۲۵ اسفند ۱۳۹۷، ۱۳:۳۹
کد خبر: 83245131
T T
۰ نفر
كتاب ماهی سیاه اثر بهرنگی مرا به نویسندگی واداشت

كرمان - ایرنا - كتاب 'ماهی سیاه كوچولو' اثر 'صمد بهرنگی' بیشترین جاذبه را برای من داشت، گویی به نوعی با سرشت و ذات من، كه گسترش نگرش به جهان بود و مرا از زیست محیطی به زیست جهانی پرتاب كرد و در واقع مرا به نویسندگی واداشت.

این بخشی از گفته های بتول غفاری متخصص بیهوشی و نویسنده، شاعر ،پژوهشگر و خیر فرهنگی كرمانی در حوزه كودك و نوجوان در گفت و گوی روز شنبه با خبرنگار خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا ) است .
** در دوره كودكی و نوجوانی كدام كتاب یا كتاب ‌ها روی شما تأثیر گذاشته ‌اند؟ چه ‌چیزی در این داستان ‌ها بود كه شما را تحت‌ تاثیر قرار می‌ داد؟
- می ‌خواهم سنت ‌شكنی كنم و ابتدا مقدمه را عنوان نكنم، پس مستقیم وارد پاسخ به سؤال شما می‌ شوم، كتاب ماهی سیاه كوچولو' اثر 'صمد بهرنگی' بیشترین جاذبه را برای من داشت، گویی به نوعی با سرشت و ذات من، كه گسترش نگرش به جهان بود و مرا از زیست محیطی به زیست جهانی پرتاب كرد.
به گفته غفاری دیگر یا بعضی از آثار این نویسنده، متأثر از گرایش ‌های چپ آن دوران بود به عنوان مثال در داستانی از 'صمد بهرنگی'، بچه فقیر نمی ‌تواند عروسك دلخواهش را بخرد و به سراغ مسلسل می ‌رود و این اشاعه خشونت است.
- حالا اجازه می ‌خواهم مقدمه را عرض كنم، بعدها كه به مطالعات تاریخ ادبیات دوران كودكی‌ ام پرداختم، جنگ دو بلوك سرمایه‌ داری و سوسیالیستی، در ایران نمود داشت. تقریباً ادبیات آن دوران، چه ادبیات نمایشی و چه ادبیات داستانی، در انحصار چپ‌ ها بود.
برجسته ‌ترین آنها 'م - به‌آذین'، 'هوشنگ ابتهاج' 'غلامحسین ساعدی، 'براهنی'؛ 'دولت آبادی' و 'صمد بهرنگی' بودند.
'صادق هدایت' و 'صادق چوبك' به بحث جداگانه ‌ای نیاز دارد كه در حوصله این مطالعه نیست.
در مقابل كانون پرورش فكری كودكان و نوجوانان، در صدد برآمد تا تقابلی با چپ‌ ها ایجاد كند و تولیدات خاص هنری خود را داشته باشد.
بعدها خط سومی توسط 'شهید مطهری' نویسنده 'داستان راستان'، 'آل‌احمد' و 'سیمین دانشور' ایجاد شد.
به نظر من ماهی سیاه كوچولو اثر صمد بهرنگی آزادی را ابزار نمی ‌بیند و آن‌ را هدف ترسیم می‌ كند.
ادبیات ملزم كه ناشی از سیطره حزب در شوروی سابق بود، به ایران هم سرایت كرد.
باید اعتراف كنم كه شیفته رئالیسم در ادبیات داستانی و نمایشی هستم.
به نظر من آثار قبل از پیروزی انقلاب كمونیستی شوروی سابق، بسیار عمیق و سرشار از تجارب زندگی است.
با ولع توصیف‌ ناپذیری آثار 'وخوف'بخصوص 'باغ آلبالو'، 'دایی وانیا' و 'سه خواهر' را مطالعه می ‌كردم.
