به گزارش روز دوشنبه خبرنگار فرهنگی ایرنا، در این جلسه، ابتدا جمشید كیانفر در پاسداشت جایگاه علمیِ احسان اشراقی، گفت: آنهایی كه در دوره قاجار و پهلوی اول برای تحصیل به فرنگ رفتند، وقتی برگشتند در پی بی اهمیت جلوه دادن تاریخ بودند. زیرا می خواستند خودشان را جا بیندازند اما در مقاطعی استادانی آمدند كه تاریخ را احیا كردند.
وی سپس درباره جایگاه شهر قزوین به عنوان زادگاه استاد، گفت: قزوین، شهر عالمپروری است و شخصیت های علمی برجسته ای را نه فقط به ایران كه به جهان معرفی كرده است. از حمدالله مستوفی می گذرم و در دوره جدید، جایگاه علمی علامه محمد قزوینی بر هیچ كس پوشیده نیست.
كیانفر افزود: علامه علیاكبر دهخدا است كه در عرصه های سیاست، شعر و ادب و تاریخ چهره ای فاضل بوده است. سیدمحمد دبیرسیاقی هم در تاریخ استاد است و هم در واژه شناسی و ناصر تكمیل همایون هم در تاریخ و هم در علوم اجتماعی و البته احسان اشراقی در تاریخ. شاید بر خلاف خیلی ها كه در یك رشته تخصص دارند، اشراقی در چند زمینه صاحبنظر است.
وی گفت: او میان تاریخ و جغرافیا پیوندی عمیق برقرار كرده و اگرچه فرسنگ ها از هم فاصله دارند اما او تدریس جغرافیای تاریخی تلاش كرد میان این دو رشته اتصال و ارتباط برقرار كند. زیرا او درس را با چاشنی سفر آموزش می داد.
كیانفر ادامه داد: اشراقی با اینكه متخصص دوره صفویه است، اما در علوم اجتماعی و تاریخ، شخصیتی روشمند دارد تا جایی كه امروز، كمتر شخصیتی را سراغ داریم كه چند دانشی باشد.
وی افزود: او آموزش و تدریس بسیار جذاب بود و چنان با دست پر به كلاس می آمد كه هر دانشجوی تشنه ای را سیراب می كرد. او كه از دبیرستان تا دكتری درس داد و خیلی ها مدیون او هستند. او اما تجربه مدیریت هم دارد. امروزه اگرچه بسیاری از دانشگاهیان از پذیرفتن مشاغل اداری احتراز دارند ولی اشراقی نه تنها معاونت آموزشی دانشكده ادبیات و علوم انسانی، كه حدود 20 سال مدیریت گروه تاریخ دانشگاه تهران را برعهده داشت و در بحبوحه پس از انقلاب بسیار، حضوری بسیار راهگشا داشت.
كیانفر گفت: استاد اشراقی اما در كارهای پژوهشی، تسلط عجیبی به متون دارد و حتی دارای سبك مختص به خود است. او جز صفویهپژوهی، آثاری هم درباره زادگاهش دارد. اشراقی پخته خوار نیست و از آن استادانی نیست كه دانشجویان را مجاب به تالیف مقاله و استفاده از دسترنج آنان كند، بلكه همان 50-60 مقاله ای هم كه تا امروز نوشته، در نوع منحصر بفرد است.
در ادامه مراسم احسان اشراقی، اظهار داشت: احساس نمی كنم در زندگی اش كار مفیدی انجام داده باشم كه قابل توجه باشد. تمام زندگی من یا در تدریس گذشته و یا در تحقیق و وقتی نگاه می كنم، گویی بیش از ظرفیتم هم كار كرده ام و در عمر باقیمانده نسبت به تاریخ و جغرافیا و ایران شناسی از آنچه از دستم بر می آید، فروگذار نخواهم كرد.
بخش دیگری از این مراسم، مختص بزرگداشت «جواد صفینژاد» بود.
ابتدا درباره او، غلامرضا سحاب سخن گفت و درباره وجوه مختلف شخصیت استاد، اظهار داشت: نخست، مردمی بودن اوست. دیگر، دقت نظر و وسواس او در كار تحقیق است بطوری كه من شاهد بوده ام كه حتی روی یك كلمه و یافتن صحیحِ آن، چقدر متون را بالا و پایین می كند. او وقتی روی اسناد كار می كند، كلمه كلمه آن را بررسی می كند و می پرسد. این نشان می دهد كه صفی نژاد هنوز هم عشق و علاقه و انگیزه فعالیت های علمی را دارد. برای كار خود، بسیار وقت می گذارد و به دنبال منابع تازه می گردد تا كار خود را مستند و مستدل كند.
