۹ دی ۱۳۹۶، ۱۳:۰۱
کد خبر: 82780131
T T
۰ نفر
روایت مادر شهید مسیحی از تعارف چای به رهبری

تهران - ایرنا - در آستانه سال نو مسیحی با یادآوری رشادت شهدای دوران دفاع مقدس، سراغ خانواده‌ شهید «ویگن گاراپیدی» از شهدای ارامنه می رویم، خانواده ای كه میزبانی رهبر معظم انقلاب اسلامی از افتخاراتشان است.

خانواده شهدای ارامنه و اقلیت های مذهبی عزیزان خود را در طول 8 سال دفاع‌ مقدس دوشادوش خانواده شهدای كشورمان تقدیم این آب و خاك كرده‌اند و آنها هم مثل بقیه هموطنان مسلمان از جان و مال خود برای ایران زمین مایه گذاشته‌اند تا یك وجب از خاك این كشور به دست اجانب نیفتد.
جوانان غیوری از جامعه ارامنه كشور و اقلیت‌های مذهبی كه در كنار جوانان مسلمان در جبهه‌های نبرد حق علیه باطل در دوران هشت سال دفاع مقدس جنگیدند و در این نبرد قهرمانانه شهید، جانباز یا اسیر شدند.
مشاركت ارامنه در جنگ تحمیلی و دوران هشت ساله دفاع مقدس منحصر به جانبازی رزمندگان و ازخودگذشتگی جوانان ارمنی نبوده است. تقریباً تمامی اقشار جامعه ارمنی با استقبال از فراخوان شوراهای خلیفه گری در مراكز تهران، تبریز و اصفهان و پاسخ به ندای وجدان به پشتیبانی از عملیات خطوط مقدم جبهه ها برخاستند.
از نوباوگان و جوانان در سنگرهای مدارس تا بسیاری از خانواده ها و انجمن های مختلف و صاحبان صنایع، همه در جمع آوری كمك برای جبهه های جنگ مشاركت می كردند.

** تكریم و دیدار با خانواده شهید گاراپیدی
تكریم و بزرگداشت خانواده معظم و معزز شهدا در كنار پاسداشت آرمان های اصیل انقلاب اسلامی همچون ایثار، جهاد، شهادت و مقاومت و همچنین ثبت و ضبط خاطرات شهدا از زبان خانواده معظم آنان به منظور آشنایی بیشتر با سیره رفتاری شهدا و بازنشر این خاطرات ارزشمند از اهداف برگزاری برنامه هفتگی «به تماشای سرو» از سوی فرهنگستان رضوان است.
به قول خانواده شهید ارمنی ویگن گاراپیدی، «امسال هم بی تو سال را نو كردیم» عید كه می‌شود بیشتر جای خالی درگذشتگان احساس می‌شود، هرچند سال بگذرد باز هم هیچ چیز و هیچ‌ كسی نمی‌تواند این جای خالی را پر كند.
باز سال نو و باز عید و درخت كریسمس و بچه‌هایی كه منتظرند تا بابانوئل برایشان از سرزمینی دور هدیه بیاورد و چه آرزوی محالی است كه در بین هدیه‌هایش خبری باشد از عزیزی كه دیگر نیست.

** مادر شهید: برای سلامتی بچه هایم نذری می دهم
«سیرانوش زمانی» مادر90 ساله شهید ویگن گاراپیدی درباره پسرش می گوید: ویگن درسال 1344 در روستای خاكباد از توابع الیگودرز به دنیا آمد. ویگن پسر شاد و بسیار مهربانی بود و همیشه سعی می‏كرد دیگران را خوشحال كند. ویگن بسیار مردمی بود و نمی خواست كسی از دستش ناراضی باشد، بسیار به ما احترام می گذاشت. ما تا زمان فوت پدر شهید در این روستا زندگی می كردیم.
ویگن سال 65 و در سن 21 سالگی برای انجام خدمت وظیفه به جبهه رفت. بار آخر كه می خواست برود تمام فامیل ها را دید و با همه خداحافظی كرد؛ به خانه های تك تك آنها رفت و حتی با فامیل های خارج از كشور با نامه خداحافظی كرد.
مادر شهید با اینكه از اقلیت های مذهبی است اما در ماه های محرم و رمضان مانند مسلمانان نذری می دهد.
او دراین باره می گوید: ما هر سال گوسفند و برنج نذری می دهیم. محرم و ماه رمضان را دوست دارم. من هم مانند مسلمانان نذر می كنم برای سلامتی بچه هایم.
مادر با چشمانی اشكبار از دیدار رهبر معظم انقلاب بسیار ابراز خوشحالی می كند و می گوید: ایشان با آمدنشان به ما احترام گذاشت و این برای من بسیار ارزش دارد. چایی دارچین برای ایشان ریختم. ایشان یك هدیه به من دادند و هنوز آن هدیه را دارم.
حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در شب تحویل سال نو 1993 میلادی با حضور در منزل شهید گاراپیدی با این خانواده شهید دیدار كردند.
همچنین مادرشهید درباره دیدن ویگن در خواب می گوید: دو بار خوابش را دیدم، یك دفعه تازه شهید شده بود دیدم ویگن خیلی زیبا شده و در یك باغ سرسبز بود. خیلی جلو نرفتم و گفتم جلو بروم نظرش می كنم. من می دانم كه ویگن جایش خوب است و اگر شهید شده است از این دنیا به جای بهتری سفر كرده است.

