۶ اسفند ۱۳۹۶، ۸:۴۰
کد خبر: 82842727
T T
۰ نفر

كارخانه پتروشيمي، تخت جمشيد را مي بلعد!

۶ اسفند ۱۳۹۶، ۸:۴۰
کد خبر: 82842727
كارخانه پتروشيمي، تخت جمشيد را مي بلعد!

تهران- ايرنا- روزنامه قانون درباره تاثير مخرب آلاينده‌هاي شركت پتروشيمي شيراز بر مجموعه تاريخي و جهاني تخت جمشيد به ارايه گزارشي پرداخت و نوشت: باستان شناسان و كنشگران ميراث فرهنگي آلاينده‌هاي حاصل از شركت پتروشيمي شيراز در پيرامون مجموعه تاريخي و جهاني پارسه (تخت‌جمشيد) را تهديدي جدي براي ميراث هخامنشيان مي دانند.

در ادامه اين گزارش مي خوانيم: از آن با نام مرگ آرام و خاموش اين يادمان جهاني بر اثر فعاليت اين شركت در پيرامون ارزشمندترين يادگار جهاني ايران، نام مي‌برند. شركت پتروشيمي شيراز به آرامي، يگانه‌ترين يادمان تاريخي كشور را مي بلعد!
كارشناسان يكي از مهم‌ترين انگيزه‌هاي رخنه گل‌سنگ‌ها بر سنگ نگاره‌هاي 2500 ساله مجموعه جهاني پارسه را آلاينده‌هاي شيميايي وابسته به شركت پتروشيمي شيراز مي‌دانند كه به آرامي روي پوسته سنگ‌ها نشسته و با گذشت زمان، باعث نابودي آن‌ها مي‌شود. پژوهشگران از رخنه اين عوامل بيولوژيكي (گل‌سنگ‌ها) به عنوان مرگ خاموش يگانه‌ترين و بي‌همتاترين يادمان ملي و جهاني ايران نام مي‌برند. هر چند كه به باور كارشناسان بيماري‌هاي سنگ‌ها عوامل گوناگوني دارد و هركدام بايد جداگانه شناسايي شده و روي آن‌ها بررسي و پژوهش انجام گيرد ولي آلاينده‌هاي شيميايي رها شده در هوا از سوي شركت پتروشيمي شيراز و رطوبت حاصل از باران‌هاي اسيدي را بدترين و زيان آورترين آسيب به سنگ نگاره‌هاي (نقش برجسته‌ها) پارسه دانسته كه بلاي جان ارزشمندترين يادمان جهاني ايران خواهد شد.

كنشگران ميراث فرهنگي و دلسوزان و آگاهان امر، سال‌هاي سال است كه خواستار جابه ‌جايي شركت پتروشيمي شيراز به مكاني مناسب‌تر و دورتر از مجموعه جهاني پارسه و نقش رستم شده‌اند. از سويي، آلاينده‌هاي شيميايي و خطرناك شركت پتروشيمي شيراز كه در حاشيه شهر مرودشت قرار گرفته بر سلامت مردم تاثير مستقيمي دارد و انگيزه به وجود آمدن انواع بيماري‌ها خواهد شد. اما با اين همه، نه تنها شركت پتروشيمي شيراز قصد جابه‌جايي ندارد بلكه سال گذشته بخشي ديگري به كارخانه افزوده شده و گسترش يافته است! و اين موضوع به‌آن معناست كه سلامت مردم و هويت تاريخي و فرهنگي كشور به هيچ‌وجه براي مديران و سرپرستان شركت پتروشيمي شيراز اهميت نداشته و ندارد. همچنين اهميت اين موضوع تا به اندازه اي است كه به باور كارشناسان ميراث فرهنگي بايد نمايندگان خانه ملت (مجلس) به آن ورود پيدا كرده و چاره اي اساسي و بنيادين برايش بينديشند.

