همه حاضران در كنسرتش، یكصدا با او برای نصرالله و رزمندگان مقاومت میخوانند. به راستی حزبالله لبنان كه یك تشكیلات شبهنظامی شیعی است، چگونه توانسته دست بالایی را در عرصه فرهنگی و اجتماعی در كنار دیگر جریانهای لبنانی داشته باشد؟ تشكیلاتی كه در آستانه سالگرد جنگ 33 روزه، جانبازانش به دیدار رهبر انقلاب میآیند و او پدرانه دستشان را میفشرد و نماز را به آیتالله خامنهای اقتدا میكنند.
شاید كمتر كسی گمان میكرد یك جوان روحانی در قامت رهبر یك گروه شبهنظامی شیعه در قلب خاورمیانه، در كشوری با تنوع فرهنگی - سیاسی لبنان، روزی بتواند در قامت یك چهره ملی بهعنوان بدیلی در حوزه سیاست داخلی این كشور نقشآفرینی كند. جوانی كه سیمایش بیش از اعراب به ایرانیان شباهت داشت. «سید حسن نصرالله»؛ در ذهنیت مردم لبنان بیش از آنكه یادآور سازشكاری «یاسر عرفات» باشد، خاطره «مسیح لبنان» و بنیانگذار «جنبش امل»، «امام موسی صدر» را در حافظه تاریخی مردم لبنان زنده میكرد.
پیوند جنگهای چریكی و فعالیت سیاسی در خاورمیانه همواره تجربهای تراژیك و ناكام بوده است. گردش به راست «فتح» در فلسطین، اضمحلال و استحاله «سازمان مجاهدین خلق» (منافقین) و تجزیهطلبی گروههای مسلح كُرد در ایران، ناكامی نهضت «جمال عبدالناصر» در مصر، ناكامی چریكهای افغان به رهبری «احمدشاه مسعود» در افغانستان و درگیریهای داخلی 1975-1990 در لبنان كه با «پیمان طائف» از قالب منازعه نظامی به رقابت سیاسی تبدیل شد، همگی از عواملی بود كه سبب میشد تا به موفقیت «حزبالله» به دیده تردید نگریسته شود.
**ترور حریری؛ آرایش جدید نیروهای سیاسی در لبنان
با عقبنشینی رژیم صهیونیستی در سال 2000 از جنوب لبنان و جریان تبادل اسرای لبنانی و صهیونیست، مسلح بودن حزبالله بهمثابه بخشی از فرایند سیاسی در لبنان به رسمیت شناخته شد. موضوعی كه حتی ترور «رفیق حریری» در جولای 2006 و تشكیل ائتلاف 8 مارس؛ با محوریت حزبالله و جنبش امل (به رهبری نبیه بری) و ائتلاف 14 مارس با محوریت جریان المستقبل (به رهبری سعد حریری) نیز نتوانست به این موضوع خدشهای وارد نماید.
**جنگ33 روزه؛ آغاز صعود
علیرغم تشدید فشارها مبنی بر خلع سلاح حزبالله پس از ترور حریری، شكست رژیم صهیونیستی در جریان جنگ 33روزه در تابستان 2006، جایگاه حزبالله را در قامت نماد جریان مقاومت كه تجربه تلخ شكست اعراب از رژیم صهیونیستی را از خاطرهها بیرون كرد، بیش از پیش مستحكم نمود.
جنگی كه بهبهانه اسارت چند سرباز رژیم صهیونیستی توسط حزبالله آغاز شد و سپس جنگندههای نیروی هوایی این رژیم به بمباران سنگین لبنان و تخریب بخش وسیعی از زیرساخت این كشور پرداختند. این جنگ كه پیچیدهترین نبرد نامتقارن قرن 21 میلادی لقب گرفت، صحنه ناكامی تجهیزات سنگین مانند تانكهای مركاوا و خودروهای زرهی در برابر موشكهای ضدزره آرپیجی 29 بود. ناوچه ساعر رژیم صهیونیستی نیز در اصابت موشك ضدناو نور ساخت ایران بهشدت آسیب دید و بلااستفاده شد و چندین عنصر نیروی دریایی رژیم صهیونیستی كشته شدند.
در دوره پس از جنگ 33 روزه كه به افزایش سهم جریان هشت مارس در فضای سیاسی لبنان منجر شد، نیروی نظامی حزبالله به ضمانت اجرایی قوی برای تضمین فرآیندهای سیاسی در لبنان تبدیل شد. با این وجود، وجه اصلی موفقیتهای آتی حزبالله پس از این دوره را نه در وجه نظامی آن، بلكه باید در مشاركت در نظام سیاسی لبنان و ادغام در چارچوب «دولت – ملت» جست.
