شهيد مسيحي خطاب به پاسداران: روحيه ايثارگري خود را حفظ كنيد

به گزارش ايرنا، شهيد عبدالله مسيحي ايسيني مهرماه سال 40 در روستاي محله نو دهستان ايسين در 20 كيليومتري شمال بندرعباس به دنيا آمد، از شش سالگي به دبستان رفت و در همان سن نماز خواندن را شروع كرد.
وي در هشت سالگي نوحه خوان مراسم روضه خواني بود و دوستانش را براي رفتن به مسجد تشويق مي كرد.
شهيد مسيحي براي گذراندن دوره راهنمايي به بندرعباس آمد و در مدرسه 'شهيد ساياني' درس خواند و قرائت قرآن را از مادرش ياد گرفت اما هميشه توصيه مي كرد: «مادرجان! بايد معني قرآن را بداني و به خواندن عربي آن اكتفا نكني».
وي هر زمان كه پولي نصيبش مي شد به مسجد مي داد تا صرف امور مسجد شود.
اين شهيد كه شهيد يعقوب دبيري نژاد در وصفش نوشته است: 'اي راهنماي قافله زار راهي كربلا / اي عبد خدا، عبدالله / اي كه انفاست مسيحايي است'...
با بالا گرفتن تب انقلاب، شهيد مسيحي كه سال چهارم دبيرستان بود فعاليت هاي انقلابي اش را در پايگاه مسجد الشهدا ادامه مي داد اما اين موضوع باعث نشد كه از درس غافل شود و موفق شد خردادماه سال 58 ديپلم رياضي خود را با معدل 17.89 بگيرد.
وي مدتي بعد وارد «دادگاه ويژه مبارزه با مواد مخدر و قاچاق» شد و فعاليت هاي زيادي در آن دادگاه انجام داد.
وي يكسال بعد نيز به عضويت سپاه درآمد و براي تكميل دوره نظامي به «تهران» و «كرمان» اعزام شد و در همين ايام در تهران درس «ايدئولوژي» خواند.
شهيد مسيحي در اوقات فراغت بچه هاي مسجد و محله را به خانه مي آورد و آن ها را نصيحت مي كرد و با همين فعاليت ها توانسته بود برخي از منافقان را به راه بياورد تا جايي كه خود آن ها بعد از شهادتش مي گفتند: «ما دين نداشتيم و خدا را نمي شناختيم عبدالله ما را خداشناس معرفي كرد».
با شروع جنگ، شهيد مسيحي مثل ديگر جوانان هم دوره اش عازم جبهه شد و در نبرد با دشمن تا بن دندان مسلح تمام توان و تلاش خود را به كار بست. وي زماني كه در عمليات «بيت المقدس» شركت كرد، مادر بزرگ و برخي از خويشان نذر كرده بودند كه وقتي سالم از جبهه برگدد گوسفندي را قرباني كنند، وقتي برگشت و متوجه اين موضوع شد با ناراحتي گفت: «من عاشق خدا هستم، مي خواهم به مهماني خدا بروم چرا شما نذر مي بنديد كه من شهيد نشوم؟»
شهيد مسيحي دوشنبه ها و پنجشنبه ها روزه مي گرفت، هميشه وضو داشت، تنهايي غذا نمي خورد، اگر از ماموريت برمي گشت فورا به مسجد مي رفت و در آن جا نماز مي خواند و در دعاي كميل شركت مي كرد.
با اين كه مسوولان با رفتن وي به جبهه مخالف بودند اما او نمي خواست از قافله شهيدان عقب بماند و هر روز عطشش براي شهادت بيشتر مي شد؛ سرانجام موفق شد رضايت مسوولان را براي حضور در جبهه كسب كند و راهي جبهه شد.
وي در جبهه وارد واحد اطلاعات عمليات لشكر 41 ثارالله شد، بعد از 2 ماه به مرخصي آمد و چند روز بعد مجدد به جبهه «مريوان» رفت. اين بار قصد بازگشت نداشت، ماموريتش را تمديد كرد و با خانواده اش تماس گرفت و گفت تا شهيد نشوم برنمي گردم.
شهيد عبدالله مسيحي ايسيني سرانجام 30 مهرماه سال 62 در منطقه «مريوان» با سمت مسوول محور و شناسايي گروه براثر اصابت تركش راكت هواپيما به شهادت رسيد.
شهيد مسيحي مقدمه وصيت نامه اش را با آيه هاي 27 تا 30 سوره فجر آغاز كرده است و در بخشي از اين مقدمه آورده است: از خدا غافل نشويم و به درجه اطمينان نفس برسيم آن وقت كه خدا بنده خالصش را در بهشت خود جاي مي دهد.
وي در ادامه اين وصيت نامه مي افزايد: مطلبي چند با برادران پاسدار داشتم؛ آن روحيه ايثارگري اخلاقي و اطاعت از فرمان خدا را در خودتان حفظ كنيد چون شما تنها كساني هستيد كه مستقيم زير نظر ولايت هستيد؛ بايد خودتان به كوچك ترين صحبت امام (خميني) توجه داشته باشيد و به آن عمل كنيد، خود را وابسته به امام بدانيد، در همه مسائل فقط به امام تكيه داشته باشيد.
شهيد مسيحي در ادامه وصيت نامه اش اظهار داشته است: امام (خميني) در تمام صحبت هايشان به دو چيز بيشتر از همه تكيه دارند و آن را رمز پيروزي مي داننند كه آن؛ وحدت كلمه و تسلط بر نفس هاي شيطاني است اگر اين دو را حفظ كنيد امت واقعي امام هستيد.
وي ادامه داده است: يك مطلب هم براي آنهايي مي گويم كه هنوز به اين اسلام و انقلاب اعتقاد ندارند؛ اگر شما حتي يك ذره هم احتمال مي داديد به اندازه همان مثالي كه اگر يك بچه بيايد و بگويد كه من در اين مكان عقرب ديده ام؛ شما براي آزار نرسيدن به جانتان تا توان داريد آن مكان را بازرسي مي كنيد كه زياني به شما نرسد و به حرف او اين اندازه مطمئن هستيد حالا چرا اين ضرر را در رابطه با دين و خدا نمي بينيد؟
شهيد مسيحي مي افزايد: تا در رابطه با خدا و مكتب اسلام تحقيق كنيد؛ اگر با دليل و برهان منطقي پذيرفتند كه خدا نيست و مكتب اسلام بهترين مكتب نيست؛ در اين مدت ضرري نكرده ايد جز اين كه روح را از تمام مسائل غيراخلاقي پاك كرده ايد و به آرامش رسيده ايد.
وي در بخش پاياني وصيت نامه اش آورده است: سفارش ديگر اين كه كارها و اعمال خودتان يك ذره و يك لحظه براي غيرخدا نباشد و از ياد خدا غافل نشويد، امام خميني را تنها نگذاريد و هميشه در خدمت انقلاب و اسلام باشيد.
9887 / 6048