بسيار آسان بود اگر مينوشتم در روز زمين پاك، همه خانوادهها كوشيدند ساعت 9 شب زباله خود را در دلو شهرداري كوچه قرار دهند؛ از ريختن زباله در خيابان خودداري كنند؛ دستاندركاران در اين روز درباره پاك نگهداشتن زمين سخنرانيها كردند و جوايزي به رسم يادبود به خانهداراني داده شد كه زبالههاي خشك وتر خود را در اين روز تفكيك كردند؛ و در پايان اين كه اين روز نيز مانند مناسبتهاي ديگر به خوبي و خوشي به پايان رسيد. اما بايد از دردها نوشت تا بلكه مرهمي باشد بر زخمها و هوشياري به بار آورد.
**ترافيك فضايي
روزي تابش خورشيد، زمين را خاكستر ميكند؛ نه پس از ميليونها سال ديگر بلكه تنها در 2 يا 5 سده ديگر؛ اما گمان ميرود زبالههاي انساني كه اينك به تنهايي در كار نابودي زمين است، اين كار را زودتر انجام دهد. كيهاننوردان هنوز در كهكشان سرگردانند و پايشان به سياركي يا سيارهاي نرسيده، ولي آشغالهايشان به مريخ نزديك ميشود. از هماكنون در مدار زمين، به مباركي گوناگوني ماهوارهها، پديدهاي به نام ترافيك فضايي و در پياش رخدادهاي فضايي به وجود آمده است.
آشغالهاي فضايي در حال افزايش است. تكهپارههاي مدارگردهاي دستساخت انسان و ماهوارههاي ناكارشده در مدار زمين، با شتاب فزايندهاي فضا را در پيمايشاند. اگر انسان سرانجام به مريخ سفر كند يا در ستاره يا سياركي ديگر ماندگار شود-كه البته به سبب نبود آب ناممكن است- نخست بايد در انديشه بازيافت پسماندهاي انساني و ديگر آشغالهايش باشد. در مأموريتهاي ميانسيارهاي، امكان فراهم مواد از زمين وجود ندارد و كيهاننوردان در برآوردن مواد مورد نياز مانند آب در تنگنايند؛ از اينرو هر بازيافتي، يك چرخه خواهد بود و به ناچار چيزي دور ريخته نخواهد شد حتي موادي كه از بدن كيهاننورد خارج ميشود! البته فرايند هر بازيافتي، نياز به انرژي دارد.
هر انساني در روز به گونهاي ميانگين سي گرم پيخال(پِِهِن) از بدن خود بيرون ميريزد كه در سال به بيش از چهلوشش كيلوگرم ميرسد. شش تَن كيهاننورد در ماموريت دوساله خود به مريخ بيش از پانصد كيلو پيخال از خود برجا خواهند گذاشت. در سه دهه پيش، كيهاننوردان براي بيرونريز پيخال خود، از پوشك نايلوني چسبان استفاده ميكردند كه در سال 1963 م- به سبب نشت ادرار فضانوردان از همين نايلونها، سيستمهاي اسپيشيب مركوري(كهكشانپيما) ايراد پيدا كرد.
شناورشدن پيخال و ادرار در هواي درون كهكشانپيما نيز پيامدهايي براي كيهاننوردان دارد و غبار آن با تنفس به ششهاشان راه كرده و بيمارشان ميكند. اينك دستگاههايي از تنفس و خوي(عرق) بدن كيهاننوردان در هوا، توليد آب ميكند، همچنين با پالودن ادرار آنان، آبي آماده ميشود براي تهيه قهوهشان. يا دستگاه پالايشگر ديگري، ادرار كيهاننوردان را از پيخال آنان جدا ميكند كه مورد استفاده دوباره قرار گيرد و خودِ پيخال را در تهيگي(خلا)، خشك و بيبو ميكند و سپس شايد در فضا رها كند. خود اين خشككردن هم بسيار انرژيبر است.
آيا باوركردني است كه در ايستگاه فضايي جهاني، پيخالهاي كيهاننوردان در آوندهايي نگهداري ميشود و پس از پرشدن، آنها را در پروگرسProgress روسي بار كرده و رها ميكنند كه هنگام رفتن به سوي زمين بسوزد و خاكستر شود؟
اما هر پيخال كيهاننوردان كه از ايستگاه فضايي جهاني به بيرون رها شود، بدون نيروي رانش زياد، چندان فرا نخواهد رفت و همان دور-و-برها شناور خواهد ماند. كما اينكه در گذشته، شاتل(كهكشانپيما) با تودههايي از كريستالهاي يخيِ ادرار كيهاننوردان برخورد ميكرد كه به گونهاي بازدارنده بود.