** انتخابات پارلمانی؛ حزبالله و لبنان
17مه 2017 (17 اردیبهشت97) حزبالله و متحدان سیاسیاش، «جنبش امل» به رهبری نبیه بری، رئیس پارلمان و جنبش مستقل «میهنی آزاد» به رهبری «میشل عون» رئیسجمهوری لبنان توانستند در نخستین انتخابات این كشور پس از 9 سال، بیش از نیمی از كرسیهای پارلمان را كسب كنند. «نفتالی بنت»، وزیر آموزش و پرورش رژیم صهیونیستی یكی از نخستین سیاستمداران این رژیم بود كه بلافاصله به پیروزی حزبالله واكنش نشان داد. بنت در پیام توییتری خود نوشت: «نتیجه انتخابات لبنان، بر پایه محاسباتی كه برای مدتها داشتیم، رقم خورده است. حزبالله = لبنان»
حزبالله؛ تجربه منحصربهفرد
با این تفاسیر جایگاه فعلی حزبالله را باید در عوامل ذیل جستوجو كرد:
اول، رژیم صهیونیستی: حزبالله توانسته پرچمدار مبارزه با رژیم صهیونیستی باشد. این موضوع توانسته سرمایه اجتماعی این حزب را نهتنها در میان شیعیان، بلكه در میان سایر اقوام و طوایفی كه رژیم صهیونیستی را دشمن خود میدانند، افزایش دهد. پیروزی در جنگهای 1982، 2000 و 2006 نقش موثری در شكلگیری این موضع برای حزبالله داشته است.
دوم، عدم استفاده از امكانات نظامی جهت قبضه قدرت: قدرت نظامی حزبالله به مثابه عامل متوازنكننده نظام و مشاركت سیاسی لبنان جهت پیشگیری از كودتای نظامی علیه فرایند سیاسی لبنان است، اما این مجموعه نشان دادهاست كه با قدرت سخت و اجبارگر نمیتوان قدرت سیاسی را ارتقاء داد.
سوم، تمركز بر اهداف استراتژیك: عدم ورود حزبالله در مناقشات فرعی و تاكید بر ارتقاء قدرت سیاسی در لبنان از دیگر عوامل موفقیت حزبالله در دهه اخیر است.
علی منتظری كارشناس مسائل لبنان و خاورمیانه در این زمینه به ایرنا گفت: «دخالت مستقیم حزبالله در سوریه با آن كه دارای بدنه كارشناسی نظامی بودهاست، اما بهطور قطع از كارشناسیهای فكری و سیاسی و دوراندیشی تحولات سیاسی سوریه و منطقه خاورمیانه نیز برخوردار بودهاست. این امر نشان میدهد كه سرمایهگذاری فكری و سیاسی حزبالله برای سوریه در چهارچوب حمایت از پشتوانههای مقاومت مناسب و دقیق بوده است. شرایط كنونی سوریه ثابت میكند كه استراتژیهای سیاسی و نظامی حزبالله برای سوریه درست بوده است. علاوه بر آن، مبارزه حزبالله با جریانات و گروههای تكفیری و حفظ امنیت ملی و مرزهای لبنان در برابر داعش و النصره ثابت میكند كه عمل و اندیشه سیاسی حزبالله بینقص ادامه یافته كه منجر به تعمیق ریشههای حزبالله و مقاومت اسلامی در لبنان و در بین افكار عمومی این كشور شدهاست. اكنون ما شاهد هستیم كه بخش مهمی از جریانات سیاسی مسیحی لبنانی معتقدند كه اگر استراتژی حزبالله نبود، اكنون جامعه مسیحی لبنان باید در درون مرزهای این كشور با داعش و النصره مبارزه میكرد و یا آن كه مثل بقیه مسیحیهای خاورمیانه به مهاجرت از لبنان و منطقه روی میآوردند».
چهارم، به رسمیت شناختن تكثر جامعه لبنان و درك ضرورتهای سیاسی با اولویت منافع ملی: از دیگر نكات حائز اهمیت در تثبیت جایگاه كنونی حزبالله و تندادن به قواعد سیاستورزی عرفی و مدرن است. جریان حزبالله با وجود اذعان به ماهیت ایدئولوژیك مبتنی بر اعتقاد به اسلام سیاسی و استظهار به جمهوری اسلامی بهعنوان یك دولت خارجی، از جایگاهی فراقومی و فرامذهبی در لبنان برخوردار است. ائتلاف با جریانات دیگر سیاسی با ماهیتی متفاوت، همچون جریان آزاد ملی لبنان (مسیحی)، جنبش توحید اسلامی (اهل تسنن)، حزب دموكرات لبنان (دروزی)، جماعت اسلامی لبنان (اهل تسنن)؛ موید این مطلب است كه حزبالله توازن دقیقی میان «وحدت استراتژیك» و «وحدت ایدئولوژیك» برقرار كردهاست.
«سركیس نعوم»، كارشناس ارشد مسائل خاورمیانه در یادداشتی در روزنامه «النهار» در خصوص حزبالله میگوید: «در حزبالله موسسههایی هستند كه اعضای آنها اكثرا منتخباند. در حزبالله هم نظام مشورتی حاكم است، هم در عین حال نظام دست آهنین. نباید فراموش كرد كه ایران در تاسیس آن سهیم بود و از آن حمایت كرد و همراه آن بود و همچنان به این حمایت ادامه میدهد تا رها نشود و تكه تكه نشود. مثل احزاب موجود در لبنان نیست كه همه آنها یك رئیس دارند و اعضایش یاران و دوستان یا خانواده آن رئیس هستند».
گزارش از سیدعمادالدین محمودی
**اداره كل چندرسانهای**ایرنا پلاس**
تهران- ایرنا- جولیا پطرس مسیحی چنان برای او و یارانش میخواند «احبائی» كه گویی این خواننده زن، یك شیعه تمامعیار مذهبی است.