آثار کلاسیک ادبیات جهان، از جمله آثار ادبی هستند که پیرنگ آنها مهمترین موضوعات و مسائل پیرامون زندگی بشر است. بر اساس یک نظرسنجی انجمن کتاب نروژ «دن کیشوت» اثر سروانتس، «سفرهای گالیور» از جاناتان سوئیفت، «آنا کارنینا» نوشته لئو تولستوی، «بوستان و گلستان سعدی» و «کوری» از ژوزه ساراماگو در فهرست یکصد اثر ادبی کلاسیک جهان قرار دارند.
ناگفته پیداست ترجمه این آثار به دلیل مشخصه جهان شمولی در فرهنگهای مختلف با اقبال روبرو میشود و روندی سهل و ممتنع دارد، همچنین غیر از اعتباری که ترجمه آن برای مترجم به بار میآورد (البته ترجمه خوب و روان)، ناشر نیز در ارائه آن به بازار دشواری کمتری دارد.
با اینکه این آثار به سرعت بعد از انتشار، ترجمه میشوند بازترجمه آنها نیز در سالهای بعد ممکن است؛ اما در دهههای اخیر شاهد بازترجمه چندباره این آثار توسط مترجمان نام آشنا و حتی تازه کار هستیم در حالیکه بعضی از این آثار توسط مترجمان برتر در سالهای قبل ترجمه شده اند؛ اما بازترجمه آثار در بازار نشر ایران به آثار کلاسیک محدود نمیشود و در مورد آثار معاصر نیز وجود دارد. طوری که از یک اثر ادبی زبانهای دیگر (به ویژه زبان انگلیسی) همزمان چند ترجمه به بازار میآید.
دقیقی در گفتوگو با خبرنگار فرهنگی ایرنا در مورد درستی یا نادرستی بازترجمه آثار به ویژه آثار ادبیات کلاسیک افزود: در این مورد نمیشود حکم کلی داد و بسته به مورد ترجمه شده، ترجمه دوباره میتواند درست یا نادرست باشد.
وی ادامه داد: البته بازترجمه آثار به آثار ادبیات کلاسیک محدود نمیشود و در مورد آثار معاصر شاهدیم چند ترجمه همزمان یا با فاصله کم ترجمه و در بازار منتشر میشوند.
دقیقی: در مورد بازترجمه نمیشود حکم کلی داد و بسته به مورد ترجمه شده، ترجمه دوباره میتواند درست یا نادرست باشد.
رونویسی مترجمها از ترجمههای پیشین، فاجعه برای نشر ما
ویراستار کتاب «اتاقی از آن خود» به تغییرات زبانی در توضیح بازترجمه بعضی آثار کلاسیک اشاره کرد و توضیح داد: بازترجمه این آثار در شرایط مختلفی ممکن و درست است؛ برای نمونه ممکن است زمان زیادی از ترجمه اولیه گذشته باشد و در این شرایط مترجم و ناشری احساس کنند زبان بر اثر گذشت زمان تغییر کرده یا ترجمه اول کیفیت لازم را ندارد و میتوان ترجمه بهتری از اثر ارائه داد. در اینصورت ارائه ترجمه جدیدی از اثر میتواند مفید باشد.
«اما این روزها گاه شاهد هستیم مترجم جدیدی فقط ترجمه قبلی را رونویسی و بدون تغییر یا با تغییرات کوچکی به ناشر میسپارد که در واقع برای نشر ما فاجعه بزرگی است».
وی در پاسخ به این پرسش که چطور میتوان به این وضع سامان داد و نهاد مسئول را کدام یک از ذی نفعان شامل دولت، ناشران یا مترجمان میداند؟، گفت که در جایگاه سامان دادن نیستم؛ ولی در مجموع سیاستهای نظارتی به طور کلی جواب نداده است و در این مورد نیز اگر باعث تلاطم بیشتر نشود، موجب بهبود اوضاع نخواهد شد.
