجموع برای رسیدن به یك شهروند فعال و مسئول نیاز به نوعی آسیب شناسی اجتماعی و فرهنگی احساس می شود. در وضعیت كنونی حجم آمار پرونده های قضایی اعلام شده نشانگر بالا بودن دامنه ناهنجاری ها، ناملایمات و نبود سازگاری های اجتماعی است كه خود از لوازم مهم توسعه اخلاق شهروندی محسوب می شود درچنین شرایطی به نظر می رسد صحبت از توسعه اخلاق شهروندی نوعی تمنای ناممكن است معهذا نمی توان برای همیشه و طولانی مایوس ماند چشم انداز توسعه مدنی بر محور توسعه شهروندی در ایران علی رغم همه بایدها و شایدها به دلایل فراوان دیگر امیدوار كننده است.

**س : با توجه به تحولات چند دهه اخیر و اهمیت یافتن فرهنگ و فرهنگی شدن عرصه های سیاسی ، اجتماعی واقتصادی ، فرهنگی شدن امری اجتناب ناپذیرشده است . به منظور ارتقای فرهنگ شهروندی در ایران چه راهكارهایی را پیشنهاد می فرمایید ؟
- این سوال بسیار مهم و كلیدی است در واقع برای توسعه فرهنگ شهروندی مستلزم آن است كه یك نوع تحول و توسعه اجتماعی جامع ایجاد شود . برای توسعه فرهنگ شهروندی به یك عزم ملی و جمعی نیاز است یعنی باید مطالبه توسعه فرهنگ شهروندی تبدیل به یك تقاضای عام شود و تمام آحاد جامعه از جمله خانواده ها ؛ گروه های مختلف اجتماعی ؛ قانون گذاران و برنامه ریزان متوجه باشند كه ' اگر' مردم حرمت پیدا كنند ؛ حقوق مدنی و اجتماعی آنها رعایت شود؛ برنامه های اقتصادی و اجتماعی به گونه ای عادلانه تهیه و اجرا شود ؛ مدیریت ها سالم عمل كنند ؛ خدمات در قوانینی موضوعی و پایه ای در اختیارمردم قرارگیرد ؛ مدیریت توازن خدمات برقرار باشد ؛ در این صورت است كه فرهنگ شهروندی توسعه می یابد .
نكته مهم دیگر آن است كه فرهنگ شهروندی این گونه نیست كه با قانون آیین نامه و برنامه برای آن راهكار عملی تولید شود اصلاح نظام شهروندی یك امر اجتماعی است به تعبیر جامعه شناسان ؛ جامعه ها خود باید باز تولید كننده اخلاق و حقوق شهروندی و در مجموع رونق دهنده فرهنگ شهروندی باشند. بنابرنظریه آنتونی گیدنز باز اندیشی شرط لازم و ممكن هر نوع زایش و سرزندگی و در نهایت رشد اجتماعی است. بازاندیشی فرهنگ شهروندی در سطوح مختلف اجتماعی راهگشای بسیاری از سختی ها و دشواری های مسیر توسعه مدنی و اخلاقی است.
** م .خ ** 1023** 1601**
۰ نفر