مهدی عبایی خراسانی در بخش دوم گفت و گو با «پروژه تاریخ شفاهی ایرنا» به بایکوت متقابل زندانیان چپ و مسلمان در زندان های رژیم شاه می پردازد. وی ریشه بسیاری از تقابلات بعد انقلاب را ناشی از نوع مواجهه دو گروه در زندان های شاه می داند. متن آن در ادامه آمده است :
ایرنا: وضع زندان های زمان شاه چگونه بود؟
عبایی خراسانی: مسائل سیاسی که ما بعد از انقلاب دچار آنها شدیم ریشه اش به قبل از انقلاب برمی گردد و نوع برخوردی که اعضای سازمان مجاهدین خلق و چریک های فدایی خلق با زندانیان سنتی مذهبی داشتند.
این زندانیان مذهبی به اجبار باید در «کمون» با مجاهدین خلق و چریک های فدایی خلق زندگی می کردند. فشارهایی روحی که از طرف کمون های غیرمذهبی به زندانیان مذهبی وارد می شد فراوان بود.
من در برهه ای که حبس بودم نوع برخورد این افراد با اشخاصی چون بهزاد نبوی، لطف الله میثمی، کچویی و لاجوردی را دیده بودم. رفتاری که این افراد بعدها در مقابل گروه های غیرمذهبی معتقد به مشی مسلحانه در پیش گرفته اند عکس العمل این سوء رفتارها بود.
به شخصه داستان های زیادی درباره این برخوردهای بد با بچه های مسلمان در زندان شنیده بودم.
ایرنا: مقداری این موضوع را باز می کنید؟
عبایی خراسانی: در زندان کمون بود. کمون در زندان ها به معنای زندگی جمعی زندانیانی به کار می رفت که به خاطر خط مشی مسلحانه یا غیر از آن در بند به سر می بردند. جمعیت موتلفه اسلامی هم از گروه هایی بود که معتقد به اقدام مسلحانه علیه رژیم شاه بود منتهی از نوع «ترور».
اعضای موتلفه در زندان توسط چریک های فدایی و مجاهدین خلق به گوشه ای رانده می شدند و اجازه صحبت کردن به آنها داده نمی شد. مجاهدین و چریک ها به آنها می گفتند شما اهل مبارزه با شاه نیستید. این ها اسلام موتلفه ای ها را نیز مردود می دانستند.
با مهدی عراقی و حبیب الله عسکراولادی چنین برخوردهایی داشتند. بارها زندانیان مذهبی پیش روحانیون می رفتند و از شیوه برخورد انحصارگرایانه مجاهدین و چریک های فدایی گلایه می کردند و می گفتند ما از نوع برخورد آنها به شدت معذبیم. آنها می گویند اسلام همینی است که ما می گوییم و شما باید جمع کنید و بروید چرا که چیزی که می گویید اصلا اسلام نیست.
ایرنا: پس «بایکوت» زندانیان مسلمان صحت داشته است؟
عبایی خراسانی: بله. عکس این هم بود. هر بندی که مجاهدین و چریک های فدایی در اقلیت بودند توسط دیگر زندانیان بایکوت می شدند. زندانیان مسلمان می گفتند شما همان هایی هستید که بعد از سال ۵۴ به مارکسیسم چسبیدید و از پشت به مبارزه خنجر زدید.
این اختلافات داخل بندها به قدری زیاد بود که بارها مبارزین بیرون زندان پیغام می دادند که دست از این بحث های تفرقه انگیز بردارید این بگومگوها و رفتارهای خصمانه شما با یکدیگر باعث شده که مبارزات بیرون زندان هم تحت تاثیر قرار گیرد و تضعیف شود. شما داستان «سپاس» را شنیده اید؟
ایرنا: خیر، نمی دانم چیست؟
عبایی خراسانی: بعد از سال ۵۴ که ایدئولوژی مجاهدین خلق به صورت رسمی اعلام شد نوع برخوردها بین بقایای مجاهدین خلق یعنی تیم مسعود رجویی و خیابانی و بعدها ابریشم چی و همین طور چریک های فدایی خلق و گروه های مارکسیست با زندانیان مذهبی و به ویژه موتلفه و همین طور آقای مهدی کروبی دگرگون شد.
