از سال 1390 تاكنون امواج بیداری اسلامی به پا شده در منطقه منا (غرب آسیا و شمال آفریقا) تا اندازه زیادی از رسیدن به ساحل آرامش باز ماند و در آن بازه زمانی پیامدهای اقتصادی بسیاری ناشی از ناامنی سرمایه گذاری و ریسك مالی را به منطقه تحمیل كرد.
از آنجا كه در آن دوران تیغ تیز انتقاد برخی گروه های انقلابی آفریقایی به سوی رژیم صهیونیستی برگشت، تحرك نمایان این رژیم نیز به سبب تهدیدهای امنیتی كاهش بسیار یافت.
آغاز جنگ 51 روزه غزه در سال 1393 و كشتار بیش از 2100 غیرنظامی فلسطینی بویژه زنان و كودكان، با خروش ملت ها در نقاط مختلفی مانند اروپا همراه شد. از آنجا كه گفت و گوهای سازش با فلسطینیان نیز به بن بست رسیده بود انتقاد كشورهای اروپایی و حتی آمریكا درباره ادامه شهرك سازی صهیونیست ها و حتی تحریم كالاهای تولید شده در سرزمین اشغالی شدت یافت.
هتك پیاپی حرمت قدس شریف از سوی صهیونیست های تندرو و مقام های این رژیم كه دور تازه آن از سال 1394 رقم خورد، تل آویو را به دلیل زیر پا گذاشتن قراردادهای بین المللی بیش از گذشته به انزوا فرو برد.
به نظر می رسد مجموع این شرایط سبب شد رژیم صهیونیستی در بخشی از سیاست های خود بازنگری كند كه افزایش روابط با اعراب و توسعه تعامل با كشورهای آفریقایی بخشی از این بازنگری ها را تشكیل می دهد.
سفر «بنیامین نتانیاهو» نخست وزیر رژیم صهیونیستی، پس از 22 سال به آفریقا كه از چهاردهم تیرماه به مقصد اوگاندا، كنیا، اتیوپی و رواندا برنامه ریزی شده، نیز در همین پیوند است.
نتانیاهو پنجم تیرماه در كابینه این رژیم گفت: این سفر تلاشی گسترده برای بازگشت همه جانبه به آفریقاست كه برای شركت های تجاری اسراییل (رژیم صهیونیستی) و كشورهای آفریقایی بسیار مهم ارزیابی می شود.
در این نشست كابینه رژیم صهیونیستی با گشایش دفترهایی در اوگاندا، كنیا، اتیوپی و رواندا با هدف انتقال فناوری و تجارب صنعتی موافقت كرد.
نتانیاهو كه به نوشته روزنامه های كنیایی با یك بسته كمك اقتصادی و تجاری 13 میلیون دلاری به این سفر رفته، به دنبال یافتن جایگاه ناظر در اتحادیه آفریقاست تا همانگونه كه پانزدهم تیرماه در كنیا اعلام كرد به «تغییرات راهبردی در جایگاه اسراییل در سطح بین المللی» و «كاهش مخالفان» دست یابد.
وی پانزدهم تیرماه در نشست كشورهای شرق آفریقا با مقام های بلندپایه زامبیا، اوگاندا، اتیوپی، سودان جنوبی، رواندا، كنیا و تانزانیا بر سر «ترغیب راههای نوین همكاری بر مبنای ظرفیت انسانی و استفاده از فناوری های جدید برای توسعه» توافق كرد.
همچنین برنامه سفر وی به رواندا با هدف شركت در بیست و هفتمین نشست اتحادیه آفریقاست كه دهم تا هجدهم جولای (بیستم تا بیست و هشتم تیرماه) برگزار می شود.
