مطبوعات كشور به طور روزانه مهمترین و برجسته ترین رخدادهای داخلی و خارجی را پوشش می دهند. این در حالی است كه بخش زیادی از خبرها، یادداشت ها، گزارش ها، گفت و گوها و ... به انعكاس شرایط اجتماعی و فرهنگی جامعه اختصاص می یابد؛ موضوعی كه توجه ویژه به آن اهمیت فزاینده ای دارد.
گروه اطلاع رسانی ایرنا در گزارش پیش رو تلاش كرده است با رصد روزنامه های صبح چهارشنبه ایران، مهمترین محورهای اجتماعی- فرهنگی روزنامه ها را بازتاب دهد.
** زنان و امنیت اجتماعی
در فرهنگ لغات امنیت به معنای ایمن شدن، در امان و بدون بیم و هراس بودن آمده است، در مجموع میتوان مفهوم امنیت را به مصونیت از تعرض و تصرف اجباری بدون رضایت و در مورد افراد، به نبود هراس و بیم نسبت به حقوق وآزادیهای مشروع و به خطر نیفتادن این حقوق و آزادیها و مصون بودن از تهدید و خطرهای اجتماعی و در كل هر عاملی كه آرامش انسان را از بین ببرد، تعریف كرد. بحث امنیت در حوزههای مختلف بررسی میشود كه یكی از مهمترین حوزهها، مقوله امنیت اجتماعی برای زنان است.
امنیت اجتماعی برای زن در جامعه به معنای آرامش و آسودگی خاطری كه جامعه و نظام سیاسی حاكم بر آن برای بانوان ایجاد میكنند و این امنیت به قلمروهای مختلف مانند زبان، نژاد، اعتبار نقش اجتماعی كار، درآمد و رفاه مشاركت سیاسی آزادی و چیزهایی از این قبیل است. روزنامه های مختلف امروز تلاش داشتند به گونه ای متفاوت به انعكاس نقش زنان و مبارزه با خشنونت علیه آن ها بپردازند و سخنان «شهیندخت مولاوردی» معاون امور زنان و خانواده ریاست جمهوری درهمایش ملی «رفع خشونت علیه زنان» را بازتاب دهند.
روزنامه ایران در گزارشی با عنوان «چهار دیواری اختیاری نیست؛ خشونت علیه زن، نقض حقوق بشر است» نوشت: چهار دیواری درحوزه قوانین رفع خشونت علیه زنان، اختیاری نیست. خشونت علیه زنان، موضوعی پیچیده و چند عاملی است و اینك الگوی خشونت تغییر كرده است. خشونت علیه زنان نقض حقوق بشر است و پیامد این خشونت، تبعیض در قانون و عمل است كه برخی از این تبعیضها نانوشته است. زمانی خشونت علیه زنان ترویج نمی شود كه در قوانین مدنظر قرارگیرد و همچنین قانونی برای مراقبت از فرد بزه دیده، تدوین شود. یكی از برنامههای نهاد زنان ملل متحد تمركز بر پیشگیری است كه راه حل واحدی برای آن در جوامع مختلف نمیتوان ارائه داد بنابراین باید طیف وسیعی از اقدام ها را مدنظر قرار دهیم كه خشونت را قبل از وقوع كنترل كنیم.
در ادامه این مطلب می خوانیم: خشونت علیه زنان در سطح فردی و ملی، ارتقای شاخصهای عدالت اجتماعی و به تبع آن تحقق امنیت انسانی و تأمین شاخصهای توسعه پایدار را با دشواری مواجه میكند در سطح ملی و بین المللی نیز حصول صلح و امنیت را تحت تأثیر قرار میدهد. از ابتدای دولت یازدهم جلسات مكرری با قوه قضائیه درباره 10 ماده قضایی لایحه تأمین امنیت زنان در برابر خشونت برگزار شده است چرا كه بنا به نظر كمیسیون لوایح این مواد یا باید توسط قوه قضائیه یا موافقت این قوه ارائه شود.
