به گزارش گروه پژوهش و تحلیل خبری ایرنا، «ترامپ و سیاست آمریكا در گذار از جهان تك قطبی به جهان چندقطبی و بازگشت از جهانی شدن به اقتصاد ملی و تاثیر این روند برای ایران» عنوان نشستی بود كه با حضور كارشناسان در مركز بررسی های استراتژیك ریاست جمهوری برگزار شد.
در این نشست كه عصر امروز (یكشنبه ) برگزار شد. «بهروز عبدالوند» استاد بازنشسته دانشگاه آزاد برلین و عضو شورای روابط خارجی آلمان، برآمدن ترامپ، رویكردهای داخلی و خارجی ترامپ و نقش ایران در گذر از جهان تك قطبی به جهان چند قطبی را تحلیل و بررسی كرد.در این نشست صاحبنظران و پژوهشگران دیدگاه ها و پرسش هایی را نیز مطرح كردند.
**تغییراتی در عرصه جهانی
عبدالوند در ابتدای سخنان خود با بیان این كه به تازگی تغییراتی در سیاست كشورهای غربی اتفاق افتاده كه چهره جهان را به طور بنیادین دگرگون كرده ، به این تغییرات اشاره كرد و گفت: نخستین تفاوت عمده برگزیت یا همان خروج انگلستان از اتحادیه اروپا، دومین تحول اساسی انتخاب ترامپ به عنوان رییس جمهوری آمریكا است. در واقع مطرح شدن نام این افراد كه همگی آن ها بدون استتثنا، تفكرات غرب را زیر سوال می برند، پرسش های زیادی را ایجاد می كند.
**نگرش و رویكردهای ترامپ
عضو شورای روابط خارجی آلمان در ادامه ظهور و بروز ترامپ را از دریچه های مختلف مورد بررسی قرار داد. او اظهار كرد: به نظر می رسد ترامپ مخالف سرمایه داری نیست اما در برابر جهانی شدن از سرمایه داری ملی حمایت می كند.
ترامپ به عقبه سیاسی آمریكا تعلق ندارد. او شخصیت خود را با پست ریاست جمهوری تطبیق نخواهد داد ، بلكه پست ریاست جمهوری را با شخصیت سیاسی خود منطبق خواهد كرد. از این رو ترامپ از زمانی كه بر روی كار آمده تغییرات وسیعی را در سیستم اداری آمریكا داده است.
عبدالوند با بیان این كه سیاست اقتصادی ترامپ برخلاف چیزی است كه آمریكا در 70 سال گذشته در پیش گرفته است، تاكید كرد: مختصات سیاست اقتصادی آمریكا در 70 سال گذشته شامل حمایت از جهانی شدن و ایجاد نهادهای بین المللی به منظور ادغام اقتصادهای ملی در یك اقتصاد واحد جهانی بوده است. ایجاد بانك جهانی و صندوق بین المللی پول، سازمان تجارت جهانی، اتحادیه اروپا، نفتا، TPP و غیره مختصات این اقتصاد شامل برداشتن دیوارهای حمایتی از اقتصادهای ملی بوده است.
او افزود: با این حال ترامپ خروج از كلیه نهادهای بین المللی، حمایت از اقتصاد ملی از طریق افزایش نرخ گمركی بر واردات، ایزوله كردن اقتصاد ملی آمریكا از روندهای جهانی، افزایش سیاست های حمایتی برای سرمایه گذاران ملی و سیاست بازگرداندن صنایع آمریكا از خارج به داخل را در پیش گرفته است.
مشكل اساسی كه باعث شد ترامپ در آمریكا به قدرت برسد، این بود كه آمریكا در مجموع 760 میلیارد دلار كسری موازنه پرداخت دارد كه عمده آن كالاهای صنعتی و مصرفی است كه در آمریكا تولید نمی شود. در واقع اقتصاد آمریكا نتوانسته به قدرت تبدیل شود، بنابراین ترامپ بر روی كار آمد.
** سیاست داخلی و خارجی ترامپ
استاد بازنشسته دانشگاه آزاد برلین در ادامه با ذكر این نكته كه ترامپ می خواهد آمریكا را به كشور شماره یك جهان تبدیل كند، اظهار كرد: ترامپ در داخل به نوعی نژادپرستی فرهنگی و مذهبی و در خارج به فشار آوردن به اقتصادهای دیگر فكر می كند. او با ابزارهایی همچون خروج از برخی قراردادها قصد حمایت از صنایع داخلی را دارد. از این رو ترامپ قراداد TPP كه آمریكا آن را برنامه ریزی كرد تا بتواند كشورهایی مانند استرالیا، برونئی، سنگاپور، زلاندنو، ویتنام، شیلی، مالزی و ژاپن را در یك قراداد تجارت آزاد مقابل چین قرار دهد را لغو كرد. پس از لغو این قرار داد توسط ترامپ این كشورها به چین پیشنهاد عضویت دادند.
