در اين گفت و گو كه در شماره شنبه 29 خرداد 1395 خورشيدي در صفحه گزارش با رييس موسسه مطالعات و مديريت جامع جمعيت و رييس انجمن جمعيت شناسي كه به قلم سميه ميرزايي و سيما باقرپور انتشار يافت، مي خوانيم: مطالعات جمعيت شناسي به دليل اهميت و نقش جمعيت در برنامهريزيهاي سياسي، اقتصادي و اجتماعي كشورها حائز اهميت زيادي است.
نگاه كارشناسانه و همه جانبه به مقوله آمار كمي جمعيت، روندها، آهنگ رشد جمعيت، ساختار سني و جنسي جمعيت و مولفههاي شكل دهنده پوياييهاي جمعيتي نظير ازدواج و باروري، مرگ و مير و مهاجرت راهگشاي برنامه ريزان و مسئولان است.
از اينرو، توجه صرف به عدد و رقم جمعيت و هر گونه اظهار نظر شتابزده و بدون تامل نسبت به عواقب آن منجر به تصميمگيريهايي در مراجع قانونگذار و برنامه ريز ميشود كه گاه تا نسلها درگير اثرات سوء آن خواهند بود.
برخي اين موضوع را كه ميانگين فرزندان خانوادهها نسبت به قبل كمتر شده است با كاهش جمعيت اشتباه گرفته اند. در حالي كه عليرغم كاهش نسبي ميزان باروري كل، آمار زاد و ولد به ميزان قابل توجهي بالاست.
طبق آمار رسمي، سال گذشته يك ميليون و 570 هزار و 219 نوزاد در كشور متولد شدند كه اين تعداد در 24 سال گذشته يعني پس از سال 70 در كشور بيسابقه بود. بر اساس آمار مواليد در سالهاي اخير كه سازمان ثبت احوال كشور اقدام به انتشار آن كرده است، آخرين بار در سال 1370 تعداد مواليد كشور يك ميليون و 592 هزار و 898 نوزاد بود، اما اين روند تا سال83 با ثبت يك ميليون و 154 هزارو 368 نوزاد، روند كاهشي را در تعداد مواليد رقم زد. از يك سال پس از آن، نمودار تعداد مواليد ثبت شده با شيب كم ولي صعودي پيش رفت. به طوري كه سال 84، جمعيت مواليد با يك ميليون و 239 هزار و 408 نفر رشد كمي را نسبت به سال قبل نشان داد. اين روند افزايشي تا كنون و در طول سالهاي پس از آن ادامه داشت. ولادتهاي ثبت شده، در سال 94 هم در ادامه مسير افزايشي، نرخ رشد مواليد را 2.3 درصد نسبت به سال قبل اعلام كرد.
جمعيتشناسان معتقدند افزايش نرخ باروري و استفاده از ظرفيتهاي حاصل از قرار گرفتن در فرصت «پنجره جمعيتي»، تهديدات احتمالي حاصل از كاهش نرخ رشد جمعيت را كاهش خواهد داد. بنابراين روند افزايش مواليد تاكنون منطبق بر راه حل مساله سالمندي جمعيت به عنوان يك نگراني بوده است.
** برخورد طمانينه با تحولات جمعيت
محمد ميرزايي، رئيس انجمن جمعيتشناسي در نشست تخصصي «تحولات جمعيتي تهران، ابعاد و چالشها» ميگويد: متأسفانه برخي از كساني كه نسبت به كاهش جمعيت در ايران هشدار ميدهند، فراموش كردهاند كه جمعيت كشور در كمتر از يك قرن 8 برابر شده است. ايران طي دهههاي اخير رشد انفجاري جمعيت را پشت سر گذاشته است و در حال حاضر كشورمان با فقر جمعيتي مواجه نيست. بنابر اين بايد نسبت به تحولات جمعيتي با طمأنينه برخورد كنيم. كما اينكه مطالعه سير تحولات جمعيت كشور نشان ميدهد اين مسير بهخوبي در حال طيشدن است.
وي در گفتگو با گزارشگر روزنامه اطلاعات با اشاره به اينكه اكنون رشد سالانه جمعيت رقمي معادل 1.3 است، ادامه ميدهد: بايد توجه داشت كه اين رقم، رشد كمي نيست و تا پايان دهه 1390 شاهد رشد جمعيت با اين روند خواهيم بود. در اين صورت به دليل ساختار سني جمعيت، ايران در سال 1400 داراي جمعيتي معادل 85 ميليون نفر و بيشتر خواهد بود. با ورود به قرن 15هجري شمسي و در يكي دو دهه اول احتمال دارد تعداد جمعيت ايران به 100 ميليون نفر هم برسد. بنابراين آن جمعيت 100 ميليوني كه اكنون در خصوص آن صحبت ميشود با روند فعلي رشد متعادل جمعيت ،حاصل خواهد شد و نيازي به سياستهاي مشوق افزايش جمعيت نداريم.