وی ادامه داد: كاش به شیوه گذشتگان، ارتباط استاد و شاگرد طوری برقرار می شد كه منش و روش استاد تداوم یابد. در گذشته كسانی كه اهل علم بودند، از روش و كلاس استاد خود بهره می بردند و به همین جهت، همه شان اثرگذار بودند. آثار صفی نژاد در زمینه های مختلف ازجمله قنات، عشایر و اطلس های جغرافیایی، بسیار محل رجوع اهل فن است.
جواد صفی نژاد در ادامه گفت: من عمرم را صرف شناخت قنات كردم؛ وقتی می بینم مقنی ها در كازرون، محله داشتند به شعف می آیم. ما اصطلاحات عجیبی درباره فرهنگ بومی مان داریم كه تا به حال گفته و شناخته نشده است و حتی در هیچ فرهنگ دیگری مشاهده نشده است.
وی افزود: این نشست ها بهانه ای است برای دیدار با اساتید و بهره گیری از حضورشان تا نسل جوان با آنان از نزدیك دیدار و معاشرت كند و با نفس گرم آنها، از دانش آنان سود ببرد برای برداشتن گام های بلندتر. این جلسات فرصت مناسبی است تا به یاد آوریم آنچه در علم و دانش به دست آورده ایم حاصل تلاش این اساتید است. از جلسات محمل خاطره گویی است؛ برای اینكه قدر بدانیم و برای دیگران به نمایش بگذاریم آنچه را آنان در عرصه علم به ثمر نشاندند.
صفی نژاد ادامه داد: وقتی می بینم كه در قشم و در در كنار بندر لافت، 365 چاه آبِ 30 متری داریم كه در گذشته به عنوان تقویم استفاده می شده است، به شوق می آیم؛ اینكه آب باران كه از كوه ها سرازیر می شده و در چاه ها جمع می شده، از هر چاه، در یك روز مشخص استفاده می شده تا حساب روزها نیز مشخص باشد. وقتی می بینم در جاهای مختلف ایران، خرده فرهنگ ها دارای فرهنگ مخصوص است شادمان می شوم؛ اینكه مثلا به جای گرم و مثقال، از فشنگ به عنوان یك واحد وزن استفاده می شده است.
وی گفت: من در همه این سال ها، تا جایی كه توانستم، مطالعه كردم و مكتوب كردم و اگر موسساتی درباره فرهنگ روستایی و عشایری كار می كنند، می توانم در آنجا حاضر شوم و قول دهم، سالی یك كتاب ارزنده ارائه دهم. هنوز فرهنگ بومی ایران، مملو از زوایای گفته نشده بسیاری است.
در ادامه، از شخصیت تاثیرگذارِ محمود حكیمی تجلیل شد و در آغاز، مصطفی رحماندوست نكاتی را مطرح كرد و گفت: همه بچه های دهه های 30، 40 و 50، آثار محمود حكیمی را خوانده اند و می شناسند. حكیمی داستان كودك و نوجوان می نوشت و پرهیجان هم می نوشت. خودِ من یكی از كسانی بودم كه در آن سن و سال، آثار او را می خواند. زیرا نوشته های حكیمی، منبع صحیح و سالم ادبیات كودك و نوجوان بود.
وی افزود: حكیمی از معدود كسانی است كه پیش از انقلاب به ادبیات كودك و نوجوان می پرداختند. اگرچه كسانی چون احمد شاملو و نادر ابراهیمی و صمد بهرنگی هم بودند اما حكیمی از آن دسته بود كه كار اصلی شان، داستان كودك بود و من برای او سر تعظیم فرود می آورم كه راه را به ما نشان داد و هنوز هم خود را تحت تاثیر او می دانم.
رحماندوست پس از اشاره به نخستین برخورد از نزدیك با او، در سال های پس از انقلاب در همایشی در قم گفت: هنوز هم اما هرزگاهی او را می بینم و از مسائل سیاسی و غیرسیاسیِ روز می گوییم و حضورش مایه دلگرمی و آرامش است. حكیمی هنوز هم برای كودكان می نویسد اما حیف كه كمتر به دست كودكان می رسد.
