به گزارش ايرنا، در آخرين مورد از ترورهايي كه هميشه به افراد ناشناس نسبت داده مي شود، صبح دوشنبه اين هفته دو افسر خلبان وزارت دفاع در نزديكي محل زندگيشان در شرق شهر كابل پايتخت اين كشور مورد سوء قصد قرار گرفتند و كشته شدند.
تاكنون فرد يا گروهي مسئوليت اين ترور را بر عهده نگرفته است و با توجه به دهها مورد مشابه اي كه در ماه هاي اخير در افغانستان رخ داده هم بعيد است كه اين اتفاق بيفتد.
مقامات دولتي نيز تاكنون به بيان همان جمله معروف « تحقيقات شروع شده و پرونده در دست بررسي است و نتايج به اطلاع عموم خواهد رسيد» اكتفا كرده و خبري از دستگيري هيچ مظنوني نيست.
پرونده ترورهايي كه حداقل در دو ماه گذشته در سطح استان هاي سي و چهارگانه افغانستان رخ داده ، نشان مي دهد كه داستان بررسي به دستگيري يا كشف دلايل ترور منتهي نخواهد شد.
البته «حشمت استانكزي» سخنگوي پليس شهر كابل در تشريح ضعف امنيت در اين شهر و عدم كشف سرنخ براي ترورهاي ديروز ، موضوع را به كاستي در ظرفيت هاي فني، تجهيزات، سازمان اطلاعاتي و توانايي نيروهاي پليس مرتبط مي سازد و از دهها اقدام پيشگيرانه كه در برابر وقوع جرم انجام شده خبر مي دهد.
تنها طي مرداد ماه امسال بيش از 16 مورد ترور در افغانستان گزارش شد كه در جريان آن افزون بر25 تن كشته شده اند و اگر بازه زماني را به پنج ماه امسال گسترش دهيم تعداد ترورها از مرز 100 مورد مي گذرد.
اين ميزان ترور در يك محدوده زماني طي ماه هاي اخير به نسبت ادوار گذشته به گفته كارشناسان امور افغانستان كم سابقه است و شائبه آن پيش مي آيد كه در كشور تسويه حساب هايي با اين شيوه در جريان است و ممكن است برخي افراد نيز از فضا ملتهب اين كشور براي تسويه حساب هاي شخصي سوء استفاد مي كنند.
در فهرست افرادي كه در اين مدت ترور شده اند از كارمندان دولت، نيروهاي پليس و ارتش ، مسئولان قضايي ، تجار و البته روحانيون سرشناس و موثر از مذاهب مختلف اسلامي ديده مي شوند.
داستان اغلب ترورهاي صورت گرفته در افغانستان جز يك تا دو روز بيشتر در پيشخوان رسانه ها دوام نمي آورند و چون در اين كشور رخدادها و تحولات امنيتي ، نظامي و سياسي چنان پر تعداد و با سرعت از پي هم رخ مي دهد كه بسياري از اخبار مهم مانند ترور در زير خروارها خبر روزانه مدفون مي شوند و تنها داغ آن براي خانواده كشته شدگان مي ماند و تروريست هاي ناشناس روزهاي بعد دلسوخته اي ديگر را به جمع اين خانواده ها مي افزايند.
در مورد ترور ديروز هم شاهدان عيني مي گويند كه افراد مسلح سوار بر موتور سيكت هنگامي اين دو خلبان راهدف تيراندازي خود قرار دادند كه آنها به سوي محل كارشان ميرفتند.
وزارت دفاع ملي افغانستان در همان ساعات نخست بعد از ترور خلبانان اعلام كرد كه هياتي را براي بررسي ترور اين دو تعيين كرده است.
«محمد رادمنش» ، معاون سخنگوي وزرات دفاع ملي به رسانه هاي محلي گفت كه اين دو تن در محل زندگي شان از سوي افراد مسلح مورد حمله قرار گرفته اند.
چندي پيش آمريكا اعلام كرد كه بخش بزرگي از كمك هاي مالي خود را به افغانستان براي تربيت نيروهاي هوايي اين كشور هزينه كرده است.
در گزارش آمريكا از مبلغي بيش از 60 ميليارد دلار براي سازماندهي ، آموزش ، تجهيز و حمايت از نيروهاي هوايي افغانستان سخن گفته شده كه طي 15 سال گذشته براي اين امر هزينه شده است.
برخي كارشناسان اين نوع ترورهاي را نابود كننده سرمايه هاي ملي مي خوانند و مي گويند كه حتي تدابير لازم براي ايمن ساختن رفت و آمد خلبانان در كابل پايتخت افغانستان با وجود اهميت داستان وجود ندارد.
«هارون مير» ميگويد كه هر خلباني را كه از دست ميدهيم در حقيقت ميليونها افغاني هزينه شده براي تربيت او در چنين سطحي از دست مي رود و اين موارد هزينه هاي جنگ را براي حكومت افغانستان افزايش مي دهد.
