زن پا به پای مرد جنگلبان خود، به جنگل كه در همان روستایشان بود می رفت و برایش چای و غذا می برد؛ سالیان سال كارش این بود اما حالا چند ماه است سری به جنگل نزده است؛ چون سرخی خون شوهرش نذر سرسبزی درختان و مانایی جنگل شده است.
به گزارش خبرنگار اجتماعی ایرنا، روز گذشته - سه شنبه - همایشی به مناسبت سومین روز از هفته منابع طبیعی در سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری با حضور حجت الاسلام انصاری معاون حقوقی رئیس جمهوری برگزار شد.
وقتی به داخل سالن رفتم جا برای نشستن نبود، كنار دختر جوانی یك صندلی خالی یافتم و از او پرسیدم اگر جای كسی نیست بنشینم. با لبخندی جواب داد كه روی صندلی اسامی افراد نوشته شده است و اما چون آن فرد نیامده بود سرجایش نشستم.
تازه مجری همایش روی سن رفته بود؛ نگاه خبرنگاری ام مرا ترغیب كرد تا بار دیگر نام هایی كه روی برخی صندلی ها نوشته شده، بویژه جایگاه دختر كناردستی ام را بخوانم؛ رویش نوشته بود «زینب علی پور فرزند شهید».
ناخودآگاه نگاهم را در نگاه دخترك برگرداندم و با پرسیدن سوالاتی متوجه خیلی از چیزها شده ام.
آن دختر جوان كه تازه در رشته مهندسی پزشكی درسش را تمام كرده، خرداد امسال پدرش را برای صیانت از جنگل ها از دست داده است.
چشمان این دختر آهودشتی(روستایی از توابع شهرستان نور در مازندران) چون چشمان آهوان خیس شده بود وقتی درباره پدرش حرف می زد. پدرش جنگلبانی بود كه بصورت شركتی زیر نظر تولیت آستان قدس رضوی كار می كرد. 15 سال تمام پاسبان جنگل روستا بود و آن روز برای ماموریت به همراه تیمی به جنگل روستای همجوار رفت.
از وقتی كه بچه بودم به ما یاد داده اند زمین و منابع طبیعی برای مردمان بویژه خطه شمال حكم ناموس را دارد و همه سعی می كنند نگهبان خوبی برای این زمین ها و جنگل ها باشند؛ این جنگلبان غیور هم شاید با این اعتقاد این كار را برگزید و همه سختی های آن را به جان خرید.
بامداد جمعه هفتم خرداد سال 95 بود كه به همراه دو نفر دیگر به جنگل رفت؛ نیروهای یگان منابع طبیعی نور متوجه حضور قاچاقچیان چوب در منطقه جنگلی سالده شدند.
فرمانده یگان منابع طبیعی نور به همراه چهار نفر از جنگلبانان بوسیله یك خودروی سازمانی عازم منطقه مورد نظر شده و مسیر خروجی جنگل را مسدود كرد. پس از مدتی دو دستگاه نیسان وانت حامل چوب قاچاق قصد خروج از جنگل را داشتند كه با خودروی منابع طبیعی و مسیر مسدود شده مواجه می شوند.
در این حین یك نفر از متخلفان از خودرو پیاده شده و با تهدید اسلحه شكاری از جنگلبانان می خواهد كه مسیر عبور آنها را باز كنند. متخلف كه با ایستادگی ماموران مواجه می شود یك گلوله از فاصله بسیار كم(حدود 3 متری) به سمت شیشه خودروی منابع طبیعی شلیك می كند.
با برخورد گلوله از فاصله بسیار نزدیك به شیشه خودروی منابع طبیعی و ورود ساچمه ها به درون اتاق خودرو، متاسفانه تعدادی از ساچمه های چهارپاره با گردن و صورت جنگلبان شهید ما یعنی «فضل اله علی پور» برخورد می كند.
همچنین تعدادی ساچمه به پهلوی چپ فخرالدین مقصودی فرمانده یگان منابع طبیعی نور كه پشت فرمان خودرو نشسته بود، برخورد كرده و جنگلبان فرهاد فلاح و تقی حسن پور نیز بر اثر برخورد شیشه های شكسته شده خودرو از ناحیه بینی و چشم آسیب می بینند.
جنگلبانان با وجود مجروحیت سعی می كنند فضل اله علی پور را به بیمارستان منتقل كنند اما جنگلبان در اثر شدت جراحت، قربانی سرسبزی خاكش می شود.
او آن روز به خانه برنگشت و برای همیشه چشمان زن و دختران جوانش به در ماند. دخترش امروز به مادر جوانش فكر می كند و می گوید: پدر و مادرم خیلی بهم وابسته بودند هر وقت پدرم به جنگل می رفت مادرم برایش صبحانه می برد و در جنگل همراهش بود.
انگشت اشاره اش را به سمت مادرش كه دو ردیف عقب تر از ما نشسته بود گرفت؛ با نگاه به مادر این دختر جوان متوجه شدم چه زجری در این مدت كشیده است و در این چند ماه، به اندازه چند سالی پیرتر شد. صورتش پر از غم و غصه بود.
از این فرزند شهید خواسته اش را پرسیدم كه گفت: از مسئولان می خواهم نام امثال پدرم را در زمره شهدا ثبت كنند و قاتل پدرم نیز هر چه سریعتر به جزایش برسد.
قاتل شهید علیپور به گفته دختر شهید یك جوان حدود سی ساله و متاهل و حتی یكی از هم محلی هایش بود كه با این كار، هم خانواده شهید علی پور را بی پدر و بی همسر كرد و هم خانواده خودش را در آینده ای نزدیك (درصورت رضایت ندادن خانواده مقتول و نگذشتن از حق قصاص) بی سرپرست خواهد كرد.
در سرزمین من، بزرگ مردانی هستند كه تا دیروز اسلحه بر دوش با متجاوزان به خاك می جنگیدند و امروز با متعرضان به جنگل و دریا.
به گزارش ایرنا، تا كنون119 محیط بان و 14 جنگلبان در مبارزه با متعرضان به محیط زیست و تجاوز گران به حریم جنگل ها به شهادت رسیده اند و سازمان جنگلبانی، مراتع و آبخیزداری 500 مصدوم (قطع نخاعی، مورد ضرب و شتم قرار گرفته) دارد كه برخی از این مصدومان، جانباز محسوب می شوند.
و درپایان، كتاب دوران ابتدایی خود را با اجازه شاعر بنامش عباس یمینی شریف اینگونه تغییر می دهم: «به دست خود درختی می نشانم به پایش جوی خونی می كشانم...».
اجتمام** 7329 **1569
خبرنگار: لیلا اسماعیل نژاد ** انتشار: علی حبیبی
*آگاهی از آخرین اخبار اجتماعی و حوادث ایران و جهان در كانال تلگرام گروه اجتماعی ایرنا:
@irnaej
https://t.me/irnaej
تهران - ایرنا - جنگل ها با درختان قد برافراشته و سرسبز ، امروز با جوی خون جنگلبانان و محیط بانانی آبیاری می شوند كه برای حفظ این نعمت خدادادی و سرمایه بی بدیل از جان و خانواده خود می گذرند.