به گزارش روز یكشنبه ایرنا، فیلم «اشباح گویا» به كارگردانی میلوش فورمن درباره فیلم فراسیسكو گویا در بخش نخست برنامه به نمایش درآمد و پس از آن فیلم مستند «دلواپس درختان بودم» درباره استاد حسین محجوبی به كارگردانی علی محمد مسیحا و فیلم «زروان» درباره استاد ایرج اسكندری به كارگردانی فرانك آرتا عصر روز شنبه 13 بهمن ماه، در خانه هنرمندان نمایش داده شد.
**فرانسیس گویا
با فرانسیسكو گویا، نقاش اسپانیایی بین سالهای ۱۷۴۶ تا ۱۸۲۸ میزیست و دو تابلوی خانواده كارلوس چهارم و سوم ماه مه از كارهای فاخر وی محسوب میشود و همچنین تابلوی قربانگاه كلیسای سن فرانسیسكو ال گرانده در مادرید را نقاشی كرد كه این امر به عضویت وی در آكادمی سلطنتی هنرهای زیبا انجامید و حتی در سال ۱۷۹۹ به مقام نقاش خصوصی پادشاه برگزیده شد.
وقتی سپاهیان ناپلئون در سال ۱۸۰۸ كشور اسپانیا را اشغال كردند، گویا و بسیاری از اسپانیاییهای دیگر امیدوار بودند كه فاتحان، همان اصلاحاتی را در آن كشور انجام دهند كه شدیدا به آنها نیاز بود. رفتار توحشآمیز سربازان فرانسوی، آن رؤیا را درهم شكست و به مقاومتی مردمی به همان درجه توحش دامن زد و گویا این تجربه تلخ را در بسیاری از آثار خود از سال ۱۸۱۰ ال ۱۸۱۵ به تصویر كشیده است.
**حسین محجوبی
حسین محجوبی در سال 1309 در شهر زیبا و رویائی لاهیجان متولد شد و ایام كودكی و نوجوانی را در آن دیار سر سبز و با خاطرات فراموش نشدنی كه همه ضمیر باطن او را بر گرفته، گذراند.
وی علاوه بر نقاشی و خط نقاشی در عرصه معماری و پارك سازی و فضای سبز فعالیت داشته و بیش از نیم قرن در عالم هنر كوشیده است و حاصل آن شركت در دهها نمایشگاه جمعی و اختصاصی همراه با نقاشان ایران و جهان است.
در گرایش نقاشان ایرانی به بازنمایی درخت و طبیعت، حسین محجوبی جایگاه ویژهای دارد. همان طور كه این اثر نیز به خوبی نشان میدهد، درختهای او نه تجلی صرف از طبیعت هستند و نه همچون نگارگری ایرانی فضایی فارغ از بُعد و تونالیته دارند.
اگر چه محجوبی در ترسیم این درختها و اسبهایی كه سرمستانه در دشتهای بهاری میتازند، به نگارگری سنتی ایران نظر دارد، با این حال ویژگیهای منحصر به فردی در آثار او دیده میشوند كه تأثیرپذیری از نگارگری را به برداشتی بسیار آزاد و سیال تقلیل میدهد.
در واقع محجوبی نقاش همان طبیعت رویایی و بهشت موعودی است كه جز خیال، نمیتوان جایگاهی برایش متصور شد.
**ایرج اسكندری
ایرج اسكندری در سال ۱۳۳۵ در كاشمر متولد شد و از همان كودكی با كارگاه نقشه كشی قالی با این هنر سنتی مانوس شده است.
وی با پرداختی تلویحی به طراحی نقشه قالی، دوره تحصیلات متوسطه را درمشهد گذراند و درسال 1353 پس از اتمام تحصیلات دبیرستانی به دانشكده هنر های تزئینی راه یافت وبرای طی دوره فوق لیسانس به رشته مرمت آثار باستانی روی آورد ولی مرمت آثار باستانی نیز همچون طرح های تجریدی قالی، زمینه مناسبی برای بیان احساساتش نشد و برای ادامه تحصیل به فرانسه رفت اما چندی بعد، انقلاب اسلامی زمینه ساز بازگشت او به ایران شد.
این نقاش پس از انقلاب اسلامی، جدا از پرداختن به نقاشی، در جهت ایجاد فضای جدید هنری، به تدریس طراحی و نقاشی در دانشكده هنرهای تزئینی مشغول شد.