ورای خواسته های سیاسی نتانیاهو از این سفر، اهداف اقتصادی گوناگونی نیز در پشت پرده آن قرار دارد كه برخی از مهمترین موارد آن در زیر می آید:
** كسری بودجه صهیونیست ها و وصله ناچسب یهودیان سیاه پوست
كسری بودجه سال 2015 رژیم صهیونیستی، دو میلیارد و 460 میلیون دلار بود و از 2.5 درصد به 3.4 درصد رسید. در چنین شرایطی وضع زندگی پناهجویان سیاه پوست آفریقایی تبار كه به نام «فالاشه ها» شناخته می شوند، به مراتب بدتر از شرایط یهودیان شرق تبار (سفاردی ها) است كه در مقایسه با مهاجران غرب تبار (اشكنازی ها)، شهروند درجه دوم به شمار می روند.
پس از اعتراض های مردمی سال 1390 به شكاف های اجتماعی و اقتصادی شكل گرفته بین یهودیان مهاجر كه هفته ها، چهره شهرهای فلسطین اشغالی را به میدان های اصلی برخی پایتخت های كشورهای عربی (مصر، تونس، یمن، بحرین، اردن، مغرب و...) مانند كرد، از سال 1391 سختگیری ها درباره پذیرفتن پناهجویان آفریقایی افزایش یافت و مهاجران غیرقانونی از بازداشتگاه «هولوت» در صحرای جنوبی به كشورهای خود، اریتره یا كشور تازه تاسیس سودان جنوبی پس فرستاده می شدند.
مقام های صهیونیستی مانند نخست وزیر، وزیر امور راهبردی و...، بارها در واكنش به خواسته های پناهجویان گفته اند: بسیاری از مهاجران غیرقانونی به دنبال كارند و ما می كوشیم با مدیریت شرایط موجود، بسیاری از آنان را نه «مجبور» بلكه به خروج از اسراییل «ترغیب» كنیم.
نگاهی به اقدام های تبعیض آمیز رژیم صهیونیستی در برابر پناهجویان آفریقایی كه با روح كنوانسیون 1951 سازمان «امداد و كار سازمان ملل متحد برای آوارگان فلسطینی در خاور نزدیك» (آنروا) مخالف است، نشان می دهد این رژیم گرچه فلسطین اشغالی را «وطن یهودیانی از 140 كشور جهان» معرفی می كند اما نه فقط نگاه های نژادپرستانه به فلسطینیان، اعراب و مسلمانان دارد بلكه به دنبال پاكسازی نژادی، كاهش و حتی حذف نژادهای یهودی غیراروپایی است.
از این رو، یكی از محورهای رایزنی نتانیاهو با مقام های كنیا، اتیوپی و رواندا بویژه اوگاندا، تسهیل مهاجرت معكوس یهودیان سیاه پوست با هدف كاهش كسری بودجه این رژیم است.
** كنترل شریان های حیاتی با استیلا بر منابع آبی
سواحل شاخ آفریقا (شمال شرق و شرق این قاره) در جوار اقیانوس هند، تنگه باب المندب، دریای سرخ و كانال سوئز قرار دارد و رژیم صهیونیستی درصدد است شاهراه های آبی و گلوگاه های اقتصادی منتهی به خلیج «عقبه» در جنوب سرزمین اشغالی را زیر نظر بگیرد و افزون بر تضمین امنیت خود، راه انتقال كالا و حامل های انرژی مانند نفت را فراهم سازد.
از سوی دیگر، طولانیترین رود جهان یعنی رود نیل از اوگاندا، سودان، سودان جنوبی و مصر میگذرد و سرانجام به دریای مدیترانه میریزد. نیل از به هم پیوستن دو رود نیل سفید و نیل آبی در «خارطوم» پایتخت سودان به وجود میآید كه سرچشمه نیل سفید دریاچه «ویكتوریا» در محدوده سه كشور تانزانیا، اوگاندا و كنیا و همچنین سودان جنوبی و سرچشمه نیل آبی دریاچه «تانا» در اتیوپی است.