به گزارش خبرگزاري صداي افغان ، اداره بازرسي عمومي آمريكا براي بازسازي افغانستان موسوم به «سيگار» در گزارشي كه امروز سه شنبه منتشر كرد، اعلام داشت كه شواهد امنيتي نشان ميدهد كه حملههاي انتحاري و قتلهاي هدفمند در افغانستان افزايش يافته است.
سيگار افزوده ترورها و حملات انتحاري هدفمند در افغانستان افزايش چشمگير يافته و ترور يا قتلهاي هدفمند 35 درصد بيشتر شده و حملات انتحاري نيز 78 درصد افزايش يافته است.
گزارش سيگار محدوده زماني 26 بهمن ماه سال 1396 تا 25 ارديبهشت ماه امسال را مد نظر قرار داده است و افزوده كه بر خلاف افزايش ترورها ؛ در اين مدت مجموع حوادث امنيتي در سراسر افغانستان نسبت به سال گذشته در مدت مشابه كاهش داشته است.
سيگار در گزارش خود به سازمان ملل آورده كه از 15 فوريه 2018 تا 15 مي 2018 ميلادي پنج هزار و 675 مورد حادثه امنيتي در سراسر افغانستان ثبت شده كه نسبت به دوره مشابه در سال 2017 هفت درصد كاهش نشان ميدهد.
اين در حالي است كه تنها در ماه گذشته از 13 تا 18 مرداد ماه هر روز در نقطه اي از افغانستان يك ترور رخ داده است و در روزهايي مانند 18 و 6 مرداد دو ترور ثبت شده است كه با توجه پراكندگي اين ترورها مي توان گفت تمركز در مناطق شمالي افغانستان است و بيشتر فرماندهان تاجيك در نيروهاي مسلح ، افراد موثر در ادارات دولتي و روحانيون فعال در حوزهاي فرهنگي مقابله با تفكرات تكفيري مورد هدف قرار گرفته اند.
اين نوع ترورهاي هدفمند و حملات انتحاري عليه بخش هاي انديشه وز ، مراكز فرهنگي و تبليغي و عالمان ديني ؛ كارمندان دولت و فرماندهان نظامي مي تواند اهدافي چند بعدي را دنبال كند.
زدن كارمندان خود به خود بدنه دولت را تضعيف مي كند و از روي ترس نقاط نفوذ اطلاعاتي زيادي را براي تروريست ها به اين ساختار باز مي كند كه البته جدا از تروريست ها، قاچاقچيان و مفسدان اقتصادي و سياسي نيز از اين فضا بهره مند مي شوند.
حذف فرماندهان نظامي موثر در ميدان نبرد مي تواند تا حد زيادي توان نبرد نيروهاي دولتي را در آن نقاطي كه بيشترين مقاومت را در برابر تروريست ها دارند كاهش دهد.
ترور روحانيون و علماي ديني كه آشكارا با افكار گروه هاي تكفيري مقابله مي كنند و تبيين كننده حقايق اسلام هستند مي تواند صداي روحانيون ديگر را خاموش كند و اين براي تروريست ها و حاميانشان كه بيشترين بهره را از اسلام هراسي برده اند يك هدف مهم محسوب مي شود.
ترور همواره بيانگر ضعف هاي حريف در ميدان مقابله رو در روست و مي تواند نشانه ناتواني آنها باشد اما اين فرض مشروط به آن است كه جامعه هوشمندانه مقابل آن بايستد و چون افرد مسلح ناشناس به ناچار در داخل اجتماع پيرامون خود جاي مي گيرند، بايد مردم مانند گلبول هاي سفيد خون آنها را ميكروب تشخيص دهند و براي حفظ سلامتي خود آنها را شناسايي و از بطن جامعه پس زده و به سيستم هاي انتطامي تحويل دهند.
اين كه افراد مسلح ناشناس مي توانند به راحتي بعد از ترور در جمعيت شهرها محو شوند ، مي تواند دو علت داشته باشد يا تروريست ها آنتي ژن مشابه ساختارهاي امنيتي دارند يا مردم حساسيت خود را به ميكروب از دست داده اند كه هر دو سبب نابودي اجتماع مي شود و بايد از توان اطلاعاتي مردم براي شناسايي عاملان ناامني در جامعه بهره برد كه البته امكان استفاده از چنين ظرفيتي منوط به وجود اعتماد مردم و ساختارهاي حكومت است.
*آساق*1104*1663**
كابل - ايرنا - نعمت امنيت در افغانستان كه سال هاست در پي جنگ با اشغالگران و جولان گروه هاي تروريستي ، جراحت هاي عميقي برداشته ، در ماه هاي اخير ترورها، خون ريزي اين زخم هاي كهنه و مانده از ظالمان را تشديد كرده است.