ایرج اسكندری فارغ التحصیل رشته نقاشی از هنركده هنرهای تزئینی، فارغ التحصیل پژوهش هنر، عضو هیأت علمی و رئیس دانشكده هنرهای تجسمی دانشگاه هنر است و در سال 1384 به اخذ درجه دكترای هنر از دانشگاه هنر نائل شد.
جلسه نقد و بررسی فیلمها با حضور حسین محجوبی، ایرج اسكندری، فرانك آرتا و علی محمد مسیحا با اجرای سعید باباوند برگزار شد.
آرتا در این نشست با بیان اینكه پروسه ساخت این فیلم بسیار طولانی بود، گفت: سال 92 در موزه هنرهای معاصر تهران نمایشگاهی برای بزرگداشت ایرج اسكندری و كاظم چلیپا برگزار شد. مدیر وقت موزه، احسان آقایی، به من پیشنهاد داد در كنار كاتالوگی كه قرار بود برای نمایشگاه چاپ شود، فیلمهای مستندی نیز برای این هنرمندان ساخته شود.
آرتا ادامه داد: با توجه به اینكه من تحصیلكرده سینما و روزنامه نگار هستم تصمیم گرفتم این كار را انجام دهم و فیلم مستند ایرج اسكندری را بسازم. همزمان با نمایشگاه، فیلمبرداری را انجام دادیم اما پس از آن با تغییر مدیریتها، فیلم در مرحله تدوین باقی ماند و به دلیل نبود حمایت مدیران این پروژه ادامه پیدا نكرد. اما در یك سال گذشته با همكاری انجمن سینمای جوان توانستم فیلم را به سرانجام برسانم.
آرتا افزود: خوب است در كنار سمینارها، بزرگداشتها و نمایشگاهها، بودجهای هم برای ساخت فیلمهای مستندی درباره هنرمندان در نظر گرفته شود تا آرشیوی ارزشمند برای آیندگان باقی بماند. خوشحالم كه اولین نمایش عمومی فیلم من در این جشنواره بود و به نظرم جالب خواهد بود كه در سالهای آینده این بخش به صورت رقابتی برگزار شود.
آرتا در پاسخ به این سوال كه آیا فیلمسازی پرتره در فهم بهتر هنر تجسمی كمك می كند، گفت: من اعتقاد دارم كه فیلم مستند میتواند این كار را بكند به شرطی كه مدیریت فرهنگی وجود داشته باشد. ما در عصر انفجار اطلاعات هستیم اما آن اطلاعاتی به درد مخاطب میخورد كه هدفگذاری شده باشد. پس قطعاً چنین فیلمهایی میتواند حتی برای چند جوان علاقهمند به كار هنرمند تأثیرگذار باشد تا بدانند نقاش مورد علاقه آنها چگونه زندگی میكند، چه كتابی میخواند، چه تفكری دارد.
در ادامه، سعید باباوند این سوال را مطرح كرد كه چه اتفاقی باید بیفتد تا چهره هنرمند به صورت شفاف در یك فیلم نمایش داده شود.
آرتا درباره این موضوع گفت: جدا از امكانات و لوازمی كه مورد نیاز است، در سینمای مستند پرتره شما با یك انسان طرف هستید. با یك حقیقت مواجه هستید كه در یك مدت كوتاه نمیتوانید به آن نزدیك شوید. برای ساخت فیلم باید آنقدر به سوژه نزدیك شوید تا به درك عمیقی از او برسید و زمانی كه میخواهید قابی از او بگیرید همه چیز مناسب باشد. من در ساخت این فیلم چنین فرصتی نداشتم چون قرار بود همزمان با نمایشگاه، این فیلم را آماده كنم بنابراین به ذهنیت و تصورات خودم از آقای اسكندری رجوع كردم.
آرتا ادامه داد: ایرج اسكندری از نقاشی دیواریهای انقلابی به آثار تغزلی رسیده است. او ابنالوقت نبوده و با توجه به عقاید خود، همیشه آن كاری كه دلش خواسته را انجام داده است. این هنرمندان قشر خاكستری هستند كه كمتر كسی به آنها توجه میكند. احساس میكنم باید یك فیلم بلند درباره اسكندری بسازم چون بخشی از شخصیت او را نتوانستم در این فیلم بیاورم.
