۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۷، ۹:۲۳
کد خبر: 82915966
T T
۰ نفر
خردنامه فردوسی؛ حافظ راستین سنت های ملی

تهران- ایرنا- فردوسی شاعر پرآوازه ایران زمین است كه با خلق شاهنامه این شاهكار بی بدیل ادبیات فارسی به پاسداری از سنت های ملی همت گماشت و اینگونه به خرد و دانایی حیاتی تازه بخشید و با خلق اسطوره هایی ماندگار آینه تمام نمای آرزوهای یك ملت شد.

به گزارش گروه اطلاع رسانی ایرنا، ابوالقاسم فردوسی توسی حكیم و شاعر بلندآوازه ایرانی در 329 هجری در توس خراسان دیده به جهان گشود و در 80 سال عمر با ارزش خود موفق شد تا با تالیف شاهنامه، نام خود را در ادبیات ایران و جهان پرآوازه سازد. اثری جاودان كه مجموعه ای نفیس از واژگان و داستان های اساطیری، پهلوانی و تاریخی محسوب می شود.

زندگی فردوسی در عهد سامانیان كه به شدت در پاسداری از زبان و هویت فارسی حساس بوده اند، همراه شد و به همین علت این زبان به بهترین شكل ممكن از گزند حوادث و دشمنی ها به دور ماند تا امروز به عنوان سرمایه اصلی فرهنگی این مرزو بوم شناخته شود. تسلط فردوسی بر آیین و سنت های تاریخی و باستانی ایران، چیرگی او در سرودن شاهنامه را به دنبال داشت و كار مهم وی نیز پیوند عمیق میان فرهنگ ایران پیش و پس از ورود اسلام به شمار می رود.

فردوسی با استفاده از واژگانی كه هنوز در زبان فارسی پر كاربرد هستند، در عین سادگی برترین شعرها را سرود. از ویژگی های شاهنامه می توان به داستان های ملی آن اشاره كرد. پس بایستی در حفظ این گنجینه بی بدیل كوشید تا به جای هجوم داستان های بی محتوا كه ترویج كننده خشونت و زشتی در جامعه است، ادبیات شیوا، زیبا و مستحكم ایران پاس داشته شود.

اهمیت زبان فارسی و ارزش نهادن به جایگاه والای فردوسی در شعر و ادبیات بیانگر این مهم است كه باید كوشید تا این میراث گرانبها همچنان بتواند نقش و تاثیر خود را در ادبیات كشور بر جای بگذارد. به عبارت دیگر باید با همه توان، آموزش شاهنامه و نتیجه های ادبی و اخلاقی آن را در همه سطوح در دستور كار قرار داد تا به این ترتیب بتوان حافظ و پاسدار دستاوردهای بی نظیر فردوسی در فرهنگ ایرانی بود.

حكیم فردوسی 30 سال از بهترین دوران عمر خود را وقف كار بر روی شاهنامه كرد. چنان كه می گوید «بسی رنج بردم در این سال سی / عجم زنده كردم بدین پارسی» آرامگاه فردوسی در توس استان خراسان همواره پذیرای علاقه مندان به وی است.

پژوهشگر گروه اطلاع رسانی ایرنا به مناسبت بزرگداشت فردوسی و پاسداشت زبان فارسی با «رضا ستاری» فردوسی شناس، دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی و عضو هیات علمی دانشگاه به گفت وگو پرداخته است.

**فردوسی و شاخصه های ممتاز شاعرانگی وی
سرودن شاهنامه، شاهكار بزرگ فردوسی به شمار می رود كه از شهرت جهانی برخوردار است و در فرهنگ ایران جایگاه ویژه ای دارد. به عقیده برخی این اثر جاودانه، تنها پاسدار و حافظ زبان فارسی بود، در حالی كه باید شاهنامه را متنی هویت ساز دانست كه برای همه ایرانیان ارزشمند است چرا كه در روزگاری كه فردوسی به این كار مهم پرداخت، بسیاری از این داستان ها در حال فراموشی بود و اگر این شاعر داستان ها را به شعر در نمی آورد، برای همیشه از میان می رفت.

پس از فروپاشی ساسانیان تا روزگار صفویه در ایران دولت مستقلی وجود نداشت و این شاهنامه بود كه یاد و خاطره این مرز وبوم و روحیه سلحشوری آن زمان را در فرهنگ كشور زنده نگه داشت. بنابراین سرودن شاهنامه نوعی رسالت اجتماعی و تاریخی برای فردوسی محسوب می شد كه ایران را برای همیشه مدیون خویش ساخت. تاثیر و ردپای شاهنامه را می توان در زبان فارسی و شاخه های هنری و فرهنگی بسیاری همچون سفالگری، خوشنویسی، تابلوهای نقاشی و نگارگری هایی گوناگون مشاهده كرد. قصه ها و روایت هایی كه از شاهنامه در فرهنگ ایرانی وجود دارد، همگی نشان دهنده نفوذ شاهنامه در میان مردم است، منظومه ای كه هنوز هیچ متنی نتوانست جای آن را بگیرد.

