مردي كه آن روزها، از آبشار خروشان محبت ها و لبخندهايش گفتيم و نوشتيم، مدت نه چندان زيادي است كه ديگر در بين ما نيست و اين نبودنش در پي بي توجهي و يا كمي توجهي ها به اين شخصيت فرهنگي و هنري، دست كم در نام نهادن اثر و يادماني به نام او بيش از پيش، ناراحت كننده و آزار دهنده مي نمايد.
' ملكه رنجبر ' همان ' مهتاج ' معروف سريال زير آسمان شهر يا ' مسعود جعفري جوزاني' كارگردان مسير تند باد، درباره مرحوم قوكاسيان گفته اند: او بدون شك پدر سينماي اصفهان است.
اين نمونه ها نه در مدح و ستايش كه در بزرگي و نيك نامي زاونِ قوكاسيان كافي است كه بدانيم آن روز سرد و تلخ جمعه اول اسفند ماه 93 چه كسي از بينمان رفت؛ در حالي كه حتي خيلي ها نامش را هم نشنيده بودند اما آنقدر متواضع بود كه با همه توان براي همگان و دانشجويانش وقت مي گذاشت و از سواد و وقت و فيلم ها و سي دي هاي فراوانش و البته شنيدن درد و دل هاي اطرافيانش براي كسي دريغ نمي كرد.
حتي اين اواخر كه بيماري او نمايان شده بود و بايد زودتر براي درمان اقدام مي كرد مي گفت: خيلي كارهاي عقب مانده دارم و پس از انجام آنها براي درمان اقدام مي كنم.
درست زماني كه به دناي بلند بالاي استوار و خفر سميرم سفر كرد تا هوايي تازه كند و در ادامه به وين اتريش رفت، خوب مي دانست بايد زودتر اين كار را مي كرد. دير زماني پس از آن به فاصله كمتر از 6 ماه به اصفهانِ دوست داشتني اش بازگشت و مظلومانه و همچنان خندان از بينمان پركشيد و در كنار پدر و مادرش در آرامستان بزرگ ارامنه اصفهان آرام گرفت.
مادري كه بواقع زاون دوستش مي داشت و هميشه مي گفت وقتي كه مادرم رفت تنهايي با وجود انبوهي از دوستان و دانشجويانم بر من چيره شد و زندگيم را تيره و تار كرد اما دست روزگار ديري نپاييد كه بعد از مادر، فرزند مهربان و متواضعش را نيز از گلستان هنر اصفهان گلچين كرد و او را به يادمان قلب ها و دل هايمان سپرد.
كوتاه سخن اما نه يك درخواست و تقاضا كه درد و دلي است با همه آناني كه زاون را مي شناختند چه مسئول و چه غير مسئول. قرار و مدارها براي پاسداشت زاون از تاسيس يك بنياد به نام او يا جايزه زاون در بخش مستند و فيلم كوتاه تا خلق آثار و يادمان برايش در همان روزهاي عزيمتش به دنياي باقي كم و بيش مطرح بود و شنيده مي شد اما ماه ها و سالياني است كه «فراموشي» كليد واژه همه آن قرار و مدارها شده و خبري از هيچ كدامشان نيست.
انگار كه پدر مهربان سينما با همان تواضع و فروتني مثال زدني و چشمان بسته زير عينكش همچنان آرام و با حوصله مي خواهد در همان گمنامي غريبانه اش به سير آفاق مستند حقيقت و جلوه هاي زيباي شناسانه هستي بپردازد و انتظاري هم از كسي و اقدامي ندارد.
پايان سخن اما يادآوي همين جمله از فاطمه معتمدآريا كافي است كه گفته بود: اصفهان با «زاون» همه جهان است...
روح و روانش مسرور و خرسند باد...
زاون قوكاسيان كارگردان، فيلمساز، نويسنده، محقق و منتقد سينماي كشورمان و مؤسس سينماي آزاد اصفهان از سال 1351 خورشيدي بود. وي سال ۱۳۲۹در اصفهان متولد شد و در دانشگاه اصفهان در رشته شيمي تحصيل كرد.
اين استاد دانشگاه هنر اصفهان، از سال ۱۳۵۰ فعاليت هنري خود را با كارگرداني فيلم هاي هشت ميليمتري در سينماي آزاد آغاز كرد و مدتي سرپرست سينماي آزاد اصفهان بود.
از ديگر فعاليت هاي او مي توان به انتشار كتاب هاي سينمايي ارزشمندي با موضوع سينماگران بزرگ كشور و ديگر كشورهاي جهان اشاره كرد.
قوكاسيان، كار تحقيق و تاليف كتاب هاي سينمايي را از سال ۱۳۵۰ با نگارش كتابي درباره فيلم «چشمه» ساخته آربي آوانسيان، شروع كرد و تاكنون حدود ۲۴ كتاب درباره سينماگران مختلفي همچون جمشيد ارجمند، ارحام صدر، جعفري جوزاني، مسعود كيميايي، عباس كيارستمي، بهمن فرمان آرا، خسرو سينايي، گلاب آدينه، فاطمه معتمدآريا و مجيد انتظامي تاليف و تدوين كرده است.
گ/7147 / 2093
اصفهان- ايرنا- همين اسفندماه سه سال پيش بود كه در نوشته اي با تيتر «نقش خيال زاون در آخرين سكانس زندگي» در اولين سالگرد نبودنش از بزرگمرد سينماي اصفهان و ايران ياد كرديم.