۸ اسفند ۱۳۹۵، ۹:۳۷
کد خبر: 82444488
T T
۰ نفر

گاهي به اينجا مي‌گويند «خانه»

۸ اسفند ۱۳۹۵، ۹:۳۷
کد خبر: 82444488
گاهي به اينجا مي‌گويند «خانه»

تهران- ايرنا- روزنامه شرق در گزارش صفحه زاويه به واكاوي خوابگاه‌هاي غيررسمي تهران پرداخت و نوشت: درِ اين خوابگاه‌ها اما روي همه باز است و خيلي‌ها به اميد چراغ روشن آنها، روز را در كسب و كار و تحصيل، به شب مي‌رسانند و به اين خوابگاه‌ها، گاهي مي‌گويند: «خانه».

در ادامه اين گزارش مي خوانيم: كافي ‌است قدمي در خيابان‌هاي مركزي شهر بزنيد تا به‌سادگي آگهي‌هاي اطراف نظرتان را جلب كند. از انبوه تبليغات براي پايان‌نامه و خط خوش كه بگذريم، آگهي خوابگاه‌هاي خودگردان، بيش از بقيه توي چشم مي‌آيد: «خوابگاه با واي‌فاي رايگان»، «دو‌تخته، لوكس، با تلويزيون»، «فقط به دانشجو و مجرد اجاره داده مي‌شود»، «نياز به هم‌خانه غيرسيگاري». اين آگهي‌ها در همه فصول سال طرفدار دارند؛ چراكه جمعيت مجردي كه هنوز توان اجاره‌ خانه را پيدا نكرده، دنبال سرپناهي ارزان و مطمئن مي‌گردد و از سوي ديگر، خيلي‌ها هستند كه در بحران‌هاي اقتصادي، روحي، خانوادگي و... ترجيح مي‌دهند خودشان را جايي گم‌و‌گور كنند و براي چند ماه هم كه شده، آزاد از بندِ تعهدها و قراردادها، زندگي متفاوتي را تجربه كنند. نام‌شان را هرچه مي‌خواهيد بگذاريد؛ از خوابگاه‌هاي رسمي و غيررسمي گرفته تا پانسيون‌ها و اقامت‌سراها و اقامت‌گاه‌ها، هيچ فرقي با هم ندارند. فقط در اين ميان تعداد اندكي از خوابگاه‌هاي خودگردان هستند كه زير نظر سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري اداره مي‌شوند و به‌همين‌خاطر، عنوان «مجوزدار» در تابلوي‌ آنها قيد شده و بقيه، به صورت خصوصي فعاليت مي‌كنند.

**خوابگاه‌هاي بدون مجوز
از چهار تخت اتاق، در طول يك هفته، سه تخت هر شب پر است. اگر به‌طور متوسط قيمت اجاره هر تخت را در ماه ٢٥٠‌ هزار تومان در نظر بگيريم، اجاره يك ترم يك تخت‌خواب در خوابگاه‌هاي خودگردان، حداقل يك‌ ميليون تومان هزينه خواهد داشت به اين شرط كه بهترين گزينه را از بين گزينه‌هاي موجود انتخاب كنيد؛ خوابگاه‌هاي رسمي و مجوزدار، يا خوابگاه‌هاي غيررسمي. دانشجويان و شاغلاني كه مدارك احراز هويت دارند، مي‌توانند سراغ گزينه‌هاي رسمي بروند؛ اما همه كه در چنين شرايطي قرار ندارند؛ مثلا بسياري از كارگران روزمزد، كارمندهاي قراردادي و دانشجوياني كه بين دو مقطع تحصيلي هستند، نمي‌توانند مدركي دال بر مشغوليت تحصيلي يا كاري ارائه دهند و به‌همين‌خاطر سراغ خوابگاه‌هاي غيررسمي را مي‌گيرند.

كافي است «ديوار» را زيرورو كنيد؛ آگهي‌ها يكي‌يكي خودنمايي مي‌كنند. در بخش «اجاره به مجرد»، آگهي‌هايي پيدا مي‌شوند كه شما را به خوابگاه‌هاي بدون مجوز مي‌رسانند. «نياز به هم‌خانه»، يكي از همين كليدواژه‌هاست؛ با سرچ‌كردن اين كليد‌واژه در گوگل، مي‌توانيد شماره خوابگاه‌هاي غيرمجاز را پيدا كنيد. تنها تفاوت اصلي اين خوابگاه‌ها با خوابگاه‌هاي مجاز، موضوع نظارت سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري است، در غير اين ‌صورت، بيشتر پيش‌فرض‌ها تقريبا يكي هستند.