روزنامه آرمان با درج عنوان «شكستن سقف های شیشه ای زنان را مجروح می كند» نوشت: «چهار دیواری در حوزه قوانین رفع خشونت علیه زنان، اختیاری نیست.» براساس آمار جهانی 90 درصد از قربانیان خشونت خانگی زنان و حدود 10 درصد مردان هستند. همچنین آمار خودكشی در زنان دو برابر مردان است و زنان مجرد كمتر از مردان مجرد دست به خودكشی میزنند و بالعكس خودكشی در میان زنان متاهل بیش از خودكشی مردان متاهل است. از سوی دیگر، در هر 18 ثانیه در سطح جهان یك زن میمیرد. براساس آمار بهداشت جهانی در هر 18 ثانیه یك زن مورد حمله یا بدرفتاری قرار میگیرد. در نزدیك به 50 پیمایش در تمام نقاط جهان 10 تا 50 درصد از زنان به نحوی از انحا مورد بدرفتاری فیزیكی همسرانشان واقع شدهاند و در نزدیك به یك سوم تا نیمی از موارد بدرفتاری فیزیكی با خشونت روانی همراه بوده است.
در ادامه این گزارش كه به قلم نگین باقری انتشار یافت، می خوانیم: این در حالی است كه انواع خشونتهای زبانی، فیزیكی و روانی، جنسی، اقتصادی و فكری و آموزشی گریبان زنان را گرفته است. با وجود این، آمار دقیقی در مورد خشونت علیه زنان قابل ارائه نیست، به ویژه آنكه در ایران به دلیل مخفی ماندن خشونتها ممكن است آمار درستی هم ارائه نشود.
ماه گذشته معاون رئیسجمهور در امور زنان و خانواده سقف و حصار شیشهای و كفهای چسبنده را به زنان نسبت داد. منظور او از كفهای چسبنده اعتماد به نفس پایین برخی از زنان است كه اجازه فعالیت در عرصههای مختلف را به آنها نمیدهد و در مجموع سقفهای شیشهای و كفهای چسبنده مانع تحرك شغلی و مدیریتی زنان در كشور میشود. این در حالی است كه از دیرباز تاكنون همیشه زنان نسبت به جایگاه خود ناراضی بوده و طی سالهای اخیر درصددند كه هر چه زودتر خلأها را پر كنند، چرا كه ساختار مردسالارانه بدون توجه به توانمندی زنان، آنها را نادیده گرفته است، در حالی كه بیش از نیمی از جمعیت ایران را زنان تشكیل داده و آنها سهم بسزایی را در آینده كشور دارند.
روزنامه شهروند با انتخاب عنوان «قوانین زن ستیز باید اصلاح شود» به بازتاب سخنان شهیندخت مولاوردی پرداخت و نوشت: معاون رئیس جمهوری در امور زنان و خانواده كه از میهمانان ویژه و سخنرانان اصلی همایش بود با محور قرار دادن معرفی تلاشهای این معاونت برای كاهش خشونت علیه زنان با دستی پر از لوایح در جلسه حاضر شد و به تدوین لایحه تأمین امنیت زنان در برابر خشونت اشاره كرد و گفت: این لایحه در دولت دهم آماده و به كمیسیون لوایح ارایه شده بود؛ اما بخش قضائی لایحه تأمین امنیت زنان در برابر خشونت مورد ایراد كمیسیون لوایح قرار گرفت و از دستور كار این كمیسیون خارج شد.
در ادامه می خوانیم: در لایحه تأمین امنیت زنان در برابر خشونت پیشنهاد راهاندازی كمیته تأمین امنیت زنان و ایجاد صندوق حمایت از زنان بزه دیده را ارایه داده شده و در این لایحه حتی به قوه قضائیه نیز پرداخته شده است. لایحه تأمین امنیت زنان در برابر خشونت جامع است چراكه تنها توجه به خشونت علیه زنان در چند ماده در قانون كافی نیست و تغییر یا وضع مواد محدود نمیتواند راهگشا باشد. بلكه نیازمند به تدبیر چند وجهی هستیم كه به موازات پیشبینیهای پیشگیرانه، حفاظت از خشونتدیدگان را مدنظر قرار دهد كه این موارد میتواند شامل راهاندازی خانههای امن و خط تلفنی بحران شود.