ضمن آنكه ما از يك تعادل ناشي از مرگ و مير و زاد و ولد بالا در سالهاي 1335 تا 1365خارج شده ايم و در انتقال به دوره بعدي يعني تعادل جديد مرگ و مير و زاد و ولد پايين، دوره انفجاري جمعيت را پشت سر گذاشتهايم. فقط بايد مراقب باشيم زاد و ولد پايينتر از مرگ و مير نباشد. فقط در اين صورت شاهد صفر شدن رشد جمعيت و منفي شدن آن خواهيم بود، اما اكنون به دليل ساختار سنيجمعيت با رشد منفي فاصله داريم.
** باروري زير سطح جانشيني
عامل اصلي باروري ،جنس مونث است. بنابراين تعداد فرزندان دختري كه به دنيا ميآيند، ميزان باروري آينده را تعيين ميكنند. چنانچه هر زن در طول زندگي خود يك فرزند دختر به دنيا بياورد، در اصطلاح جمعيت شناسي گفته ميشود جانشيني رخ داده است. با اين حساب با توجه به اينكه نسبت احتمال تولد دختر و پسر 50 درصد است، براي اينكه هر زن يك دختر به دنيا بياورد بايد دست كم2فرزند داشته باشد.
با محاسبه احتمال مرگ و مير برخي نوزادان و كودكان، عدد 2.1به عنوان «سطح جانشيني» تعيين شده است.
از نقطه نظر استاد جمعيتشناسي دانشگاه تهران تنها چالشي كه كشورمان از نظر جمعيتي در سطح خانواده با آن مواجه است، نرخ باروري كل زير سطح جانشيني است. وي در توضيح آن ميگويد: نرخ باروري كل به ميانگين تعداد فرزنداني كه يك زن تا پايان دوره باروري خود به دنيا ميآورد، اطلاق ميشود.
در دهه 60 اين رقم به دليل باروري طبيعي كه هيچ كنترلي بر آن وجود نداشت به 6.5 فرزند رسيد و در همان زمان رشد جمعيت 3.2درصد بودكه اگر همان رويه ادامه مييافت جمعيت ايران در سال 1385 خورشيدي 100 ميليون و در 1405 خورشيدي به 200 ميليون تن ميرسيد و به همين دليل برنامههاي كنترل جمعيت اجرا شد.
اگر باروري تا 2 نسل ديگر (بين 40 تا 50 سال ) كماكان زير سطح جانشيني بماند، آنگاه رشد جمعيت ايران به صفر ميرسد. به همين سبب بايد با برنامهريزي، باروري سطح زير جانشيني را كه به طرف جانشيني حركت كرده است به بالاي سطح جانشيني رساند و اگر اين امر محقق شود، ديگر ايران داراي مشكل جمعيتي جدي نخواهد بود.
تسهيل در ازدواج جوانان و كاهش ميانگين سن ازدواج را از مهمترين راهكارهايي ميداند كه بر افزايش ميزان باروري بسيار تاثير دارد.
** سالخوردگي فردي و جمعيتي
ميرزايي با اشاره به نگراني از آنچه پيري جمعيت خوانده ميشود با بيان اينكه بعضيها سالخوردگي فردي را با سالخوردگي جمعيت اشتباه گرفته اند، اظهار ميدارد: بحث سالخوردگي اجتنابناپذير است. در پايان قرن 21 ميلادي همه كشورهاي دنيا جمعيت سالخورده دارند و اين موضوع به آن ترسناكي كه برخي از آن سخن ميگويند، نيست.
بايد در برنامهريزيها به سمتي حركت كنيم كه جمعيت به صورت افراطي سالخورده نشود. در تعريف جمعيت شناسي اگر بيش از 15 درصد جمعيت در سنين بالاي 65 قرار داشته باشند، آن را سالخورده ميگويند. اين وضع اكنون در ژاپن وجود دارد. البته در همين كشور هم 60 درصد جمعيت در سن 25 تا 64 يعني بالقوه فعال هستند.
پس در صورتي ميتوان جمعيت ايران را سالخورده دانست كه 15 درصد جمعيت كشور به بالاي شروع سن سالخوردگي يعني 65 يا 70 سالگي برسند. با اين تعريف 50 سال طول ميكشد تا جمعيت ايران سالخورده شود.