بختيار، در خيابان جيحون، گرداننده يكي از اين خوابگاه‌هاي بدون مجوز است: «اين خوابگاه، در اصل خانه پدري من بوده كه جزء بافت فرسوده به حساب مي‌آمد. صاحبان طبقات آن، توانايي نوسازي نداشتند؛ اين بود كه وقتي برگشتم ايران، واحدها را از آنها اجاره كردم و حالا به شكل يكپارچه به دانشجويان و كارمندان اجاره مي‌دهم».

بختيار براي هر تخت در اتاق چهارنفره، ٣٥٠ ‌هزار تومان مي‌گيرد؛ البته به شرطي كه مدارك لازم براي اين كار را در اختيار داشته باشيد: «فرق ما با خوابگاه‌هاي رسمي در همين است كه ما اينجا افراد را با ساده‌گيري پانسيون مي‌كنيم؛ مثلا اگر كارت دانشجويي بياورند كه دانشجو بوده‌اند و حالا در حين تكميل دوره تحصيلي خود يا شركت در مقطع بالاتر هستند و كارت‌شان تمديد نشده، مي‌پذيريم. البته خيلي به خود فرد هم مربوط است؛ مثلا به‌هيچ‌عنوان از سيگاري‌ها و خدايي نكرده معتادان استقبال نمي‌كنيم و معمولا غيرمستقيم مي‌پيچانيم‌شان».

**خوابگاه‌هاي دخترانه
سارا دوسال‌ونيم از عمرِ كارمندي‌اش را در يكي از خوابگاه‌هاي مجوز‌دار تهران گذرانده و خاطراتي فراموش‌نشدني‌ دارد: «پايين‌تر از ميدان انقلاب و در خيابان رشتچي، يك خوابگاه معروف دخترانه هست كه مجوز دارد. پدرم اين خوابگاه را پيدا كرد تا زماني كه شرايطم براي اجاره‌كردن يك خانه مستقل، فراهم شود. من تجربه زندگي در خوابگاه دانشجويي را داشتم؛ اما اين تجربه واقعا متفاوت بود. زندگي‌ام براي مدتي تحت‌تأثير اتفاقاتي بود كه در اين خوابگاه مي‌گذشت».

فاطمه برعكس سارا در خوابگاهي بدون مجوز چند ترمي زندگي كرده: «وقتي براي كارشناسي ارشد ثبت‌نام كردم، تصميم گرفتم يك خوابگاه آرام پيدا كنم تا دو ترم آخر دانشگاه را در محيط آرامي به درس‌خواندن بپردازم و بتوانم در كنار درس دانشگاه، براي كنكور هم آماده شوم. اين اتفاق افتاد؛ اما با مشكلات زيادي؛ چراكه اين خوابگاه‌هاي خودگردان بعضا دچار مشكلات ساختاري هستند». نمونه‌اي از اين مشكلات را مي‌توان در شرايط اجاره تخت رديابي كرد: «خوابگاه‌هاي رسمي، براي اجاره تخت يا اتاق دربست، شرايط جدي‌تري دارند؛ مثلا دانشجوي غيربومي با ارائه كارت دانشجويي مي‌تواند درخواست بدهد؛ اما دانشجوي بومي كه خانواده‌اش در تهران زندگي مي‌كنند، اين امكان را ندارد. همين موضوع باعث مي‌شود در خوابگاه‌هاي رسمي و مجوزدار، آدم‌هايي حضور داشته باشند كه غربالگري شده‌اند؛ اما در خوابگاه ما اين‌طور نبود».

نكته‌اي كه به نظر اين دانشجوي كارشناسي ارشد مهم بوده، ميزان بالاي دروغ‌گويي در خوابگاه‌هاي غيررسمي است: «تقريبا همه به هم دروغ مي‌گفتند؛ مثلا مي‌گفتند دانشجوي اخراجي مقطع دكترا هستند درحالي‌كه از سطح سوادشان معلوم بود حتي ليسانس هم ندارند؛ يا به‌عنوان نمونه از اين خوابگاه‌ها براي نت‌ورك ماركتينگ استفاده مي‌كردند درحالي‌كه مي‌گفتند از خانواده دور شده‌اند تا مدتي اعصاب‌شان راحت شود؛ خلاصه هر كدام به‌نوعي دروغ مي‌گفتند». ارتباط با خانواده يكي از اصلي‌ترين چالش‌هاي دختراني‌ است كه در خوابگاه‌هاي خودگردان - چه رسمي و چه غيررسمي- ساكن هستند. اين افراد براي ترك شبانه خوابگاه بايد مجوز لازم را از مدير خوابگاه بگيرند.