** آلاينده‌هاي شيميايي بلاي جان پارسه
يك باستان ‌شناس با بيان اينكه آلاينده‌هاي شيميايي حاصل از شركت پتروشيمي شيراز تاثير مستقيمي بر سنگ نگاره‌ هاي مجموعه ارزشمند و جهاني پارسه دارد و رشد گل‌سنگ ها را شتاب بيشتري بخشيده و آسيب‌ هاي برگشت ناپذيري را برجاي خواهد گذاشت به روزنامه قانون گفت : « اگر ما به راستي دلسوز مجموعه تاريخي پارسه هستيم و مي‌خواهيم آن را نگهداري و حفظ كنيم بايد بدانيم كه يكي از آسيب‌هايي كه بسيار ويرانگر و تاثيرگذار بوده، وجود كارخانه پتروشيمي است كه سنگ نگاره‌هاي ارزشمند و تكرارنشدني پارسه را آرام آرام ويران خواهد كرد. شركت پتروشيمي با آلوده كردن هواي شهر مرودشت و باران‌هاي اسيدي كه پس از آن پديدار مي‌شود، تمام پارسه را با گذشت زمان نابود خواهد كرد».

** شركت پتروشيمي شيراز بايد جا به‌جا شود
علي رضا جعفري زند در دنباله سخنانش افزود:«يادمان جهاني پارسه، دردانه يادگارهاي تاريخي فرهنگي كشور است و نزد كارشناسان و پژوهشگران از ارزش بسيار فراواني برخوردار بوده و نماد فرهنگ و تمدن شكوهمند ايراني به شمار مي‌آيد و اگر ما به راستي خواهان حفظ آن و علاقه‌مند به نگهداري و پاسداري از اين مجموعه بي‌همتا هستيم، بايد هر چه زودتر كارخانه پتروشيمي را به مكاني مناسب و دورتر جابه‌جا كنيم زيرا هر روزي كه بگذرد، اثرات منفي آلاينده ‌ها بر روي سنگ‌ نگاره‌ها بيشتر شده و مانند خوره به جان سنگ‌ها مي افتد و آن ها را از درون پوسيده و نابود مي‌كند. تنها كافي است كه سري به پارسه بزنيد تا انواع گل‌سنگ ها را از نزديك ببينيد، آن‌گاه درخواهيد يافت كه چه بر سر سنگ نگاره‌هاي ارزشمند پارسه آمده است».

** خانه پدري را ويران نكنيد
آلاينده هاي شيميايي شركت پتروشيمي شيراز در حالي اثر بد و منفي بر روي سنگ نگاره هاي پارسه مي گذارد كه مديران و سرپرستان كشور به جاي اينكه شركت پتروشيمي را به مكاني ديگر جابه‌جا كنند به انگيزه اشتغال و پديداري كار براي جوانان در سال گذشته و با دستور و حضور معاون اول رييس ‌جمهور بخش تازه‌اي را به شركت پتروشيمي افزوده و آن را گسترش داده‌اند. دكتر جعفري زند در همين زمينه به روزنامه قانون گفت : « ما نبايد به بهانه آباد كردن شركت پتروشيمي كه تنها چند دهه از ساخت آن مي‌گذرد، خانه پدري و ارزشمندترين ميراث گذشتگان كشور را نابود كنيم. يعني نبايد براي آباد كردن خانه اي، خانه ديگري را ويران سازيم. كسي با توسعه اقتصادي و عمران و پيشرفت كشور مشكلي ندارد و همان گونه كه پيشتر گفتم با جا به جايي كارخانه به بيرون از شهر و مكاني مناسب مي‌توان آن را گسترش داده و بخش‌هايي نيز به آن افزود و كارآفريني كرد. اما بايد دورانديش باشيم و ببينيم كه آيا ماندگاري شركت در همين مكان به سود كشور و تاريخ و فرهنگ مان است؟ همچنين آيا سود حاصل از كارخانه در درازمدت بيشتر از سودي است كه به وسيله گردشگري از مجموعه جهاني و تاريخي پارسه به دست مي‌آيد؟ بي گمان پاسخ به اين پرسش، خير است. از سويي، اگر ما خواهان كارآفريني براي جوانان و دلسوز آن‌ها هستيم، مي‌توانيم با برنامه‌ ريزي درست و برپايي كارگاه‌هاي كوچك هنرهاي دستي و سنتي و فروشگاه هاي صنايع دستي و بومي و پديداري انواع فروشگاه‌هاي فرهنگي درخُور مجموعه جهاني پارسه در پيرامون آن، افزون بر شناسايي و معرفي هنر بومي شهر مرودشت، كارآفريني كرده و به توسعه و رونق گردشگري منطقه كمك شاياني كنيم زيرا همان‌ گونه كه مي دانيم امروزه كارآفريني در پيشه (صنعت) پاك گردشگري، سرمايه ‌گذاري در آينده كشور است كه هم هزينه بسيار كمتري نسبت به بخش صنعت و توليد روي دست دولت و بخش خصوصي مي گذارد و هم از نابودي زيست بوم و ميراث فرهنگي پيشگيري خواهد كرد و مهم‌تر از همه، آينده‌اي روشن در چشم انداز كشور دارد. همان‌گونه كه از آمار جهاني پيداست، گردشگري سومين پيشه جهان و سودآورترين آن است و ورود هر گردشگر برون مرزي، براي هشت تَن (نفر) كار ايجاد مي‌كند. اكنون بايد ديد كدام گزينه بهتر است و آينده خوبي را به همراه داشته و به صلاح كشور خواهد بود. ضمن اينكه آلاينده‌هاي شيميايي حاصل از كارخانه پتروشيمي شيراز تاثير مستقيم و بسيار بدي را بر روي سلامت مردم گذاشته و انواع بيماري‌ها را براي آن ها به ارمغان خواهد آورد. يادمان باشد مجموعه تاريخي پارسه نماد كشور ايران است و جهانيان، ايران را با نام پارس و ميراث بزرگ آن يعني پارسه مي شناسند».

