۷ خرداد ۱۳۹۸، ۱۸:۰۹
کد خبر: 83329003
T T
۰ نفر
قرآن به سر گرفتن یعنی می‌خواهیم زیر سایه‌اش زندگی کنیم

تهران- ایرنا- استاد دانشگاه تهران گفت: اینکه ما شب قدر را دعا، توسل و توکل می‌کنیم و قرآن بالای سر می‌گیریم، می‌خواهیم بگوییم که ما قرآنی هستیم و می‌خواهیم با پیروی از قرآن و زیر سایه قرآن که بالای سر گذاشته‌ایم، همه فعالیت‌های دنیایی‌مان را شکل دهیم.

دکتر سید محمدرضا امام، استاد دانشکده الهیات دانشگاه تهران در گفت‌وگو با خبرنگار فرهنگی ایرنا در توضیح اهمیت شب‌های قدر در فرهنگ ایرانی و در اندیشه شیعه، گفت: خداوند متعال در قرآن مجید می‌فرماید: إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ و بعد از آن می‌گوید: لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ، خداوند متعال در این زمان، شب قدر، تاکید می‌کند که ارزش بالا و والایی دارد و لذا خداوند این شب را شب عظیم و ارزشمندی قرار داده که حوادثی بزرگ هم در چنین شبی رخ می‌دهد.


وی افزود: این نکته را در پرانتز می‌توانم بگویم، تمام شب‌ها، الهی هستند و هیچ تفاوتی ندارند، همه شب‌ها متعلق به خداست اما خداوند برای اینکه بهانه‌ای و راهی پیدا کند که توجه بندگان جلب شود، می‌آید و شبی را شب ارزشمندی قرار می‌دهد و روزی را مثلاً روز جمعه‌ای قرار می‌دهد که مردم به خدا، معنویت و ارزش‌ها توجه کنند که خود را نجات بدهند و گرنه اینگونه نیست که ما هیچ شب دیگری را نمی‌توانیم دعا کنیم و کارهای ارزشمند انجام دهیم. پیروان ائمه و شیعیان هم به ائمه تاسی می‌کنند که طبق سنت، آنها هم این شب‌ها را ارزشمند می‌دانستند و به دعا مشغول می‌شدند و توجه و توسل می کردند.


حجت‌اسلام امام به قرآن سر گرفتن در شب‌های قدر اشاره کرد و ادامه داد: اینکه ما شب قدر را دعا، توسل و توکل می‌کنیم و قرآن بالای سر می‌گیریم، می‌خواهیم بگوییم که ما قرآنی هستیم و می‌خواهیم با پیروی از قرآن و زیر سایه قرآن که بالای سر گذاشته‌ایم، همه فعالیت‌های دنیایی‌مان را شکل دهیم.


این استاد دانشگاه ادامه داد: شاید بعضی معنای قرآن به سر گرفتن را متوجه نشوند و بگویند دعای ساده‌ای است و باید این قرآن را بالای سر بگذاریم، هر نیتی داشتیم و هر عمل خلافی کردیم، مهم نیست! نه واقعاً این گونه نیست، وقتی من قرآن را بالای سرم گرفته‌ام، یعنی می‌خواهم زیر سایه قرآن زندگی کنم، بعد به خود خدا و به پیغمبر و اهل بیت متوسل می‌شوم، یعنی می‌خواهم به قرآن و عترت متمسک شوم که اگر کسی واقعاً به این دو چنگ بزند و طبق دستور قرآن و اهل بیت عمل کند، زندگی سعادتمندی خواهد داشت. این است که ما باید این شب‌ها را به این شکل احیا کنیم.


وی امیدواری را حاصل شب‌های قدر دانست و گفت: وقتی خودمان را با قرآن و با اهل بیت مشغول کنیم، سیره و رفتار قرآن ناطق را در زندگی‌مان پیاده کرده‌ایم، این‌گونه نه تنها ناامیدی از دل می‌رود، بلکه همه وجود ما امیدواری می‌شود. چون اتکا و اعتماد ما به پیغمبر و اهل بیت و قرآن است.


وقتی خودمان را با قرآن و با اهل بیت مشغول کنیم، سیره و رفتار قرآن ناطق را در زندگی‌مان پیاده کرده‌ایم، این‌گونه نه تنها ناامیدی از دل می‌رود، بلکه همه وجود ما امیدواری می‌شود. چون اتکا و اعتماد ما به پیغمبر و اهل بیت و قرآن است.