سارا تجربه‌اش را اين‌چنين توضيح مي‌دهد:«پدرم به تهران آمده بود براي پيداكردن يك خانه اجاره‌اي. آن روز عصر قرار گذاشتيم و بعد از كار با او رفتم و چند خانه را ديدم. شب ديروقت شده بود و پدرم گفت كه برويم به خانه عمويم كه در نزديكي خوابگاه بود. تلفني موضوع را به نگهباني خوابگاه گفتم و صبح كه براي برداشتن وسايلم به خوابگاه برگشتم، نگذاشتند بدون اجازه ولي، داخل اتاقم شوم. گفتند حتما بايد پدرم در خوابگاه حاضر شود و با مدارك هويتي توضيح بدهد كه ديشب كجا بوده‌ام».

تجربه‌هاي ديگري هم هست، مثلا درباره نوع نظافت كه فاطمه به آن اشاره مي‌كند: «يكي از مشكلات اصلي ما مسئله نظافت بود. نظافت اتاق‌ها در طول هفته با ساكنان بود و پنجشنبه‌ها صبح، خدمه خوابگاه، محيط را تميز و ضدعفوني مي‌كردند. در طول هفته اما مسئوليت رسيدگي به نظافت با خود ما بود كه معمولا به طور كامل انجام نمي‌شد و زمينه بيماري بعضي‌ها را فراهم كرده بود».

**امكانات و تكنولوژي‌ها
معروف‌ترين اينترنت تهران، در دست بچه‌هاي خوابگاه كوي دانشگاه است. آنهايي كه اهل دانلود رايگان شبانه هستند مي‌دانند دانشجويان خوابگاه تايمرهاي دانلودمنيجر را چطور تنظيم مي‌كنند تا شب‌ها با اينترنت ارزان، فايل‌هاي مورد نظر خود را دانلود كنند. اين در حالي است كه بسياري از خوابگاه‌هاي رسمي دانشگاه‌هاي ديگر، در همين تهران يا از امكان واي‌فاي رايگان محروم است يا اين امكان را با هزينه بسيار در اختيار دانشجويان متقاضي قرار مي‌دهد. اينترنت اما اين روزها بهانه‌اي شده است براي رفتن دانشجويان از خوابگاه‌هاي رسمي به سمت خوابگاه‌هاي غيررسمي.

فؤاد در پانسيون آريانا در محدوده پل چوبي روزگار مي‌گذراند. دانشجوي مهندسي شيمي است، اما كارش بيشتر با اينترنت در ارتباط است: «من دانشجوي شبانه هستم به همين خاطر خوابگاه دانشگاه برايم پرهزينه بود و از طرفي، هميشه مشكل اينترنت داشت. يك روز در آگهي‌هاي همشهري، براي اولين‌بار كلمه پانسيون را شنيدم. يكي، دو مورد تماس گرفتم تا قيمت‌ها دستم بيايد و فهميدم در بعضي از اين خوابگاه‌ها كه به‌اصطلاح به آنها پانسيون مي‌گويند، اينترنت خوب و خدماتي به‌مراتب ارزان‌تر از خوابگاه دارند».

براي مردها، خوابگاه خودگردان مشكلي براي زمان ورود و خروج ندارد و همين موضوع باعث مي‌شود آنها بيشتر از زنان به سمت خوابگاه‌هاي خودگردان غيررسمي بيايند: «در خوابگاه‌هاي دانشگاهي، محدوديت‌هاي زيادي وجود دارد و هزينه‌ها هم البته گران‌تر است. ممكن است در نگاه اول هزينه‌ها برابري كند، اما وقتي امكاناتي مثل نزديكي به مترو، نزديكي به مركز شهر، پاركينگ، اينترنت ارزان و... را در نظر بگيريد، متوجه مي‌شويد چرا اين خوابگاه‌ها از خوابگاه‌هاي دانشجويي بهترند. يادتان نرود كه فقط بابت پاركينگ و اينترنت، ماهانه نزديك به دويست‌هزار تومان، هر دانشجو در خوابگاه دانشجويي بايد هزينه بيشتري بپردازد».