از شدت احساس نمی‌ توانم از 'تولستوی' سخن بگویم، 'آنا كارنینا' و 'جنگ و صلح' به گفته «تولستوی» برتر از «ایلیاد» و «ادیسه» «هومر» بود. به قول «نیچه» فیلسوف برجسته آلمانی؛ 'روانشناسی را از «داستایفسكی» و تحرك اجتماعی را از «گنجاروف» در رمان «ابلوموف» آموختم.'
- «تورگنیف» را نمی ‌پسندم و رمان «پدران و ‌پسران» او، مرا جذب نكرد، دلیل آن این است، كه به جای اینكه «تورگنیف» متأثر از رمانتیك ‌های آلمان مانند «گوته» باشد، كه در تعارض با عقل بود، او به سمت خردگرایی رفت. «تورگنیف» هرچند جان روس دارد، اما باید او را پروسی دانست.
اما آثار «ایبسن» نروژی را بسیار می‌پسندم، كه نمایشنامه «دشمن ملت» او شاهكاری ماندگار است.
ادبیات روس با انقلاب اكتبر در انحصار «ماكسیم گوركی» قرار گرفت و در داستان «مادر» او پرچم سرخی به ‌دست قهرمان داستان، پاول، می ‌دهد و جامعه فئودال زده را كه اندكی صنعتی اما كاملاً دهقانی بود را به اعتصاب كارخانه ‌های خیالی می‌ برد، به‌ همین دلیل، رئالیسم سوسیالیستی را نمی‌ پذیرم؛ اما آثار متفاوتی هم وجود دارد، مانند «دكتر ژیواگو» اثر «بوریس پاسترناك» كه بسیار نقادانه است و انعطاف‌هایی در آثار «چنگیز آیتماتوف» و «شولوخف» دیده می ‌شود.
جا دارد از «مجمع‌الجزایر گولاگ» اثر «سولژنیتسین» كه كاملاً افشاگر جنایات حزب كمونیست شوروی بود، نام ببرم.
به جرأت می‌ توانم بگویم، هنگامی ‌كه رمان ‌ها و اشعار از اروپا به آمریكای لاتین رفت، رئالیسم جادویی «گارسیا ماركز» و آثار «بورخس» و اشعار «پابلو نرودا» كه همه آنها نوبلیست بودند و سایر نویسندگان آمریكای لاتین جاذبه زیادی برای من پیدا كرد و به همین دلیل، رئالیسم جادویی را به رئالیسم سوسیالیستی ترجیح می ‌دهم.
ناگفته نماند، آثار كلاسیك اروپایی و آمریكایی را بسیار تأثیرگذار می‌ دانم، به‌ عنوان نمونه آثار بی ‌بدیل «شكسپیر» بر نقد قدرت و رمان‌های «چالز دیكنز» در انعكاس درنده‌ خویی انگلیس و رمان‌های «گوستاو فلوبر» بخصوص «مادام بواری» و رمان «سرخ و سیاه» «استاندال» و آثار «آرتور میلر» و «جان اشتاین ‌بك» و «ارنست همینگوی» را بسیار تأثیرگذار می دانم.
بی ‌رابطه نبود كه من از سؤال شما در مورد قصه ‌های كودك و نوجوان، كانالی به رمان ‌های بزرگ ذكر شده زدم. دلیل آن این است، كه اگر داستان ‌های كودكان و نوجوانان از استحكام خوبی برخوردار باشد، كودكان و نوجوانان را در سنین بالاتر به سمت آثار ارزشمند سوق می‌ دهد.
** چه شد كه تصمیم گرفتید بنویسید و نویسنده شوید؟
یك حادثه كه از بازگویی آن خودداری می‌ كنم و كاملاً شخصی است، مرا به این سمت سوق داد. به‌ نظر من، كسانی كه دچار رنج و مشكل می ‌شوند، به ‌جای خودزنی، جهتی را انتخاب كنند كه راهنمای دیگران باشند تا به مشكلات بزرگتری دچار نشوند.