** چارچوب های شاهنامه
در روزگاری كه فردوسی زندگی می كرد، تلقی كه از داستان های شاهنامه وجود داشت این بود كه این اثر داستان پادشاهان است اما باید دانست كه شاهنامه را به 3 قسمت می توان تقسیم كرد؛ بخشی از این داستان ها، «بخش اسطوره ای» محسوب می شود و در برگیرنده روایت هایی مربوط به روزگاران كهن است. حتی پیش از این كه آیین زرتشتی در ایران وجود داشته باشد، در روزگاری كه آریایی ها به سرزمین ایران كوچ كردند، این داستان ها را از موطن اصلی خود كه «ایران ویچ» گفته می شد با خود به این سرزمین آوردند؛ بنابراین بخش نخست داستان ها یعنی وقایع كیومرث، هوشنگ، تهمورث، جمشید، فریدون و ... مربوط به آن روزگاران است.

بخش دوم شاهنامه یا «بخش پهلوانی» كه شورانگیزترین بخش شاهنامه نیز به شمار می رود، دربرگیرنده داستان هایی از جنگ ها و پهلوانی های رستم محسوب می شود. رستم در بیشتر جنگ ها حضور دارد و پاسدار سرزمین ایران است و در برابر حمله دشمن ایستادگی می كند و در تمامی جنگ ها هم پیروز می شود.

بخش سوم شاهنامه كه به آن «بخش تاریخی» می گویند، بخشی است كه از پایان دوره اسفندیار و همزمان با آغاز حكومت بهمن شروع می شود و به دوره هخامنشیان می رسد؛ شخصیت هایی كه آنجا حضور دارند شخصیت هایی هستند كه در تاریخ هم بوده اند اما نه به این معنا كه شاهنامه به طور واقعی تاریخ را بیان كند. در مجموع شاهنامه یك متن حماسی به حساب می آید و زبان خاصی دارد كه در آن داستان سلحشوری های اجداد و پیشینیان آمده است.

**تفاوت اسطوره و افسانه در بیان فردوسی
داستان های شاهنامه افسانه نیستند، بلكه بخش زیادی از آنها اسطوره اند. اسطوره و افسانه با یكدیگر تفاوت دارند، چرا كه در اسطوره تقدس هست، در حالی كه در افسانه چنین چیزی نیست؛ افسانه مربوط به یك منطقه محدود و در حالی كه اسطوره ملی است و ملت و اقوام مختلفی به آن توجه دارند. همچنان كه در شاهنامه هم همین روال مشاهده و از منظر جغرافیایی دیده می شود كه مركز همه حادثه ها ایران به شمار می رود. ایرانی كه نامش هزار بار در شاهنامه آمده است و در بطن رویدادهای این كتاب قرار دارد؛ بنابراین داستان های این كتاب به لحاظ بُعد ملی، اسطوره ای محسوب می شوند. همچنین اسطوره در اصل داستان هایی است كه در گذر زمان یك ملت آرزوهای خود را در قالب آن بیان می كند. پس باید دانست كه داستان های شاهنامه اسطوره است.

**نقش فردوسی در پاسداشت زبان فارسی
زبان یك موجود زنده است كه در گذر زمان تغییر می كند. نمی توان به اجبار واژه را وارد یك زبان كرد و به زور از یك زبان خارج ساخت. در گذر زمان، زبان دچار تحول می شود و این موضوعی است كه باید آن را پذیرفت. زمانی كه حافظ و سعدی شعر می گفتند، زبان فارسی تغییراتی كرده بود، بنابراین واژه هایی كه حافظ و سعدی به كار می برند، متفاوت از كلمه هایی است كه فردوسی به كار می برد. حدود 300 تا 400 سال فاصله زمانی میان فردوسی و شاعرانی چون حافظ و سعدی وجود دارد، با این حال واژه ها، تركیب ها و كنایه هایی كه در شاهنامه مشاهده می شود، در بسیاری از آثار دوره های بعدی نیز تكرار شده است؛ یعنی اگر شاهنامه نبود، شاید سعدی و حافظی هم نبودند و زبان فارسی باقی نمی ماند.

در دوره ای كه عرب ها به مصر رسیدند، زبان مصری از میان رفت و از فرهنگ آنها چیزی باقی نماند اما زبان فارسی در گذر زمان حفظ شد. بنابراین به یقین نمی شود گفت كه شاعران پس از فردوسی به زبان فارسی بی توجهی كرده اند و واژه های شاهنامه را به كار نگرفتند زیرا بسیاری از این واژه ها در متن های دوره های بعد آمده است. این كه شاعری در برابر شاعری دیگر شكسته و كوچك شمرده شود، شایسته نگاه عادلانه نیست.