بنابراین سه كشور هدف برای برنامه سفر نتانیاهو (اوگاندا، كنیا و اتیوپی) در این فهرست قرار دارد. رواندا نیز در همسایگی اوگاندا است و از نظر تحولات سیاسی و جنگ های قبیله ای با این كشور تاریخ مشترك دارد.
68 سال پیش «بن گوریون» یكی از پایهگذاران رژیم صهیونیستی، با گفتن این جمله كه «ملت اسراییل باید قلمرو خود را از فرات تا نیل توسعه دهد»، شعار «نیل تا فرات» صهیونیسم را بر سر زبانها انداخت.
از آن زمان تاكنون برخی تحولات مانند تجزیه بزرگ ترین كشور جهان اسلام یعنی سودان و ایجاد سودان جنوبی، درگیری مصر و سودان بر سر آب نیل، نابسامانی های سیاسی در كشورهای حاشیه این رود بویژه جنگ مخاصمه سودان و سودان جنوبی، ناآرامی های داخلی این كشورها و... زمینه مناسبی برای پیاده سازی برنامه های صهیونیسم در شمال و شاخ آفریقا فراهم آورده است.
یكم دیماه 1390 «ایمن شبانه» استاد روابط بین الملل آفریقا در دانشگاه قاهره، به شبكه خبری «العالم» گفت: نقشههای رژیم صهیونیستی برای دستیابی به آب رود نیل بر كسی پوشیده نیست و دستیابی به این رود از رویاهای دیرینه این رژیم بوده و هست.
وی افزود: شاخ آفریقا برای اسراییل دروازهای به منظور دستیابی به دریای سرخ است و این رژیم تلاش دارد با ایجاد پایگاهی در این منطقه به كنیا، اوگاندا و آفریقای میانه بیشتر نفوذ كند.
سیزدهم اردیبهشت ماه 1393 نیز پایگاه اینترنتی «میدل ایست مانیتور» درباره تلاش رژیم صهیونیستی برای تسلط بر منابع آب قاره آفریقا نوشت: این رژیم توانسته است با ایجاد یك خلاء عربی در آفریقا، از آن برای گسترش نفوذ خود در این قاره بهره ببرد.
میدل ایست مانیتور به سفر آفریقایی سال 2009 «آویگدور لیبرمن» وزیر وقت امورخارجه رژیم صهیونستی، بویژه به كشورهای حوزه نیل كه با مصر بر سر آب نیل اختلاف دارند اشاره كرد.
این پایگاه نوشت: لیبرمن در كنیا اعلام كرد رژیم صهیونیستی در پروژه های آبیاری و كشاورزی، به این كشور كمك خواهد كرد اما خطرناك ترین موضوعی كه در جریان سفر لیبرمن مطرح شد، درخواست بررسی پیشنهاد «بین المللی كردن رودخانه های مشترك» یا «خصوصی سازی آب» از سوی سازمان ملل و بانك جهانی به بهانه جلوگیری از جنگ بر سر آب بود.
به نوشته این رسانه، دادن جنبه سیاسی به آب، آن را از منبع حیات به انگیزه ای برای كشتار تبدیل می سازد؛ زیرا مقابله با بحران آب اكنون به یكی از مهمترین چالش های سیاسی در این منطقه تبدیل شده است.
این پایگاه افزود: نزاع بر سر آب در آفریقا و انگیزه های مربوط به آن اختلاف ها بین بسیاری از كشورها را تشدید كرده است.
** زمین؛ بستر فعالیت های كشاورزی، معدنی و نفتی در قاره ثروتمند آفریقا
قاره سیاه گرچه به لحاظ تاریخچه حضور استعمار با مشكل زیربنایی فقر و قحطی دست به گریبان است اما در بستری از ثروت های خدادادی قرار دارد.
این قاره ذخیره گاهی برای بسیاری از سنگ های قیمتی مانند الماس، مس و طلا و كانی های كمیاب و راهبردی مانند اورانیوم است.