** خواهر شهید: ویگن دیده بان جبهه بود
«مریم گاراپیدی» یكی از خواهران شهید نیز از زمانی گفت كه خبر شهادت برادرش را به خانواده دادند را تعریف می كند و می گوید: یك روز یكی از دوستان ویگن به خانه مان آمد و با برادر بزرگم صحبت كرد و با هم بیرون رفتند. درخانه بودیم كه همه فامیل ها آمدند و خبر شهادت را از آنها شنیدیم.
ویگن در جبهه دیده بان بود و چهره دشمن را از نزدیك می دید. سال 66 آمده بود مرخصی گفت «می خوام برم الیگودرز روستایمان را ببنیم». تعطیلات رفتیم منزل همسایه مان برای دیدار آنها. آن روز از الیگودرز به مادرم زنگ زدیم و مادرم به ویگن گفته بود كه باید برگردی جبهه تا خدمتت را تمام كنی. ویگن از همان جا عازم جبهه شد.

** برادر شهید: امنیت را مدیون خون شهدا هستیم
ادیب گاراپیدی یكی از برادران شهید درباره ویگن گفت: ویگن در الیگودرز به دنیا آمد و از نوجوانی تا دبیرستان آنجا بود. برادرم ازهمه لحاظ اخلاقی، رفتاری، بخشش و كمك كردن تك بود. آن زمان با برادرانمان كشاورزی می كردیم و برادر وسطی همیشه از زیر كار در می رفت. ویگن همیشه پا درمیانی می كرد و می گفت اشكالی ندارد به او چیزی نگو و از سهم خودش برای او می گذاشت.
در آن روستا ما احساس غریبی نمی كردیم و خیلی ارتباط خوبی با همسایه ها داشتیم، سال 72 ما به هزینه خودمان مخابراتی به اسم شهید ویگن گاراپیدی ساختیم. رئیس مخابرات آن زمان دستور داد كه خط مخابرات را دو طرفه كردند.
وی ادامه داد: ویگن وقتی از جبهه می آمد، می گفت جبهه سخت است و باید قبول كنیم كه بازی نیست. همرزمانش می گفتند جایی كه ویگن خدمت می كرد خیلی خطرناك و سخت بود. ما این امنیت را مدیون خون شهدا هستیم.

** برادر دوم شهید: برای دفاع ازكشورمان حاضریم
برادر دیگر شهید درباره دفاع از خاك وطن می گوید: اگر جنگ شود، ما حاضریم دوباره برویم. ما ایرانی هستیم و باید از خاكمان دفاع كنیم.
شخصیت ویگن خیلی خاص بود و مانند همه شهدا بود. اجباری برای رفتن ویگن نبود، حتی خواهرم شناسنامه اش را مخفی كرد ولی او با كپی شناسنامه خود را معرفی كرد و پس از طی چند ماه دوره آموزشی در پادگان لویزان به لشكر 21 حمزه در دهلران و سپس موسیان منتقل شد. دقیقا به یاد دارم كه ویگن اول اسفند 65 به جبهه رفت و اوایل فروردین سال 66 نیز در منطقه زبیدات(شرهانی) عراق به شهادت رسید.
ویگن گاراپیدی بعد از دو ماه نبرد در جبهه نبردحق علیه باطل در هفتم فروردین ماه 1366 بر اثر اصابت تركش خمپاره دشمن، به خیل شهدای راستین دفاع مقدس می پیوندد و پیكر پاك و مطهرش در قطعه شهدای ارامنه تهران به خاك سپرده می شود.
اجتمام**1095**1021
گزارش: رضا رضائی مجد**انتشار: حسین نوروزیان
۰ نفر