مترجم کتاب «روایت بازگشت» با تاکید بر مسئولیت فرهنگی ناشران گفت: ناشران باید از خود بپرسند چرا در این حرفه هستند، آیا میخواهند فعالیت فرهنگی بکنند یا فقط سود مالی برای آنها مهم است. چاپ کردن یا نکردن کتاب برعهده ناشر و جز مسئولیتهای اوست و در بسیاری موارد ناشر است که میخواهد کتابی که ترجمه شده بار دیگر ترجمه شود و اوست که به مترجم سفارش میدهد.
دقیقی: در مجموع سیاستهای نظارتی (در مورد ترجمه) به طور کلی جواب نداده است و در این مورد نیز اگر باعث تلاطم بیشتر نشود، موجب بهبود اوضاع نخواهد شد.
سازوکار رانتی بازارنشر اجازه ورود افرادی را میدهد که ناشر نیستند
وی به وضعیت بازار نشر اشار کرده و افزود: سازوکار رانتیای که در بازار نشر وجود دارد باعث میشود افرادی وارد بازار نشر شوند که واقعاً نه ناشر هستند نه مترجم.
دقیقی در مورد رانت در بازار نشر توضیح داد: عوامل مختلفی در بازار به افراد سودجود انگیزه ورود به بازار نشر را میدهند، مثل اینکه تسهیلاتی بگیرند یا با انتشار کتابهایی که خود برای نوشتن یا ترجمهشان زحمتی نکشیده اند مجوز انتشاراتشان را تمدید کنند. اگر این انگیزهها از بین برود، شاید کمتر شاهد انتشار ترجمههای متعدد از یک اثر، بهویژه آثار معاصر، باشیم.
وی در پاسخ به این پرسش که آیا امکان تشکیل نهادی برای جلوگیری از ترجمه همزمان یک اثر توسط چند مترجم وجود دارد گفت: هر نهادی که بخواهد این کار را بکند باید خود را صاحب صلاحیت بداند که بگوید چه کسی اجازه دارد اثری را ترجمه کند و چه کسی اجازه ندارد. بحث بر سر تعریف این صلاحیت و تشخیص آن است؛ چه تضمینی وجود دارد که چنین نهادی واقعاً بتواند حقیقت و انصاف را رعایت کند؟
پیوستن به پیمان کپی رایت یا حق مؤلف برای سامان دادن به بازار ترجمه
مترجم کتاب «ترجمان دردها» با تاکید بر ضرورت پیوستن به پیمان کپی رایت یادآورشد که وقتی نویسنده خارجی، طبق قانون، حق ترجمۀ اثرش را به فارسی به مترجمی واگذار میکند، ملاکهایی را در نظر میگیرد، نمونه ترجمه میگیرد، کارنامه مترجم را میسنجد تا تشخیص بدهد مترجم از عهده کار برمی اید یا نه، همانطور که ما هم در مورد ترجمه آثار ایرانی به زبانهای دیگر این ملاحظات را داریم. در مجموع اگر ما هم به پیمان کپی رایت پیوسته بودیم، این مسائل در بازار ترجمه وجود نداشت.
«الزام به رعایت چنین قوانینی به این معنی است که حتی یک جمله را نمیتوان بدون ارجاع و ذکر منبع نقل کرد و هر کس تخلف کند، با قانون طرف است و باید برای عواقب کارش آماده باشد.»
دقیقی همچنین در مورد خرید کپی رایت به صورت جسته وگریخته در بازار نشر گفت: خریدن کپی رایت در بازار نشر ما جلوی ترجمه مجدد اثر را نمیگیرد، چون ما ملزم به رعایت کپی رایت نیستیم و از طرف دیگر واقعاً ضوابط و معیارهای لازم برای واگذاری حق ترجمۀ آثار رعایت نمیشود. در بسیاری موارد حق ترجمه را به خاطر مناسبات و آشناییها گرفتهاند و کیفیت ترجمه ملاک سنجش نبوده است. این را هم باید در نظر گرفت که اقتصاد ضعیف نشر ما انگیزۀ مالی برای نویسنده و ناشر خارجی ایجاد نمیکند و غالب اوقات ترجمه و انتشار آثارشان به زبان فارسی برایشان اهمیتی ندارد.