روزنامه وقایع اتفاقیه با درج عنوان «ضربالاجل برای لایحه تأمین امنیت زنان» نوشت: شهیندخت مولاوردی، معاون امور زنان و خانواده رئیسجمهوری، كه قبلا گفته بود چندین لایحه در حوزه زنان مانند لایحه تأمین امنیت زنان در برابر خشونت، لایحه بیمه زنان خانهدار، بیمه فراگیر اجتماعی و بیمههای چند لایه در دستور كار كمیسیونهای دولت است؛ حالا درباره ضرب الاجل تعیینشده برای كارگروههایی میگوید كه قرار است لوایح مربوط به زنان را تدوین كنند.
«براساس ضربالاجل تعیینشده، قرار است گروههایی كه روی لوایح مربوط به زنان كار میكنند، نتایج اقدامات خود را تا پایان مرداد به معاونت امور زنان ارائه كنند كه یكی از این لوایح، «تأمین امنیت زنان در برابر خشونت» است.»
در ادامه این مطلب می خوانیم: «همچنین سند ملی پیشگیری از خشونت از سوی وزارت بهداشت تهیه شده است كه از بعد بهداشتی و سلامت به این موضوع نگاه میكند. امنیت انسانی شامل زندگی بدون ترس و رهایی از فقر توأم با كرامت انسانی است كه ابعاد مختلفی را در برمیگیرد؛ در سند 20 ساله نظام به نظر می رسد مؤلفه هایی كه در این سند برای جامعه ایرانی تببین شده براساس مؤلفههای امنیت انسانی بوده است؛ بحث امنیت انسانی مؤلفههای گوناگونی دارد و وقتی كشوری مرزهای خود را در تهدید میبیند، سایر برنامههای رفاهی و اقتصادی را تحتالشعاع خود قرار میدهد و آسیبهای وارده به آن كشور اجرای هرگونه برنامه دیگر را ناممكن میسازد، بنابراین اجازه اینكه آن دولت یا كشور بخواهد به برنامههای دیگر كشورش بپردازد را نخواهد داد و در چنین جامعهای صحبت از توسعه پایدار و پیشرفت، نوعی شوخی به حساب میآید.»
**تبیین پیامدهای منفی طلاق
گسستن رابطه زناشویی و رها ساختن زندگی مشترك، زن و مردی را كه با هم پیوسته بوده اند، به راه های گوناگون می كشاند، هر چند امكان دارد، چنین زن و مردی، هریك خوشبختی خاصی یافته یا سعادت از دست رفته را در كنار همسری دیگر بیابند اما متأسفانه چنین امكانی اندك و تنها برای حدود 10 درصد اتفاق می افتد. طلاق باعث كاهش شدید اعتماد به نفس در اعضای خانواده شده كه چنین كمبودی میتواند ماهیتی اجتماعی، روانی یا جسمی باشد. اهمیت این موضوع سبب شد تا روزنامه های های گوناگون در یادداشت ها و گزارش هایی به واكاوی ریشه ها و دلیل های آن بپردازند و نقطه نظر كارشناسان را در این زمینه بازتاب دهند.