** گازهاي خطرناك آمونياك
اين استاد دانشگاه آزاد مرودشت در دنباله سخنانش افزود : «من دوبار گذر راهم به شركت پتروشيمي افتاده و از نزديك آلاينده هاي شيميايي حاصل از كارخانه را در هوا ديده‌ام. در آن منطقه دچار سرگيجه شديدي به وسيله گاز آمونياك شدم و زماني كه پرس‌وجو كردم، دريافتم كه اين رويداد زيان بار هر روزه رخ مي دهد. بايد دانست كه آلوده كردن هواي شهر مرودشت به وسيله گاز آمونياك حاصل از شركت پتروشيمي شيراز، نه تنها بر روي سلامت مردم تاثير داشته و براي تنفس آن‌ها زيان‌بار است بلكه آثار تاريخي و سنگ نگاره‌ هاي مجموعه ارزشمند و جهاني پارسه را نابود خواهد كرد. گاز آمونياك براي پارسه بسيار خطرناك بوده و رشد گل‌ سنگ ها را شتاب بيشتري خواهد بخشيد و در نتيجه آثار تاريخي را از ميان مي برد. من با ديدن اين آلاينده هاي شيميايي در فضا بسيار شگفت زده شدم كه چگونه هر روز اين رويداد ويرانگر اتفاق مي‌افتد زيرا هواي آلوده ناشي از گاز آمونياك تاثير مستقيمي بر فرسودگي سنگ‌ها دارد.

همچنين پديداري گل‌سنگ‌ها و باران‌هاي اسيدي روي بناي فرسوده‌اي مانند پارسه كه با گذشت زمان آثار تاريخي آن ضعيف شده است، آسيب‌رسان بوده و تهديدي جدي براي ميراث هخامنشيان به شمار مي‌آيد. اين موضوع را بارها كارشناسان و پژوهشگران گوشزد كرده اند كه كارخانه پتروشيمي براي مجموعه جهاني و تاريخي پارسه، زيان‌بار و خطرناك است و آثار تاريخي اين مجموعه باستاني را از ميان مي برد. از سويي، ما در نزديكي پارسه يادمان‌هاي تاريخي و باستاني ارزشمند ديگري همچون اِشكَفت گاوي و نقش رستم را داريم كه شوربختانه اين اِشكفت ديگر قابل بازديد نبوده و بسيار فرسوده شده است و همه اين‌ها تاثير آلاينده‌هاي شيميايي كارخانه پتروشيمي است. پس با اين وجود ما بايد فعاليت كارخانه پتروشيمي را كمتر كنيم، نه اينكه آن را گسترش دهيم و به آرامي كارخانه را به مكان ديگري جا به‌جا كنيم».