ترامپ همچنین خروج از قراردادهایی همچون نفتا كه قرارداد تجارت آزاد با مكزیك و كانادا بود و تجارت آزاد با اروپا را دستور كار قرار داد.
رییس جمهوری آمریكا از طرفی دیگر به منظور مبارزه با تمام این اتحادیه های اقتصادی اعلام كرد: به كلیه كالاهای وارداتی به آمریكا نرخ 45 درصد گمرك تعلق خواهد گرفت و نرخ مالیات تولیدكنندگان در داخل را از 35 درصد به 15 درصد كاهش می دهد.
ترامپ قصد بازگرداندن توان تولید صنعتی را به كشور آمریكا دارد. به همین منوال در ادامه آن در تضاد با اروپا و چین قرار می گیرد. این تضاد خودش را در تمایل ترامپ به روسیه نشان می دهد. در اصل ترامپ از دید ژئواستراتژیك خواستار شكل دادن اتحادیه تاكتیكی با روسیه، شبیه اتحاد جنگ جهانی دوم كه علیه آلمان و ژاپن بود را امروز علیه اتحادیه اروپا و چین شكل داده است.
** ترامپ و خاورمیانه
عبدالوند در بخش دیگری از سخنان خود گفت: در این میان خاورمیانه و ایران كه در جنگ جهانی دوم نقش پل پیروزی را بازی می كرد، مجددا به نقطه تاریخی تبدیل می شوند كه شكل گرفتن اتحادیه های سیاسی در آن در چگونگی نظم نوین جهانی تاثیر خواهد داشت.
ترامپ در مورد خاورمیانه سیگنال های متفاوتی فرستاده است. از نگاه ترامپ در این نظم چند قطبی جدید از طریق روسیه، باید چین و اروپا خنثی شوند و در نهایت از طریق خاورمیانه روسیه باید خنثی شود و به یك قدرت درجه دو تبدیل شود.
ترامپ در دو جبهه اصلی آسیای جنوب شرقی و اروپا تضادهای اصلی اقتصادی خود با جهان را می بیند. در این میان جبهه سومی كه ترامپ خود را با آن باید تنظیم كند، ایران است. در واقع ایران حكم تنظیم كننده قدرت در اوراسیا را دارد.
**فرجام سخن
عضو شورای روابط خارجی آلمان در پایان گفت: ایران بین چهار قطب جدید قدرت (چین، روسیه، اروپا و آمریكا) قرار گرفته و از این رو باید راه حل های برون رفت از شرایط را پر كند. یكی از راه حل ها این است كه به یكی از بلوك های قدرت نزدیك شود اما راه حل بهتر استفاده از از تضادهای هر سه قدرت است كه باید با یك دیپلماسی فعال در زمینه همكاری و تغییر شركای خارجی امكان پذیر می شود. با این روش با توجه به نیازهای لحظه ای شریك را نمی تواند عوض كند و معادله موقت قدرت را به نفع خود تغییر دهد.
هسته چنین روندی ایجاد یك اتحاد منطقه ای با كشورهایی مانند لبنان، سوریه، عراق و افغانستان است كه بتواند نكته كلیدی معادله قدرت باشد. برای این منظور بایستی در ابتدا جبهه اجماع ملی تشكیل شود تا نیروهای سیاسی توانایی اداره بحران های ناشی از جهان یك قطبی به چندقطبی را داشته باشند.
پژوهشم**458**1601**خبرنگار: محمدستاری** انتشاردهنده : شهناز حسنی
در نشست «ترامپ و سیاست آمریكا »
ترامپ و گذر از جهان تك قطبی به چندقطبی
۲۲ اسفند ۱۳۹۵، ۱۹:۴۱
کد خبر:
82462073
تهران- ایرنا- ترامپ در دو جبهه اصلی آسیای جنوب شرقی و اروپا تضادهای اصلی اقتصادی خود با جهان را می بیند. در این میان جبهه سومی كه ترامپ خود را با آن باید تنظیم كند، ایران است. در واقع ایران حكم تنظیم كننده قدرت در اوراسیا را دارد.