** تدوين سياستهاي منطقي
محمد جلال عباسي شوازي، رئيس موسسه مطالعات و مديريت جامع و تخصصي جمعيت كشور هم در گفتگو با گزارشگر روزنامه اطلاعات با بيان اينكه سطح باروري كل در كشور 1.8و 1.9است، ميگويد: در حال حاضر شرايط جمعيتي اصلاً بحراني نيست، اما اين به معناي آن هم نيست كه سياستهاي حمايتي هوشمندانهاي را براي افزايش معقولانه باروري تدوين نكنيم.
لازم است ما شرايط جمعيتي را به خوبي بشناسيم و بر مبناي شناخت، سياستهايي را تدوين كنيم كه در درازمدت به تصوير درستي كه براي جمعيت قائليم، دست يابيم.
نگرانيهايي وجود دارد كه در آينده نرخ باروري مجدداً كاهش يابد. ضمن آنكه نتايج هر نوع سياستهاي جديد جمعيتي در دراز مدت مشخص ميشود.
بنابراين به طور طبيعي اگر اين سياستها را الان شروع كنيم ممكن است در 10 سال آينده جواب دهد. اگر ما سياستهاي حمايت از فرزندآوري را به درستي تدوين و در ساختار اداري، اجرايي و قانوني لحاظ نكنيم اين عدم حمايتها باعث ميشود كه شرايط ما در آينده مطلوب نباشد.
وي با اشاره به سوق يافتن باروري به سمت جانشيني ميگويد: از ويژگيهاي جامعه ايراني آن است كه باروري در حيطه ازدواج صورت ميگيرد. اين مسأله برخلاف كشورهايي مانند فرانسه و سوئد است كه باروري در خارج از حيطه زناشويي هم شكل ميگيرد. در اين كشورها حتي اگر ازدواج هم انجام نشود، 50 درصد فرزندان از طريق روابط همخانگي به دنيا ميآيند. موضوعي كه در عرف و قانون آن كشورها پذيرفته شده است.
رئيس موسسه مطالعات و مديريت جامع و تخصصي جمعيت كشور با تأكيد بر اينكه خانواده بنيان اصلي جامعه است، ميگويد: ولي در كشورهايي كه خانواده مهم است و دولت و مذهب بر استحكام خانواده ها تأكيد دارند، فرزندآوري خارج از حيطه زناشويي رخ نميدهد. اين بدان معناست كه باروري در گرو ازدواج است. مانند ايتاليا،ژاپن و كرهجنوبي.
بايد براي سياستگذاريهاي گوناگون، شرايط خانوادهها را در نظر گرفت. امروزه شهرنشيني و پيشرفت هاي صنعت باعث تغييراتي در شكلهاي مختلف خانواده شده است. واگذاري برخي از كاركردهاي خانواده به بيرون از اين نهاد و تغيير هنجارها و ارزشها هم باعث بروز تغييراتي شده است. هرچندكه ارزشهاي خانوادگي تا حدي حفظ شده است ، اما همه اين موارد باعث بروز مشكل در آينده براي خانوادهها و دولت خواهد شد.
وي با بيان اينكه اگر عليرغم تسهيل ازدواج، باروري صورت نگرفت بايد به دنبال ريشه يابي علل آن باشيم ميگويد: شرايطي كه ميل به فرزند آوري را در زوجين افزايش ميدهد، امنيت خاطر نسبت به آينده، امنيت شغلي، مالي و حاكم شدن آرامش در جامعه است. در صورت نبود احساس امنيت خاطر حتي افرادي هم كه از نظر مالي توانمند هستند به دليل ترس از آسيبها اقدام به فرزندآوري نميكنند. دادن احساس آرامش به جامعه با پيشگيري و كنترل آسيبها و نيز افزايش اشتغال مولد، امنيت اجتماعي- اقتصادي خانوادهها را تامين ميكند.
در اين راستا اركان اجرايي و قانوني نظام و بخش خصوصي بايد شرايطي را فراهم كنند تا زوجين به فرزند آوري آگاهانه علاقه مند شوند. بايد ديد نياز مردم و ديدگاه مردم نسبت به فرزندآوري چيست. كمااينكه همان حد متوسطي كه براي رشد جمعيت به آن نياز داريم در ذهن مردم وجود دارد. ولي مسأله، موانعي است كه مانع تحقق ايده فرزند آوري است. يكي از اين موانع شرايطي است كه نسل دهه 60 در عرصه كار و بازار اشتغال، مسكن و ساير خدمات با آن مواجه است.
شمار متولدان دهه 60 به قدري زياد بود كه حتي اگر وضعيت اقتصادي در سالهاي گذشته هم مطلوب بود همگان نميتوانستند به فرصت هاي شغلي دست يابند.