مجاهدین به این مبارزین می گفتند که ما از ابتدا می دانستیم شما سنتی ها عناصر وابسته به رژیم هستید و اهل مبارزه نیستید.
آن قدر فشار بر بچه های سنتی مذهبی در زندان ها از سوی چپ های غیرمذهبی و مجاهدین زیاد شد که «علمای خمسه» بیانیه دادند. این علما شامل حضرات حسینعلی منتظری، محمود طالقانی، حسن لاهوتی، محی الدین انواری و علی اکبرهاشمی رفسنجانی بود. آنها در اطلاعیه خود نوشتند که مارکسیست ها نجس هستند و باید در مراودات اجتماعی از آنها برحذر بود. خطاب اصلی ایشان مجاهدین خلق بودند که اعلام مارکسیست شدن کرده بودند.
تا قبل از این بیانیه چنین چیزی نبود. یعنی زندانیان دمپایی چریک های فدایی را می پوشیدند و با آن می رفتند وضو می گرفتند و نماز می خواندند. مدام هم به ما توصیه می کردند به خاطر حفظ وحدت در این باره سخنی نگوییم.
ایرنا: چه اشخاصی این توصیه ها را به شما می کردند؟
عبایی خراسانی: روحانیون زندان ها. روحانیون بیرون زندان هم پیغام می فرستادند و آن را تایید می کردند. در خود مشهد آقای واعظ طبسی و هاشمی نژاد و فرزانه این مساله را مدام تذکر می دادند که الان وقت پرداختن به دمپایی و نجاست نیست.
وقتی سوال می کردیم این ها کافر هستند و نمی شود با از دمپایی آنها برای وضو استفاده کرد، می گفتند شرایط عسر و حرج است و مانعی ندارد.
بعد از تغییر ایدئولوژی مجاهدین خلق و شهادت واقفی و اعدام ثمره لباف؛ این صف بندی ها شکل گرفت.
هر جا مجاهدین خلق و چریک ها اکثریت داشتند آن قدر فشار می آوردند که بسیاری از مبارزین مذهبی می گفتند می شود ما یک روزی از زندان آزاد شویم تا از دست این مارکسیست ها خلاص شویم.
عده ای از مذهبی ها هم به این فکر افتادند که باید از زندان بیرون رفت و در میان خانواده ها تبلیغ کرد تا از پیوستن فرزندان خود به این گروههای انقلابی مارکسیست جلوگیری کنند. حتی تفکر حجتیه ای هم قوت گرفت و احیا شد. مانند انجمن حجتیه می گفتند ما باید برویم با مارکسیست ها مبارزه کنیم نه شاه. جوان ها در خانه بنشینند و با رژیم مبارزه نکنند بهتر است تا این که برای مبارزه تن به ایدئولوژی مارکسیست دهند.
به این دلیل عده ای درخواست خلاصی از زندان کردند.
ساواک هم خیلی موش می دواند و قضیه را بزرگ می کرد. در زندان ها شایعه کرده بود که الان که شما بچه مذهبی ها به خاطر مبارزه با اعلیحضرت مسلمان در زندان هستید چپ ها دارند جوانان مسلمان را در بیرون زندان مارکسیست می کنند.
زندانیان مسلمان مواردی را هم دیده بودند. مثلا یکی از زندانیان به نام علیرضا زمردیان که روحانیون زندان از نماز شب او تعریف می کردند یک دفعه مارکسیست شد و به همه چیز پشت کرد. روحانیون و مذهبی های داخل زندان هم ترسیدند گفتند این ها که توانسته اند بچه های نماز شب خوان ما را کمونیست کنند وای به حال بچه مسلمان های معمولی. این طور ادامه پیدا کند تمام مبارزین کمونیست می شوند آقا بروید اسلام را در بیرون زندان ها نجات دهید.