** ادبیات و نقش آن در بیان چه هست ‌ها و چه باید باشد.
- كم‌ نظیر است و رویكرد من به ادبیات، برای روشن ساختن مشعل فروزانی است، كه خوشبختی در آن موج می زند.
** ایده‌ های داستانها چطور و از كجا به ذهنتان می ‌رسد؟
- داستان ‌های من، گرچه در مورد كودكان است؛ اما این قصه ‌های ساده تركیبی از نگرش مفهومی و تاریخی من است و قصد دارم، در این داستان‌ ها، ایمان به خداوند و تقویت فضیلت در كنار قابلیت و عقلانیت را محوریت ببخشم.
رسالت من در نوشتن داستان، تبدیل ناخودآگاه به خودآگاه است. اتحاد ناخودآگاه فردی و ناخودآگاه اجتماعی، اتحاد جاهل و مجهول است.
باید نویسنده مانند یك سوزن‌ بان قطار، این ریل را تعویض نماید و اتحاد عاقل و معقول را اشاعه دهد.
** هنگامی كه در نوشتن به مشكلی برمی‌ خورید و نمی ‌توانید بنویسید و ایده‌ ای پیدا نمی‌ كنید و كارتان به گره می‌ خورد، چه می‌ كنید؟
- به قول «چارلی چاپلین»: اگر هنرمند به اطراف خود خوب نگاه كند، تا گردن در سوژه فرو‌ خواهد رفت. آنهایی كه دچار فقر سوژه می ‌شوند، نسبت به جهان پیرامونی خود ضعیف و یا بیگانه ‌اند و من در این بابت هیچگاه دچار مشكل نشده‌ ام و نوشتن یكصد جلد كتاب «مهتاب و كرم شب‌تاب» مؤید این ادعاست.
** چرا تصمیم گرفتید نویسنده كودك و نوجوان شوید؟
- از همان ابتدا، برای من، بسیار مهم بود كه بذر خوب، زمین حاصلخیز نیاز دارد. یك بوستان زیبا، وامدار باغبان خود است. نوشتن برای كودك و نوجوان بسیار تاثیر‌گذار و نتایح عمیق را به‌ دنبال دارد.
** چه چیزی شما را به انتخاب این مخاطب برای داستان ‌هایتان علاقه‌ مند كرد؟
- چه بخواهیم و چه نخواهیم، باید آینده را به ‌دست كودكان و نوجوانان امروز بسپاریم. «ابراهام لینكل» در یكی از سخنرانی ‌های مشهور خود بعد از بالا بردن پرچم در مراسم صبحگاه، می‌گوید: «مردم! من پرچم را بالا بردم، شما آنرا، آن بالا، نگاه دارید!»
ما وامدار خون شهدایی هستیم كه وجب به وجب، خاك ایران را از دشمن متجاوز پاك كردند و باید كودكان و نوجوانان امروز و جوانان فردا، دنباله‌ رو آنها باشند و از این آب و خاك حراست كنند.
** نوشتن برای كودكان و نوجوان چه جذابیت ‌ها و چه سختی ‌هایی دارد؟
- نویسندگی برای كودكان را تنهای ‌تنها شروع كردم، البته بعداً در بعد اجرایی، دوستانی به من پیوستند و من تصمیم گرفتم خیّر كتاب كودكان و نوجوانان باشم.
كتا‌بها را خودم رایگان به مدارس و مراكز آموزشی بردم و به آنها هدیه دادم. موازی با احترام، توهین هم شنیدم، اما هدف را هیچگاه فراموش نكردم.