سپس، محمود حكیمی پس از یادی از مجله پیام شادی كه پیش از انقلاب برای كودكان و نوجوانان منتشر شد، گفت: تشویق معلم بسیار موثر است. وقتی دبیرستان بودم، معلم انشایی به نام آقای غروی داشتم كه گفت نویسنده می شوی و شدم؛ از سال 1339 تا 1343 در كیهان بچه ها داستان می نوشتم. مدتی بعد، در مجله ای دیگر، داستان های پلیسی را ترجمه می كردم و در نهایت، از سال 1347 تا همین امروز، یكی از نویسندگان مجله مكتب اسلام بودم. در این راه، شهید مطهری، شهید باهنر و شهید بهشتی و سیدغلامرضا سعیدی، از مشوقان اصلی من بودند و آیتالله سبحانی همین امروز هم از مشوقان من است.
وی افزود: همین حالا هم باید برای كودك و نوجوان كار كرد و معتقدم ادبیات كودك و نوجوان ظرفیت های بسیاری دارد اما امیدوارم از نویسندگان كودك و نوجوان باز هم تقدیر و تشكر شود تا مایه دلگرمی آنان باشد.
در بخش پایانی، از فرهاد طاهری دعوت شد تا درباره مقام علمی هرمز همایونپور سخنانی مطرح كند.
وی پس از مروری بر زندگی استاد خود، گفت: او نخستین معلم من در ویراستاری بود و اندك دانشم در ویراستاری را مدیون او هست. او هم همایون پورِ ویراستارِ «لذات فلسفه» ویل دورانت به ترجمه عباس زریاب خویی است، هم مترجمِ میهن پرست ایرانیِ كریستوفر دوبلگ و هم سردبیر فصلنامه نقد و بررسی كتاب تهران. اما او واجد ویژگیِ «حاصلشدگیِ شانِ علم» است و چهار خصیصه دارد؛ انصاف در قضاوت، تعادل در رفتار، پرهیز از تنگ نظری و حسادت و بركشیدن مستعدان.
طاهری افزود: او بر خلاف بسیاری از اهل علم كه وقتی به مدیریت می رسند و قدرت می یابند، دیگران را فراموش می كنند، اینگونه نیست و من این نكته را می گویم كه تجربه كرده ام. حتی این بی اخلاقی را از كسانی كه سال ها دم از اخلاق می زدند، می بینید. او در انتها گفت: امیدوارم وقتی اهلِ علمِ جامعه ما به قدرت می رسد، جامعه میان دانشمند و غیردانشمند فرق بگذارد.
در در ادامه، هرمز همایونپور ضمن تقدیر از مدیریت جدید كتابخانه ملی كه سبب شده تا این نهاد فرهنگی، با گذشته خود بسیار متفاوت باشد و خوشحالم كه این ركن فرهنگ را رشدیافته می بینم، گفت: كاری نكردم تا شایسته تقدیر باشد اما خوشحالم كه مورد توجه اهل فرهنگ واقع شده است و به همین دستاورد آن افتخار می كنم.
آخرین سخنران، اشرف بروجردی رئیس سازمان اسناد و كتابخانه ملی ایران بود كه بیان داشت: این نشست ها آغازی خواهد بود بر تبادل نظر و دیدگاه و حضور اساتید فرصت مغتنمی است كه با كمك هم، به رویكرد بهتری دست یابیم.
به گزارش ایرنا، در این نشست، چهره هایی چون رضا یكرنگیان، سیدصادق سجادی، محمدرضا نوراللهیان، محمدحسین ساكت، توفیق سبحانی، علی رواقی، اكبر ایرانی، محمدرضا سحاب، غلامرضا امیرخانی و حسن نیكبخت حضور داشتند.
فراهنگ**9246**1418
با حضور رئیس كتابخانه ملی؛
آیین بزرگداشت چهار تن از مفاخر فرهنگی كشور برگزار شد
۱۹ شهریور ۱۳۹۷، ۱۸:۰۲
کد خبر:
83029199
تهران - ایرنا - آیین بزرگداشت احسان اشراقی، جواد صفینژاد، هرمز همایونپور و محمود حكیمی چهار تن از مفاخر فرهنگ كشور در سومین نشست ماهانه «یكشنبههای ملی» در موزه میراث مكتوب و مستند ایران كتابخانه ملی ایران برگزار شد.