روزنامه آرمان در سرمقاله اي به قلم مهدي مطهرنيا تحليلگر و آينده پژوه سياسي، آورده است: تحريمهاي اخير ايالات متحده آمريكا در ارتباط با قضاوت سازمان يافته آمريكا در 4 دهه پس از انقلاب اسلامي در ارتباط با ايران شكل و محتوا ميپذيرد. ايالات متحده آمريكا در دوره جديد خود پس از روي كارآمدن دونالد ترامپ به سرعت در حال تبديل كردن ايران از چالش بينالمللي به دشمن بينالمللي است.
به عبارت ديگر ايالات متحده آمريكا تلاش دارد زمينههايي را ايجاد كند تا بتواند با شيفت يا جابهجايي پارادايمي معنادار زمينههاي تغيير و تحول در نگاه بينالمللي عليه ايران را فراهم سازد. به گونهاي كه بتواند محدودسازي همكاري بينالمللي با ايران و محاصره منطقهاي تهران را فراهم آورد تا بعد از آن وارد دوره فروريزش شود. اين شيفت پارادايمي در سطح تحليل كلان پارادايم، رهبري جهان و گسترش قدرت فرازميني در بستر ايجاد هژموني؛ قدرت مركب بينالمللي را در دستور كار ايالات متحده آمريكا قرار داده است و در ارتباط با ايران خواهان عبور از تحريم به سمت تهديد معطوف به فروريزش دروني با كاتاليزور قدرت بروني است.
پادگفتمان ايالات متحده آمريكا از زمان تاسيس تا اواخر قرن بيستم ميلادي متكي بر آرزوي بنيانگذاران آمريكا بود. آرزويي كه در آن تلاش براي ايجاد هژموني آمريكايي در سطح بينالمللي و دموكراسي ارشادي با راهنمايي ايالات متحده آمريكا در سطح جهاني مورد توجه بود. اكنون آمريكا گامهاي پاياني شكل دادن به اين پادگفتمان يا گفتمان برتر بينالمللي خود را در چارچوب آرزوي بنيانگذاران بهزعم خود دنبال ميكند تا بتواند با گسترش دموكراسي ارشادي تنبيهي در چارچوب نگرشهاي آمريكايي پارادايم رهبري جهان و گسترش قدرت فرازميني در بستر ايجاد هژموني مركب بينالمللي را در آينده دنبال كند. لذا موانع و چالشهاي موجود در اين حركت از چالش و مانع به صورت يك تهديد و تبديل تهديد در قالب معرفي دشمن هدف ايالات متحده آمريكا شكل ميگيرد.
اينجاست كه در سطح مربوط به ايران در سطح خرد تبديل محدود سازي بينالمللي ايران و محاصره منطقهاي تهران به تلاش براي فرو ريزش دولت تهران و تشكيل ستاد مركزي كنترل دريايي و زميني جهان در فلات ايران - نوهارتلند- خواهد انجاميد. ايالات متحده آمريكا هدف خود را در اين مسير قرار داده است. ايران در مركزيت نوهارتلند قرار دارد و اگر زماني پل پيروزي ميان شمال و جنوب بود؛ اكنون در معادلات بينالمللي و در زمانه شكلگيري نظم آينده نوين جهاني پل پيروزي ميان شرق و غرب است.
به همين دليل در معادلات بينالمللي يا بايد موجب يك درگيري گسترده بينالمللي براي ايجاد فضاي مناسب جهت گذار از اين منطقه جغرافيايي شوديا اينكه در قالب ايجاد يك حركت معنادار در راستاي تعريف تحريمهاي شكننده روي آورد. لبههاي اصطكاك ايران و آمريكا در حال افزايش است؛ تحريمها فرااقتصادي است و ميل به دگرگون سازي دارد. آمريكا اكنون ميل دارد به پادگفتمان روياي بزرگ آمريكايي وارد شود. بر اساس اين گستره ايجاد شده سعي ميكند كه قدرت زميني خود را به مرزهاي فرازميني ارجاع دهد. ايجاد نيروي فضايي ايالات متحده آمريكا تنها كنترل زمين از فضا نيست بلكه گسترش قدرت آمريكا از زمين به فضا را نيز دربر ميگيرد.
فلذا بايد بگوييم كه ايران يكي از گرههاي اساسي براي ايالات متحده آمريكا محسوب ميشود كه حل اين گره در گرو يك فضاي محدود كننده براي تهران است كه بيش از هر حكومت ديگري ادعاي مبارزه با ايالات متحده در جهان را دارد و پرچم مبارزه با آمريكا را برافراشته است. اينجاست كه بايد بگوييم نقطه تزاحم ايران با آمريكا به اصطكاك تبديل شده است و هر روز كه ميگذرد اين سطوح بااصطكاك بيشتري به يكديگر فشار ميآورند و گسلهاي زلزله برانگيز را ايجاد ميكنند.
*منبع: روزنامه آرمان،1397،8،13
**گروه اطلاع رساني**1893**9131
تهران- ايرنا- ايالات متحده آمريكا تلاش دارد زمينههايي را ايجاد كند تا بتواند با شيفت يا جابهجايي پارادايمي معنادار زمينههاي تغيير و تحول در نگاه بينالمللي عليه ايران را فراهم سازد.