وی توضیح داد: اکنون تشکیل هر سازوکار دیگری، از جمله انجمنهایی برای ساماندهی به وضعیت ترجمه در اتحادیههای صنفی ناشران یا مترجمان، به دلیل نداشتن شرایط لازم برای داوری از یک سو و ضمانت اجرایی از سوی دیگر، احتمالاً مشکل ساز و موجب بروز فساد و رانت خواهد شد.
دقیقی: اکنون تشکیل هر سازوکار دیگری، از جمله انجمنهایی برای ساماندهی به وضعیت ترجمه در اتحادیههای صنفی ناشران یا مترجمان، به دلیل نداشتن شرایط لازم برای داوری از یک سو و ضمانت اجرایی از سوی دیگر، احتمالاً مشکل ساز و موجب بروز فساد و رانت خواهد شد.
ترجمه آثار جدی خارجی توسط نهادهای متولی
دقیقی در مورد ترجمه بعضی آثار جدی توسط نهادهای دولتی نیز گفت: این امر در بسیاری کشورها انجام میشود ولی نهادهایی که ترجمه آثار را انجام میدهند ضرورتاً نهادهای دولتی نیستند، مؤسسه ها یا نهادهای فرهنگی هستند که هزینهشان را دولتها یا سازمانهای خصوصی یا افراد خیر تأمین میکنند. دلیل حمایت از ترجمۀ چنین آثاری هم این است که گاهی، در شرایط معمولی بازار، بعضی آثار جدی و مهم که پرفروش نیستند مغفول میمانند.
«البته حمایتهای دیگری مانند دادن بورس به مترجمها برای سفر به کشوری که از ادبیات آن کشور ترجمه میکنند نیز در بسیاری کشورها رواج دارد».
مترجم کتاب «اتود در قرمز لاکی» در این مورد که به نظر میرسد روند انتخاب آثار برای ترجمه در بازار ایران بیشتر متکی به مترجم است هم گفت: در بعضی موارد اینطور است ولی ناشرهایی هم هستند که برای انتشار آثار برنامهریزی دارند.
وی توضیح داد که البته وقتی اقتصاد نشر سالم باشد، بیشتر میتوان از ناشر چنین توقعی داشت. ناشران ما اکنون با نوسانات زیادی روبهرو هستند و به سختی برای بقا مبارزه میکنند. در چنین اوضاعی، انتشار برخی آثار پرفروش برای آنها ضرورت است و نمیتوانند الزاماً به برنامه ریزی ها پایبند باشند. ولی، در شرایط معقول و منطقی، ناشران باید حوزه کاری خود را مشخص کنند و مسئولیت بیشتری بپذیرند.
دقیقی در این مورد که آیا انتشار همزمان چند ترجمه از یک اثر به بازار نشر به طور کلی و به فروش آن اثر آسیب نمیزند، گفت: تجربه نشان میدهد ترجمهای که زودتر منتشر میشود، تا زمانی که ترجمۀ باکیفیت تری به بازار بیاید پرفروش است، ولی بعد از آن فروشش پایین میآید. در مجموع، به دلیل کم بودن تعداد کتابخوانهای ما، بازار از این وضع آسیب می بیند.
«بعضی ترجمهها به قدری ضعیف هستند که اگر ارزیابی شوند، اصلاً قبول نمیشوند و نباید منتشر شوند.»
دقیقی که آثار گوناگونی را به زبان فارسی ترجمه کرده است، در مورد اثری که این روزها در دست ترجمه دارد نیز گفت: هم دنبال کتاب برای ترجمه میگردم و هم مجموعهای از داستانهای کوتاه از نویسنده های مختلف را برای چاپ آماده میکنم.
فراهنگ **۹۱۵۷** 9053
نظر شما