اما پسماند كيهاننوردان، تنها چيزي نيست كه بايد در فضا بازيافت شود. كيهاننوردان زبالههاي ديگري نيز پشت سر خود در فضا برجاي ميگذارند كه بر پيچيدگي چالش بازيافت يا استفاده دوباره از آن مواد ميافزايد.
هر دستگاه بازيافت بايد سبك باشد چرا كه بردن حتي چند چوبكبريت به فضا هزينهبر است و هنگامي كه خردهچيزها به كيلو برسد، هزينه بردنش به هزاران دلار ميسايد. دستگاههاي بازيافت بايد كوچك هم باشد زيرا سامانه پشتيبان/ماژول در ايستگاه فضايي، كمجا است. سرانجام دستگاه بازيافت بايد بينياز از سرويس باشد چون در مريخ، سرويسكار پيدا نميشود. دستگاه بازيافت فضايي بسيار پيچيده است چون بايد در محيطي با ربايش يا جاذبه صفر، آب را از ميزاب/ادرار جدا كند. براي از ميانبردن بوي پيخال كيهاننوردان نيز به زغالچوب نياز است.
انديشه ديگر اين است كه از پيخال كيهاننوردان كود تهيه شود براي روزي كه با نابودي زمين، انسان بناچار در كمپهاي مريخ ماندگار خواهد شد و به كشاورزي خواهد پرداخت. يا از پيخال كيهاننوردان آجر تهيه شود براي خانهساختن در مريخ؛ زيرا از پرتوهاي كيهاني و توفان خورشيدي كه بيماريآور و سرطانزاست، جلوگيري ميكند.
اما چالش ديگر اين است كه بودجهاي براي بازيافت پيخال كيهاننوردان وجود ندارد؛ چون ناسا همه بودجه را براي فرود به مريخ سرازير كرده است. فرود كيهاننوردان در سيارك مريخ، يك خيزاب بزرگ رسانهاي در پي خواهد داشت كه به سود ناسا است بي آن كه سودي براي پيشرفت دانش داشته باشد.
**مواد شيميايي روي لب ما
هيدروكسي فنيل پروپان، كه اينك براي ساخت مواد پُليمري، چسب و ظرف فلزي غذا استفاده ميشود، نخست به گونهاي مصنوعي/سنتتيك توليد شد و در سال 1940 ميلادي در توليد داروي پيشگيري از بارداري مورد استفاده قرار گرفت كه پيامدش براي مادران، چنگار/سرطان بود. سپس در 1950 ميلادي از اين ماده در صنعت پلاستيك استفاده شد و تا كنون ادامه دارد و هر سال ميليونها تُن توليد ميشود و با آن بطري پلاستيكي، لوله آب شهري، قوطي نوشابه، اسباببازي كودك، كاغذ روزنامه و دستمال كاغذي تهيه ميشود كه براي نمونه همين دستمال كاغذي به جاي اين كه لب ما را از غذا پاك كند، مواد شيمايي به درون دهان ما ميفرستد كه نخستين تاثيرش روي سيبكهاي داخلي بدن و ايجاد آشفتگي در تراوش هورمون پانكراس و بروز ديابت است.روزنامهها هم كه پس از خواندن دور ريخته ميشود، خاك و هواي تنفسي انسان را ميآلايد. پيوند مولكولهاي پلاستيك محكم نيست و بسيار آسان در آب و شير و نوشابه مورد استفاده انسانها راه مييابد.
**پذيرش سمي بودن يك پديده
روشن نيست چرا انسان نميخواهد بپذيرد كه پلاستيك تجزيه نخواهد شد و حتي پس از چند سده كه پودر شود، همچنان به آسيب به خاك كشتزارها ادامه خواهد داد و به سفرهخوانها راه خواهد يافت.
حتي اينك غذايي كه در ظرف پلاستيكي قرار ميگيرد، مواد شيميايي را به خود جذب ميكند. قاشق پلاستيكي و ويسك سيليكوني نيز سم وارد غذا ميكند. ايرانيان قديم غذاي خود را با چه هم ميزدند؟ در دوران پارينه سنگي شايد با قاشق سنگي؛ سپس قاشق چوبي به خانهها آمد و پس از آن قاشق گلين يا سفالي و پس از آن قاشق آهني؛ كه همه اينها مواد زندگيساز وارد غذا ميكرد. براي نمونه كفگير آهني پزشكي سينايي/حسوم، كمخوني را در اين يكماه درمان ميكند.