**جایگاه فردوسی در ادبیات ایران
فردوسی جایگاهی در ادبیات ایران دارد كه هیچ شاعری نتوانست این جایگاه را كسب كند. او در روزگاری زندگی می كرد كه شاعرانی همچون «دقیقی» كه شاعری حماسه سرا و مداح بود، ظهور یافته بودند اما فردوسی با وظیفه و رسالت اجتماعی و تاریخی كه برای خود قایل شد، توفیق یافت كه زبان فارسی و هویت ایرانی را در اثر خود حفظ كند؛ بنابراین جایگاه فردوسی با هیچ شاعری قابل قیاس نیست. این شاعر اثری از خود بر جای گذاشت تا هر فردی كه به زبان فارسی سخن می گوید، مدیون او باشد و این جایگاه را هیچ شاعری ندارد.

فردوسی زاده خراسان بود و در آن وادی زندگی می كرد. خراسان در روزگار فردوسی هنوز از خاطره های دوران باستان خالی نشده بود. دهقانان توس در كوشك ها و خانه های خود نقش پهلوانان گذشته را طرح می زدند و از جنگ ها و بزم های آنها تصاویری را روی دیوارهای خانه ها، گرمابه ها و كاروانسراها حك می كردند. همچنین جشن های ملی مانند نوروز، تیرگان، مهرگان و ... در آنجا رواج داشت. شاعر در چنان فرهنگ زنده ای پرورش یافت و به این دلیل زبان فارسی و فرهنگ ایرانی برایش ارزشمند بود.

از طرف دیگر در روزگاری كه فردوسی كار ادبی خود را شروع كرد، سامانیان در خراسان قدرت داشتند و مروج زبان و فرهنگ ایرانی و فارسی بودند. آنها به دلیل تعصبی كه به زبان و فرهنگ خود داشتند، شاعران را به ترویج این زبان تشویق می كردند. «بلعمی» نیز در همین دوران تاریخ بلعمی را نوشت.

فردوسی به زبان پارسی سخن می گفت و اینگونه نبود كه بخواهد مانند شاعران دوره های بعد در فرهنگ لغت دنبال واژه های فارسی بچرخد. زبانی را كه در آن منطقه متداول بود به كار می گرفت. بنابراین فردوسی به عمد تلاش نمی كرد تا زبان عربی را به كار نگیرد چرا كه این زبان در آن دوران هنوز در خراسان جای نگرفته بود. منظومه ای كه فردوسی پدید آورد، به غنای زبان فارسی در دوره های بعد افزود زیرا او زبان آن دوره را در شاهنامه حفظ كرد و گنجینه ای شد تا شاعران دوره های بعدی بتوانند از آن بهره مند شوند.

** جذب نوجوانان و جوانان به زبان و ادبیات فارسی
بهترین راهكار برای تحقق این مهم این است كه در كتاب های درسی، بیش از پیش به متن هایی از فردوسی و شاهنامه پرداخته شود. شاهنامه كه تنها جنگ و گریز نیست. این اثر فرهنگ انسانی را آموزش می دهد و با آن همه توصیف جنگاوری اما هیچ واژه زشت، توهین آمیز و به دور از ادب نمی توان در آن یافت.

در ایران به ویژه در 10 سال گذشته، بازار نقالی رونق گرفته است؛ افرادی می آیند و داستان های مختلف اساطیری را در مجالس و مناسبت های گوناگون نقل می كنند. با این كار می توان كودكان و نونهالان را با فرهنگی آشنا كرد كه به جای آن كه به سراغ داستان های غیروطنی بروند، با زیبایی های داستان های شاهنامه آشنا شوند. همچنین فیلمسازی و تولید انیمیشن هایی با موضوع داستان های شاهنامه، بیش از آنچه كه اینك تولید می شود، می تواند در باورسازی اصیل كودكان و نوجوانان موثر باشد. باید كودكان را به زبان فارسی و نگهبانی از آن علاقه مند كرد. برگزاری مسابقه در مدارس و دادن جایزه به دانش آموزانی كه بیت های بیشتری از شاهنامه را از حفظ بخوانند، زبان و محتوای شاهنامه را بیش از پیش به نسل های آینده منتقل خواهد كرد. انتخاب نام های شاهنامه و گذاشتن بر روی شخصیت های مثبت فیلم ها و انیمیشن ها نیز گامی موثر در راستای حفظ دستاوردهای این اثر ارزشمند است.

* گزارش از عشرت كراری
پژوهشم**9428** 2002**9131
۰ نفر