ساواک نقش بسیار پررنگی ایفا کرد. یعنی ابتدا زندانیان سخنور مجاهد و چپ را انتخاب کرد و آنها را در سراسر زندان ها توزیع کرد. این ها شروع به بحث با مسلمان ها کردند که حق با ما است و مسیر شما اشتباه است و ما هستیم که شیوه مبارزه با شاه را مشخص می کنیم.
برخی از این زندانیان مسلمان هم مجبور شدند درخواست بنویسند و بیرون بیایند تا نگذارند جوان ها مارکسیست شوند.
رژیم هم نهایت استفاده را از این ماجرا کرد.
شبی در بهمن ۵۵ به این زندانیان مسلمان گفتند امشب آزاد می شوید. به لباس زندان هر کدام از آنها مدالی زدند که به «مدال سپاس» مشهور شد و روی آن نوشته شده بود «سپاس اعلیحضرت».
این زندانیان بندگان خدا متوجه نبودند داستان چیست. زندانبانان آنها را از داخل راهروهای زندان عبور دادند. در نهایت هم آنها را به سالن زندان بردند. اما تعداد زیادی از زندانیان توده ای هم آنجا بودند.
در میان فریاد «سپاس، سپاس اعلحضرت» محبوسین توده ای که قرار بود آزاد شوند دوربین های تلویزیون هم شروع به فیلمبرداری از جمعیت کردند. این ها تازه آن موقع فهمیدند جریان چیست. یکی از توده ها روی سن رفته بود و از جمعیت می خواست بلند صدا بزنند سپاس اعلیحضرت.
این بندگان خدا هاج و و واج مانده بودند که چه بگویند. فردای آن روز صفحه اول روزنامه اطلاعات شد این شد که زندانیان سیاسی با فریاد سپاس اعلیحضرت اظهار ندامت کردند و بیرون آمدند. فیلم این ماجرا در تلویزیون هم پخش شد و رژیم طاغوت روی آن تبلیغ فراوانی کرد.
اما این بندگان خدا وقتی بیرون آمدند فهمیدند چه اشتباهی کرده اند. متوجه شدند حرف هایی که ساواک درباره مارکسیست شدن بچه مسلمان ها زده غلو بوده است و حتی بچه مسلمان هایی که از مجاهدین خلق انشعاب کرده بودند نیز یک گروه مبارز مذهبی دیگر را تشکیل داده اند.
برای همین این زندانیان مسلمان آزاد شده دوباره به صف مبارزه با شاه پیوستند ولی مجاهدین خلق نهایت استفاده را از آن بردند.
بسیاری از انحرافات بعد در انقلاب نتیجه همین چالش عمیق در زندان های قبل از انقلاب بین مجاهدین و چریک های فدایی با مبارزین مذهبی بود.
گفت و گو از : ناصر غضنفری
پژوهشم ۳۰۸۱**
پروژه تاریخ شفاهی ایرنا/ مهدی عبایی خراسانی(۲):
ترفند ساواک برای فریب زندانیان
۲۶ آبان ۱۳۹۷، ۱۱:۴۰
کد خبر:
83102268
![ترفند ساواک برای فریب زندانیان ترفند ساواک برای فریب زندانیان](https://img9.irna.ir/old/Image/1397/13970826/83102268/N83102268-72670181.jpg)
تهران- ایرنا- مهدی عبایی خراسانی مبارز پیش از انقلاب اسلامی از تقابل زندانیان مذهبی و مارکسیست در زندان های رژیم شاه سخن گفت و ترفند ساواک برای فریب و تشدید اختلاف میان زندانیان را تبیین کرد.