**جايگزينها
اينك در جهان جنبشي به راه افتاده كه مادران خانهدار را به استفادهنكردن از پوشك يكبار مصرف كودك و دستمال كاغذي بيانگيزد. روشن نيست دستمال پارچهاي نخي قديم كه سالها دوام داشت، چه ايرادي داشت كه اينك ناپديد شده و جايش را دستمال كاغذي گرفته است. همين دستمال كاغذي گلدار آشناي سر ميز غذا يا دستمال توالت خوشبوي دستشويي، زيركانه انسان را به سوي بيماري چنگار پيش ميبرد.
مواد موجود در دستمال توالتهاي رنگي و خوشبو در شمار مواد آلرژن است و سبب پلشتي/عفونت و قارچ روي پوست ميشود. عفونت مجاري ادراري نيز از ديگر پيامدهاست. در اين رهگذر، آلودگيهاي زيستمحيطي و آب و هوا هم نگفته پيداست. حقيقت اين كه دستمال كاغذي نرم با طبيعت خشن است.
حتي دستمال توالت سفيد هم تهي از مواد شيميايي نيست و سبب آلرژي و ورمكردگي(التهاب) در پوست و بدن ميشود. در فرايند توليد براي درخشان و سفيدكردن دستمالكاغذي، افزون بر رنگ سفيد، به آن آبكلر افزوده ميشود.
پس از رفتن به دستشويي، نبايد آب بدن را با دستمال كاغذي خشك كرد. دور و بر اندامگان جنسي، مانند پوست گردن انسان در شمار حساسترينها است كه ميتواند با هر شياي مانند دستمال كاغذي، دچار آلرژي و اگزما و جرب شود. هر دستمال كاغذي نرم و لطيفي، پوست انسان را با ايجاد زگيل به چالش ميكشد؛ مانند استفاده از دستمال كاغذي هنگام سرماخوردگي كه پوست بيني را زخم ميكند. پَد بهداشتي خانمها هم آلرژيزا است. اگزماي تماسي آلرژيك، بيماري پوستي رايجيست و درمانش نه پماد است و نه دارو؛ بلكه خدانگهدار با دستمال كاغذي است. بدينگونه زمين و خاك و دريا و اقيانوس و بوتههاي بيابان هم نفسي به آسودگي خواهند كشيد.
به جاي خشككردن بدن پس از رفتن به دستشويي بايد از پارچه سفيد نخي استفاده شود و سپس شسته و در آفتاب خشك شود. همانگونه كه براي پاككردن چهره خود از حوله استفاده ميكنيم و نه از دستمال كاغذي.
22 آوريل روز آگاهي جهاني نسبت به زميني است كه رويش ماشين ميرانيم و كشت ميكنيم و راه ميرويم و رويش مينشينيم و ميخوابيم. آلودگـي زميـن و خاك از چالشهاي بزرگ محيط زيست است و در اين ميان زبالهها چهارنعل براي آلودن پيش ميتازد.
**زندگي دوباره با آشغالها
بازيافت يا بازگردش انرژي و مواد ميتواند گونهاي دگرگوني به ارمغان آورد كه نه تنها توانايي كره زمين را براي همه موجودات و از شمار انسان بالا ميبرد، بلكه روشي احترامآميز در برابر خاموشي نجيبانه طبيعت است.
چالش ديگر كمبود منابع و دستيابي به آن است؛ در حالي كه فرآيند بازيافت، اين چالش را تا اندازهاي از پيش پاي انسان بر ميدارد و نگراني از بابت استفاده از منابع محدود كره زمين را با چرخش و بازچرخش ماده و انرژي و با ويراني پايينتر و پيامدهاي كمتر ناگوار زيست محيطي، همراه خواهد ساخت.
آشغالها آينده روشن سيارك زمين را تيره كرده است. با افزايش جمعيت جهان و گسترش صنايع، استفاده انسان از مواد طبيعت رو به افزايش گذاشته و پيامدش پسماندهاييست كه جنگي فرساينده ميان انسان با طبيعت پديد آورده است.
بازيافت مواد دورريز افزون بر كاهش استفاده انسان از منابع طبيعي محيط، از دگرديسشدن آن مواد به عوامل زيانبار زيستمحيط پيشگيري ميكند. البته اين چاره كار نيست ولي مواد آلي يا شيميايي تجزيه شونده موجود در آشغالهاي خانگي، قابليت دگرديسي به كود شيميايي را دارد.
هنگامي كه هر روز يكسوم غذاي خود را دور ميريزيم نبايد از افزايش جانوران موذي، سوسك، موش و گسترش بيماري گلهمند باشيم. مردم چرا نبايد از دور-ريختن موادي كه به گونهاي بنيادين ارزش اقتصادي دارد، پروا داشته باشند؟ تفكيك نكردن سبب ميشود بسياري از اين مواد سوزانده شود و هوا را بيالايد. هزينههاي گردآوري و برداشتن زباله شهري و صنعتي به سبب افزايش حجم زبالهها روز به روز بالاتر ميرود؛ در حاليكه ميتوان با افزايش سرانه بازيافت مواد دور-ريز از هدر رفت منابع جلوگيري كرد.