روزنامه نوآوران با درج یادداشتی با عنوان « طلاق و خانواده مدرن در ایران امروز» نوشت: به اعتقاد من وجود بحثهای چالشی و موافق و مخالف درباره طلاق (كه اجماع درباره آنها به راحتی امكانپذیر نیست) در جامعه ایران و در گروههای تلگرامی نشان میدهد كه جامعه ایران مدرن شده و ایران با مشكلات «جوامع مدرن» روبهرو است. درست است كه بخشی از ابعاد جامعه ایران منحصربفرد است ولی بخش قابل توجهی از ابعاد جامعه ایران همان روندها و تجربههایی است كه در دیگر جوامع مدرن تجربه میشود و این مهم است كه ما (چه در سطح خرد و فردی و چه در سطح كلان و جمعی و ملی) بدانیم جوامع دیگر برای مشكلاتشان چه میكنند. اینطور نیست كه آسمان باز شده باشد و یك دفعه یك جامعه استثنایی همچون ایران به زمین ارسال شده باشد. یكی از این روندها و مشكلات «جوامع مدرن متأخر» عدم امكان حفظ وفاداری در روابط زن و مرد در بلندمدت و یا ناپایداری روابط زن و مرد و میزان بالای طلاق است كه این روند به انسجام خانواده ضربه میزند. این روند با سرعت كمتر در بحث طلاق در ایران قابل رؤیت است.
در ادامه این مطلب كه به قلم حمیدرضا جلالی پور انتشار یافت می خوانیم: عدهای میگویند این روند را باید پذیرفت و قانونی و اخلاقی تلقی كرد و دائم سر «واقعیت طلاق» عزا نگرفت و با تابو كردن آن جامعه را عذاب نداد. جامعه ایران ما هم پا به پای جوامع مدرن دیگر دارد این تجربه طلاق و بحران و پارادوكس خانواده و روابط زن و مرد را البته با سرعت كمتر تجربه میكند. هر دو نیروی بند 4 و 5 در ایران فعال هستند و این دو نیرو را راحت نمیتوان با سنخهای تحلیلیه مذهبی/ سكولار یا اصلاحطلب/ اصولگرا توضیح داد. برای همین قضاوت در مورد خانواده و روابط زن و مرد در ایران امروز خیلی مناقشهانگیز شده است.
روزنامه جوان در گزارشی با عنوان «از طلاق عاطفی تا جدایی قطعی» نوشت: از دیرباز تاكنون خانواده به عنوان تغذیه كننده روح و روان افراد از اهمیت بسزایی در مقوله پرورش و تربیت برخوردار بوده است. به خصوص اینكه در كشور ما اساسی ترین و بنیادی ترین نهاد اجتماعی و تربیتی حاضر خانواده است و اهمیت آن بر هیچ كسی پوشیده نیست. چرا كه با استحكام و دوام خانواده قشرهای موجود در جامعه از ثبات اخلاقی و سلامت جسمی و روانی بیشتری برخوردار می شوند.
روانشناسان سرخوردگی احساسات و عواطف را دلیل بروز طلاق عاطفی می دانند و جامعه شناسان نیز معتقدند فاصله افتادن بین انتظارات و خواسته های زوجین به این شرایط می انجامد ولی در كل طلاق عاطفی معمولا از شكایت و گله گذاری زوج ها نسبت به هم شروع می شود. انتظاراتی كه فقط گفته می شود ولی برآورده نمی شود.
در ادامه این مطلب كه به قلم سجاد علمردانی منتشر شد، می خوانیم: در حال حاضر دامنه دار شدن خواسته ها و بعضا نابرابری توان زوجین در برآورده كردن خواسته های دیگری منطبق بر الگوهای سنتی نیست و مدل های دیگری كه از طریق امواج رسانه ای ورود پیدا كرده اند جایگزین شده و زوجین انتظارات دیگری از همسر خود دارند.
روزنامه نسل فردا با انتخاب عنوان « پیامد ها و اثرات طلاق عاطفی را جدی بگیریم» نوشت: طلاق در لغت به معنی گشودن گره و رها كردن است و در زندگی زناشویی از هم پاشیده شدن زندگی یا از بین رفتن تعامل در زندگی و پدیدار شدن رنج و عذاب برای فرزندان طلاق نامیده می شود. یكی از مهمترین انواع طلاق، طلاق عاطفی است كه در هیچ كجا به ثبت نمی رسد و نمود عینی ندارد اما شاید مهمترین نوع طلاق باشد.