**مسئوليت‌ها با كيست؟
بهمن ماه بود كه در لابه‌لاي اخبار ريزش هولناك پلاسكو، خبري كم‌جان و كم‌رونق، به صدر اخبار حوادث آمد، اما خيلي زود ناپديد شد. خوابگاهي در خيابان ١٦ آذر تهران دچار حريق شده بود و دانشجويانش در معرض خطر قرار گرفته بودند. ماجرايي كه يك دستگاه هيتر برقي غيرمجاز در يكي از اتاق‌ها به راه انداخته بود، هرچه بود، ختم به خير شد؛ اما اين سؤال ماند كه اگر اتفاقي براي يكي از مستأجران يا پانسيون‌شده‌هاي چنين خوابگاه‌هايي بيفتد، مسئوليت با كيست؟

تبحري، مدير يكي از اين پانسيون‌هاي خصوصي در محدوده خيابان گاندي مي‌گويد كه اگر اهمال‌كاري يا عدم اجراي آيين‌نامه پانسيون وجود نداشته باشد، مدير موظف به پذيرش مسئوليت خطرها خواهد بود: «هر پانسيوني براساس قوانين، يك‌سري مقررات پيش‌فرض دارد؛ مثلا پانسيون ما كه سيستم گرمايشي آن پكيج است، هرگونه استفاده از هيتر برقي را ممنوع كرده، چون ممكن است با حادثه همراه باشد، سماوربرقي و چاي ساز هم حق ورود به اتاق‌ها را ندارد. اگر فرد پانسيون‌شده، اين قوانين را رعايت كرد و باز هم برايش اتفاقي افتاد، مدير پانسيون بايد مسئوليت را قبول كند، اما اگر مشكل به‌وجودآمده، از طرف فرد پانسيون‌شده ايجاد شده بود، نه‌تنها براساس قانون بايد خسارت بپردازد، بلكه ما ديگر در پانسيون از او پذيرايي نخواهيم كرد».

آمارها درباره خسارت‌هاي مالي و جاني‌اي كه خوابگاه‌هاي خودگردان، اقامت‌سراها و پانسيون‌هاي خصوصي به مستأجرهايشان وارد مي‌كنند، كم و تا حدودي غيرقابل دسترسي است، اما به نظر مي‌رسد اقامت در چنين مكان‌هايي با وجود همه شرايط نگران‌كننده، ترجيح آنهايي باشد كه در زمان مجردي ترجيح مي‌دهند با آزادي عمل بيشتري، زندگي بگذرانند. مسلم يكي از پانسيون‌شده‌هايي است كه به‌صورت بازارياب فعاليت مي‌كند و به خاطر تجرد، خوابگاه خودگردان را برخانه اجاره‌اي ترجيح داده است: «اينجا مي‌توان با هم‌اتاقي‌ها دوست شد و روابط نزديك و سالم فكري برقرار كرد، درحالي‌كه خانه اجاره‌اي اين امكان را ندارد و شايد شرايط براي گرفتن يك هم‌اتاقي هم فراهم نباشد. از طرف ديگر، رفت‌وآمدهاي پانسيون‌ها بررسي مي‌شود و امنيت لازم براي اشيايي كه در داخل پانسيون مي‌گذاريم وجود دارد، اما شما ممكن است خانه‌اي اجاره كنيد و يك روز متوجه شويد، خانه را دزد زده. بااين‌همه، مشكلات زيادي براي مجردها درباره پيداكردن محل زندگي وجود دارد كه پانسيون‌ها كمترين اشكال و سنگ‌اندازي را در اين راه ايجاد مي‌كنند. شما اجاره يك ماه را از پيش مي‌دهيد و هر ماه هم اجاره همان ماه را و تمام! يعني ديگر كسي نمي‌آيد جلوي آدم را بگيرد و بپرسد كه كجا بوده‌اي؟ از كجا مي‌آيي و چه‌كاره‌اي».