هنوز هم به اندازه بسنده، مخزن براي كاغذهاي دورريز، شيشه، آلومينيوم و در شهر وجود ندارد يا در اين مورد آگاهيرساني نميشود كه براي نمونه، بطريها و شيشهها پيش از دور-ريختن، شسته شود؛ يا شيشه دارو و مواد شيمايي، مخزنش جدا باشد. بايد كاغذهاي فاكس و كاربن و گلاسه و براق و چسبدار كمتري توليد و استفاده شود. ولي بازيابي آلومينيوم، شيشه و كاغذ كاري با صرفه اقتصادي است.
پلاستيكها از مواد غيرقابل تجزيه درست شدهاند و راهي مگر استفادهنكردن از آنها باقي نمانده است؛ مواد شيميايي دور ريز نيز راهي مگر اگوهاي شهري و جوي و كشتزارها و خاك نمييابند يا نميتوانند راهشان را كج كنند و رو به كوير بروند؛ پس همان بهتر كه كمتر استفاده شود؛ جهان مصرف بيشتر، زندگي بهتر، مدتهاست دمده شده است. ما با ايجاد اينهمه آلودگي هنگامي كه ميخواهيم بياساييم رو به طبيعت ميرويم؛ در حال كه با اين همه پلاستيك و دوده و مواد شيميايي و كيسه پلاستيك و تهسيگار سربي، طبيعت و كوهستاني باقي نمانده است.
در خيابانهاي توكيو كمتر دلو زباله يافت ميشود، شايد كيلومتر به كيلومتر؛ اما خياباني نمييابيد كه تميز نباشد يا دستمال كاغذي و تهسيگار در آن افتاده باشد. پاكيزگي شهر در ميزان دلوهاي زباله كار گذاشتهشده نيست، بلكه براي وجود فرهنگ پاكيزگيست.
**گرمايش زمين
حسين محابي-كارشناس ارشد محيط زيست در باره گرما ميگويد: «گرمايش زمين برآمده از گوشتيست كه ميخوريم يا از شيريست كه توليد ميكنيم يا سوخت فسيليست كه به مصرف ميرسانيم. در 200 تا 500 سال ديگر به سبب گرمايش زمين، بخشهايي از افريقا، امريكاي جنوبي و هند تابستانهاي بسيار كشندهاي را در پيش رو خواهند داشت و هرسال گرما سبب مرگ هزاران تن خواهد شد.
منابع آبي آسيا از ميان خواهد رفت زيرا بلنديهاي طبيعي كوهستانهاي آسيا مانند هيماليا به نيم كاهش خواهد يافت و يخچالهاي طبيعي كوهستان آلپ در اروپا ناپديد خواهد شد و اقيانوسها از انبوه زباله، رو به اسيديترشدن خواهند گذاشت. سطح درياها تا يك متر بالا خواهد آمد و كرانهنشينها را حتي در امريكا آواره خواهد ساخت و بسياري از جزيرههاي مسكوني به زير آب خواهد رفت.»
«جمعيت جهان شتابناك رو به سوي 10 ميليارد در راه است؛ و به همان ميزان، زمين را رو به نابودي خواهد برد. در روند نابودي، مشت كشنده نهايي را به زندگي، آبشدن يخ قطب جنوب خواهد زد كه تا 10 متر به آب درياها خواهد افزود.»
«امروز برآورد هزينه رفتن گروهي از انسانها به سيارك مريخ500ميليارد دلار است؛ پس در آينده، رفتن گروههايي از ملتها از سوي سازمانهاي فضايي اروپايي، روسي، چيني و آمريكايي به مريخ سرابي بيش نيست؛ و همان بهتر كه زمين خود را خوب نگهداريم، همانگونه كه در زمان پيدايش خود خوب بود؛ چون مريخ نيز بايد خود را براي برخورد با پرتوهاي كهكشاني و توفانهاي خورشيدي آماده كند كه نابودكننده شبكههاي برق و ارتباطي و مخابراتي است.»
منبع: روزنامه اطلاعات؛ 1398،02،19
گروه اطلاع رساني**2059**1732
تهران- ايرنا- روزي تابش خورشيد، زمين را خاكستر ميكند؛ نه پس از ميليونها سال ديگر بلكه تنها در 2 يا 5 سده ديگر؛ اما گمان ميرود زبالههاي انساني كه اينك به تنهايي در كار نابودي زمين است، اين كار را زودتر انجام دهد.