علی محمد مسیحا نیز درباره فیلم حسین محجوبی گفت: من تجربیات مختلفی در شعر، هنر و سابقه زیادی هم در فیلمسازی داشتم اما به دلیل ناملایماتی كه دیدم همه فعالیتهای خود را كنار گذاشته و به تدریس مشغول بودم. تا اینكه برای برگزاری یك نمایشگاه عكس در گالری محجوبی به ایشان مراجعه كردم و در این روند با ایشان بیشتر آشنا شدم.
مسیحا افزود: یكی از اتفاقات خوب زندگی من آشنایی با خانواده محجوبی بود. پس از چندین سال وقفه در كار فیلمسازی، با توجه به علاقهای كه به آقای محجوبی داشتم تصمیم گرفتم این فیلم را بسازم.
او درباره نحوه ساخت این فیلم گفت: با توجه به روحیاتی كه از محجوبی شناختم، قصد آزار و بر هم زدن خلوت ایشان را نداشتم. بنابراین حدود یك سال و نیم بدون تصویر برداری كردن با استاد معاشرت كردم و بعد از اینكه صمیمیتی میان ما ایجاد شد شروع به فیلمبرداری كردم.
**تبدیل زندان قصر به نمایشگاه هنری شگفت انگیز است
محجوبی نیز گفت: خوشحالم در سرزمینی زندگی میكنم كه زادگاه فرهنگ و هنر است و ما با همه فراز و فرودها به آن علاقه داریم. چند روز پیش یك بخش از جشنواره هنرهای تجسمی فجر را دیدم كه در باغ موزه قصر برگزار شده و فضای شگفتانگیزی به وجود آورده است. زندان قصری كه قبلا دیده بودیم تبدیل شده است به نمایشگاه آثار هنرمندان و جالب است كه ببینیم چگونه چنین تغییری به وجود میآید.
**بخش اصلی كه هنرمند را میسازد در هیچ تاریخ و سندی قابل بازگویی نیست
پس از آن اسكندری با بیان اینكه چندان اعتقادی به تاریخ نگاشته شده ندارد، افزود: تا جایی كه در جریان هستم این دو كارگردان با پول خودشان این فیلمها را ساخته اند و كمكی به آنها نشده است. اصولا حمایتها تا جایی انجام میشود كه در راستای منافع باشد. در زندگی من اتفاقات بسیاری افتاده است ولی آنچه شما در این فیلم دیدید یك بخش كوچك از آن است. در واقع آن بخش اصلی كه هنرمند را میسازد در هیچ تاریخ و سندی قابل بازگویی نیست.
سعید باباوند در بخشی از این جلسه گفت: در كشور ما یك امتناع از بیان وجود دارد. بخش هایی از زندگی هنرمندان به دلایل مختلف اجتماعی و سیاسی در هیچ فیلمی مطرح نمیشود اما از سوی دیگر محدودیت هایی وجود دارد كه از جانب خود هنرمندان است. باید ببینیم آیا راهی وجود دارد كه در مستند، شخصیت واقعی هنرمند را به تصویر بكشیم؟
در آخرین روز برنامههای بخش فیلم در یازدهمین جشنواره هنرهای تجسمی فجر، عصر روز یكشنبه 14 بهمن ماه «كمال الملك» به كارگردانی علی حاتمی،«اسبی كه شیهه نمیكشد» فیلمی درباره واحد خاكدان به كارگردانی محمدرضا عینی، «نامهای به آسمان» فیلمی درباره هانیبال الخاص به كارگردانی آرش رئیسیان نمایش داده میشود.
یازدهمین جشنواره هنرهای تجسمی فجر با دبیری ابراهیم حقیقی تا پانزدهم اسفند به كار خود ادامه میدهد. در این جشنواره سید امیر سقراطی دبیری هنری و محسن سلیمانی دبیری اجرایی را عهدهدار هستند.
فرهنگ*9031** 9053
تهران- ایرنا- فیلمهایی درباره فراسیسكو گویا، حسین محجوبی و ایرج اسكندری نقاشان صاحب نام در ششمین شب از بخش فیلم در یازدهمین جشنواره هنرهای تجسمی فجر به نمایش درآمد.