**در ميان همسايگان
خوابگاه‌هاي خودگردان غيررسمي معمولا ساختمان‌هايي قديمي و بدون سردر و تابلو هستند و مديريت آنها با چالش‌هاي زيادي روبه‌روست. يكي از اين چالش‌ها، همسايگان خوابگاه هستند كه با استدلال «خانه مجردي» يا «خانه تيمي» سعي مي‌كنند به پاسگاه‌ها اطلاع‌رساني كرده و زمينه جمع‌آوري خوابگاه را از محل زندگي‌شان فراهم كنند: «براي آنكه يك خوابگاه به ثبت سازمان ميراث فرهنگي برسد، يك‌سري استانداردها لازم است كه مسئول بازبيني شخصا درباره آنها نظر مي‌دهد. اين الزامات بعضي‌وقت‌ها واقعا زياد است و از توان مالي مديران خارج مي‌شود. اين بنده‌هاي خدا اگر پول داشتند كه نمي‌آمدند به اين راه، مي‌رفتند و شغل بهتري براي خود دست‌وپا مي‌كردند. بااين‌همه هرچه باشد بي‌فايده است، خيلي‌ها سعي مي‌كنند چندسالي بدون مجوز، خوابگاه را اداره كنند، اگر همسايه‌ها مشكل ايجاد نكنند، در غير اين صورت هم ساختماني ديگر پيدا مي‌كنند و كل خوابگاه را به آنجا مي‌برند و روز از نو و روزي از نو».

اين اظهارت حلالي، مدير يكي از اين خوابگاه‌هاي بدون مجوز است در خيابان ويلا. او مي‌گويد كه ١٠ سالي مي‌شود در همين خيابان، پذيراي دانشجويان و كارمندان است و تابه‌حال حتي يك مورد شكايت محلي هم نداشته، بااين‌همه، فشار زيادي براي انتقال خوابگاه از اين خيابان روي دوشش است: «گاهي سر نماز در مسجد همسايه‌ها به من تذكر مي‌دهند كه نبايد اين‌قدر پاي مجردها به محله باز شود. من توضيح مي‌دهم كه اين جوان‌هاي پاك را مي‌شناسم و براساس شناخت، پانسيونشان كرده‌ام و رابطه‌ام با آنها رابطه پدر و پسري است، اما متأسفانه برخي فكر مي‌كنند فرد مجرد، بي‌دين است، درحالي‌كه اصلا اين‌طور نيست. ما حتي يك دوره تصميم داشتيم در خوابگاهمان، نماز جماعت برگزار كنيم و اين به درخواست خود اين عزيزان بود».

حلالي كه مرد جاافتاده و استخوان‌خردكرده‌اي است مي‌گويد كه همسايه‌ها بايد رعايت حال پانسيون‌ها را بكنند چون اين پانسيون‌ها به‌نوعي تعادل محله را برقرار مي‌كنند: «واقعيت اين است كه در خيلي از همين كوچه‌پس‌كوچه‌هاي خيابان ويلا، من شاهد رفتارهاي خارج از عرف بوده‌ام، اما در اين كوچه كه اقامتگاه ما وجود دارد، حرمت‌ها حفظ شده و مشكلي نيست. چرا دقت نمي‌كنند كه وجود چند جوان مجرد و متدين، مي‌تواند امنيت كوچه و محله را برقرار كند؟».

**چراغ‌ها روشن است
هرچه كه باشد، خيلي‌ها مجبورند ساكنان پانسيون‌ها باشند؛ دسته اول افرادي هستند كه براي كاري زمانمند در تهران حضور دارند؛ راننده‌هاي ماشين سنگين، كارمندان قراردادي پروژه‌ها، دانشجوياني كه نيم‌فصل انتقالي مي‌گيرند، متأهل‌هايي كه به هر دليل در حال جدايي از خانواده يا همسر خود هستند و افرادي كه پول پيش رهن خانه ندارند. جداي از اين افراد، بسياري از مجردها هم به‌دليل نداشتن امكانات اوليه زندگي مثل يخچال، لباسشويي، جاروبرقي، تلويزيون و... ترجيح مي‌دهند چند ماه را در اين خوابگاه‌ها به‌سر ببرند تا اسباب زندگي خود را فراهم كنند. درِ اين خوابگاه‌ها اما روي همه باز است، بعضي از ماه‌هاي سال، مثل خرداد و تير، شلوغ مي‌شوند و در برخي ماه‌ها مثل دي و بهمن، كم‌جمعيتند؛ اما بازند و خيلي‌ها به اميد چراغ روشن آنها، روز را در كسب و كار و تحصيل، به شب مي‌رسانند و به اين خوابگاه‌ها، گاهي مي‌گويند: «خانه».

*منبع: روزنامه شرق، 1395.12.8
**گروه اطلاع رساني**9370**2002 **انتشار دهنده: فاطمه قنادقرصي
۰ نفر