نمی توان خانواده ای را یافت كه اختلاف در آن وجود نداشته باشد اما طلاق عاطفی در زندگی زوجین همراه با بی اعتنایی به پیمان زندگی خودخواهی و تنگ نظری ها و بی حوصلگی و بی توجهی شاید به خطرناكی طلاق رسمی باشد. والدینی كه درگیر طلاق عاطفی هستند و در واقع تنها زیر یك سقف زندگی میكنند زندگی مشترك ندارند فرزندان خود را در وضعیت نا متعادل و در معرض آسیب های روحی و اجتماعی قرار می دهند.
در ادامه این مطلب می خوانیم: طلاق عاطفی پدیده ای است كه شاید در این سالهای اخیر بیشتر شاهد آن بوده ایم. طلاقی كه شاید بخاطر طلاق نباشد اما اثرات آن از طلاق رسمی كمتر نیست. طلاق در لغت به معنی گشودن گره و رها كردن است و در زندگی زناشویی از هم پاشیده شدن زندگی یا از بین رفتن تعامل در زندگی و پدیدار شدن رنج و عذاب برای فرزندان طلاق نامیده می شود. یكی از مهمترین انواع طلاق، طلاق عاطفی است كه در هیچ كجا به ثبت نمی رسد و نمود عینی ندارد اما شاید مهمترین نوع طلاق باشد.
در حالی كه امروزه بیشتر ازدواج ها با عشق آغاز می شود و دیگر رنگ و بوی سنتی ندارد اما در طول زمان شاید مسائلی پیش آید كه می توان به جدایی یا یك زندگی مشترك بدون احساس عشق منجر شود. در تمام زندگی های مشترك اختلافات از كوچك تا بزرگ وجود دارد كه به بعضی از این اختلافات شاید گاهی به طلاق هم منجر شود. نمی توان خانواده ای را یافت كه اختلاف در آن وجود نداشته باشد اما طلاق عاطفی در زندگی زوجین همراه با بی اعتنایی به پیمان زندگی خودخواهی و تنگ نظری ها و بی حوصلگی و بی توجهی شاید به خطرناكی طلاق رسمی باشد.
**نقش آموزش و پرورش در رشد و توسعه اقتصادی
سرمایه گذاری در آموزش وپرورش وتربیت نیروی انسانی یك سرمایه گذاری بلندمدت محسوب می شود زیرا از آغاز سرمایه گذاری تا موقع بهره برداری ازآن، زمان زیادی مورد نیاز است ولی سرمایه گذاری درامر آموزش وپرورش بویژه برای جوامع درحال توسعه فوق العاده سودآوراست . چراكه در رابطه با جنبه های گوناگون وحساس نظیر فرهنگ، ظرفیت تولید، توزیع درآمد ورشد جمعیت نقش مهمی را می تواند درجریان رشد وتوسعه اقتصادی جوامع بازی كند. آموزش وپرورش درجوامع سبب تغییر نگرشهای فرهنگی واجتماعی می شود كه این تغییرات به نوبه خود سبب هموارترشدن راه رشد وبه ویژه توسعه اقتصادی خواهد شد. موضوعی كه روزنامه های امروز در گزارش ها و یادداشت هایی به انتشار آن اقدام كردند.
روزنامه اعتماد با درج گزارشی با عنوان «تربیت سیاسی و اجتماعی دانشآموزان نیازمند بازتعریف در سیستم آموزشی كشور» نوشت: هدف و كمال انسان در نظام تعلیم وتربیت اسلامی رسیدن به قرب الهی و دستیابی متربیان به مراتبی از (حیات طیبه) است. نگاه تك ساحتی به انسان وابعاد مختلف وجودی وی نمیتواند زمینه تربیت انسان صالح در تراز سند تحول را به وجود آورد. به همین دلیل پدید آورندگان سند تحول بنیادین در آموزش و پرورش برای دستیابی به اهداف «سند تحول» ساحتهای مختلف تربیتی را مورد توجه قرار دادهاند. توجه به این ساحتهای تربیتی رشد متوازن متربیان را بهدنبال خواهد آورد و از این جهت سند تحول از امتیاز «جامعیت در نگاه» برخوردار است.