امام ادامه داد: قدرت خداوند متعال بی‌بدیل است و قدرت ما در برابر قدرت خدا چیزی نیست، خداست که عزت می‌دهد، خداست که ذلیل می‌کند، البته نمی‌گویم ما جبری هستیم، این یعنی اگر کسی به خداوند متعال وصل شود و به او اعتماد کند، به روزی‌اش قانع است، او خودش را در راستای قدرت خدا می‌داند و دیگر نگرانی هم نخواهد داشت. نه از گذشته ناراحتی دارد، نه نسبت به آینده نگرانی دارد و از آینده نمی‌ترسد، می‌گوید خودم را به خدا واگذار کردم و خداوند متعال هم خیر و صلاح من را بیشتر از خودم می‌داند من هم کاری نمی‌کنم که این خیر و صلاح از بین برود. من مطیع امر خدا هستم.


وی با اشاره به اینکه انسان با سپردن خود به خدا، سرشار از امید می‌شود، بیان کرد: این فرد می‌گوید خداوند صلاح من را مقدر می‌کند، دیگر نه ترسی وجود دارد و نه از قدرتی زمینی در برابر قدرت خدا می‌ترسد. شما شهدای ما را ببینید در برابر دشمن، با قامت استوار و محکم پیش می‌روند، مثل شهید حججی که در چنگ دشمن وحشی، کوه استوار بود، شاید انسانی با ایمان کمتر بترسد، گریه کند اما می‌دانیم که این هم روش ائمه بوده است که از هیچ قدرتی ذیل قدرت خدا نمی‌ترسیدند.


امام شجاعت امیرالمومنین را سرلوحه رفتار اهل بیت دانست و گفت: وقتی می‌خواهیم به اهل بیت تاسی کنیم، معنای شجاعت، حضرت امیر است که در میدان نبرد، دشمنان سرسخت و شجاعی مثل عمر بن عبدود در برابرش قرار می‌گرفت، یا در احد یا در جنگ بدر، اصلاً ترس به دل راه نمی‌داد به این دلیل که تنها قدرت خدا را قدرت می‌دانستند، حضرت امیر برایش فرقی ندارد در این دنیا باشد یا از این دنیا برود، بنابراین می گوید من در این عمری که کردم، این ۶۳ سال، تلاشم و تمام فعالیتم این بوده که خدا از من راضی باشد، در راستای رضای او قدم برداشتم و عاقبت امر من هم به شهادت رسید، اینجاست که می‌فرماید: فزت به رب الکعبه، من پیروز شدم و سربلند از این امتحان دنیا خارج شدم.


وقتی خودمان را با قرآن و با اهل بیت مشغول کنیم، سیره و رفتار قرآن ناطق را در زندگی‌مان پیاده کرده‌ایم، این‌گونه نه تنها ناامیدی از دل می‌رود، بلکه همه وجود ما امیدواری می‌شود. چون اتکا و اعتماد ما به پیغمبر و اهل بیت و قرآن است.


امام ادامه داد: ما هم باید در همه کارهایمان این‌گونه باشیم، نباید از شهادت بترسیم، باید به مراتب عالی برسیم. باید بگوییم اگر شهید شوم احساس می‌کنم زندگی و عاقبتم بهتر شد، اگر من در راه خدا مشکلاتی را تحمل کردم خیلی هنر نیست. حضرت امیرالمومنین علی بن ابی طالب در این ۶۳ سال از همان بدو زندگی‌شان، از ابتدا که در خانه پیغمبر قرار گرفتند و همه سختی‌های جنگ و شعب و مهاجرت را پذیرفتند، امیدوار و استوار بودند هیچگاه دل‌شان نلرزید، خودشان به قاتل‌شان، مهربانی کردند. یکی از جملات‌شان این است که من می‌دانستم تو من را می‌کشی اما به تو کمک کردم و به امام حسن (ع) می‌گویند با او به مهربانی رفتار کنید.


وی افزود: کدام انسان زخم‌خورده، مثل حضرت امیر می‌گوید به قاتل من رحم کنید؟ زندگانی حضرت امیر لحظه به لحظه‌اش، تمام فعالیت‌هایش، الگوی بشریت است. غیر از ما شیعیان، ادیان دیگر هم درباره امیرالمومنین مطالعه دارند و ایشان را ملاک انسانیت و معیار فضیلت می دانند، ما که دیگر چنین گنجی را داریم، باید به آن دست بیندازیم، ما خوب می‌دانیم گه چگونه زندگی کرده باید در همان مسیر برویم که بتوانیم فزت و رب الکعبه را نسبت به خودمان هم جاری کنیم.


فراهنگ **۹۲۱۱** ۹۰۵۳

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha