۱۵ شهریور ۱۳۹۷، ۸:۴۶
کد خبر: 83024449
T T
۰ نفر

افزايش قيمت سكه زمينه‌ساز طلاق نيست

۱۵ شهریور ۱۳۹۷، ۸:۴۶
کد خبر: 83024449
افزايش قيمت سكه زمينه‌ساز طلاق نيست

اخبار تامل‌برانگيز افزايش طلاق به دليل بالا‌رفتن قيمت سكه كم بود كه گفته يكي از نمايندگان كميسيون ‌اجتماعي مبني بر افزايش طلاق در حاشيه شهرها مساله را پيچيده‌تر كرد.

از سوي ديگر زمزمه‌هاي جدي از كاهش ميزان كف مهريه در مجراهاي قانوني شنيده مي‌شود. اينكه تصميمات كنوني تا چه ميزان به نفع صاحبان برحق مهريه يعني زنان است پرسش مطرح‌شده در اين گزارش نيست، بلكه در تلاش براي يافتن ارتباطي ميان افزايش قيمت سكه و تمايل بيشتر حاشيه‌نشينان به طلاق هستيم. اساسا مساله طلاق چقدر در حاشيه شهرها جدي است و آيا كاهش ميزان كف سكه به بحران نسبي طلاق در كشور كمكي مي‌كند؟ در اين ميان سهم وضعيت اقتصادي خانواده چقدر است.

تا امروز اغلب گمانه‌زني‌ها بر افزايش‌طلاق در كلانشهرها استوار بود و آمارها تا حد قابل توجهي اين واقعيت را هويدا مي‌كرد، اما خبر افزايش‌ طلاق در حاشيه شهرها اين تفكر ذهني را تا حدود زيادي برهم ريخت. به گفته دبير اول كميسيون‌ اجتماعي آمار طلاق در سطح كشور تكان‌دهنده و وحشتناك است.

روح‌ا... بابايي صالح افزود: «افزايش آمار طلاق در مناطق دور دست و حاشيه‌اي كشور هم مشاهده مي‌شود؛ با توجه به پيشرفت تكنولوژي و افزايش ارتباطات ‌مجازي افزايش طلاق در استان‌هاي كشور رو به گسترش است.» آمار طلاق در سال گذشته شكست و در سال 96 به 175 هزار مورد رسيد، اما اين آمار صرفا براساس استان‌هاي مختلف است و تفكيك مناطق ‌شهري و روستايي ندارد. بنابراين معيار قابل‌ اتكايي در مورد افزايش آمار طلاق در حاشيه‌ شهرها نيست.

نبود يا كمبود مراكز مشاوره خانواده مي‌توانست عامل قابل‌تاملي براي افزايش ميزان‌طلاق در حاشيه شهرها باشد، اما ناگهان اين سوال را در ذهن متبادر مي‌كند كه اساسا چه تعداد از ساكنان اين مناطق اعتقادي به حل مساله خانوادگي خود با كمك مشاوران‌خانواده دارند يا در صورت تمايل تا چه ميزان قادرند در اين زمينه هزينه مالي كنند؟! پاسخ روشن است. قدرت اقتصادي و دانش‌اجتماعي اكثريت ساكن در حاشيه شهرها قطعا به ميزاني نيست كه مراجعه به مشاور خانواده را نياز اول و آخر خود بدانند.

**اعتياد زمينه‌ساز اصلي طلاق است
رئيس كميسيون ‌اجتماعي مجلس در گفت‌وگو با «آرمان» در ارتباط با ادعاي افزايش طلاق در حاشيه شهرها مي‌گويد: تاييد افزايش طلاق در حاشيه‌ شهرها براساس برخي از نظريات غيررسمي نادرست است و بايد براساس آمار و ارقام سازمان‌هاي‌رسمي كشور سخن گفت. سلمان خدادادي مي‌افزايد: يكي از مراكز رصدكننده مسائل‌اجتماعي، كميسيون‌اجتماعي مجلس و طلاق است كه براساس آمارهاي رسمي ثبت‌احوال و مركز پژوهش‌هاي‌مجلس از سال 1383 يك معضل‌اجتماعي شناخته شده و شتاب آن در شش سال گذشته افزايش يافته است.

او خاطرنشان مي‌كند: تنها عامل طلاق دلايل‌اقتصادي نيست و به عنوان‌مثال آمار طلاق در برخي مناطق‌شمالي تهران از جنوب آن بالاتر است؛ براساس آمار 54 درصد عامل طلاق اعتياد، 30 درصد مسائل‌اقتصادي،درآمدها و عدم تامين‌معاش خانواده و منابع‌زندگي و 10 درصد حاصل عدم دقت در انتخاب همسر و ازدواج احساسي است. خدادادي مي‌گويد: زمينه براي آسيب‌هاي اجتماعي در حاشيه‌شهرها فراهم‌تر است و شايد اين عامل افزايش آمار طلاق در حاشيه شهرها باشد. البته اغلب ساكنان مناطق حاشيه‌اي شهرها خوب و سالم هستند و به دليل فقر در حاشيه شهرهاي‌بزرگ اسكان مي‌يابند، اما افراد آسيب‌پذير نيز ديده مي‌شوند كه افراد سالم را در معرض آسيب قرار مي‌‌دهند.

او مي‌افزايد: افزايش طلاق مثال نقض زياد دارد، به عنوان مثال آمار طلاق در استان‌هايي مانند يزد و قزوين از بسياري از شهرهاي بزرگ كمتر است، هرچند در اين مناطق مرفه‌نشين و حاشيه‌نشين وجود دارند، اما فرهنگ حاكم بر استان و نگاه به طلاق ميزان آن را كاهش داده است. خدادادي تاكيد مي‌كند: افزايش نرخ سكه و ارز بر مسائل اجتماعي، خانوادگي و زندگي اثرات منفي داشته، اما فعلا باعث افزايش طلاق نشده است.

او مي‌افزايد: براي صدور طلاق حداقل شش ماه زمان نياز است و اين درحالي است كه امروز حدود شش ماه از افزايش نرخ سكه مي‌گذرد و اين افزايش قيمت نمي‌تواند بر افزايش ميزان طلاق در برخي استان‌ها تاثيرگذار باشد. خدادادي مي‌گويد: افزايش پرونده‌هاي طلاق در دادگاه‌ها در چند ماه اخير حاصل به جريان انداختن شكاياتي متعلق به طلاق‌هاي يك و دو سال اخير است، افرادي كه طلاق گرفته و امروز جدا شده‌اند. در واقع مرد موظف به پرداخت يك سكه در ماه بوده به‌دليل افزايش قيمت سكه توان پرداخت ندارد و دادگاهي مي‌شود.

متاسفانه عدم‌توانايي براي پرداخت‌مهريه طلاق‌هاي گذشته در برخي استان‌ها و شهرستان‌ها آمار شكايات را دو، سه برابر كرده است. او مي‌افزايد: خوشبختانه هنوز سكه هدف و طمع براي طلاق نيست و در صورت تداوم قيمت آن شايد در يك‌سال آينده زمينه برخي از طلاق‌ها گراني‌هاي حاصله از افزايش قيمت سكه باشد، زيرا ارزش‌پول كشور پايين آمده و اداره زندگي با مشكل مواجه مي‌شود. در هرصورت هنوز آماري درخصوص افزايش طلاق در حاشيه شهرها منتشر نشده است.

**آماري نداريم، چه مي‌توان گفت؟!
به‌رغم نبود آمار تفكيك‌شده شهري، روستايي و حاشيه‌شهرها در زمينه طلاق چگونه مي‌توان به قطعيت در ارتباط با افزايش ميزان‌طلاق در حاشيه شهرها سخن گفت؟! هر چند نبود آمار مستدل راه گريزي بر عدم‌واقعيت اين ادعاست، اما نمي‌توان به آساني و بدون در نظر گرفتن زمينه‌هاي بروز طلاق در حاشيه شهرها خط‌بطلاني براين فرضيه كشيد. طلاق در حاشيه‌شهرها افزايش يافته باشد يا كاهش بايد پرسيد مهارت‌هاي‌زندگي چقدر در اين ميان تاثيرگذار بوده است.

زمينه‌هايي مانند فقر، فحشا، نبود امكانات‌فرهنگي و اجتماعي، كاهش ميزان‌سواد و دانش در حاشيه شهرها، كمبود مهارت‌هاي‌اجتماعي و زندگي در اين مناطق به نظر دلايل محكمي براي افزايش نسبي ميزان طلاق باتوجه به وضعيت‌اقتصادي جامعه است. در واقع شرط لازم است، اما كافي نيست. مشكلات‌اقتصادي شايد كشتي زندگي را به تلاطم بيندازند اما قاعدتا آن را غرق نمي‌كنند. زماني سخن از ثبت 21 طلاق در هر ساعت در كشور مطرح بود و بايد امروز صرفا خوش‌بين بود تا تصور كرد كه اين آمار دست‌خوش تغييراتي بزرگ نشده و به تعداد آن افزوده نشده است.

به گفته بسياري از مردم و جامعه‌شناسان وضعيت زندگي در ماه‌هاي اخير و مشكلات متعدد اقتصادي و همچنين افزايش آسيب‌هاي‌اجتماعي راه گريزي براي كاهش ميزان طلاق باقي نگذاشته است. هرچند مسائل و مشكلات‌اقتصادي تنهاترين دلايل نيستند، اما به اين شكل نيست كه دلايل مهم و تاثيرگذاري در ارتباط با بروز طلاق نباشند. در اين ميان تنها يك پرسش مطرح است كه ارتباط ميان افزايش قيمت‌سكه و ميزان طلاق در حاشيه شهرها كجاست.

**حاشيه شهر مساله نيست، نبود مهارت را دريابيد!
يك جامعه‌شناس در گفت‌وگو با «آرمان» در ارتباط با دلايل افزايش‌طلاق در حاشيه‌شهرها مي‌گويد: صراحتا نمي‌توان در ارتباط با ميزان طلاق در حاشيه شهرها اظهارنظر كرد. مريم ظهوريان مي‌افزايد: در واقع نمي‌توان قشربندي كرد و گفت طلاق در حاشيه‌شهرها بيشتر و در مركز شهرها كمتر است، اما هنگام علت‌يابي مساله متفاوت مي‌شود. او خاطرنشان مي‌كند: به عنوان‌مثال اگر بگوييم حضور كودكان كار يا وجود برخي تخلفات‌اجتماعي در حاشيه‌شهرها به دليل عدم‌توجه كافي، نظارت و بازرسي بيشتر باشد سخن گزافه‌اي نگفته‌ايم، زيرا مهاجراني معمولا به حاشيه شهرها مي‌آيند كه توان زندگي در مراكز و مناطق خوب شهري را ندارند. اين مساله از نظر اقتصادي‌و‌فرهنگي شرايط را براي بروز برخي تخلفات و آسيب‌هاي‌اجتماعي مناسب‌تر مي‌كند.

ظهوريان مي‌افزايد: مردم در حاشيه‌ شهرها ممكن است بسيار خوب و بافرهنگ بوده و صرفا از نظر‌اقتصادي مشكل داشته باشند و به اين دليل مجبور به كوچ به حاشيه شهر شوند، اما در هر صورت به دليل نظارت كمتر براين مناطق و قصور فرهنگي و ناتواني مالي احتمال بروز آسيب‌هاي‌اجتماعي افزايش مي‌يابد. او مي‌گويد: فرد بعد از مهاجرت از يك منطقه كوچك به شهري بزرگ به نوعي مدهوش بزرگي و پيچيدگي شرايط زندگي‌شهري مي‌شود و اولين قدم مطابقت و هماهنگي او با شرايط كنوني است، در اين ميان شايد دست به ازدواج‌هايي بدون پايه‌هاي درستي براي تشكيل يك خانواده بزند يا به طمع پول ازدواج كند. رسيدن به ارتقاي‌مالي يا اميال ناكام و مطابقت با شرايط زندگي جديد در نهايت او را مجاب به ازدواج‌هايي مي‌كند كه هيچ زيربناهاي اصلي ندارند و در نهايت منجر به طلاق مي‌شوند.

ظهوريان تاكيد مي‌كند: البته گاهي فرد با كسي ازدواج مي‌كند كه به دليل ناتواني مالي هيچ فايده اقتصادي براي او ندارد و با وجود كوچكترين نوسانات‌اقتصادي يا اجتماعي بفكر طلاق مي‌افتد. او مي‌افزايد: اين امر ناشي از بي‌هويتي و عدم مهارت‌آموزي زندگي مشترك است. در واقع مهارت‌هاي‌اصلي را به جوانان و فرزندان خود آموزش نمي‌دهيم و زيرساخت ازدواج دچار مشكل است كه با كوچكترين يا بزرگترين تلنگر از هم مي‌پاشد. اگر هدف از ازدواج‌ متعالي و مشخص باشد و جوانان از راه درست و كانال‌اصلي ازدواج وارد شده باشند در اين صورت راه پيمودن مسير و رسيدن به مقصد را مي‌دانند و تلاطمات كمتر تاثيرگذار هستند.

ظهوريان خاطرنشان مي‌كند: آموزش در مقطع خود تاثير‌گذار است و مقصود آموزش صرفا قبل از ازدواج نيست. افراد بايد تجربه كنند و دوره‌هاي كارورزي مهارت‌هاي‌زندگي را ببينند تا در زمان تصميم‌گيري از اين آموزش‌ها استفاده كنند. او مي‌گويد: سن آغاز آموزش بسته به نوع آن دارد. اگر والدين آگاهانه اقدام كنند شايد از سنين كودكي بتوان آموزش مهارت‌هاي‌زندگي را به فرزندان خود بدهند. دراين صورت بسياري از مهارت‌ها در سنين خردسالي به افراد داده مي‌شود. آنها بايد بتوانند فرزندان خود را باتوجه به بلوغ‌اجتماعي و فكري، فرهنگي، اجتماعي و فهم از سنين كودكي در مورد ارتباط در خانواده و خارج از خانواده آموزش دهند.

منبع: روزنامه آرمان، 1397.6.15
گروه اطلاع رساني**2002**
۰ نفر