در ادامه اين مطلب به قلم « سيدعلي فراز» آمده است: در اين وانفساي تغييرات مديريتي استان يزد به ويژه بعد از انتخابات دوازدهم دوره رياست جمهوري كه به طور قطع تا پايان چهارساله ادامه دارد! و هر روز شاهد تغيير و تحولات در تمام سطوح مديريت استان و بويژه موضوعات مهم ديگري همچون لغو يا تعويق كنسرت فلان خوانده و يا دوچرخه سواري زنان و دختران در انزار عمومي و... خواهيم بود. بخش اعظم خبر رسانه ها و افكار عمومي را به خود اختصاص مي دهند! لذا ديگر مجالي نمي گذارد به ديگر مشكلات استان، مثلا «بحران آب» توجه شود چون انگار قرار است رفع آن به آسمان سپرده شود! و همه دوباره سربه هوا باشيم!!
به نقل از پژوهشكده اقليم شناسي، انتظار ميرود بارش پاييز با تأخير آغاز شود و ميانگين بارش كشور نيز كمتر از نرمال باشد؛ بر اين اساس براي مواجهه با كمبود آب در كشور بايد اقدامات پيشگيرانه صورت گيرد.
بي ترديد هر كدام از ما در سال هاي اخير لااقل يكي دو بار تصاويري از مناطق درگير بحران كم آبي را ديدهايم؛ تصاوير متاثركننده اي كه هموطنان ما با سطل، دبه و دلو در صف ايستاده اند بلكه بتوانند يك سطل يا دلوي آب به خانه ببرند و عطش بي رحم اين ساليان خشك را از زبان و دهان كودكانشان فرو بنشانند.
اما آيا شده كه به ازاي اين درد، دقايقي، حتي لحظاتي خودمان را جاي مردم ناچار و ناداري قرار دهيم كه در چنين جغرافياي عطشناكي روزگار مي گذرانند؟!
اولين احساسي كه ابتدا به ساكن در دل بسياري از ما بيدار ميشود، اين است كه چه خوب كه ما به جاي آنان نيستيم و كماكان از نعمت منحصر به فرد «آب» برخورداريم!.
غافل از اينكه با چنين رويهاي بيشك دير يا زود به سرنوشت غمبار هموطناني كه امروز درگير بحران آب هستند، دچار خواهيم شد! بي شك اين بحران، يعني زخم كم آبي زمين و زمان با سرعتي دور از تصورات ما بزرگ و بزرگتر ميشود و دامن ميگسترد؟!
با اين حال پديده خشكسالي از يك طرف و برداشت بي رويه و ظالمانه از منابع آب و از طرف ديگر چاههاي عميق كه خون زمين را مي مكند و زراعت هاي بي حاصل و كم بهره با هدر رفت حجم بالاي آب از دلايل روشن و بي انگار كم آبي مي تواند باشد.
اهميت آب و جايگاه آن به عنوان يك مسئله استراتژيك در عصر حاضر بر هيچ كس پوشيده نيست. جنگ ها و خونريزي هاي متعددي كه در طول تاريخ بر سر تصاحب منابع آبي روي داده، يا توافقات پيدا و پنهان سران كشورها با يكديگر از اهميت بسيار بالاي اين مايع اعجاب انگيز حكايت دارد، مايعي كه هرگونه توسعه و پيشرفت در هر زمينهاي بدون آن غيرممكن و محال است.
طبق پيش بينيهاي يونسكو، جمعيت جهان كه از 5.2 ميليارد نفر در سال 1950 با نرخ رشد 150 درصدي، به حدود 6 ميليارد نفر رسيده، تا سال 2030 به حدود
8.1 ميليارد نفر ميرسد و پس از آن در سال 2050 از مرز 9.3 ميليارد نفر هم خواهد گذشت، كه مسلماً چنين جمعيت عظيمي به آب و غذاي بيشتري نياز دارد و با توجه به ثابت بودن منابع آبي كره زمين، قطعاً در آينده مشكلات بسيار بزرگ و حادي بر سر منابع آبي و نوع استفاده از آن خواهيم داشت.
جمعيت ايران در سال 1300 كمتر از 10 ميليون نفر بود كه امروز به بيش از 80 ميليون نفرافزايش يافته و پيش بيني مي گردد در سال 2050 جزو ده كشور پرجمعيت جهان به شمارآيد.
ميزان سرانه آب تجديد پذير در سال 1300 حدود 13000 مترمكعب بوده كه درحال حاضر ميزان سرانه آب در كشور به حدود 1900 مترمكعب تقليل يافته و درآينده به مراتب وضع بدتر خواهد شد.