در میان ساحت های شش گانه تربیتی «ساحت اجتماعی وسیاسی» ناظر برآمادهسازی فردی و جمعی متربیان در مسیر تحقق شأن «زیست جمعی» است و فرصتی است كه به كسب شایستگیها در متربیان میانجامد تا شهروندانی فعال و آگاه تربیت شوند، در فعالیتهای سیاسی و اجتماعی مشاركت كنند ودر تعامل شایسته با نهاد دولت و سایر نهادهای مدنی و سیاسی به شكلی صحیح و فضیلتمدارانه عمل كنند. برقراری ارتباط دوسویه بین «نظام تعلیم و تربیت رسمی عمومی» و «نظام سیاسی» از مقولههای ارزشمند، حساس و قابل تامل در نظام اجتماعی است. نظام آموزشی ابزار رشدآگاهی، سواد، دانش و مهارت از سویی و تعلیمدهنده مشاركت اجتماعی از سوی دیگر است و نظام سیاسی نیز توقع دارد نظام آموزشی ارزشها، آرمانها و اعتبار و مشروعیت حاكمیت را در شهروندان نهادینه ساخته و مشاركت و پیوستگی اجتماعی را تضمین كند.
در ادامه این مطلب به قلم ابراهیم رفیعی مدیر آموزش و پرورش ناحیه یك بهارستان منتشر شد، می خوانیم: با در نظر گرفتن مقدمات فوق در این نوشتار به اجمال به مرور رویكردها، فرصتها و بایستههای نظام آموزشی، در جهت تحقق اهداف «ساحت تربیت سیاسی و اجتماعی» دانشآموزان، میپردازیم. در نگاه اول، وزارت آموزش و پرورش جهت عینیت بخشیدن به مفهوم تربیت سیاسی و اجتماعی سه رویكرد را پیش روی دارد. نخست- توسعه معرفت سیاسی و شناخت دانشآموزان از ساختارهای سیاسی و اجتماعی كشور: این حوزه توسعه دانش متربیان در زمینه بنیانهای نظری و تئوریك اندیشههای سیاسی، ساختار متفاوت حكومتها و مقایسه آنها، حقوق اساسی شهروندان، ارتباط ساختاری قوا و... را دنبال میكند.
دوم- نهادینه كردن احساس خوشبینی و نگرش مثبت نسبت به نظام سیاسی:در این مبحث انتظار میرود، روحیه تعلق به یك ملیت، یكپارچگی فرهنگی، هویت مشترك سیاسی اجتماعی در دانشآموزان ایجاد شده و زمینه تكوین وتقویت هویت ملی فراهم شود. شاخصهایی چون: عشق به میهن، پرچم، رهبری، وفاداری به نظام، تعهدات شهروندی، تكالیف ملی با صداقت عاطفی نهادینه شود.
سوم- زمینهسازی در جهت حس شایستگی سیاسی افراد در ساختارنظام سیاسی:در این رویكرد انتظار میرود متربیان بتوانند در یك فرآیند روشن و تمرین شده نقش خود را در نظام سیاسی تعریف و جانمایی كنند و از تكالیف و نقش اجتماعی خود و دیگران و حاكمیت، تصویر روشنی داشته باشند.
روزنامه همشهری در گزارشی با عنوان «امتحان با سس تند نگرانی» نوشت: روزها و شبهای امتحان هرسال چندبار تكرار میشوند و هربار مثل یك ماجرای تكرار ناپذیر، ما را دچار دلشوره و بیقراری میكنند و بعد میروند تا فرصتی دیگر و امتحانی دیگر. حالا فصل دیگری از ماجرای نگرانیهای شبهای امتحان آغاز شده و چه خوب است كه ما منشأ این نگرانی را بشناسیم تا بتوانیم بهتر با آن مقابله كنیم.