** نوشتن برای كودكان و نوجوانان چه تفاوتی با نویسندگی برای بزرگسالان دارد؟
به عقیده من تفاوت در روش و آگاهی آنهاست. تا‌ به ‌حال، نویسندگان كتاب ‌های كودكان و نوجوانان، آنطور كه باید، نتوانسته‌ اند، دانش این امر را به ذوقیات برای كودكان و نوجوانان گره بزنند. نتیجه ‌گیری می‌ كنم، ذوق نویسندگی برای كودكان نباید صرفاً مد نظر قرار گیرد، باید دانش ساختارهای ذهنی كودكان و نیازهای ذوقی آنها را به‌ صورت افقی و عمودی پیش برد.
به ‌عنوان مثال، «سریال تام و جری» لایه دوم دارد. از یك ‌طرف بچه‌ها را از عصر الكتریسیته به عصر اینترنت سوق می‌ دهد، (كوچك زیباست) و از سوی دیگر، اولویت را به فكر و كیفیت می ‌دهد نه كمیّت!
** به چه موضوعاتی علاقه‌ مندید و چه موضوعاتی ذهن شما را درگیر می ‌كند و وسوسه‌ تان می ‌كند كه درباره ‌اش بنویسید؟
- باور نمی‌كنید شاید خوانندگان هم به دشواری از من بپذیرند، كه لبخند كودكان و شادابی آنها غایت این حرفه برای من است.
** آخرین كتاب كودك و نوجوانی كه خواندید و خیلی دوستش داشتید چه بود، و چرا از این كتاب خوشتان آمد؟
- بارها «داستان سیندرلا» را خوانده‌ ام و اگر بپرسید، آخرین كتاب كودك كه خوانده‌ ای، چه كتابی بود؟ باید بگویم، دوباره این داستان را هفته قبل خواندم.
پیام داستان، پیروزی اخلاق بر رذالت و پیروزی نور بر تاریكی است. نامادری سیندرلا نخواهد توانست، حقیقت ذاتی انسانیت را انكار كند. برای من این موضوعات پرجاذبه و پركشش است.
** برای نوجوانان و نویسنده‌ های جوانی كه به نوشتن علاقه دارند، چه پیشنهادها و راهنمایی ‌هایی دارید؟
- بدیهی است، هر پدیده جزئی در دل یك كلیت قابل فهم است. قصه‌های كودكانی ماندگار است كه كلیت را در نظر گرفته باشد. به عنوان مثال در «داستان پینوكیو» سیرت به صورت یا تصویر تبدیل می‌ شود. راستگویی و دروغگویی كه نسبت آن با اخلاق فهمیده می‌ شود، ایده‌ای است كه داستان را ماندگار می ‌كند. متأسفانه ادبیات كودك و نوجوان در كشور ما كمتر لایه دوم را دارد و در صورت و تصویر غرق می ‌شود. داستان‌ های من برای كودكان و نوجوانان، تعیّن مفهومی دارد و آن كثرت و وحدت است.
توصیه من به نویسندگان جوان، سه پیام مهم است: اول مطالعه، دوم مطالعه و سوم مطالعه!
دكتر بتول غفاری متخصص بیهوشی و مراقبت ‌های ویژه، شاعر و نویسنده یكصد جلد كتاب «مهتاب و كرم شب‌تاب» پس از پایان تحصیلات ابتدایی و متوسطه وارد دانشگاه شد و در رشته پزشكی، تخصص بیهوشی گرفت در داستان‌ نویسی برای كودكان خالق 2 شخصیت بانام‌ های «مهتاب» و «كرم شب‌ تاب» است. مجموعه كتاب ‌های «مهتاب و كرم شب‌ تاب» در یكصد جلد منتشر می‌ شود.
این خیر فرهنگی همچنین مجموعه اشعار «بهار» را در كارنامه خود دارد كه اولین مجموعه از اشعار الهی، عرفانی اوست و در واقع چهار جلد نخست از مجموعه یكصد جلدی «مهتاب و كرم شب ‌تاب» نیز نوشته و منتشر شده است و در آینده مجموعه اشعار متعدد دیگر و بقیه كتاب ‌های یكصد جلدی «مهتاب و كرم شب‌تاب» را انتشار خواهد داد.
3029/ 5054
۰ نفر