از سوی دیگر، بازار انرژی آفریقا بوی نفت می دهد كه بخش زیادی از منابع شناسایی شده آن در شاخ آفریقا، اطراف رود نیل و سرچشمه های آن قرار دارد.
بجز سودان و سودان جنوبی كه مركز استخراج نفت در شرق آفریقا به شمار می روند، در كنیا، اوگاندا و رواندا نیز ذخایر نفتی كشف شده و ظرفیت فقط یكی از آنها به نام «لوكیچار» در كنیا ٦٠٠ میلیون بشكه برآورد شده است.
این سه كشور قصد دارند با ساخت یك هزار و 300 كیلومتر خط لوله، نفت را به كنیا و سپس بازارهای جهانی منتقل كنند.
در همین پیوند، بسیاری از شركت های وابسته به صهیونیست ها در بخش های معدنی و نفتی آفریقا فعالیت می كنند. برخی دیگر نیز با خرید یا اجاره زمین های حاصلخیز اطراف رودهایی مانند نیل به كشاورزی و راه اندازی صنایع وابسته با هدف صادرات محصول به سرزمین اشغالی دست زده اند.
آنگونه كه فصلنامه مطالعات آفریقا در شماره سیزدهم خود می نویسد، 70 تا 80 درصد نیروی كار آفریقا در بخش كشاورزی مشغول كار است. از این رو، رژیم صهیونیستی با فعالیت در بخش كشاورزی، دامپروری و آبیاری و صنایع مربوط به این بخش ها مزرعه های دسته جمعی «كیبوتز» و كشتزارهای تعاونی «موشاف» را در شرق آفریقا بویژه كنیا و سه مزرعه بزرگ را در تانزانیا (از سوی شركت صهیونیستی «آگولایدین») تاسیس كرده است.
شركت «اتاجن» در اتیوپی كارخانه كنسرو ماهی ساخته و چند سرمایه گذار صهیونیست در كنیا كارخانه های صنایع چوبی و كفش سازی ایجاد كرده اند. همچنین بیش از 25 درصد بازار گل رژیم صهیونیستی از كنیا تامین می شود.
شركت «انكودا» نیز دو دهه پیش در اتیوپی 50 هزار هكتار زمین كشاورزی خرید و همچنان برای تولید پنبه، دامپروری و صنایع لبنی از آن استفاده می كند. این شركت در بخش دامپروری و تولید گوشت سرخ در اریتره سرمایه گذاری كلانی كرده است.
** بازار كم مشتری كالاهای صهیونیستی در اروپا
قاره آفریقا با مساحتی نزدیك 30 میلیون و 221 هزار و 532 كیلومترمربع، بیش از 20 درصد خشكیهای زمین را دربرمیگیرد.
این قاره بیش از یك میلیارد نفر یعنی یك هفتم جمعیت جهان را در خود جای داده است.
بر پایه آمارهای دانشنامه «اینكارتا»، تراكم جمعیت در این قاره 32 نفر در كیلومترمربع است. در سال 1979 میلادی میزان رشد جمعیت در سراسر این قاره 43.3 درصد بود كه در سال 2005 به 8.2 درصد رسید كه همچنان در همسنجی با سایر قاره های دنیا، بسیار بالاتر است.
این ویژگی ها سبب شده است بازار آفریقا جذابیت ویژه ای داشته باشد. رژیم صهیونیستی نیز با آگاهی از این موضوع به عرصه آفریقا پا نهاده است.
البته دلیل دیگر- همانگونه كه در آغاز متن به آن اشاره شد- برانگیختگی ملت ها و دولت های اروپایی علیه سیاست ها و اقدام های این رژیم بوده كه در عرصه اقتصادی به جنبش بین المللی تحریم رژیم صهیونیستی (Boycott, Divestment and Sanctions-BDS) از سال 1384 انجامیده است.