** گل ‌سنگ ‌ها، آفت آثار تاريخي
اين باستان شناس در پاسخ به اين پرسش كه در برابر رخنه گل سنگ‌ ها چه بايد كرد و چه عوامل ديگري، انگيزه به وجود آمدن آن‌ها خواهد شد، گفت : « پديداري گل‌ سنگ ها عوامل گوناگوني دارد و تا كنون بيش از 100 نمونه گل سنگ در پارسه شناسايي شده است. همچنين بايد آثار تاريخيِ سنگي پيوسته پايش و معاينه شوند تا بيماري‌هاي آن‌ها شناسايي شده و بتوان از رشد گل‌سنگ‌ها پيشگيري كرد. با شناسايي انواع گل‌سنگ‌ها و بررسي و مطالعه آن‌ ها و با بهره‌گيري از مواد ويژه مرمت سنگ و تزريق آن بر روي لايه‌هاي سنگ، مي‌توان گل سنگ‌ها را ريشه كن كرد. اما ما تنها در اين انديشه هستيم كه فقط پارسه سرپا باشد و آثار تاريخي آن را معاينه فني نمي‌كنيم و اين يادگار ارزشمند نياكاني را به حال خود رها كرده‌ايم.

پس نبايد انتظار داشته باشيم كه نقش و نگارهاي آن روز به روز كم‌رنگ‌تر نشوند. يكي ديگر از عوامل پديداري گل‌سنگ‌ها تغييرات آب و هوايي و آلودگي هواست؛هرچند كه بررسي آن‌ها يك كار آزمايشگاهي است. يادمان باشد كه گل‌سنگ‌ها بلاي جان آثار تاريخي به‌ويژه در مجموعه‌اي همچون پارسه هستند. امروزه نه تنها ما در مجموعه اي مانند پارسه با اين چالش روبه‌رو هستيم بلكه بيشتر آثار تاريخي كشور با اين دشواري دست و پنجه نرم مي‌كنند و درخطر قرار دارند و بيشتر آثار هنري آن‌ها در حال پاك شدن از صفحه روزگار است».

** فرونشست زمين، تهديد ديگري براي پارسه
جعفري زند در دنباله سخنانش گريزي نيز به موضوع فرونشست زمين و پديده فروچاله‌ها در حريم پارسه زد و گفت : « ما در شهر مرودشت با كم آبي شديدي روبه‌رو هستيم. از سويي، زمين‌هاي كشاورزي در پيرامون پارسه به فراواني وجود دارد و كشاورزان با كندن چاه‌هاي آب غيرمجاز و مجاز و برداشت بي رويه از سفره‌هاي زيرزميني به همراه خشكسالي هاي پياپي چند سال گذشته در به وجود آمدن فرونشست ‌ها نقش مستقيمي داشته‌اند. هم‌اينك در حريم درجه يك پارسه و در سمت بوستان جنگلي، فرونشست و رانش زمين روي داده است كه تهديدي جدي براي يادمان جهاني پارسه به شمار مي‌آيد. با روش نادرست و مديريت نكردن آب ها و برداشت بي رويه از سرچشمه‌هاي (منابع) آبي در كشاورزي، هر آنچه آب و بارندگي در زمان داريوش هخامنشي در زيرزمين ذخيره بوده را برداشت كرده و ديگر قطره اي آب در زير زمين وجود ندارد.

با اين روش كاري كه در پيش گرفته‌ايم، روزي فراخواهد رسيد كه حريم و عرصه پارسه نشست كرده و رانش بزرگ زمين رخ دهد و فاجعه دردناك و سهمگيني را براي ارزشمندترين يادمان تاريخي كشور رقم بزند. به راستي كاشت برنج و محصولاتي كه آب بسيار فراواني نياز دارند و در كل كشاورزي به چه بهايي انجام مي گيرد؟ آيا با خود انديشيده‌ايم كه چه بر سر خود و تاريخ و فرهنگ‌مان مي‌آوريم؟ پاسخ آيندگان را چه خواهيم داد؟».