منابع آب شيرين ايران تحت فشار برداشتهاي غيرقابل تحملي قرار دارند. 90 درصد خاك ايران را سرزمينهاي خشك يا نيمه خشك تشكيل ميدهند و تقريباً دو سوم حجم بارندگي كشور پيش از آنكه بتواند رودها را پر آب كند، تبخير ميشود.
در نتيجه، ايران بيش از نيمي از آب مورد نياز خود را با برداشت از آبخوانها تأمين ميكند، و مصرف عمومي به سرعت در حال تحليل بردن منابع زيرزميني است.
استان يزد در دو دهه اخير در زمره كم آب ترين و كم بارش ترين استان هاي كشور بوده و بسياري از روستاهاي آن از كم آبي به ستوه آمده اند و با توجه به خشكسالي هايي اتفاق افتاده، متأسفانه متوسط بارندگيها از 60 ميليليتر بعضي مواقع به 45 ميلي ليتر رسيده كه اين مسئله تأمين آب را به مشكل جدي تبديل كرده است.
متوسط بارش ها در دنيا 831 ميليمتر است، اين در حالي است كه روند بارشها در ايران از 250 ميلي متر بيشتر تجاوز نميكند و در استان يزد به عنوان كم بارش ترين استان كشور ميانگين بارش حدود 66 ميليمتر در سال زراعي گذشته بود.
همين امر نشاندهنده وضعيت بحراني و هشدار منابع آب در مناطق مختلف كشور بويژه استان يزد است.
آخرين دوره خشكسالي در يزد از سال 78 شروع و تاكنون ادامه داشته بطوري كه نزديك به دو دهه ميهمان يزدي ها است. اولين دوره خشكسالي شديد در يزد طي 60 سال اخير بين سالهاي 37 تا 54 و حدود 15 سال طول كشيد و بعد از آن يك دوره چهار ساله خشكسالي بين سالهاي 65 تا 69 و يك دوره سه ساله خشكسالي بين سال هاي 74 تا 77 نيز به وقوع پيوسته است.
بحران آب زاييده مصرف مردم در يك سال و دو سال و 10 سال اخير نيست. بحران آب به دهههاي گذشته بر ميگردد به نظر ميرسد بحران خشكسالي در استان به نوعي جدي گرفته نميشود و از اين دولت به آن دولت و از اين مسئول به آن مسئول ارجاع داده مي شود.
مسئولان و مردم در اين رابطه دچار يك بيتفاوتي شدهاند، اما بايد عنوان داشت كه اگر امروز مسئولين «تدبير» به كار نگيرند، ديگر «اميد» به فرداي يزد و مردمانش نخواهد بود و شايد فردا خيلي دير باشد واز يزد جزء كويري خشك و سوزان چيزي باقي نمانده باشد.
روش هاي نادرست و اسرافآميز قبلي در مصرف آب به ويژه در بخش كشاورزي، ايجاد صنايع پر آبخواه و عدم مديريت مصرف، مشكلات زيادي را بر استان كويري يزد بوجود آورده است.
بهرهوري آب بايد ارتقاء پيدا كند و كاهش مصرف به صورت جدي در دستور كار قرار گيرد، تعلل و بيبرنامگي با بحران خشكسالي و غنيمت نشمردن منابع فعلي آب در بحرانيتر شدن وضعيت و بروز چالشهاي جديد در اين حوزه مؤثرتر خواهد بود و باعث نابودي روستاها و هجوم مردم به شهرها در آينده مي گردد و آباديها خالي از سكنه و شهرها مملو از جمعيت جوياي كار و زندگي مي شود.
از اين رو تمام دستگاهها بايد براي عبور از خشكسالي برنامه واحد استراتژيكي را تهيه و دنبال كنند و از انداختن توپ به زمين يكديگر و اتلاف زمان و انحراف افكار عمومي به مسائل روزمره و حزبي خودداري كنند.
زيرا طبيعت به حال من و شما رحم نمي كند و در آينده نه چندان دور وقوع فاجعه زيست محيطي و انساني دور از انتظار نيست.
7532*2047* دريافت كننده: سعيد صادقي مقدم* انتشار- عباسقلي اشكورجيري
irnayazdd@
صاحب امتياز و مديرمسئول دو هفته نامه انديشه يزد در سرمقاله شماره شانزدهم اين نشريه در نيمه نخست آبان ماه 1396در مطلبي با عنوان «بحران بي آبي يزد نزديك به فاجعه، تدبير كجاست؟!» به موضوع بحران بي آبي در يزد پرداخته است.