به گزارش مركز آمار رژیم صهیونیستی، در سال 2011 میلادی (1390 خورشیدی) میزان صادرات محصولات رژیم صهیونیستی به قاره اروپا 14 درصد كاهش یافت و این وضع از فروردین 1394 با رسانه ای شدن درخواست مكتوب 19 وزیر امورخارجه اتحادیه اروپا برای نصب برچسب های ویژه روی كالاهای تولید شده در شهرك های صهیونیستی غیرقانونی در اعتراض به تداوم شهرك سازی ها، چهره ای تازه به خود گرفت.
به نوشته اول مهرماه 1394 روزنامه ایتالیایی «ایل جورناله»، یك منبع اروپایی به «رادیو نظامی اسراییل» گفت: این تحریم ها می تواند سالیانه 150 میلیون یورو به اسراییل ضرر بزند.
در چنین شرایطی، نتانیاهو راه قاره ای را در پیش می گیرد كه به گفته معاون مدیركل وزارت امور خارجه رژیم صهیونیستی، «دارای یكی از بالاترین نرخ های رشد اقتصادی جهان و دربرگیرنده فرصت های مهم تجاری در عرصه هایی مانند كشاورزی، ارتباطات، انرژی های پایدار و زیرساخت هاست».
در این میان تنش های داخلی كشورهای این قاره، دولت ها و حتی گروه های شورشی را به سوی خرید انبوه سلاح سوق داده است. به نوشته شماره سیزدهم فصلنامه مطالعات آفریقا به نقل از رییس دایره كمك های فنی وزارت دفاع رژیم صهیونیستی، ارزش فروش سلاح به آفریقا در سال 1998، یك میلیارد و 700 میلیون دلار بود و در سال 2004 به چهار میلیارد دلار رسید.
به نوشته پانزدهم تیرماه تارنمای شبكه «پرس تی.وی»، فروش تسلیحات این رژیم به آفریقا در سال های 2012 و2013 میلادی دو برابر شد و در سال 2014 به 40 درصد رسید.
«نیكلاس اوپیو» تحلیلگر مسائل سیاسی، در اینباره گفت: اسراییل و اوگاندا مدت زیادی است در زمینه انتقال پناهجو در ازای اسلحه توافق كردهاند. انتقال پناهجویان سومالی، اریتره و جیبوتی از اسراییل برای مدتها به طور مخفیانه انجام شده است.»
به گزارش پژوهشگران موسسه تحقیقات صلح بینالمللی استكهلم، رژیم صهیونیستی مقادیر زیادی تسلیحات به كشورهای جنوب آفریقا و آفریقا میفروشد اما دنیا نمیداند این تسلیحات در نهایت به دست عوامل ناخلف مانند بوكوحرام در غرب آفریقا و الشباب در سومالی میافتد.
با این همه، به گزارش چهاردهم تیرماه خبرگزاری فرانسه، فقط دو درصد از مبادلات خارجی رژیم صهیونیستی به آفریقا می رود كه نتانیاهو افزایش این میزان را دنبال می كند؛ گرچه این راهبرد در سرزمین اشغالی با مخالفت هایی روبرو شده است.
به باور مخالفان، دولت های آفریقایی بودجه چندانی برای خرج كردن ندارند و سرمایه گذاری در این قاره نیز به دلیل تنش های پیاپی سیاسی و امنیتی بازده پایینی دارد؛ امری كه در 6 دهه ارتباط رژیم صهیونیستی با قاره آفریقا همیشه خودنمایی كرده است.
از مریم مسعود
اقتصام**9186**1961**
تهران- ایرنا- سفر آفریقایی نخست وزیر رژیم صهیونیستی به كشورهای اوگاندا، كنیا، روآندا و اتیوپی- آن هم پس از 22 سال- سرآغاز دوران تازه ای برای پیشبرد راهبرد اقتصادی این رژیم در قاره سیاه به شمار می رود؛ گرچه این سفر با بدبینی هایی درباره میزان دستیابی به اهداف آن همراه بوده است.