دكتر یوسف سلطانی، روانشناس، مشاور و كارشناس علوم تربیتی در این باره میگوید: «منشأ اصلی اضطراب شب امتحان این است كه یا دانشآموز درس نخوانده، یا معلم سختگیری دارد و یا تحتفشار خانواده است كه بیش ترین منشأ اضطراب در دانشآموزان ایرانی همین است كه بسیاری از خانوادهها روی این مسئله كه فرزندانشان با معدل بالا قبول شوند و... حساسیت به خرج میدهند.»
سلطانی معتقد است: «در همه مراحل زندگی اگر مسئولیتی كه از انسان میخواهند با تواناییهایش در تعادل نباشد، اضطراب به وجود میآید و بهتر است هم خود دانشآموز، هم معلم و هم خانواده، انتظارشان را با تواناییهای دانش آموز تطبیق بدهند.»
روزنامه وقایع اتفاقیه در گزارشی با عنوان «از گفتمان موفقیت تحصیلی تا آموزش كیفی» می نویسد: براساس آنچه در مصوبات شورایعالی نظام آموزشوپرورش آمده است، دو شاخص كلی، كارایی نظام آموزشوپرورش را میسنجند: الف- شاخصهای كارایی درونی براساس الگوی جریان دانشآموزی؛ ب-شاخصهای كارایی درونی براساس نتایج امتحانات و آمار دانشآموزان. این دوشاخص، نهفقط كمی بوده بلكه نسبت به سنجش كارایی نظام از حیث دیگر عملكردهای تعریفشده برای مدرسه، بیاعتنا هستند و این خود موجب غلبه گفتمان موفقیت تحصیلی در مدارس شده است. هسته اصلی این گفتمان، نمره قبولی پایان سال و قبولی در كنكور است. درواقع، این گفتمان دانشآموزان را به منزله سوژههایی فرامیخواند كه باید از طریق قبولی در پایان سال، گامهای اولیه موفقیت را بردارند و خود را برای امتحانی بزرگتر به نام كنكور آماده كنند.
در ادامه این مطلب كه به قلم خدیجه نیك نصیرمنتشر شد، می خوانیم: این گفتمان مانند هر گفتمان غالب دیگر، اثرات و پیامدهای خود را در نظام آموزشی، بهویژه در سطح مدارس به همراه داشته است. درحالحاضر، بهدلیل غلبه این گفتمان، معلمان ملزم میشوند ذهن دانشآموزان را با چیزهایی پركنند كه نیازی به آنها ندارند. در چنین جوی با دانشآموز بهمثابه یك شیء برخورد شده و آموزش اینگونه ارزیابی میشود كه دانشآموزان تا چه اندازه میتوانند شبیه یك ضبطصوت، اطلاعات نامربوط به یكدیگر را در ذهن خود انبار كرده و تا زمان اندازهگیری آن توسط آزمونهای مختلف حفظ كنند كه این روش اساسا با مقوله آموزش كیفی بیگانه بوده و هم برای دانشآموزان و هم معلمان بسیار ناخوشایند است و هرسال دانشآموزان بیشتر و بیشتری بهطور فعال، دربرابر آن مقاومت میكنند.
*گروه اطلاع رسانی
خبرنگار: مریم همتی**انتشار دهنده: شهربانو جمعه
پژوهشم**9117**9131
*ایرنا مقاله كانالی برای انعكاس مقالات اندیشكده ها – پژوهشكده ها - دانشكده ها - مراكز تحقیقاتی و رسانه های ایران وجهان*
IRNAARTICLE@
نگاه اجتماعی- فرهنگی روزنامه ها
خشونت علیه زنان و ضرورت وجود قانون های بازدارنده
۱۵ دی ۱۳۹۵، ۹:۲۳
کد خبر:
82373693
تهران- ایرنا- روزنامه های چهارشنبه 15 دی 1395 به مسایل مهمی چون «زنان و امنیت اجتماعی»، « آموزش و پرورش و توسعه پایدار» و «تبیین پیامدهای منفی طلاق » پرداختند و این موضوع ها را از زاویه های مختلف بررسی كردند.