** درختان كهن در حريم پارسه را از ميان نبريم
جعفري زند درباره بريدن درختان كهن در حريم پارسه نيز گفت : « من به هيچ روي با بريدن درختان كهن و 40، 50 ساله در حريم و پيرامون پارسه موافق نبوده و نيستم زيرا اين درختان روح پارسه به شمار مي‌آيند و هيچ آسيبي نيز به پارسه نمي زنند. ما نبايد پيرامون پارسه را به بيابان تبديل كنيم. اما با كاشت درختان تازه به بهانه‌هاي گوناگون و باغ‌سازي در پيرامون پارسه مخالف هستم و بايد از كاشت درختان تازه در حريم درجه يك پارسه پيشگيري كرد. همچنين بايد دانست امروزه كارشناسان در محوطه هاي بزرگ باستاني در جهان با شناسايي و بررسي گياهان و درختان كهن و جاي آن‌ ها در مجموعه هاي تاريخي با واكاوي (آناليز) و مطالعه، درختان را بازسازي و زنده (احيا) كرده‌اند تا آن محوطه ‌هاي تاريخي، چشم اندازي زيبا و دلنواز مانند دوران باستاني داشته باشند و روح اثر به آن بازگردد. از سويي، نبايد از ياد برد كه در شهر باستاني و تاريخي پارسه پرديس‌هايي وجود داشته كه پر از درخت،سبزه و گل بوده است زيرا نقش و نگارهاي درختان سرو را در پلكان شمالي و خاوري (شرقي) كاخ آپادانا به فراواني مي بينيم كه نمايانگر كاشت درخت در محوطه پارسه بوده است. بايد دانست كه درختكاري در فرهنگ ايراني از ارزش و جايگاه والايي برخوردار بوده است. چشم انداز پارسه بايد با درختان كهن حفظ شود و نبايد پيرامون پارسه را به بيابان تبديل كنيم».

** امامزاده پر حاشيه
اين كارشناس ميراث فرهنگي و باستان شناس درباره قانون حريم پارسه و برپايي امامزاده اي نوظهور به «قانون» گفت : «از ديد قانون هاي ميراث فرهنگي و ضوابط حريم و عرصه، هرگونه ساخت و سازي در عرصه و حريم درجه يك مجموعه جهاني پارسه ممنوع است و سرپيچي از آن تخلف به شمار مي آيد. اما در پيوند با امامزاده اي كه در حريم درجه يك پارسه پديدار شده است، بايد گفت كه اين امامزاده نوظهور است و هيچ ‌گونه تبارنامه (شجره‌نامه)، اصالت و پيشينه‌اي ندارد.

جعفري زند در بخش ديگري از سخنانش درباره حريم مجموعه تاريخي و جهاني پارسه گفت:«زماني كه دانشگاه مرودشت بنا بود در محوطه دانشگاه مسجدي را بسازد كه گنبد آن بلنداي ‌بسياري داشت و حريم درجه دو پارسه را خدشه دار مي كرد، سازمان ميراث فرهنگي از ساخت آن پيشگيري كرد و اجازه نداد مناره مسجد ساخته شود. اكنون چگونه است كه در حريم درجه يك و نزديكي پارسه بناست ساخت‌وساز تازه اي انجام شود و شگفت‌انگيز است كه چرا سازمان ميراث فرهنگي سكوت ‌مي‌كند. همچنين به ياد دارم كه در سال هاي گذشته مقام رهبري در نامه اي به سازمان اوقاف خواستار برچيده شدن همه امامزاده‌هايي شده بود كه پس از سال 57 برپا شده و شكل گرفته‌اند. از اين ديدگاه نيز موضوع بسيار مهم است. از سويي، در هيچ كدام از نوشته ها و كتاب هاي تاريخي سده‌هاي چهارم و پنجم مَهي (قمري) مانند استخري، ابن خردادبه و غيره اشاره اي به اين منطقه و امامزاده نشده است. پس بي گمان اين امامزاده پيشينه و اصالتي ندارد و نبايد بيش از اين توسعه يابد و حريم پارسه را شكسته و خدشه دار كندزيرا بازتاب بسيار بد و منفي برجاي خواهد گذاشت و از قانون نيز، سرپيچي شده است».

اكنون بايد چشم به راه بود و ديد كه آيا سازمان اوقاف به قانون احترام خواهد گذاشت و اَرج يادمان‌هاي تاريخي پاس داشته خواهد شد؟ يا اينكه ارزشمندترين و بي همتاترين ميراث تاريخي ايرانيان خدشه دار شده و در خطر حذف از سازمان جهاني يونسكو قرار گرفته و آبرو و پشتوانه فرهنگي، تاريخي كشور آسيب خواهد ديد.

*منبع: روزنامه قانون؛ 1396،12،6
**گروه اطلاع رساني**9117**9131
۰ نفر