** نرخ باروري در تهران
بررسي تحولات جمعيت شناسي در تهران به عنوان پرجمعيتترين شهر كشور حائز اهميت زيادي است. محمدجلال عباسي شوازي، در سخناني با موضوع سطح و روند تحولات باروري تهران در نشست تخصصي «تحولات جمعيتي تهران، ابعاد و چالشها» ميگويد: روند باروري در كل كشور نشان ميدهد كه سطح باروري در دهه 50 حدود 7 فرزند بوده است، اما از نيمه دهه 60 اين روند شروع به كاهش كرده است. شاخص باروري كل ايران 1.8 و 1.9 ، در استان تهران 1.4و در شهر تهران حدود 1.2 فرزند است.
استاد جمعيتشناسي دانشگاه تهران با اشاره به اينكه در سالهاي اخير مناطق شهري كماكان باروري كمتري نسبت به مناطق روستايي داشته اند، ادامه ميدهد: مطالعه سطح باروري در سالهاي اخير نشان ميدهد كه فرزندآوري به تأخير افتاده است. ضمن آنكه سطح باروري در شهر تهران و استان تهران در 40 سال اخير پايينتر از كل كشور بوده و تهران پيشگام باروري پايين است، اما در 10سال گذشته نرخ باروري شهر تهران ثابت بوده است. البته اين روند كاهش را ساير استانها و كل كشور هم تجربه كرده اند.
عباسي تصريح ميكند: در دهه 50 و 60 تفاوت باروري تهران با كل كشور حدود 3 فرزند بود و در حال حاضر كمتر از نيم فرزند با ساير استانها فاصله دارد.
سطح باروري در تهران در سالهاي 88 و 90 حدود 1.4فرزند بود. فاصله بين پايينترين و بالاترين سطح باروري در شهرستانهاي تهران حدود يك فرزند است. نرخ باروري در شهرري، پاكدشت و بهارستان بالاتر از سطح جانشيني است. بايد توجه داشت تهران به دليل ويژگيهاي خاص شهرهاي پايتخت تا اندازهاي با ساير شهرهاي كشور متفاوت است و افزايش باروري در آن هم مستلزم ارائه خدمات براي فرزندآوري بيشتر است. وي يكي از دلايل كاهش باروري را افزايش سطح سواد بويژه سواد زنان ميداند و ميگويد: هميشه باروري و سطح سواد رابطه معكوس دارند.
در همه سنين زنان، افراد بيسواد و داراي تحصيلات ابتدايي باروري بالاتري دارند و معمولا 2 فرزند بين زنان باسواد و بيسواد اختلاف وجود دارد. تأخير در ازدواج و فرزندآوري، نا امنيهاي اقتصادي، بيكاري، موانع تركيب كار و فرزندآوري براي زنان شاغل و اشاعه ارزشهاي مدرن از جمله فرضياتي است كه براي تبيين باروري پايين ارائه شده است.
عباسي اقدامات لازم براي حفظ سطح فعلي باروري را شامل تأمين امنيت شغلي براي جوانان، حمايتهاي مستقيم براي كاهش هزينههاي فرزندآوري، كاهش هزينه تحصيلات فرزندان، حمايت از مادران شاغل، فرهنگسازي، ارائه پيامهاي درست و مثبت براي ارزش فرزند و تمركز بر كاهش فاصلههاي طولاني بين تولد فرزندان ميداند.
** محدود نشدن حمايتها
عباسي شوازي در بيان ضرورت حمايت از فرزند آوري در طول زمان تصريح ميكند: حمايت از جوانان براي تشكيل خانواده فقط واقعه ازدواج نيست بلكه شامل مراحل ازدواج، زندگي، فرزندآوري شامل حاملگي، زايمان و شامل مراقبتهاي بهداشتي، تربيتي و تحصيلي و تامين آتيه فرزندان است.
كما اينكه در كشورهايي مانند فرانسه و كشورهايي كه توانستهاند نرخ باروري را در 1.8 و 1.9 تثبيت كنند، حمايتهاي دولتي براي خانوادهها و براي زوجين از قبل از تولد تا 18 سالگي ادامه مييابد. به عقيده دكتر عباسي، سالمندي در كشورمان با سرعت كمي در حال افزايش است و اين روند تا سالهاي آينده ادامه دارد، اما اين مشكل چندان مهمي نيست، جامعه ايران تا سالمندي فاصله زيادي دارد. آنچه مهم است توجه دولتها به برنامههاي خانواده محور براي حمايت از نهاد خانواده و تسهيل شرايط زندگي هموطنانمان است.
*منبع: روزنامه اطلاعات
**گروه اطلاع رساني**9117**2002
تهران- ايرنا- محمدجلال عباسي و محمد ميرزايي در گفت و گو با روزنامه اطلاعات نقش جمعيت را در برنامه ريزي هاي سياسي، اقتصادي و اجتماعي كشورها را از نظر گذراندند.